در سالِ 2008 بالغ بر 3.1میلیون شغل و در سالِ 2009 نزدیک به 4.7میلیون شغل در آمریکا از بین رفت. این از بین رفتنِ شغلها در رکودِ 2007-2009 بیشتر از همه ی رکودهای پیشین بوده است.
تحرکِ درآمدیِ میاننسلی را می توان از طریقِ محاسبه ی میزانِ حرکتِ افراد به سمتِ پنجکهای درآمدیِ متفاوت با پنجکِ درآمدیِ خانواده شان اندازه گیری کرد. نسبتِ فرزندانِ ذکوری که بدونِ تحرک در پایین ترین پنجک مانده بودند، از سالِ 1961 تا 1972 کاهش یافته و سپس ثابت ماند.
ثروتِ خانواده های آمریکایی پس از دهه ی 1980 بیش از پیش متمرکز شده است. خانوارهای 10درصدِ بالاییِ آمریکا در سالِ 1983 68.2 درصدِ کلِ ثروت و در سالِ 2007 73.1 درصدِ کلِ ثروتِ کشورشان را در اختیار داشته اند.
«مشاغلِ بد» نوعاً به شغلهایی اطلاق می شود که دستمزدهای پایینی دارند و از بیمه های درمانی و بازنشستگی بیبهره اند. همانطور که در زیر می بینید، حدودِ 10درصدِ کارکنانِ تماموقت شغلهای کمدرآمد دارند
«مشاغلِ بد» نوعاً به شغلهایی اطلاق می شود که دستمزدهای پایینی دارند و از بیمه های درمانی و بازنشستگی بیبهره اند. همانطور که در زیر می بینید، حدودِ 10درصدِ کارکنانِ تماموقت شغلهای کمدرآمد دارند، حدودِ 30درصدشان فاقدِ بیمهی درمان هستند
مه می دانیم که ثروتمندانِ آمریکا تمایلی به همزیستی با فقرا در یک محله ندارند. اما آیا می دانستید که این نوع تفکیک رو به افزایش است؟ نمودارِ زیر نشان می دهد که بینِ سالهای 1970 تا 2000، در جداسازیِ محلِ سکونت افزایشِ قابلِ ملاحظه ای رخ داده است.
تبعیضِ نژادی هنوز در محیطهای کاری وجود دارد. آزمایشی که از سالِ 2001 تا 2002 در شیکاگو و بوستون انجام گرفت نشان می دهد که رزومههایی که نامِ روی آنها متعلق به افرادِ سفیدپوست به نظر می رسید، خواه نامهای زنانه یا مردانه، شانسِ بیشتری برای رفتن به مرحله ی مصاحبه داشتند تا آنهایی که نامهایشان «ظاهری سیاهپوست» داشت (حتی اگر رزومه ها در سایرِ موارد یکسان بودند).
نرخِ ترکِ تحصیل از دبیرستان در بینِ سفیدپوستان در کمترین حد و در سیاهپوستان و هیسپانیک ها در بالاترین حد قرار دارد، در حالی که نرخِ ثبتِ نام در کالجها از سوی سیاهپوستان در کمترین حد و از سوی سفیدها در بالاترین حد می باشد. نرخِ انصراف از دبیرستان در بینِ هر سه گروه تقریباً به یک اندازه پایین آمده، اما نرخِ ثبتنام در کالجها رشدی بسیار نابرابر داشته است.
در بخشِ زیادی از قرنِ بیستم، میانگینِ درآمدِ زنان حدوداً 60 درصدِ میانگینِ درآمدِ مردان بود. در اواخرِ دهه ی 1970، درآمدِ نسبیِ زنان به میزانِ زیادی افزایش پیدا کرد، به طوری که به حدودِ 80درصدِ درآمدِ مردان رسید. این روندِ افزایشی در سالِ 2005 متوقف گردید و از آن موقع، شکافِ جنسیتیِ مذکور تقریباً دستنخورده باقی مانده است.
پس از 1979، فقط فارغ التحصیلانِ کالجها بوده اند که از افزایشِ متوسطِ درآمدِ هفتگی برخوردار شده اند (بر حسبِ قدرتِ خرید). درعوض، کسانی که از دبیرستان ترکِ تحصیل نموده اند متوسطِ درآمدِ هفتگیشان (قدرتِ خریدشان) تا حدودِ 22درصد کاهش یافته است.
در آمریکا 750000 نفر بیخانمان وجود دارد که یک پنجمِ آنها بیخانمانِ «مزمن» محسوب می شوند. کثرتِ مردان، سیاهپوستان، افرادِ میانسال (31-50 ساله)، کهنهسربازان و معلولان در جمعِ بیخانمانهای داری سرپناه هیچ تناسبی با نسبتِ جمعیتِ آنان ندارد.
طیِ 30 سالِ اخیر، نابرابریِ دستمزدها در آمریکا به میزانِ زیادی افزایش یافته است، به طوری که هم اکنون سطحِ آن دارد به نابرابریِ شدیدی که قبل از رکودِ بزرگ حاکم بود نزدیک می شود.
در اتفاقی بی سابقه در تاریخ آمریکا، بخاطر شیوع کرونا، تعطیلی ها و خانه نشینی ها، در دو هفته ی گذشته نزدیک به 9.9 میلیون آمریکایی بیکار شده اند و بدنبال شغل هستند.
گروههایی که بیش از سایرین اظهار داشته اند تأمینِ هزینه ی دارو برایشان مشکل است عبارت اند از: کسانی که هزینه ی ماهانه ی داروهایشان 100 دلار به بالاست (58درصد)، کسانی که وضعیتِ سلامتیِ متوسط یا ضعیفی دارند (49درصد)، کسانی که درآمدِ سالانهشان زیرِ 40000 دلار است (35درصد)،
در ایالات متحده، مبحث اصلی تمام مکالمات در سطح ملی بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی طبقه کارگر است، اما مساله اینجاست که دقیقا چطور می توان به این هدف دست پیدا کرد؟ سیاستمداران و متخصصین ایده های بسیار زیادی در این باره در سر دارند
کارخانجات تولید برق در رسته ی سازمان های مصرفی عمومی قرار می گیرند و وقتی پای قیمت گذاری خدمات شان در میان باشد، باید تحت بررسی های مضاعف قرار بگیرند. برای اینکه بهتر متوجه تاثیر این قیمت گذاری بر اقتصاد شویم، دو نقشه طراحی کرده ایم که هزینه ی برق مصرفی خانگی و تجاری را به تصویر می کشد.
اخیرا ترامپ به وزارت نیرو دستور داده که چندین نیروگاه برق بلااستفاده در نقاط مختلف کشور را از رده خارج کند. شکی نیست که ترامپ یکی از طرفداران پروپاقرص استفاده از انرژی ذغالسنگ است، اما این اقدام ما را به فکر واداشته که چطور دولت در بازار انرژی دست برده و مداخله می کند.
در سالِ 2016، هم نرخِ طلاق و هم نرخِ ازدواج در آمریکا رو به کاهش گذاشته است. مطالعاتِ اخیر نشان می دهد که نسلِ هزاره یا میلنیال ها (متولدینِ اوایلِ دهه ی 1980 تا اوایلِ دهه ی 2000) گرایش به ازدواجِ دیرهنگام و پایبندیِ بیشتر به زندگیِ مشترک دارند و عاملِ اصلیِ کاهشِ نرخِ طلاق و ازدواج در آمریکا هستند.
قطعا شما در بهترین دانشگاه درس خوانده اید (البته از نظر خودتان). هیچ کس جرات ندارد سخنی غیر از این به شما بگوید!! فارغ از مزاح و شوخی؛ قطعا روشی علمی و دقیق برای سنجش کیفیت دانشگاه ها وجود دارد.