با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهدیربورن ، قلب شیعه در ایالات متحده آمریکا
۲۱ آذر ۱۳۹۶بی خانمان
۲۱ آذر ۱۳۹۶فعالیت فرهنگی_مذهبی در دانشگاههای آمریکا (فصل اول: احترام به عقاید مختلف _قسمت دوم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکابه خاطرم هست در آخرین سفرم از ایران به سمت واشنگتن، در فردوگاه رفتم به باجه یک بانک دولتی تا عوارض خروج کشور را پرداخت کنم. مدارکم را به کارمند دادم و با او کمی هم کلام شدم. تا اینکه متوجه شد دانشجو هستم و عازم به خارج کشور، برخی مدارکم را که میخواست تحویل دهد با بی احترامی انداخت به طرفم و به حالت تحقیر آمیز گفت: از این بورسیهایها هستی؟
آن موقع بحث بورسیهها داغ بود و انصافا توهینهایی به تعداد زیادی از بورسیهها صورت گرفت که مجال صحبت در اینجا نیست! بنده در سایت رسمی بورسیه ثبت نام کرده بودم و تقریبا تا آخرین مراحل آن هم پیش رفته بودم و بدون هیچگونه سهمیه و پارتی بازی، قبولی کامل آن را کسب کرده بودم. منتهی دوست نداشتم که ارز کشورم را برای تحصیل در خارج کشور استفاده کنم بویژه که مشکلات ارزی در آن دوران زیاد بود و اصلا دوست نداشتم ارز از کشور خارج شود. لذا به صورت کلی بی خیال آن شده بودم.
در جواب گفتم: بنده قبول شدم اما نپذیرفتم و از دانشگاهی در آمریکا بورسیه گرفتم. این را که شنید، خودش را روی صندلیاش تکانی داد و بقیه مدارک را با احترام تحویلم داد و گفت: آخه قیافت مثل این بورسیهها میمونه!! در آخر هم گفت: خوب تو هم دیگه بر نمیگردی!
بعضی از ماها چقدر زود قضاوت میکنیم! آیا بهتر نیست که کمی سبک فکری خودمان را تغییر دهیم؟! آیا نمیشود به تفکرات همدیگر احترام بگذاریم؟ آیا نمیشود حداقل به یکدیگر توهین نکنیم؟ آیا نمیشود یکدیگر را مسخره نکنیم؟! در یک کلام، آیا نمیشود طبق اخلاق اسلامی با هم رفتار کنیم؟!
در ادامه خواهیم دید چه طور با بنده در یکی از دانشگاههای آمریکا رفتار کردند!
آن موقع بحث بورسیهها داغ بود و انصافا توهینهایی به تعداد زیادی از بورسیهها صورت گرفت که مجال صحبت در اینجا نیست! بنده در سایت رسمی بورسیه ثبت نام کرده بودم و تقریبا تا آخرین مراحل آن هم پیش رفته بودم و بدون هیچگونه سهمیه و پارتی بازی، قبولی کامل آن را کسب کرده بودم. منتهی دوست نداشتم که ارز کشورم را برای تحصیل در خارج کشور استفاده کنم بویژه که مشکلات ارزی در آن دوران زیاد بود و اصلا دوست نداشتم ارز از کشور خارج شود. لذا به صورت کلی بی خیال آن شده بودم.
در جواب گفتم: بنده قبول شدم اما نپذیرفتم و از دانشگاهی در آمریکا بورسیه گرفتم. این را که شنید، خودش را روی صندلیاش تکانی داد و بقیه مدارک را با احترام تحویلم داد و گفت: آخه قیافت مثل این بورسیهها میمونه!! در آخر هم گفت: خوب تو هم دیگه بر نمیگردی!
بعضی از ماها چقدر زود قضاوت میکنیم! آیا بهتر نیست که کمی سبک فکری خودمان را تغییر دهیم؟! آیا نمیشود به تفکرات همدیگر احترام بگذاریم؟ آیا نمیشود حداقل به یکدیگر توهین نکنیم؟ آیا نمیشود یکدیگر را مسخره نکنیم؟! در یک کلام، آیا نمیشود طبق اخلاق اسلامی با هم رفتار کنیم؟!
در ادامه خواهیم دید چه طور با بنده در یکی از دانشگاههای آمریکا رفتار کردند!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
فعالیت فرهنگی_مذهبی در دانشگاههای آمریکا (فصل اول: احترام به عقاید مختلف _قسمت دوم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکابه خاطرم هست در آخرین سفرم از ایران به سمت واشنگتن، در فردوگاه رفتم به باجه یک بانک دولتی تا عوارض خروج کشور را پرداخت کنم. مدارکم را به کارمند دادم و با او کمی هم کلام شدم. تا اینکه متوجه شد دانشجو هستم و عازم به خارج کشور، برخی مدارکم را که میخواست تحویل دهد با بی احترامی انداخت به طرفم و به حالت تحقیر آمیز گفت: از این بورسیهایها هستی؟
آن موقع بحث بورسیهها داغ بود و انصافا توهینهایی به تعداد زیادی از بورسیهها صورت گرفت که مجال صحبت در اینجا نیست! بنده در سایت رسمی بورسیه ثبت نام کرده بودم و تقریبا تا آخرین مراحل آن هم پیش رفته بودم و بدون هیچگونه سهمیه و پارتی بازی، قبولی کامل آن را کسب کرده بودم. منتهی دوست نداشتم که ارز کشورم را برای تحصیل در خارج کشور استفاده کنم بویژه که مشکلات ارزی در آن دوران زیاد بود و اصلا دوست نداشتم ارز از کشور خارج شود. لذا به صورت کلی بی خیال آن شده بودم.
در جواب گفتم: بنده قبول شدم اما نپذیرفتم و از دانشگاهی در آمریکا بورسیه گرفتم. این را که شنید، خودش را روی صندلیاش تکانی داد و بقیه مدارک را با احترام تحویلم داد و گفت: آخه قیافت مثل این بورسیهها میمونه!! در آخر هم گفت: خوب تو هم دیگه بر نمیگردی!
بعضی از ماها چقدر زود قضاوت میکنیم! آیا بهتر نیست که کمی سبک فکری خودمان را تغییر دهیم؟! آیا نمیشود به تفکرات همدیگر احترام بگذاریم؟ آیا نمیشود حداقل به یکدیگر توهین نکنیم؟ آیا نمیشود یکدیگر را مسخره نکنیم؟! در یک کلام، آیا نمیشود طبق اخلاق اسلامی با هم رفتار کنیم؟!
در ادامه خواهیم دید چه طور با بنده در یکی از دانشگاههای آمریکا رفتار کردند!
آن موقع بحث بورسیهها داغ بود و انصافا توهینهایی به تعداد زیادی از بورسیهها صورت گرفت که مجال صحبت در اینجا نیست! بنده در سایت رسمی بورسیه ثبت نام کرده بودم و تقریبا تا آخرین مراحل آن هم پیش رفته بودم و بدون هیچگونه سهمیه و پارتی بازی، قبولی کامل آن را کسب کرده بودم. منتهی دوست نداشتم که ارز کشورم را برای تحصیل در خارج کشور استفاده کنم بویژه که مشکلات ارزی در آن دوران زیاد بود و اصلا دوست نداشتم ارز از کشور خارج شود. لذا به صورت کلی بی خیال آن شده بودم.
در جواب گفتم: بنده قبول شدم اما نپذیرفتم و از دانشگاهی در آمریکا بورسیه گرفتم. این را که شنید، خودش را روی صندلیاش تکانی داد و بقیه مدارک را با احترام تحویلم داد و گفت: آخه قیافت مثل این بورسیهها میمونه!! در آخر هم گفت: خوب تو هم دیگه بر نمیگردی!
بعضی از ماها چقدر زود قضاوت میکنیم! آیا بهتر نیست که کمی سبک فکری خودمان را تغییر دهیم؟! آیا نمیشود به تفکرات همدیگر احترام بگذاریم؟ آیا نمیشود حداقل به یکدیگر توهین نکنیم؟ آیا نمیشود یکدیگر را مسخره نکنیم؟! در یک کلام، آیا نمیشود طبق اخلاق اسلامی با هم رفتار کنیم؟!
در ادامه خواهیم دید چه طور با بنده در یکی از دانشگاههای آمریکا رفتار کردند!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه