چگونه بازگشت مجدد به برجام می تواند به بازگرداندن اتحادهای آمریکا با متحدانش کمک کند
۴ اسفند ۱۳۹۹
بایدن به جای بازگشت به برجام، باید از اتحاد اسرائیل و کشورهای عربی علیه ایران برای اعمال فشار بیشتر بر ایران استفاده کند
۴ اسفند ۱۳۹۹
چگونه بازگشت مجدد به برجام می تواند به بازگرداندن اتحادهای آمریکا با متحدانش کمک کند
۴ اسفند ۱۳۹۹
بایدن به جای بازگشت به برجام، باید از اتحاد اسرائیل و کشورهای عربی علیه ایران برای اعمال فشار بیشتر بر ایران استفاده کند
۴ اسفند ۱۳۹۹

اندیشکده آمریکایی مطرح کرد: گام اول را تهران برمی‌دارد یا واشنگتن؟

تاریخ انتشار گزارش: ۱۲ بهمن ۱۳۹۹

رئیس جمهوری جو بایدن بارها گفته که پیوستن مجدد به توافق هسته ای با ایران را مطابق با منافع امنیت ملی ایالات متحده می داند. اجرای تمام و کمال برجام بهترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به مواد هسته ای مورد نیاز برای تولید سلاح و ادامه بازرسی های سرزده برای تعیین انطابق ایران با تعهدات هسته ای است. احیای برجام همچنین تنها راه پیگیری موثر فعالیت های ایران در منطقه به شمار می رود. پس از چهار سال که منتقدان برجام اختیار و آزادی کامل برای یافتن گزینه بهتری از برجام داشتند، هیچ یک نتوانستند مورد معتبری ارائه دهند. اما جدای از مساله هسته ای ایران، برجام اکنون بخشی اساسی از یکی از اولویت های مهم رئیس جمهوری بایدن، یعنی ترمیم اتحادهای ایالات متحده و احیای اعتبار آمریکا، است.

نزدیک ترین متحدان ایالات متحده از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان و اتحادیه اروپا که دیگر طرف های برجام هستند، می خواهند آمریکا به طور کامل به توافق بازگردد. آنها در پی خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای و اجرای کارزار اعمال فشار حداکثری شاهد نومیدی و سردرگمی بودند. این کشورها به طور قابل قبول انتظار دارند که ایالات متحده به تعهدات خود در قبال اروپا و به طور کلی به همه تعهداتش عمل کند. این مساله که ترک برجام توسط ترامپ زمان شکست ایران را به چند ماه کاهش داده، به اندازه کافی خطرناک است. اما جدای از این مساله، ترامپ هسته استراتژی اصلی ایالات متحده در زمینه دفاع، یعنی مناسبات امنیت جمعی از جمله در ارتباط با ناتو و متحدان آمریکا در شرق آسیا، را نادیده گرفت. ترمیم این اتحادها به تلاش های گسترده و مداوم نیاز دارد و تحت تاثیر تلاش های رئیس جمهوری بایدن برای بازگرداندن ایالات متحده به انطباق با تعهدات برجامی است.

حامیان و منتقدان برجام بار دیگر استدلال های خود را مطرح می کنند؛ طرفداران از شرایط و نقاط قوت این توافق می گویند منتقدان از نقص های آن. اما در نهایت، مساله این است که تنها توجیه بازگشت آمریکا به برجام به توافق هسته ای مربوط نمی شود و عوامل دیگری را نیز دربر می گیرد. منتقدان توافق هسته ای به طور کلی سایر اقدامات او از جمله تلاش ها برای تضعیف دموکراسی در داخل آمریکا و در سایر کشورها را نادیده می گیرند. این در حالی است که خسارت وارد آمده در نتیجه اقدامات ارتجاعی ترامپ برای همه روشن است.

متحدان ایالات متحده از دهه ۱۹۷۰ تا کنون تا این اندازه به توانایی آن در عمل به تعهداتش تردید نداشته اند. ایالات متحده از اوایل دهه ۲۰۰۰ که در صدد تغییر رژیم در عراق برآمد تاکنون هرگز به این اندازه منزوی نبوده است. حالا در آمریکا بسیاری از همان رویکرد در ایران و کره شمالی حمایت می کنند. دولت ترامپ جدای از خروج از برجام، تحریم های شدیدالحنی علیه تهران اعمال کرد و در صدد سوءاستفاده از شرایط حقوقی قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد برآمد. حتی اگر تصور کنیم که سیاست «اعمال فشار حداکثری» ترامپ یک اهرم فشار مضاعف در برابر ایران فراهم آورده، اما تصور استفاده از چنین اهرمی بدون آسیب رساندن به متحدان آمریکا در اروپا غیر منطقی است.

در حقیقت، ایالات متحده با بازگشت به برجام می تواند فشار بیشتری بر ایران وارد کند تا ادامه دادن به آرزوی دست نیافتنی «توافق بهتر.»

متحدان اروپایی آمریکا به اتفاق نگران توانایی هسته ای ایران و خواستار بازگشت ایالات متحده به تعهدات برجامی و اقدام آن در جهت تقویت تعهدات امنیتی به متحدان، هستند. این واقعیت که مفاد توافق ایران در قطعنامه های شورای امنیت گنجانده شده، شاهد دیگری در تایید خواسته بین المللی برای بازگشت ایالات متحده به توافق است. اروپایی ها که حامی نقش سازمان ملل در امور جهانی هستند، می خواهند بدانند که آیا می شود بار دیگر به ایالات متحده اعتماد کرد؟! برای ۴ سال، ترامپ بر آنچه رئیس جمهوری بایدن «تعهد مقدس» آمریکا در عمل به تعهدات در ایستادن در کنار متحدان خوانده، سایه انداخت و اطمینان به توانایی آمریکا در عمل به وعده هایش را زیر سوال برد.

از دیدگاه منطقی، اگر گزینه ای غیر از برجام برای محدود کردن فعالیت های ایران و به طور همزمان بازیابی اعتبار آمریکا وجود داشت، شاید رئیس جمهوری بایدن می توانست آن را دنبال کند. اما برجام در حال حاضر تنها گزینه شایسته برای جلوگیری قابل تایید از دسترسی ایران به سلاح هسته ایست.

جورج دابلیو. بوش و دونالد جی ترامپ، دو رئیس جمهوری جمهوری خواه پیشین، استراتژی های مشابهی در قبال ایران به اجرا گذاشتند. هر دو رئیس جمهوری در حالی کاخ سفید را ترک کردند که ایران اگر می خواست و بخواهد، تنها چند ماه با ساخت بمب اتم فاصله داشت و دارد. هر دو در شرایطی وارد کاخ سفید شدند که ظرفیت هسته ای ایران کنترل شده بود و در حالی دولت را ترک کردند که هییچ محدودیتی برای ایران وجود نداشت. و هر دو شرکای اروپایی آمریکا را به دلیل اعتقاد آنها به دیپلماسی در برابر فشار اقتصادی و تهدیدهای نظامی، مجازات کردند.

واقعیت این است که آمریکا در سال های ۲۰۰۸ و ۲۰۲۰ متحدان خود را به اندازه ایران در تنش ها و درگیری بر سر آینده هسته ای مسئول دانست. اروپایی ها می توانند ایران را به دلیل عقب نشینی از تعهدات هسته ای یا فعالیت های منطقه ای و ایالات متحده را در آسیب رساندن به اعتبار اتحاد در دو سوی اقیانوس اطلس مقصر بدانند. محدود کردن سایر رفتارهای ایران شاید برای آمریکا و اروپا به یک اندازه اهمیت داشته باشد، اما اکنون هم به مثابه سال ۲۰۱۵، تنها راه انجام این کار «برجام» است. ادامه مذاکرات برای محدود کردن فعالیت های منطقه ای ایران تنها در صورتی میسر خواهد بود که ایالات متحده نشان دهد آمادگی عمل به تعهدات خود و مسئولیت پذیری را دارد. مسیر احیای بزرگ ترین چتر امنیتی ایالات متحده یعنی متحدان آن، نیز به همین مساله بستگی دارد.

یک اندیشکده آمریکایی در مقاله ای با اشاره به چالش های پیش رو برای بازگشت آمریکا به برجام و احیای توافق تاکید کرد که اگرچه هم تهران و هم واشنگتن اراده سیاسی برای این کار را دارند اما زمان آنها برای حل وفصل اختلافات‌شان بسیار کوتاه است.

“موسسه کشورداری مسئولانه کویینسی” (Quincy Institute for Responsible Statecraft) که یک اندیشکده مستقر در واشنگتن است در مقاله ای به قلم تریتا پارسی رئیس پیشین شورای ملی ایرانیان آمریکا به بررسی چالش های پیش روی جو بایدن رئیس جمهورجدید آمریکا برای عمل به وعده انتخاباتی اش درخصوص بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) پرداخت.

در این مقاله آمده است: تنها کمی بیشتر از یک هفته از آغاز ریاست جمهوری بایدن می گذرد اما وعده او مبنی بر بازگشت به توافق هسته ای ۲۰۱۵ با ایران در حال حاضر با مانع روبرو است. در حالی که هر دو کشور ایران و ایالات متحده بازگشت به توافق و احیای برجام را ترجیح می دهند اما هر دو طرف هم اصرار دارند که دیگری گام اول را بردارد.

همانطور که اظهارات مقامات هر دو طرف نشان می دهد، موضوع ” چه کسی اول گام را برمی دارد” در تمام دیپلماسی مرتبط با برنامه هسته ای ایران رواج داشته است. با این حال دلایل خوبی برای حفظ آرامش وجود دارد.

این اندیشکده در ادامه آورده است: واشنگتن و تهران هر دو سازوکاری را برای احیای برجام پذیرفته اند: پیروی (از تعهدات) در برابر پیروی. آن طور که به نظر می رسد، این مسیر ساده و سر راست است. هر دو طرف به سادگی عمل کردن به تمامی تعهداتشان را بدون هیچ پیش شرطی می پذیرند. هنگامی که هر دو با توافق مطابقت داشته باشند، مذاکرات درباره اختلاف نظرها و تغییرات می تواند آغاز شود.

اما اگرچه این فرمول ساده است، این مسئله را که “چه کسی گام اول را برمی دارد”، حل وفصل نمی کند.

آنتونی بلینکن وزیرامورخارجه آمریکا بدون اینکه دلیل و توجیه خاصی ارائه دهد، اظهار داشت: وقتی ایرانی ها اجرای کامل توافق را از سر بگیرند، آمریکا هم به تعهداتش باز خواهد گشت. به عبارت دیگر، وی مسئولیتِ گام اول را به عهده تهران گذاشت. اما در مقابل ایران با استدلال توضیح می دهد، این آمریکا بود که توافق را نقض و آن را ترک کرده است، بنابراین منطق حکم می کند که ابتدا ایالات متحده (به تعهداتش) بازگردد.

به نظر می رسد دیپلماسی حتی در مرحله پیش از شروع هم به مانع برخورد کرده است.

این اندیشکده آمریکایی همچنین آورده است: اما این موضوع “گام اول” احتمالا بیشتر حالت ژست سیاسی دارد تا اینکه اصل باشد. تیم بایدن هنوز کاملا مستقر نشده، اما موضع متاخر بودن در بازگشت به توافق، به عنوان یک موقعیت سخت مذاکره ای ممکن است باعث شود که او از نظر مخاطبان داخلی قدرتمند به نظر برسد.

جای تعجب نیست که هیچ یک از طرفین نمی خواهند خود را مشتاق بازگشت نشان دهند. همچنین پافشاری تهران بر موضع اش، نشان می دهد که موضع جمهوری اسلامی به دلیل خیانت ترامپ به توافق، نرم یا مبتنی بر اعتماد نیست.

با این حال، هنوز جای خوش بینی وجود دارد، چرا که در مذاکرات مرتبط با برجام نیز درام “چه کسی اولین کار را انجام دهد”، به شکل فراوان وجود داشت.

هر چند، به لطف دو عامل این درام خنثی می شد. هر دو طرف از اراده سیاسی کافی برخوردار بودند و هر دو زمان کافی برای رسیدن به راه حل های خلاقانه برای مشکلات داشتند.

به نظر می رسد این بار نیز اراده سیاسی نیز وجود دارد اما از طرف دیگر، زمان کوتاه است. هر دو کشور اراده سیاسی را دارند زیرا پیوستن مجدد به این توافق کاملاً در راستای منافع ملی مربوطه شان است.

در نهایت، به یک دلیل ساده فضای خوش بینی بیش از بدبینی است؛ خطر از دست رفتن آخرین فرصت برای احیای توافقی که کاملاً منافع و امنیت هر دو طرف را پیش می برد، برای هر دوی آنها بسیار زیاد است.

 

منبع: سایت خبری انتخاب