با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهخشونت پلیس علیه سیاه پوستان
۴ آبان ۱۳۹۸همه مردم شورشیان سوریه را که در حال کشتار کردها هستند را محکوم می کنند
۴ آبان ۱۳۹۸مجمع فارغ التحصیلان دانشکده
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکااین آخر هفته میرویم به کارتن خواب ها کتاب میدهیم، نفری ده دلار واریز کنین، سریع تر لطفا، اگر هم پیشنهاد خرید کتاب خاصی را دارید برایم بفرستید.فراموش نکنید برنامه هفته بعد را، پارک واشنگتن اسکوئر را باید تمیز کنیم. کسانی هم که جمعه سرشان خلوت است، به من پیام بدهند که برویم کنار کارتون خواب ها شب را صبح کنیم.
جوئل است، دختری که نماینده ی فارغ التحصیلهای کلاس سال ۲۰۱۹ شده. مسئول ارتباطی مان است با دایره فارغ التحصیلان دانشکده و وظیفه اش در خصوص امور عام المنفعه و خدمات رسانی عمومی است.
این دایره ی فارغین، اداره ای است سه نفره زیر مجموعه روابط عمومی دانشکده.
میدانید! اینجا دوست پیدا کردن سخت است! اگر یافتی هم از دست دادنش بسیار آسان است. همین می شود که نمیگذارند رفقای سه ساله دانشجویی شان به این راحتی ها در شلوغی این دنیای مکانیکی رهایشان کنند. به هر طریقی متوسل می شوند که هم کُفوْهایشان را برای خود نگه دارند، لااقل افرادی که روزی هم ردیفشان بودند. منفعتش به دانشگاه هم میرسد، به جامعه هم.
کمک های نقدی، بخش پررنگ قضیه است، از باشگاه هزار دلاری ها داریم تا میلیون دلاریها. مبالغ که برود بالا، اسامی شان را جاودانه میکند. همین است که میبینی از نیمکت های دانشکده تا اسامی کلاس ها و سالنها به اسم فارغ التحصیلان فوت شده و همین طور “در قید حیات” هاست.
از مالیاتشان هم که کم می شود، طرف میگوید من که قرار است سالی مثلا صدهزاردلار مالیات بدهم، لااقل میدهم به جایی که خانه ام بوده روزی و دربش برای همیشه به رویم باز است. بسیارند فارغ التحصیلانی که بازنشسته و مسن اند و می آیند ورِ دل ما در کتابخانه می نشینند هر روز و روزنامه شان را میخوانند و بعضا هم، هم کلامی شان، حالمان را جا می آورد.
فارغ التحصیلان، برنامه های دیگر هم دارند، مثلا “ماهیانه”، یکی شان در اتاق جلسات دفتر وکالتش میزبان بچه ها می شود. ابداً هم تفکیک کلاس ها صورت نمیگیرد، همه را دعوت میکنند، از آن کسی که پنجاه سال قبل آمده تا این ۲۰۱۹ ایِ جدیداً فارغ شده. قصد اصلی شان ارتباط گیری است، میگویندَش “نت ورکینگ”. استخدام های بسیاری هم از همین دوره ها شکل میگیرد، آنهایی هم که نمیتوانند بیایند، شده تلفنی شرکت کنند، میکنند ولی نمیگذارند ارتباطشان قطع شود.
کمک به دانشجوهای جدید و البته آنها که آزمون وکالت دارند هم قسمت لذت بخش قضیه است. برایش سر و دست می شکنند که رایگان درسی دهند.
این برنامه هایی را هم که جوئل ترتیب میدهد، تعداد زیادی متقاضی دارد. از وکلای چند ده هزار دلاری تا چند میلیون دلاری، می آیند و مثلا آشغال جمع میکنند، یا اینکه کارتون خوابی را تجربه میکنند.
“منتی نیست، وظیفه مان است.”
جوئل است، دختری که نماینده ی فارغ التحصیلهای کلاس سال ۲۰۱۹ شده. مسئول ارتباطی مان است با دایره فارغ التحصیلان دانشکده و وظیفه اش در خصوص امور عام المنفعه و خدمات رسانی عمومی است.
این دایره ی فارغین، اداره ای است سه نفره زیر مجموعه روابط عمومی دانشکده.
میدانید! اینجا دوست پیدا کردن سخت است! اگر یافتی هم از دست دادنش بسیار آسان است. همین می شود که نمیگذارند رفقای سه ساله دانشجویی شان به این راحتی ها در شلوغی این دنیای مکانیکی رهایشان کنند. به هر طریقی متوسل می شوند که هم کُفوْهایشان را برای خود نگه دارند، لااقل افرادی که روزی هم ردیفشان بودند. منفعتش به دانشگاه هم میرسد، به جامعه هم.
کمک های نقدی، بخش پررنگ قضیه است، از باشگاه هزار دلاری ها داریم تا میلیون دلاریها. مبالغ که برود بالا، اسامی شان را جاودانه میکند. همین است که میبینی از نیمکت های دانشکده تا اسامی کلاس ها و سالنها به اسم فارغ التحصیلان فوت شده و همین طور “در قید حیات” هاست.
از مالیاتشان هم که کم می شود، طرف میگوید من که قرار است سالی مثلا صدهزاردلار مالیات بدهم، لااقل میدهم به جایی که خانه ام بوده روزی و دربش برای همیشه به رویم باز است. بسیارند فارغ التحصیلانی که بازنشسته و مسن اند و می آیند ورِ دل ما در کتابخانه می نشینند هر روز و روزنامه شان را میخوانند و بعضا هم، هم کلامی شان، حالمان را جا می آورد.
فارغ التحصیلان، برنامه های دیگر هم دارند، مثلا “ماهیانه”، یکی شان در اتاق جلسات دفتر وکالتش میزبان بچه ها می شود. ابداً هم تفکیک کلاس ها صورت نمیگیرد، همه را دعوت میکنند، از آن کسی که پنجاه سال قبل آمده تا این ۲۰۱۹ ایِ جدیداً فارغ شده. قصد اصلی شان ارتباط گیری است، میگویندَش “نت ورکینگ”. استخدام های بسیاری هم از همین دوره ها شکل میگیرد، آنهایی هم که نمیتوانند بیایند، شده تلفنی شرکت کنند، میکنند ولی نمیگذارند ارتباطشان قطع شود.
کمک به دانشجوهای جدید و البته آنها که آزمون وکالت دارند هم قسمت لذت بخش قضیه است. برایش سر و دست می شکنند که رایگان درسی دهند.
این برنامه هایی را هم که جوئل ترتیب میدهد، تعداد زیادی متقاضی دارد. از وکلای چند ده هزار دلاری تا چند میلیون دلاری، می آیند و مثلا آشغال جمع میکنند، یا اینکه کارتون خوابی را تجربه میکنند.
“منتی نیست، وظیفه مان است.”
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
مجمع فارغ التحصیلان دانشکده
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکااین آخر هفته میرویم به کارتن خواب ها کتاب میدهیم، نفری ده دلار واریز کنین، سریع تر لطفا، اگر هم پیشنهاد خرید کتاب خاصی را دارید برایم بفرستید.فراموش نکنید برنامه هفته بعد را، پارک واشنگتن اسکوئر را باید تمیز کنیم. کسانی هم که جمعه سرشان خلوت است، به من پیام بدهند که برویم کنار کارتون خواب ها شب را صبح کنیم.
جوئل است، دختری که نماینده ی فارغ التحصیلهای کلاس سال ۲۰۱۹ شده. مسئول ارتباطی مان است با دایره فارغ التحصیلان دانشکده و وظیفه اش در خصوص امور عام المنفعه و خدمات رسانی عمومی است.
این دایره ی فارغین، اداره ای است سه نفره زیر مجموعه روابط عمومی دانشکده.
میدانید! اینجا دوست پیدا کردن سخت است! اگر یافتی هم از دست دادنش بسیار آسان است. همین می شود که نمیگذارند رفقای سه ساله دانشجویی شان به این راحتی ها در شلوغی این دنیای مکانیکی رهایشان کنند. به هر طریقی متوسل می شوند که هم کُفوْهایشان را برای خود نگه دارند، لااقل افرادی که روزی هم ردیفشان بودند. منفعتش به دانشگاه هم میرسد، به جامعه هم.
کمک های نقدی، بخش پررنگ قضیه است، از باشگاه هزار دلاری ها داریم تا میلیون دلاریها. مبالغ که برود بالا، اسامی شان را جاودانه میکند. همین است که میبینی از نیمکت های دانشکده تا اسامی کلاس ها و سالنها به اسم فارغ التحصیلان فوت شده و همین طور “در قید حیات” هاست.
از مالیاتشان هم که کم می شود، طرف میگوید من که قرار است سالی مثلا صدهزاردلار مالیات بدهم، لااقل میدهم به جایی که خانه ام بوده روزی و دربش برای همیشه به رویم باز است. بسیارند فارغ التحصیلانی که بازنشسته و مسن اند و می آیند ورِ دل ما در کتابخانه می نشینند هر روز و روزنامه شان را میخوانند و بعضا هم، هم کلامی شان، حالمان را جا می آورد.
فارغ التحصیلان، برنامه های دیگر هم دارند، مثلا “ماهیانه”، یکی شان در اتاق جلسات دفتر وکالتش میزبان بچه ها می شود. ابداً هم تفکیک کلاس ها صورت نمیگیرد، همه را دعوت میکنند، از آن کسی که پنجاه سال قبل آمده تا این ۲۰۱۹ ایِ جدیداً فارغ شده. قصد اصلی شان ارتباط گیری است، میگویندَش “نت ورکینگ”. استخدام های بسیاری هم از همین دوره ها شکل میگیرد، آنهایی هم که نمیتوانند بیایند، شده تلفنی شرکت کنند، میکنند ولی نمیگذارند ارتباطشان قطع شود.
کمک به دانشجوهای جدید و البته آنها که آزمون وکالت دارند هم قسمت لذت بخش قضیه است. برایش سر و دست می شکنند که رایگان درسی دهند.
این برنامه هایی را هم که جوئل ترتیب میدهد، تعداد زیادی متقاضی دارد. از وکلای چند ده هزار دلاری تا چند میلیون دلاری، می آیند و مثلا آشغال جمع میکنند، یا اینکه کارتون خوابی را تجربه میکنند.
“منتی نیست، وظیفه مان است.”
جوئل است، دختری که نماینده ی فارغ التحصیلهای کلاس سال ۲۰۱۹ شده. مسئول ارتباطی مان است با دایره فارغ التحصیلان دانشکده و وظیفه اش در خصوص امور عام المنفعه و خدمات رسانی عمومی است.
این دایره ی فارغین، اداره ای است سه نفره زیر مجموعه روابط عمومی دانشکده.
میدانید! اینجا دوست پیدا کردن سخت است! اگر یافتی هم از دست دادنش بسیار آسان است. همین می شود که نمیگذارند رفقای سه ساله دانشجویی شان به این راحتی ها در شلوغی این دنیای مکانیکی رهایشان کنند. به هر طریقی متوسل می شوند که هم کُفوْهایشان را برای خود نگه دارند، لااقل افرادی که روزی هم ردیفشان بودند. منفعتش به دانشگاه هم میرسد، به جامعه هم.
کمک های نقدی، بخش پررنگ قضیه است، از باشگاه هزار دلاری ها داریم تا میلیون دلاریها. مبالغ که برود بالا، اسامی شان را جاودانه میکند. همین است که میبینی از نیمکت های دانشکده تا اسامی کلاس ها و سالنها به اسم فارغ التحصیلان فوت شده و همین طور “در قید حیات” هاست.
از مالیاتشان هم که کم می شود، طرف میگوید من که قرار است سالی مثلا صدهزاردلار مالیات بدهم، لااقل میدهم به جایی که خانه ام بوده روزی و دربش برای همیشه به رویم باز است. بسیارند فارغ التحصیلانی که بازنشسته و مسن اند و می آیند ورِ دل ما در کتابخانه می نشینند هر روز و روزنامه شان را میخوانند و بعضا هم، هم کلامی شان، حالمان را جا می آورد.
فارغ التحصیلان، برنامه های دیگر هم دارند، مثلا “ماهیانه”، یکی شان در اتاق جلسات دفتر وکالتش میزبان بچه ها می شود. ابداً هم تفکیک کلاس ها صورت نمیگیرد، همه را دعوت میکنند، از آن کسی که پنجاه سال قبل آمده تا این ۲۰۱۹ ایِ جدیداً فارغ شده. قصد اصلی شان ارتباط گیری است، میگویندَش “نت ورکینگ”. استخدام های بسیاری هم از همین دوره ها شکل میگیرد، آنهایی هم که نمیتوانند بیایند، شده تلفنی شرکت کنند، میکنند ولی نمیگذارند ارتباطشان قطع شود.
کمک به دانشجوهای جدید و البته آنها که آزمون وکالت دارند هم قسمت لذت بخش قضیه است. برایش سر و دست می شکنند که رایگان درسی دهند.
این برنامه هایی را هم که جوئل ترتیب میدهد، تعداد زیادی متقاضی دارد. از وکلای چند ده هزار دلاری تا چند میلیون دلاری، می آیند و مثلا آشغال جمع میکنند، یا اینکه کارتون خوابی را تجربه میکنند.
“منتی نیست، وظیفه مان است.”
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه