یکی از مسائل این روزهای آمریکا پدیده ی تعطیلی مال های بزرگ است. هر چند بحران کرونا این روند را...
مطالعهدریملند: داستانی واقعی از فراگیریِ داروهای افیونی در آمریکا
۲۶ آبان ۱۳۹۷مقایسه ای میان امنیت شغلی در آمریکا و کشورهای توسعه یافته
۲۶ آبان ۱۳۹۷سی اِن اِن : وضعیت بهداشت و سلامت آمریکا روبه افول است
منبع: CNN
نویسنده: جفری ساکس (Jeffrey Sachs)
جفری ساکس پروفسور و مدیر مرکز توسعه پایدار دانشگاه کلمبیا آمریکا است.
شرکتهای قدرتمندِ آمریکا با تصویبِ کاهشِ مالیاتها توسطِ جمهوریخواهان، پولِ کلانی به جیب زده اند. این کاهشِ مالیاتها چندین تریلیون دلار به جیبِ این شرکتها و مالکانِ پولدارِ آنها که از لابیگری های عظیم سود می جویند روانه خواهد کرد.
اما آمارهای رسمیِ دولتِ ایالاتِ متحده خبر از جنایتی به مراتب فجیع تر از سوی این شرکتها می دهد: به گزارشِ مرکزِ پیشگیری و کنترلِ بیماری ها (CDC)، امید به زندگی در این کشور در سالِ اخیر برای دومین بارِ پیاپی کاهش یافته و از 2015 تا 2016، 0.1 سال کمتر شده است.
نکته همین جاست: بحرانِ سلامتی در آمریکا حاصلِ طمعورزیِ همین شرکتها و اقداماتِ خودخواهانه ی آنهاست.
فاصله ی امید به زندگی در آمریکا و دیگر کشورهای پردرآمد هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود. طبقِ جدیدترین داده های همسنجانهی سازمانِ همکاری و توسعه ی اقتصادی (OECD)، امید به زندگی در آمریکا در سالِ 2015 (با 78.8 سال) رتبه ی 27م در بینِ 35 کشورِ عضوِ این سازمان را کسب کرده است، که از پیشتازِ این فهرست یعنی ژاپن (83.9 سال) بیش از 5 سال پایین تر، و از سه کشورِ بعدی یعنی اسپانیا (83 سال)، سوئیس (83 سال) و ایتالیا (82.6 سال) حدوداً چهار سال نازل تر است. این در حالی است که آمریکا سالانه 10000 دلار برای سلامتِ هر فرد هزینه می کند؛ که دو یا حتی سه برابرِ هزینه ای است که در کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی می شود. پس چرا با این وجود عمرِ آمریکایی ها کوتاهتر است؟
یکی از دلایلش پایین بودنِ ارزشِ پولیئی است که در بخشِ سلامت و درمان هزینه می شود. بر خلافِ نظامِ سلامتِ بسیار ضابطهمندِ دیگر کشورها، در آمریکا قیمتگذاریِ دارو، تشریفات و بستری در بیمارستانها تا حدِ زیادی با بخشِ خصوصی است که با سوءاستفاده از قدرتی که در بازار دارد، قیمتهای سرسامآوری را مطالبه می کند و سرِ میلیونها آمریکایی را بیکلاه می گذارد.
علتِ دیگرِ عقب ماندنِ امید به زندگی در آمریکا نابرابریِ فزاینده ی درآمدها در این کشور است. فقیرانِ آمریکا به طورِ میانگین عمرِ کمتری از اغنیای آن دارند؛ حدوداً 10 تا 15 سال کمتر. این دو عامل (قیمتِ بالا و فقر) روی هم مرگآور است.
دو بحرانِ شایع در آمریکا یعنی چاقی و اعتیاد به اوپیوئیدها (داروهای حاویِ موادِ مخدر) نیز مزیدِ بر علت شده است که باعثِ هردو، شرکتها هستند. شیوعِ چاقی سببِ کوتاهیِ عمرِ آمریکایی ها می شود و آنها را به انواع و اقسامِ بیماری های مزمن مبتلا می کند، از جمله بیماری های قلبی، دیابتِ نوعِ 2، فشارخونِ بالا و برخی سرطانها. در ثانی، چاقی یکی از عواملِ ابتلا به افسردگی است، همانگونه که افسردگی یکی از عواملِ ابتلا به چاقی است.
شیوعِ اوپیوئیدها منجر به افزایشِ مرگومیرهای ناشی از اوردوزِ موادِ مخدر شده است. به طورِ کلی، سوءاستفاده از موادِ مخدر در افزایشِ آمارِ خودکشی، اعتیاد و آسیبدیدگی نقش دارد. طبقِ محاسباتِ CDC، در سالِ 2016 بالغ بر 63600 مرگومیر در اثرِ اوردوزِ موادِ مخدر اتفاق افتاده است، که نسبت به سالِ 1999 سه برابر شده است.
با اینکه گاه از چاقی و مصرفِ اوپیوئیدها با عنوانِ «انتخابهای بد و ممنوعِ زندگی» یاد می شود، اما شیوعِ آنها عمدتاً شاهکارِ شرکتهای بیمسئولیتِ آمریکاست. دکتر رابرت لاستیج (Robert Lustig)، پزشکِ اطفال، عصبشناس و متخصصِ غددِ درونریز از دانشگاهِ کالیفرنیا، در کتابِ خود با عنوانِ «سرقت از ذهنِ آمریکایی» (The Hacking of the American Mind)، می گوید چاقیِ بیترمز در آمریکا نتیجه ی یک رژیمِ فستفودی است که عامدانه با شربتِ ذرتِ پر از فراکتوز و انواعِ گوشتها و غلاتِ فرآوری شده آکنده گشته است.
صنعتِ غذاییِ آمریکا مردم را به مرگی آرام و دردناک سوق داده است. با این وجود، مدیرانِ این صنعت به جای قبولِ مسئولیتِ این بحران و سر و سامان دادن به این وضع، اکثراً در مقابلِ تغییرِ رویکرد و ایجادِ تغییراتِ ضروری در مقرراتِ سلامتِ عمومی سرسختانه مقاومت می کنند. برای مثال، صنعتِ نوشیدنی با ابزارهای سلامتِ جمعی که هدفشان کاهشِ مصرفِ بیشازحد و خطرآفرینِ نوشابه های گازدار است، با تمامِ توان مقابله می کند. و متأسفانه باید گفت این نوشابه ها جز ضرر هیچ نفعی برای کسی ندارند.
دستهای پنهانِ شرکتها در شیوعِ اوپیوئیدها هم دخالت دارد. افشاگریِ جدیدِ نیویورک تایمز و پرونده ای که علیهِ شرکتِ داروسازیِ Purdue Pharma، سازنده ی داروی اکسیکانتین (OxyContin) تشکیل شده نشان می دهد که این شرکت با فعالیتهایی که در بازار داشته، تجویزِ آن را بر پزشکان تحمیل کرده است.
بر مبنای مقاله ی مذکور، شرکتِ یادشده ظاهراً مطالعه ی کافی روی خطراتِ اکسیکانتین نداشته و به پزشکان نیز حق السکوت داده تا این خطرات را نادیده بگیرند، ضمنِ اینکه علیرغمِ نگرانی ها و شواهدِ فزاینده درباره ی اعتیادآور بودنِ آن، تبلیغاتِ وسیعی برای آن به راه انداخته است.
هرچند این شرکت اتهاماتِ مزبور را نپذیرفته و آنها را تکذیب کرده است، اما حداقلش این است که هنوز داروسازان نتوانسته اند مسئولیتِ شیوعِ روزافزونِ اوپیوئیدها را گردن بگیرند. (شرکتِ Purdue بیانیه ای را منتشر کرده با این مضمون که متعهد می شود در مبارزه با سوءمصرفِ اوپیوئیدهای تجویزی همکاری کند و از توصیه هایی که سازمانِ غذا و دارو در این باره و در قالبِ طرحِ Opioid Action Plan ارائه داده حمایت کند.)
شرکتهای بزرگ در سیاستِ آمریکا قدرتی افسارگسیخته دارند. اما از آن بدتر، نفوذِ آنها در سلامتِ جامعه است. سلامتِ مردمِ آمریکا بسته به نظارتها و مقرراتی است که روی شرکتهای غذایی و دارویی اعمال می شود، شرکتهایی که حرص و خودخواهی چشمِ آنها را کور کرده است.
برچسب ها:
اما آمارهای رسمیِ دولتِ ایالاتِ متحده خبر از جنایتی به مراتب فجیع تر از سوی این شرکتها می دهد: به گزارشِ مرکزِ پیشگیری و کنترلِ بیماری ها (CDC)، امید به زندگی در این کشور در سالِ اخیر برای دومین بارِ پیاپی کاهش یافته و از 2015 تا 2016، 0.1 سال کمتر شده است.
نکته همین جاست: بحرانِ سلامتی در آمریکا حاصلِ طمعورزیِ همین شرکتها و اقداماتِ خودخواهانه ی آنهاست.
فاصله ی امید به زندگی در آمریکا و دیگر کشورهای پردرآمد هر لحظه بیشتر و بیشتر می شود. طبقِ جدیدترین داده های همسنجانهی سازمانِ همکاری و توسعه ی اقتصادی (OECD)، امید به زندگی در آمریکا در سالِ 2015 (با 78.8 سال) رتبه ی 27م در بینِ 35 کشورِ عضوِ این سازمان را کسب کرده است، که از پیشتازِ این فهرست یعنی ژاپن (83.9 سال) بیش از 5 سال پایین تر، و از سه کشورِ بعدی یعنی اسپانیا (83 سال)، سوئیس (83 سال) و ایتالیا (82.6 سال) حدوداً چهار سال نازل تر است. این در حالی است که آمریکا سالانه 10000 دلار برای سلامتِ هر فرد هزینه می کند؛ که دو یا حتی سه برابرِ هزینه ای است که در کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی می شود. پس چرا با این وجود عمرِ آمریکایی ها کوتاهتر است؟
یکی از دلایلش پایین بودنِ ارزشِ پولیئی است که در بخشِ سلامت و درمان هزینه می شود. بر خلافِ نظامِ سلامتِ بسیار ضابطهمندِ دیگر کشورها، در آمریکا قیمتگذاریِ دارو، تشریفات و بستری در بیمارستانها تا حدِ زیادی با بخشِ خصوصی است که با سوءاستفاده از قدرتی که در بازار دارد، قیمتهای سرسامآوری را مطالبه می کند و سرِ میلیونها آمریکایی را بیکلاه می گذارد.
علتِ دیگرِ عقب ماندنِ امید به زندگی در آمریکا نابرابریِ فزاینده ی درآمدها در این کشور است. فقیرانِ آمریکا به طورِ میانگین عمرِ کمتری از اغنیای آن دارند؛ حدوداً 10 تا 15 سال کمتر. این دو عامل (قیمتِ بالا و فقر) روی هم مرگآور است.
دو بحرانِ شایع در آمریکا یعنی چاقی و اعتیاد به اوپیوئیدها (داروهای حاویِ موادِ مخدر) نیز مزیدِ بر علت شده است که باعثِ هردو، شرکتها هستند. شیوعِ چاقی سببِ کوتاهیِ عمرِ آمریکایی ها می شود و آنها را به انواع و اقسامِ بیماری های مزمن مبتلا می کند، از جمله بیماری های قلبی، دیابتِ نوعِ 2، فشارخونِ بالا و برخی سرطانها. در ثانی، چاقی یکی از عواملِ ابتلا به افسردگی است، همانگونه که افسردگی یکی از عواملِ ابتلا به چاقی است.
شیوعِ اوپیوئیدها منجر به افزایشِ مرگومیرهای ناشی از اوردوزِ موادِ مخدر شده است. به طورِ کلی، سوءاستفاده از موادِ مخدر در افزایشِ آمارِ خودکشی، اعتیاد و آسیبدیدگی نقش دارد. طبقِ محاسباتِ CDC، در سالِ 2016 بالغ بر 63600 مرگومیر در اثرِ اوردوزِ موادِ مخدر اتفاق افتاده است، که نسبت به سالِ 1999 سه برابر شده است.
با اینکه گاه از چاقی و مصرفِ اوپیوئیدها با عنوانِ «انتخابهای بد و ممنوعِ زندگی» یاد می شود، اما شیوعِ آنها عمدتاً شاهکارِ شرکتهای بیمسئولیتِ آمریکاست. دکتر رابرت لاستیج (Robert Lustig)، پزشکِ اطفال، عصبشناس و متخصصِ غددِ درونریز از دانشگاهِ کالیفرنیا، در کتابِ خود با عنوانِ «سرقت از ذهنِ آمریکایی» (The Hacking of the American Mind)، می گوید چاقیِ بیترمز در آمریکا نتیجه ی یک رژیمِ فستفودی است که عامدانه با شربتِ ذرتِ پر از فراکتوز و انواعِ گوشتها و غلاتِ فرآوری شده آکنده گشته است.
صنعتِ غذاییِ آمریکا مردم را به مرگی آرام و دردناک سوق داده است. با این وجود، مدیرانِ این صنعت به جای قبولِ مسئولیتِ این بحران و سر و سامان دادن به این وضع، اکثراً در مقابلِ تغییرِ رویکرد و ایجادِ تغییراتِ ضروری در مقرراتِ سلامتِ عمومی سرسختانه مقاومت می کنند. برای مثال، صنعتِ نوشیدنی با ابزارهای سلامتِ جمعی که هدفشان کاهشِ مصرفِ بیشازحد و خطرآفرینِ نوشابه های گازدار است، با تمامِ توان مقابله می کند. و متأسفانه باید گفت این نوشابه ها جز ضرر هیچ نفعی برای کسی ندارند.
دستهای پنهانِ شرکتها در شیوعِ اوپیوئیدها هم دخالت دارد. افشاگریِ جدیدِ نیویورک تایمز و پرونده ای که علیهِ شرکتِ داروسازیِ Purdue Pharma، سازنده ی داروی اکسیکانتین (OxyContin) تشکیل شده نشان می دهد که این شرکت با فعالیتهایی که در بازار داشته، تجویزِ آن را بر پزشکان تحمیل کرده است.
بر مبنای مقاله ی مذکور، شرکتِ یادشده ظاهراً مطالعه ی کافی روی خطراتِ اکسیکانتین نداشته و به پزشکان نیز حق السکوت داده تا این خطرات را نادیده بگیرند، ضمنِ اینکه علیرغمِ نگرانی ها و شواهدِ فزاینده درباره ی اعتیادآور بودنِ آن، تبلیغاتِ وسیعی برای آن به راه انداخته است.
هرچند این شرکت اتهاماتِ مزبور را نپذیرفته و آنها را تکذیب کرده است، اما حداقلش این است که هنوز داروسازان نتوانسته اند مسئولیتِ شیوعِ روزافزونِ اوپیوئیدها را گردن بگیرند. (شرکتِ Purdue بیانیه ای را منتشر کرده با این مضمون که متعهد می شود در مبارزه با سوءمصرفِ اوپیوئیدهای تجویزی همکاری کند و از توصیه هایی که سازمانِ غذا و دارو در این باره و در قالبِ طرحِ Opioid Action Plan ارائه داده حمایت کند.)
شرکتهای بزرگ در سیاستِ آمریکا قدرتی افسارگسیخته دارند. اما از آن بدتر، نفوذِ آنها در سلامتِ جامعه است. سلامتِ مردمِ آمریکا بسته به نظارتها و مقرراتی است که روی شرکتهای غذایی و دارویی اعمال می شود، شرکتهایی که حرص و خودخواهی چشمِ آنها را کور کرده است.
برچسب ها: