با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهرویای آمریکایی
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷نمایش محبت در آمریکا (قسمت اول)
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۷خیابان سوم، سانتا مونیکا
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکامهم این نیست که پاریس باشی، کراچی، دبی، استانبول یا حتی جایی مثل فلورانس؛ من میگویم :
شهر اگر شهر باشد، حتماً یک جایی دارد که تو بروی خودت را آنجا، خالی کنی. جایی با حس خودش، تو را از خودت خالی کند، لحظاتی بتوانی فراموش کنی که هستی، فراموش کنی که نفس میکشی و حالا نفس کشیدن خرج دارد، و فراموش کنی که همیشه سخت با همین خودت در جنگی، هر شهری، شهر است، جای زیست آدمهاست، همچه جای سنگینی دارد، جایی با غلظت حس بالا، و لس آنجلس، جایی که در نگاه اول، از درون دوربینهای هالیوودی، جای سطحی و سبکیست، اتفاقا شهر است، چون خیابان سوم را دارد، جایی وسط سانتا مونیکا، که وقتی با اجبار ماشینات را کنار میگذاری و دروناش قدم میزنی، سنگینی و غلظت حساش، تکانت میدهد.
خیابان، یک نمایشگاه هنر خیابانیست، یکی مینوازد، یکی میکشد، یکی میخواند و یکی بازی میکند ، اما همه میخواهند تو را از درون خودت بکشند بیرون. حالا که درون این خیابان راه میروم، راستاش از تصنع و اشرافیتِ بعضی جاهای هنری بدم آمد، جاهایی که هنر به جای نشستن درون زندگی روزمره، مینشیند درون یک جور تصنع و شأن اجتماعی اشرافی، مثل یک چیز گران که حالا فقط اشراف دارندش، نه مردم عادی. داخل خیابان سوم، نشستن هنر، درونِ حس مردم عادی را میبینی، دوست داری همهی نقاشیهای روی شیشه را بخری، همهی کاردستیهای ارزان را جمع کنی، ببری کنار هر بساط آواز بایستی و درون کلاهشان پول بریزی، و همراهشان گریه کنی، و با سازشان دست بزنی.
شهر اگر شهر باشد، حتماً یک جایی دارد که تو بروی خودت را آنجا، خالی کنی. جایی با حس خودش، تو را از خودت خالی کند، لحظاتی بتوانی فراموش کنی که هستی، فراموش کنی که نفس میکشی و حالا نفس کشیدن خرج دارد، و فراموش کنی که همیشه سخت با همین خودت در جنگی، هر شهری، شهر است، جای زیست آدمهاست، همچه جای سنگینی دارد، جایی با غلظت حس بالا، و لس آنجلس، جایی که در نگاه اول، از درون دوربینهای هالیوودی، جای سطحی و سبکیست، اتفاقا شهر است، چون خیابان سوم را دارد، جایی وسط سانتا مونیکا، که وقتی با اجبار ماشینات را کنار میگذاری و دروناش قدم میزنی، سنگینی و غلظت حساش، تکانت میدهد.
خیابان، یک نمایشگاه هنر خیابانیست، یکی مینوازد، یکی میکشد، یکی میخواند و یکی بازی میکند ، اما همه میخواهند تو را از درون خودت بکشند بیرون. حالا که درون این خیابان راه میروم، راستاش از تصنع و اشرافیتِ بعضی جاهای هنری بدم آمد، جاهایی که هنر به جای نشستن درون زندگی روزمره، مینشیند درون یک جور تصنع و شأن اجتماعی اشرافی، مثل یک چیز گران که حالا فقط اشراف دارندش، نه مردم عادی. داخل خیابان سوم، نشستن هنر، درونِ حس مردم عادی را میبینی، دوست داری همهی نقاشیهای روی شیشه را بخری، همهی کاردستیهای ارزان را جمع کنی، ببری کنار هر بساط آواز بایستی و درون کلاهشان پول بریزی، و همراهشان گریه کنی، و با سازشان دست بزنی.
درون خیابان سوم، دوست داری خودت نباشی، بشوی مردم محض، غرق شوی درون بیآلایشی، سادگی، بیچیزی، بیمنتی، بیغروری، غرق شوی درون مردم، جایی که جهان نشت میکند درون روح انسانهای عادی. احساس میکنی عاشق مردم عادی هستی. همین سادهها، آرامها، همین بیغرضها، توی خیابان سوم سانتا مونیکا، درون لبخندهای عابران، انگار ارزش انسانهای عادی نشسته و تو مسحور لبخندهایشان میشوی.
خیابان سوم، با بند و بساط هنریاش، با لبخندهای عابران، با فروشگاهها و رستورانهای قدیمیاش، یک جایی وسط همین نشت کردن دنیا درون مردم عادی نشسته، اینست که جای با ارزشیست برای خالی شدن. لس آنجلس شهر است، چون این خیابان را دارد، و همهی دیگرش، حرف دوربینها و بازیگرانیست، که من سخت به آنها مشکوکم، نمیدانم چرا؟
پیوست: فیلمی (برداشته شده از نت) از خیابان سوم در سانتا مونیکا که به Promenade معروف است، یک پیادهروی عمومیِ پر درخت و سایهدار در مایههای گردشگاه و تفرجگاه
خیابان سوم، با بند و بساط هنریاش، با لبخندهای عابران، با فروشگاهها و رستورانهای قدیمیاش، یک جایی وسط همین نشت کردن دنیا درون مردم عادی نشسته، اینست که جای با ارزشیست برای خالی شدن. لس آنجلس شهر است، چون این خیابان را دارد، و همهی دیگرش، حرف دوربینها و بازیگرانیست، که من سخت به آنها مشکوکم، نمیدانم چرا؟
پیوست: فیلمی (برداشته شده از نت) از خیابان سوم در سانتا مونیکا که به Promenade معروف است، یک پیادهروی عمومیِ پر درخت و سایهدار در مایههای گردشگاه و تفرجگاه
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
خیابان سوم، سانتا مونیکا
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکامهم این نیست که پاریس باشی، کراچی، دبی، استانبول یا حتی جایی مثل فلورانس؛ من میگویم :
شهر اگر شهر باشد، حتماً یک جایی دارد که تو بروی خودت را آنجا، خالی کنی. جایی با حس خودش، تو را از خودت خالی کند، لحظاتی بتوانی فراموش کنی که هستی، فراموش کنی که نفس میکشی و حالا نفس کشیدن خرج دارد، و فراموش کنی که همیشه سخت با همین خودت در جنگی، هر شهری، شهر است، جای زیست آدمهاست، همچه جای سنگینی دارد، جایی با غلظت حس بالا، و لس آنجلس، جایی که در نگاه اول، از درون دوربینهای هالیوودی، جای سطحی و سبکیست، اتفاقا شهر است، چون خیابان سوم را دارد، جایی وسط سانتا مونیکا، که وقتی با اجبار ماشینات را کنار میگذاری و دروناش قدم میزنی، سنگینی و غلظت حساش، تکانت میدهد.
خیابان، یک نمایشگاه هنر خیابانیست، یکی مینوازد، یکی میکشد، یکی میخواند و یکی بازی میکند ، اما همه میخواهند تو را از درون خودت بکشند بیرون. حالا که درون این خیابان راه میروم، راستاش از تصنع و اشرافیتِ بعضی جاهای هنری بدم آمد، جاهایی که هنر به جای نشستن درون زندگی روزمره، مینشیند درون یک جور تصنع و شأن اجتماعی اشرافی، مثل یک چیز گران که حالا فقط اشراف دارندش، نه مردم عادی. داخل خیابان سوم، نشستن هنر، درونِ حس مردم عادی را میبینی، دوست داری همهی نقاشیهای روی شیشه را بخری، همهی کاردستیهای ارزان را جمع کنی، ببری کنار هر بساط آواز بایستی و درون کلاهشان پول بریزی، و همراهشان گریه کنی، و با سازشان دست بزنی.
شهر اگر شهر باشد، حتماً یک جایی دارد که تو بروی خودت را آنجا، خالی کنی. جایی با حس خودش، تو را از خودت خالی کند، لحظاتی بتوانی فراموش کنی که هستی، فراموش کنی که نفس میکشی و حالا نفس کشیدن خرج دارد، و فراموش کنی که همیشه سخت با همین خودت در جنگی، هر شهری، شهر است، جای زیست آدمهاست، همچه جای سنگینی دارد، جایی با غلظت حس بالا، و لس آنجلس، جایی که در نگاه اول، از درون دوربینهای هالیوودی، جای سطحی و سبکیست، اتفاقا شهر است، چون خیابان سوم را دارد، جایی وسط سانتا مونیکا، که وقتی با اجبار ماشینات را کنار میگذاری و دروناش قدم میزنی، سنگینی و غلظت حساش، تکانت میدهد.
خیابان، یک نمایشگاه هنر خیابانیست، یکی مینوازد، یکی میکشد، یکی میخواند و یکی بازی میکند ، اما همه میخواهند تو را از درون خودت بکشند بیرون. حالا که درون این خیابان راه میروم، راستاش از تصنع و اشرافیتِ بعضی جاهای هنری بدم آمد، جاهایی که هنر به جای نشستن درون زندگی روزمره، مینشیند درون یک جور تصنع و شأن اجتماعی اشرافی، مثل یک چیز گران که حالا فقط اشراف دارندش، نه مردم عادی. داخل خیابان سوم، نشستن هنر، درونِ حس مردم عادی را میبینی، دوست داری همهی نقاشیهای روی شیشه را بخری، همهی کاردستیهای ارزان را جمع کنی، ببری کنار هر بساط آواز بایستی و درون کلاهشان پول بریزی، و همراهشان گریه کنی، و با سازشان دست بزنی.
درون خیابان سوم، دوست داری خودت نباشی، بشوی مردم محض، غرق شوی درون بیآلایشی، سادگی، بیچیزی، بیمنتی، بیغروری، غرق شوی درون مردم، جایی که جهان نشت میکند درون روح انسانهای عادی. احساس میکنی عاشق مردم عادی هستی. همین سادهها، آرامها، همین بیغرضها، توی خیابان سوم سانتا مونیکا، درون لبخندهای عابران، انگار ارزش انسانهای عادی نشسته و تو مسحور لبخندهایشان میشوی.
خیابان سوم، با بند و بساط هنریاش، با لبخندهای عابران، با فروشگاهها و رستورانهای قدیمیاش، یک جایی وسط همین نشت کردن دنیا درون مردم عادی نشسته، اینست که جای با ارزشیست برای خالی شدن. لس آنجلس شهر است، چون این خیابان را دارد، و همهی دیگرش، حرف دوربینها و بازیگرانیست، که من سخت به آنها مشکوکم، نمیدانم چرا؟
پیوست: فیلمی (برداشته شده از نت) از خیابان سوم در سانتا مونیکا که به Promenade معروف است، یک پیادهروی عمومیِ پر درخت و سایهدار در مایههای گردشگاه و تفرجگاه
خیابان سوم، با بند و بساط هنریاش، با لبخندهای عابران، با فروشگاهها و رستورانهای قدیمیاش، یک جایی وسط همین نشت کردن دنیا درون مردم عادی نشسته، اینست که جای با ارزشیست برای خالی شدن. لس آنجلس شهر است، چون این خیابان را دارد، و همهی دیگرش، حرف دوربینها و بازیگرانیست، که من سخت به آنها مشکوکم، نمیدانم چرا؟
پیوست: فیلمی (برداشته شده از نت) از خیابان سوم در سانتا مونیکا که به Promenade معروف است، یک پیادهروی عمومیِ پر درخت و سایهدار در مایههای گردشگاه و تفرجگاه
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه