با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهتمرین سخنرانی در مهد
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷رابطه ی تحصیل و شغل در آمریکا
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷آگهی برای خیانت - اینجا آمریکاست
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا(۱) اکثر شبکههای تلویزیونی در آمریکا را یا باید با استفاده از تلویزیون کابلی دید یا ماهواره. سیستم ماهواره در ایران نیز استفاده میشود و مشخص است چیست. در سیستم کابلی، هر خانهای میتواند با پرداخت حق عضویت ماهانه، انشعابی را از یکی از ارائه دهندگان سیستم کابلی دریافت کند (چیزی شبیه خط تلفن ثابت در ایران).
این کابل، بسته به مواردی که مشتری انتخاب میکند و حق عضویت آن را میپردازد، میتواند حاوی اینترنت (با سرعتهای مختلف)، تلفن ثابت و شبکههای متعدد و متفاوت تلویزیونی باشد.
البته تعداد محدودی از شبکههای تلویزیونی را نیز میتوان توسط آنتن (امروزه غالباً دیجیتال) دریافت کرد، اما همانطور که گفتم، اکثر شبکههای معروف را یا باید از طریق کابل دریافت کرد یا از طریق دیش ماهواره.
از ارائه دهندگان معروف خدمات کابلی در آمریکا میتوان به کامکست و ورایزون اشاره کرد. دیرکت تی.وی نیز ارایه دهندهی معروف شبکههای تلویزیونی بر روی امواج ماهواره است.
(۲) ما در خانه، تلویزیون کابلی یا ماهوارهای نداریم. نه فقط به این علت که برنامههای تلوزیونی آمریکا را مناسب خانواده نمیدانیم، بیشتر به این علت که با توجه به مشغله و درس و کار و زندگی، فرصتی برای تماشای برنامههای تلویزیونی نداریم. اخبار آمریکا و ایران را غالبا از طریق اینترنت دنبال میکنیم و فیلمهای سینمایی را نیز هم.
(۳) در تعطیلات روز شکرگزاری سال ۲۰۱۶ دو سه روزی به ایالت ویرجینیا رفتیم. هتلی که گرفته بودیم – مانند اکثر هتلهای آمریکا – در هر اتاقش تلویزیون کابلی داشت. یکی از شبها، منتظر شدم تا دخترم، راحیل، به خواب برود و بعد تلویزیون را روشن کردم و به شبکهای رفتم که میدانستم فیلمها و سریالهای پلیسی پخش میکند.
اتفاقا یک فیلم پلیسی کلاسیک پخش میکرد و من هم بعد از مدتها نشستم به دیدن تلویزیون. بدترین چیز موقع دیدن کانالهای تلویزیونی آمریکا، آگهیهای طولانی و مدام تکرار شونده است. به طوری که در طول یک فیلم یک ساعت و نیمه حداقل ۶ بار فیلم را قطع میکنند و چندین دقیقه آگهی میگذارند!
(۴) از قطع مکرر فیلم و پخش آگهیها کلافه شده بودم، تا میآمدم محو فیلم شوم، دوباره یک سری آگهی بازرگانی شروع میشد. دیر وقت بود و من میخواستم عطای فیلم را به لقایش ببخشم که یک آگهی عجیب نظرم را جلب کرد. صدای تلویزیون را اندکی بلند و دقتم را بیشتر کردم. چیزهایی را که میشنیدم باور نمیکردم. با نگرانی به تخت دخترم نگاه کردم. خوشبختانه در خواب عمیقی بود. برگشتم و به همسرم نگاه کردم که مشغول موبایلش بودم. پرسیدم این آگهی را دیدی؟ گفت نه، چی بود؟
(۵) آگهی خیلی ساده و صریح بود. یک وبسایت بد نام که زنان شوهردار را به خیانت به همسرشان و رابطهی نامشروع با مردان دیگر تشویق میکرد و از آنها میخواست در سایتش ثبت نام کنند!
(۶) تلویزیون را خاموش کردم و سعی کردم چیزی را که دیده بودم هضم کنم. آیا ساختار خانواده در آمریکا تا این حد متلاشی شده است؟ خانوادههای آمریکایی متعددی میشناسم که به خوبی در کنار هم زندگی میکنند و قطعاً پخش چنین آگهیهایی را تایید نمیکنند؛ منتها در ورای تجربیات شخصی من، آمار و اعداد، واقعیتهای تلخی را در مورد جامعهی آمریکا گوشزد میکنند.
از هر ۲ ازدواج در آمریکا یکی به طلاق می انجامد و از هر ۳ ازدواج دوم، دو تا.(*) تقریباً نیمی از بچههای اول در آمریکا از مادرانی به دنیا میآیند که ازدواج نکرده اند.(**) آمار خیانت ضد و نقیض و غیر قابل اعتماد است. اما نکتهی مهم در ماجرا این است که با تعریف «آزادی» در آمریکا (و غرب) چه کسی میتواند به یک شبکهی خصوصی بگوید که از درآمد هنگفت چنین تبلیغاتی چشم پوشی کنند؟
(۷) از خودم میپرسم چه کسی باید از روابط اخلاقی و فرهنگی که زیربنای اجتماع است محافظت کند تا اربابان ثروت و سرمایه برای به دست آوردن چند پول سیاه، بنیان جامعه را بر باد ندهند؟ من بخت آن را داشتهام در دو جامعه با دیدگاههای کاملاً متفاوت زندگی کنم. جامعهای که حکومت آن مدعی حراست از فرهنگ و اخلاق است و جامعهی که حکومت آن مدعی است در امور فرهنگی دخالت مستقیمی ندارد و تعریفش از اخلاق به طور کل با تعریفی که ما از اخلاق داریم، متفاوت است، در عین حال به وجود نیروهای انتظامی حافظ اخلاق اصلاً معتقد نیست.
تجربهی من میگوید که خروجی هر دو نظام، بسیار ناکارآمد و در یک کلمه، افتضاح است. در نظام غربی، حتی اگر حکومت و اکثر مردم نیز معتقد به اخلاق باشند، در نهایت سرمایه داران و ثروتمندان فاسد راه خود را باز میکنند تا با تجارت بیاخلاقی پول بر روی پول بگذارند.
در نظام مدعی حفاظت از اخلاق (ایران) نیز نوعی واکنش منفی (لج بازی) از طرف تودهها شکل میگیرد، به قسمی که بسیاری از مردم ضدیت با اخلاق را به مثابهی نوعی نافرمانی مدنی و ابراز مخالفت با سیستم حکومتی در نظر میگیرند! از طرف دیگر ادعای محافظت از اخلاق و فرهنگ نیز به رانتی برای سودجویان نزدیک به قدرت بدل میشود و به شکل ناندانی آنها در میآید.
پس برای محافظت از اخلاق در یک جامعه، چه باید کرد و چه روشی جوابگو خواهد بود؟ پرسشی که هنوز هم ذهنم ه است.
این کابل، بسته به مواردی که مشتری انتخاب میکند و حق عضویت آن را میپردازد، میتواند حاوی اینترنت (با سرعتهای مختلف)، تلفن ثابت و شبکههای متعدد و متفاوت تلویزیونی باشد.
البته تعداد محدودی از شبکههای تلویزیونی را نیز میتوان توسط آنتن (امروزه غالباً دیجیتال) دریافت کرد، اما همانطور که گفتم، اکثر شبکههای معروف را یا باید از طریق کابل دریافت کرد یا از طریق دیش ماهواره.
از ارائه دهندگان معروف خدمات کابلی در آمریکا میتوان به کامکست و ورایزون اشاره کرد. دیرکت تی.وی نیز ارایه دهندهی معروف شبکههای تلویزیونی بر روی امواج ماهواره است.
(۲) ما در خانه، تلویزیون کابلی یا ماهوارهای نداریم. نه فقط به این علت که برنامههای تلوزیونی آمریکا را مناسب خانواده نمیدانیم، بیشتر به این علت که با توجه به مشغله و درس و کار و زندگی، فرصتی برای تماشای برنامههای تلویزیونی نداریم. اخبار آمریکا و ایران را غالبا از طریق اینترنت دنبال میکنیم و فیلمهای سینمایی را نیز هم.
(۳) در تعطیلات روز شکرگزاری سال ۲۰۱۶ دو سه روزی به ایالت ویرجینیا رفتیم. هتلی که گرفته بودیم – مانند اکثر هتلهای آمریکا – در هر اتاقش تلویزیون کابلی داشت. یکی از شبها، منتظر شدم تا دخترم، راحیل، به خواب برود و بعد تلویزیون را روشن کردم و به شبکهای رفتم که میدانستم فیلمها و سریالهای پلیسی پخش میکند.
اتفاقا یک فیلم پلیسی کلاسیک پخش میکرد و من هم بعد از مدتها نشستم به دیدن تلویزیون. بدترین چیز موقع دیدن کانالهای تلویزیونی آمریکا، آگهیهای طولانی و مدام تکرار شونده است. به طوری که در طول یک فیلم یک ساعت و نیمه حداقل ۶ بار فیلم را قطع میکنند و چندین دقیقه آگهی میگذارند!
(۴) از قطع مکرر فیلم و پخش آگهیها کلافه شده بودم، تا میآمدم محو فیلم شوم، دوباره یک سری آگهی بازرگانی شروع میشد. دیر وقت بود و من میخواستم عطای فیلم را به لقایش ببخشم که یک آگهی عجیب نظرم را جلب کرد. صدای تلویزیون را اندکی بلند و دقتم را بیشتر کردم. چیزهایی را که میشنیدم باور نمیکردم. با نگرانی به تخت دخترم نگاه کردم. خوشبختانه در خواب عمیقی بود. برگشتم و به همسرم نگاه کردم که مشغول موبایلش بودم. پرسیدم این آگهی را دیدی؟ گفت نه، چی بود؟
(۵) آگهی خیلی ساده و صریح بود. یک وبسایت بد نام که زنان شوهردار را به خیانت به همسرشان و رابطهی نامشروع با مردان دیگر تشویق میکرد و از آنها میخواست در سایتش ثبت نام کنند!
(۶) تلویزیون را خاموش کردم و سعی کردم چیزی را که دیده بودم هضم کنم. آیا ساختار خانواده در آمریکا تا این حد متلاشی شده است؟ خانوادههای آمریکایی متعددی میشناسم که به خوبی در کنار هم زندگی میکنند و قطعاً پخش چنین آگهیهایی را تایید نمیکنند؛ منتها در ورای تجربیات شخصی من، آمار و اعداد، واقعیتهای تلخی را در مورد جامعهی آمریکا گوشزد میکنند.
از هر ۲ ازدواج در آمریکا یکی به طلاق می انجامد و از هر ۳ ازدواج دوم، دو تا.(*) تقریباً نیمی از بچههای اول در آمریکا از مادرانی به دنیا میآیند که ازدواج نکرده اند.(**) آمار خیانت ضد و نقیض و غیر قابل اعتماد است. اما نکتهی مهم در ماجرا این است که با تعریف «آزادی» در آمریکا (و غرب) چه کسی میتواند به یک شبکهی خصوصی بگوید که از درآمد هنگفت چنین تبلیغاتی چشم پوشی کنند؟
(۷) از خودم میپرسم چه کسی باید از روابط اخلاقی و فرهنگی که زیربنای اجتماع است محافظت کند تا اربابان ثروت و سرمایه برای به دست آوردن چند پول سیاه، بنیان جامعه را بر باد ندهند؟ من بخت آن را داشتهام در دو جامعه با دیدگاههای کاملاً متفاوت زندگی کنم. جامعهای که حکومت آن مدعی حراست از فرهنگ و اخلاق است و جامعهی که حکومت آن مدعی است در امور فرهنگی دخالت مستقیمی ندارد و تعریفش از اخلاق به طور کل با تعریفی که ما از اخلاق داریم، متفاوت است، در عین حال به وجود نیروهای انتظامی حافظ اخلاق اصلاً معتقد نیست.
تجربهی من میگوید که خروجی هر دو نظام، بسیار ناکارآمد و در یک کلمه، افتضاح است. در نظام غربی، حتی اگر حکومت و اکثر مردم نیز معتقد به اخلاق باشند، در نهایت سرمایه داران و ثروتمندان فاسد راه خود را باز میکنند تا با تجارت بیاخلاقی پول بر روی پول بگذارند.
در نظام مدعی حفاظت از اخلاق (ایران) نیز نوعی واکنش منفی (لج بازی) از طرف تودهها شکل میگیرد، به قسمی که بسیاری از مردم ضدیت با اخلاق را به مثابهی نوعی نافرمانی مدنی و ابراز مخالفت با سیستم حکومتی در نظر میگیرند! از طرف دیگر ادعای محافظت از اخلاق و فرهنگ نیز به رانتی برای سودجویان نزدیک به قدرت بدل میشود و به شکل ناندانی آنها در میآید.
پس برای محافظت از اخلاق در یک جامعه، چه باید کرد و چه روشی جوابگو خواهد بود؟ پرسشی که هنوز هم ذهنم ه است.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
آگهی برای خیانت - اینجا آمریکاست
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا(۱) اکثر شبکههای تلویزیونی در آمریکا را یا باید با استفاده از تلویزیون کابلی دید یا ماهواره. سیستم ماهواره در ایران نیز استفاده میشود و مشخص است چیست. در سیستم کابلی، هر خانهای میتواند با پرداخت حق عضویت ماهانه، انشعابی را از یکی از ارائه دهندگان سیستم کابلی دریافت کند (چیزی شبیه خط تلفن ثابت در ایران).
این کابل، بسته به مواردی که مشتری انتخاب میکند و حق عضویت آن را میپردازد، میتواند حاوی اینترنت (با سرعتهای مختلف)، تلفن ثابت و شبکههای متعدد و متفاوت تلویزیونی باشد.
البته تعداد محدودی از شبکههای تلویزیونی را نیز میتوان توسط آنتن (امروزه غالباً دیجیتال) دریافت کرد، اما همانطور که گفتم، اکثر شبکههای معروف را یا باید از طریق کابل دریافت کرد یا از طریق دیش ماهواره.
از ارائه دهندگان معروف خدمات کابلی در آمریکا میتوان به کامکست و ورایزون اشاره کرد. دیرکت تی.وی نیز ارایه دهندهی معروف شبکههای تلویزیونی بر روی امواج ماهواره است.
(۲) ما در خانه، تلویزیون کابلی یا ماهوارهای نداریم. نه فقط به این علت که برنامههای تلوزیونی آمریکا را مناسب خانواده نمیدانیم، بیشتر به این علت که با توجه به مشغله و درس و کار و زندگی، فرصتی برای تماشای برنامههای تلویزیونی نداریم. اخبار آمریکا و ایران را غالبا از طریق اینترنت دنبال میکنیم و فیلمهای سینمایی را نیز هم.
(۳) در تعطیلات روز شکرگزاری سال ۲۰۱۶ دو سه روزی به ایالت ویرجینیا رفتیم. هتلی که گرفته بودیم – مانند اکثر هتلهای آمریکا – در هر اتاقش تلویزیون کابلی داشت. یکی از شبها، منتظر شدم تا دخترم، راحیل، به خواب برود و بعد تلویزیون را روشن کردم و به شبکهای رفتم که میدانستم فیلمها و سریالهای پلیسی پخش میکند.
اتفاقا یک فیلم پلیسی کلاسیک پخش میکرد و من هم بعد از مدتها نشستم به دیدن تلویزیون. بدترین چیز موقع دیدن کانالهای تلویزیونی آمریکا، آگهیهای طولانی و مدام تکرار شونده است. به طوری که در طول یک فیلم یک ساعت و نیمه حداقل ۶ بار فیلم را قطع میکنند و چندین دقیقه آگهی میگذارند!
(۴) از قطع مکرر فیلم و پخش آگهیها کلافه شده بودم، تا میآمدم محو فیلم شوم، دوباره یک سری آگهی بازرگانی شروع میشد. دیر وقت بود و من میخواستم عطای فیلم را به لقایش ببخشم که یک آگهی عجیب نظرم را جلب کرد. صدای تلویزیون را اندکی بلند و دقتم را بیشتر کردم. چیزهایی را که میشنیدم باور نمیکردم. با نگرانی به تخت دخترم نگاه کردم. خوشبختانه در خواب عمیقی بود. برگشتم و به همسرم نگاه کردم که مشغول موبایلش بودم. پرسیدم این آگهی را دیدی؟ گفت نه، چی بود؟
(۵) آگهی خیلی ساده و صریح بود. یک وبسایت بد نام که زنان شوهردار را به خیانت به همسرشان و رابطهی نامشروع با مردان دیگر تشویق میکرد و از آنها میخواست در سایتش ثبت نام کنند!
(۶) تلویزیون را خاموش کردم و سعی کردم چیزی را که دیده بودم هضم کنم. آیا ساختار خانواده در آمریکا تا این حد متلاشی شده است؟ خانوادههای آمریکایی متعددی میشناسم که به خوبی در کنار هم زندگی میکنند و قطعاً پخش چنین آگهیهایی را تایید نمیکنند؛ منتها در ورای تجربیات شخصی من، آمار و اعداد، واقعیتهای تلخی را در مورد جامعهی آمریکا گوشزد میکنند.
از هر ۲ ازدواج در آمریکا یکی به طلاق می انجامد و از هر ۳ ازدواج دوم، دو تا.(*) تقریباً نیمی از بچههای اول در آمریکا از مادرانی به دنیا میآیند که ازدواج نکرده اند.(**) آمار خیانت ضد و نقیض و غیر قابل اعتماد است. اما نکتهی مهم در ماجرا این است که با تعریف «آزادی» در آمریکا (و غرب) چه کسی میتواند به یک شبکهی خصوصی بگوید که از درآمد هنگفت چنین تبلیغاتی چشم پوشی کنند؟
(۷) از خودم میپرسم چه کسی باید از روابط اخلاقی و فرهنگی که زیربنای اجتماع است محافظت کند تا اربابان ثروت و سرمایه برای به دست آوردن چند پول سیاه، بنیان جامعه را بر باد ندهند؟ من بخت آن را داشتهام در دو جامعه با دیدگاههای کاملاً متفاوت زندگی کنم. جامعهای که حکومت آن مدعی حراست از فرهنگ و اخلاق است و جامعهی که حکومت آن مدعی است در امور فرهنگی دخالت مستقیمی ندارد و تعریفش از اخلاق به طور کل با تعریفی که ما از اخلاق داریم، متفاوت است، در عین حال به وجود نیروهای انتظامی حافظ اخلاق اصلاً معتقد نیست.
تجربهی من میگوید که خروجی هر دو نظام، بسیار ناکارآمد و در یک کلمه، افتضاح است. در نظام غربی، حتی اگر حکومت و اکثر مردم نیز معتقد به اخلاق باشند، در نهایت سرمایه داران و ثروتمندان فاسد راه خود را باز میکنند تا با تجارت بیاخلاقی پول بر روی پول بگذارند.
در نظام مدعی حفاظت از اخلاق (ایران) نیز نوعی واکنش منفی (لج بازی) از طرف تودهها شکل میگیرد، به قسمی که بسیاری از مردم ضدیت با اخلاق را به مثابهی نوعی نافرمانی مدنی و ابراز مخالفت با سیستم حکومتی در نظر میگیرند! از طرف دیگر ادعای محافظت از اخلاق و فرهنگ نیز به رانتی برای سودجویان نزدیک به قدرت بدل میشود و به شکل ناندانی آنها در میآید.
پس برای محافظت از اخلاق در یک جامعه، چه باید کرد و چه روشی جوابگو خواهد بود؟ پرسشی که هنوز هم ذهنم ه است.
این کابل، بسته به مواردی که مشتری انتخاب میکند و حق عضویت آن را میپردازد، میتواند حاوی اینترنت (با سرعتهای مختلف)، تلفن ثابت و شبکههای متعدد و متفاوت تلویزیونی باشد.
البته تعداد محدودی از شبکههای تلویزیونی را نیز میتوان توسط آنتن (امروزه غالباً دیجیتال) دریافت کرد، اما همانطور که گفتم، اکثر شبکههای معروف را یا باید از طریق کابل دریافت کرد یا از طریق دیش ماهواره.
از ارائه دهندگان معروف خدمات کابلی در آمریکا میتوان به کامکست و ورایزون اشاره کرد. دیرکت تی.وی نیز ارایه دهندهی معروف شبکههای تلویزیونی بر روی امواج ماهواره است.
(۲) ما در خانه، تلویزیون کابلی یا ماهوارهای نداریم. نه فقط به این علت که برنامههای تلوزیونی آمریکا را مناسب خانواده نمیدانیم، بیشتر به این علت که با توجه به مشغله و درس و کار و زندگی، فرصتی برای تماشای برنامههای تلویزیونی نداریم. اخبار آمریکا و ایران را غالبا از طریق اینترنت دنبال میکنیم و فیلمهای سینمایی را نیز هم.
(۳) در تعطیلات روز شکرگزاری سال ۲۰۱۶ دو سه روزی به ایالت ویرجینیا رفتیم. هتلی که گرفته بودیم – مانند اکثر هتلهای آمریکا – در هر اتاقش تلویزیون کابلی داشت. یکی از شبها، منتظر شدم تا دخترم، راحیل، به خواب برود و بعد تلویزیون را روشن کردم و به شبکهای رفتم که میدانستم فیلمها و سریالهای پلیسی پخش میکند.
اتفاقا یک فیلم پلیسی کلاسیک پخش میکرد و من هم بعد از مدتها نشستم به دیدن تلویزیون. بدترین چیز موقع دیدن کانالهای تلویزیونی آمریکا، آگهیهای طولانی و مدام تکرار شونده است. به طوری که در طول یک فیلم یک ساعت و نیمه حداقل ۶ بار فیلم را قطع میکنند و چندین دقیقه آگهی میگذارند!
(۴) از قطع مکرر فیلم و پخش آگهیها کلافه شده بودم، تا میآمدم محو فیلم شوم، دوباره یک سری آگهی بازرگانی شروع میشد. دیر وقت بود و من میخواستم عطای فیلم را به لقایش ببخشم که یک آگهی عجیب نظرم را جلب کرد. صدای تلویزیون را اندکی بلند و دقتم را بیشتر کردم. چیزهایی را که میشنیدم باور نمیکردم. با نگرانی به تخت دخترم نگاه کردم. خوشبختانه در خواب عمیقی بود. برگشتم و به همسرم نگاه کردم که مشغول موبایلش بودم. پرسیدم این آگهی را دیدی؟ گفت نه، چی بود؟
(۵) آگهی خیلی ساده و صریح بود. یک وبسایت بد نام که زنان شوهردار را به خیانت به همسرشان و رابطهی نامشروع با مردان دیگر تشویق میکرد و از آنها میخواست در سایتش ثبت نام کنند!
(۶) تلویزیون را خاموش کردم و سعی کردم چیزی را که دیده بودم هضم کنم. آیا ساختار خانواده در آمریکا تا این حد متلاشی شده است؟ خانوادههای آمریکایی متعددی میشناسم که به خوبی در کنار هم زندگی میکنند و قطعاً پخش چنین آگهیهایی را تایید نمیکنند؛ منتها در ورای تجربیات شخصی من، آمار و اعداد، واقعیتهای تلخی را در مورد جامعهی آمریکا گوشزد میکنند.
از هر ۲ ازدواج در آمریکا یکی به طلاق می انجامد و از هر ۳ ازدواج دوم، دو تا.(*) تقریباً نیمی از بچههای اول در آمریکا از مادرانی به دنیا میآیند که ازدواج نکرده اند.(**) آمار خیانت ضد و نقیض و غیر قابل اعتماد است. اما نکتهی مهم در ماجرا این است که با تعریف «آزادی» در آمریکا (و غرب) چه کسی میتواند به یک شبکهی خصوصی بگوید که از درآمد هنگفت چنین تبلیغاتی چشم پوشی کنند؟
(۷) از خودم میپرسم چه کسی باید از روابط اخلاقی و فرهنگی که زیربنای اجتماع است محافظت کند تا اربابان ثروت و سرمایه برای به دست آوردن چند پول سیاه، بنیان جامعه را بر باد ندهند؟ من بخت آن را داشتهام در دو جامعه با دیدگاههای کاملاً متفاوت زندگی کنم. جامعهای که حکومت آن مدعی حراست از فرهنگ و اخلاق است و جامعهی که حکومت آن مدعی است در امور فرهنگی دخالت مستقیمی ندارد و تعریفش از اخلاق به طور کل با تعریفی که ما از اخلاق داریم، متفاوت است، در عین حال به وجود نیروهای انتظامی حافظ اخلاق اصلاً معتقد نیست.
تجربهی من میگوید که خروجی هر دو نظام، بسیار ناکارآمد و در یک کلمه، افتضاح است. در نظام غربی، حتی اگر حکومت و اکثر مردم نیز معتقد به اخلاق باشند، در نهایت سرمایه داران و ثروتمندان فاسد راه خود را باز میکنند تا با تجارت بیاخلاقی پول بر روی پول بگذارند.
در نظام مدعی حفاظت از اخلاق (ایران) نیز نوعی واکنش منفی (لج بازی) از طرف تودهها شکل میگیرد، به قسمی که بسیاری از مردم ضدیت با اخلاق را به مثابهی نوعی نافرمانی مدنی و ابراز مخالفت با سیستم حکومتی در نظر میگیرند! از طرف دیگر ادعای محافظت از اخلاق و فرهنگ نیز به رانتی برای سودجویان نزدیک به قدرت بدل میشود و به شکل ناندانی آنها در میآید.
پس برای محافظت از اخلاق در یک جامعه، چه باید کرد و چه روشی جوابگو خواهد بود؟ پرسشی که هنوز هم ذهنم ه است.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه