ترامپ: کردها در جنگ جهانی دوم به ما کمک نکردند
۱۸ مهر ۱۳۹۸
حقوق مد و فشن در آمریکا
حقوق مد و فشن
۱۸ مهر ۱۳۹۸
ترامپ: کردها در جنگ جهانی دوم به ما کمک نکردند
۱۸ مهر ۱۳۹۸
حقوق مد و فشن در آمریکا
حقوق مد و فشن
۱۸ مهر ۱۳۹۸

دختری که شش زبان را میداند.
روش آموزش زبان به کودک زیر هفت سال
قسمت دوم

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
بعد از مدتی لغتهایی را که در کارتون می شنید شروع کرد به تکرار کردن: من milk میخوام! لغاتی که من به او آموزش نداده بودم ولی غیرمستقیم یاد گرفته بود. از سه سالگی کتابهای انگلیسی برایش گرفتم. این کتابها سطح بندی شده بودند. اولین سطح، کتابهایی بودند که تصاویر رنگی کل صفحه را پوشانده بود و فقط یک جمله به انگلیسی زیر تصویر نوشته شده بود. به طور مثال:

This mouse is white.

همین جمله در صفحه ی بعد تکرار میشد با این تفاوت که مثلا یک لغت جدید جایگزین یکی از لغات جمله ی صفحه ی قبل میشد.

This mouse is small.

خواندن کتاب را از جلد کتاب شروع میکردم اول با خواندن تیتر و بعد نام نویسنده و طراح و نقاش و حتی انتشارات کتاب (حس میکنم چه کودک چه بزرگسال حداقل قدردانی که میتواند در قبال عوامل به وجود آورنده‌ ی یک کتاب داشته باشد، این است که اسمشان را بداند).

یک کتاب انگلیسی را مدتها برایش میخواندم (بدون آنکه جملات انگلیسی را به فارسی ترجمه کنم، فقط میخواندم و راجع به تصاویر کتاب حرف میزدیم همزمان با خواندن). از بر شده بود کتابها را، طوری که وقتی او میخواست برای دیگران کتاب بخواند، همه فکر میکردند سواد خواندن و نوشتن دارد! اما نداشت فقط به دلیل تکرار و شنیدن زیاد یاد گرفته بود. هم به فارسی و هم‌ به انگلیسی کتاب تهیه میکردم و برایش میخواندم. تمام جملاتی که به انگلیسی یاد میگرفت، در بازی با اسباب بازی هایش استفاده میکرد.

لحظه لحظه اش شیرین ترین لحظات زندگی ام بود.

از سه سالگی کلاس زبان را شروع کرد.

کتابهایی که در یک سال و نیمِ اول در آموزشگاه تدریس میشدند، تصاویر و نوشته های کوتاه داشتند به همراه شعر. در خانه همچنان کتاب خواندن به هر دو زبان و کارتون دیدن فقط انگلیسی ادامه داشت.

از سن پنج سالگی نوشتن و خواندن زبان انگلیسی شروع شد (من هنوز هم مطمئن نیستم که این‌کار درست بوده یا غلط).

در نتیجه قبل از آنکه به فارسی بتواند بنویسد و بخواند، به انگلیسی نوشت و خواند. تا زیر هفت سال آموزش در آموزشگاه را خیلی جدی نمیگرفتم و فشاری برای نوشتن دیکته ی درست کلمات نداشتم اما بعد از هفت سالگی برای آنکه به آموزش غیرمستقیم در خانه، شاکله ای داده باشم، کلاس زبان جدی تر دنبال شد.

رفته رفته موسیقی هایی با اشعار انگلیسی برایش پخش میکردم. در هشت، نه سالگی میتوانست جملات را در کارتونها درست تشخیص داده و بشنود. مهارت شنیداریش به شدت خوب شده بود.

در همین سن ها بود که شروع کردیم به آموزش زبان سوم. فقط کارتون به ایتالیایی میدید، همین! بدون کتاب، بدون معلم، بدون نوشتن و خواندن، بدون تمرین انجام دادن و بدون مکالمه داشتن با کسی. فقط کارتون میدید و میشنید. بعد از مدتی یاد گرفت به ایتالیایی خود را معرفی کند سلام و احوالپرسی و خداحافظی کند.

روش غیرمستقیم جواب داد. مثل زبان مادری میشد زبان دیگری هم آموزش دید.

در سن یازده سالگی حدود بیست جلسه با معلم خصوصی فرانسه خواند (به این دلیل خصوصی چون کلاس فرانسه برای این سنین نتوانستم پیدا کنم و ترجیح دادم خصوصی بخواند تا اینکه با همکلاسی های بزرگتر از خودش سر یک کلاس بنشیند)

این بیست جلسه به همراه کتاب و سی دی مربوط به کتاب و آموزش گرامر همراه بود (مثلا یک جلسه به صرف فعل و جمله بندی اختصاص داده میشد).

در نهایت اینکه بعد از بیست جلسه بدلیل تاکید استادش بر گرامر، برایش کسالت آور شد، نمیخواستم از این زبان دلزده شود، پس آموزش را با کارتونهای دوبله شده ی والت دیسنی به فرانسوی و با همان روش غیرمستقیم ادامه داد. در تمام این مدت فقط کلاس زبان انگلیسی را مرتب میرفت اما کارتون دیدن به هر سه زبان ادامه داشت.

بزرگتر که شد سلیقه اش در انتخاب موسیقی (به همین سه زبان) نیز تغییر کرد و خودش در انتخاب موسیقی و موضوع کتاب به طور مستقیم دخالت داشت.

ادامه از زبان بنده:

فارسی و آذری که زبان های مادری اش بودند، انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی را هم که در کودکی آموخت. در ایتالیا هم لاتین و یونانی باستان را در مدرسه فراگرفت. سرفصلهایی به انتخاب مادرش، احتمالا میدانست از پس هر چه سخت باشد، بر می آید. اشتباه نکنید، هوشش خارق العاده نیست، آسمان صرفا علاقه مند به کتاب است. همین.

آسمان امروز، محصول این روش آموزش است. آسمانی که نمره ی کامل تافل و حتی جی آر ای، بدون نیاز به دقیقه ای مطالعه، نصیبش می شود. همین، یعنی چند سال صرفه جویی در زندگی اش.

نام «آسمان عالی» که اسم اصلی اش «سما»ست در ذهنتان بماند.

مطالب مرتبط

دختری که شش زبان را میداند.
روش آموزش زبان به کودک زیر هفت سال
قسمت دوم

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکامشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
بعد از مدتی لغتهایی را که در کارتون می شنید شروع کرد به تکرار کردن: من milk میخوام! لغاتی که من به او آموزش نداده بودم ولی غیرمستقیم یاد گرفته بود. از سه سالگی کتابهای انگلیسی برایش گرفتم. این کتابها سطح بندی شده بودند. اولین سطح، کتابهایی بودند که تصاویر رنگی کل صفحه را پوشانده بود و فقط یک جمله به انگلیسی زیر تصویر نوشته شده بود. به طور مثال:

This mouse is white.

همین جمله در صفحه ی بعد تکرار میشد با این تفاوت که مثلا یک لغت جدید جایگزین یکی از لغات جمله ی صفحه ی قبل میشد.

This mouse is small.

خواندن کتاب را از جلد کتاب شروع میکردم اول با خواندن تیتر و بعد نام نویسنده و طراح و نقاش و حتی انتشارات کتاب (حس میکنم چه کودک چه بزرگسال حداقل قدردانی که میتواند در قبال عوامل به وجود آورنده‌ ی یک کتاب داشته باشد، این است که اسمشان را بداند).

یک کتاب انگلیسی را مدتها برایش میخواندم (بدون آنکه جملات انگلیسی را به فارسی ترجمه کنم، فقط میخواندم و راجع به تصاویر کتاب حرف میزدیم همزمان با خواندن). از بر شده بود کتابها را، طوری که وقتی او میخواست برای دیگران کتاب بخواند، همه فکر میکردند سواد خواندن و نوشتن دارد! اما نداشت فقط به دلیل تکرار و شنیدن زیاد یاد گرفته بود. هم به فارسی و هم‌ به انگلیسی کتاب تهیه میکردم و برایش میخواندم. تمام جملاتی که به انگلیسی یاد میگرفت، در بازی با اسباب بازی هایش استفاده میکرد.

لحظه لحظه اش شیرین ترین لحظات زندگی ام بود.

از سه سالگی کلاس زبان را شروع کرد.

کتابهایی که در یک سال و نیمِ اول در آموزشگاه تدریس میشدند، تصاویر و نوشته های کوتاه داشتند به همراه شعر. در خانه همچنان کتاب خواندن به هر دو زبان و کارتون دیدن فقط انگلیسی ادامه داشت.

از سن پنج سالگی نوشتن و خواندن زبان انگلیسی شروع شد (من هنوز هم مطمئن نیستم که این‌کار درست بوده یا غلط).

در نتیجه قبل از آنکه به فارسی بتواند بنویسد و بخواند، به انگلیسی نوشت و خواند. تا زیر هفت سال آموزش در آموزشگاه را خیلی جدی نمیگرفتم و فشاری برای نوشتن دیکته ی درست کلمات نداشتم اما بعد از هفت سالگی برای آنکه به آموزش غیرمستقیم در خانه، شاکله ای داده باشم، کلاس زبان جدی تر دنبال شد.

رفته رفته موسیقی هایی با اشعار انگلیسی برایش پخش میکردم. در هشت، نه سالگی میتوانست جملات را در کارتونها درست تشخیص داده و بشنود. مهارت شنیداریش به شدت خوب شده بود.

در همین سن ها بود که شروع کردیم به آموزش زبان سوم. فقط کارتون به ایتالیایی میدید، همین! بدون کتاب، بدون معلم، بدون نوشتن و خواندن، بدون تمرین انجام دادن و بدون مکالمه داشتن با کسی. فقط کارتون میدید و میشنید. بعد از مدتی یاد گرفت به ایتالیایی خود را معرفی کند سلام و احوالپرسی و خداحافظی کند.

روش غیرمستقیم جواب داد. مثل زبان مادری میشد زبان دیگری هم آموزش دید.

در سن یازده سالگی حدود بیست جلسه با معلم خصوصی فرانسه خواند (به این دلیل خصوصی چون کلاس فرانسه برای این سنین نتوانستم پیدا کنم و ترجیح دادم خصوصی بخواند تا اینکه با همکلاسی های بزرگتر از خودش سر یک کلاس بنشیند)

این بیست جلسه به همراه کتاب و سی دی مربوط به کتاب و آموزش گرامر همراه بود (مثلا یک جلسه به صرف فعل و جمله بندی اختصاص داده میشد).

در نهایت اینکه بعد از بیست جلسه بدلیل تاکید استادش بر گرامر، برایش کسالت آور شد، نمیخواستم از این زبان دلزده شود، پس آموزش را با کارتونهای دوبله شده ی والت دیسنی به فرانسوی و با همان روش غیرمستقیم ادامه داد. در تمام این مدت فقط کلاس زبان انگلیسی را مرتب میرفت اما کارتون دیدن به هر سه زبان ادامه داشت.

بزرگتر که شد سلیقه اش در انتخاب موسیقی (به همین سه زبان) نیز تغییر کرد و خودش در انتخاب موسیقی و موضوع کتاب به طور مستقیم دخالت داشت.

ادامه از زبان بنده:

فارسی و آذری که زبان های مادری اش بودند، انگلیسی و ایتالیایی و فرانسوی را هم که در کودکی آموخت. در ایتالیا هم لاتین و یونانی باستان را در مدرسه فراگرفت. سرفصلهایی به انتخاب مادرش، احتمالا میدانست از پس هر چه سخت باشد، بر می آید. اشتباه نکنید، هوشش خارق العاده نیست، آسمان صرفا علاقه مند به کتاب است. همین.

آسمان امروز، محصول این روش آموزش است. آسمانی که نمره ی کامل تافل و حتی جی آر ای، بدون نیاز به دقیقه ای مطالعه، نصیبش می شود. همین، یعنی چند سال صرفه جویی در زندگی اش.

نام «آسمان عالی» که اسم اصلی اش «سما»ست در ذهنتان بماند.

مطالب مرتبط



آخرین مطالب