اعتراضات به قتل جورج فلوید چگونه می تواند به سود ترامپ تمام شود؟
۱۰ تیر ۱۳۹۹
یک خانواده آمریکایی به طور متوسط چقدر مالیات می پردازد ؟
۱۰ تیر ۱۳۹۹
اعتراضات به قتل جورج فلوید چگونه می تواند به سود ترامپ تمام شود؟
۱۰ تیر ۱۳۹۹
یک خانواده آمریکایی به طور متوسط چقدر مالیات می پردازد ؟
۱۰ تیر ۱۳۹۹
 
آمریکا 360

سابقه ی حضور نظامی آمریکایی ها در دیگر کشورهای جهان

ماجرای تجاوز جنسی سربازان آمریکایی به زنان ژاپنی



منبع : wikipedia

 
آمریکا 360

سابقه ی حضور نظامی آمریکایی ها در دیگر کشورهای جهان

ماجرای تجاوز جنسی سربازان آمریکایی به زنان ژاپنی



منبع : wikipedia

 

 

عبارت "تجاوزات جنسی در دوران اشغال ژاپن"، به تجاوزات جنسی در زمان جنگ اشاره دارد که در دوران تصرف نظامی ژاپن بدست قوای متفقین ، از طرف سربازان بر علیه شهروندان عادی به وقوع پیوسته است. در نبرد اوکیناوا که در خلال ماه های پایانی جنگ در اقیانوس آرام درگرفت و به نبرد اقیانوس معروف گشت، نیروهای متفقین به ارتکاب تجاوزات جنسی متعددی مبادرت نمودند و ژاپن را به اشغال کامل خود درآوردند.

ژاپن تا سال 1952 یعنی سالی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید در اشغال نیروهای متفقین باقی ماند، با این حال، استان اوکیناوا همچنان تا دو دهه ی بعد. تحت تسلط ایالات متحده بود. آمار خشونت های جنسی نیروهای نظامی متفقین، به شکل قابل توجهی با یکدیگر تفاوت دارند.

 

فهرست مطالب

  1. پیش زمینه
  2. نبرد اوکیناوا

         1-2. تجاوزات جنسی نظامیان آمریکایی

              1-1-2. واقعه ی کشتار کاتسویاما

              2-1-2. سکونت در قبال تجاوزات

        2-2. تجاوزات ارتش ژاپن

        3-2. سیاست رسمی آمریکایی ها و انتظارات شهروندان ژاپنی

     3. پس از جنگ

       1-3. ترس عمومی و مراکز تفریح و سرگرمی

      2-3. تجاوزات صورت گرفته بوسیله ی نیروهای ایالات متحده

          1-2-3. وقوع

         2-2-3. وقایع

    3-3. تجاوزات صورت گرفته بوسیله ی نیروهای کشورهای مشترک المنافع با انگلستان

    4-3. سانسور رسانه های ژاپنی توسط متفقین



 

پیش زمینه

 

در سال 1954، نظامیان آمریکایی به چندین منطقه ی غیر نظامی و مسکونی لشکر کشی کرده و آنجا به تصرف خود درآوردند. در 19 فوریه سال 1945، شهر آیوجیما و در اول آوریل همان سال استان اوکیاناوا به اشغال نیروهای نظامی درآمد. در آگوست 1945 ژاپن تسلیم شد و جزایر اصلی این کشور به تصرف کامل قوای متفقه درآمد. سر انجام در تاریخ 28 اُم آوریل سال 1952 نیروهای دشمن منطقه را ترک نموده لیکن استان اوکیناوا همچنان در اشغال آنها بود تا این که در ۱۵ ماه می سال ۱۹۷۲ معاهده ی سانفرانسیسکو مابین طرفین به امضا رسید و شهر آزاد شد.

در خلال سال هایی که نبرد اقیانوس در جریان بود،  ژاپن تبلیغات پر سر و صدایی به راه انداخت و مدعی شد اگر کشور به تصرف نیروهای متفقین در بیاید، زنان ژاپنی مورد تجاوز سربازان دشمن قرار گرفته و به قتل می رسند. دولت ژاپن به شهروندان و نظامیانی که در دست سربازان متفقین گرفتار شده بودند، دستور داده بود یا تا پای جان مبارزه کنند و یا در غیر این صورت خودکشی کنند تا بدست نیروهای دشمن نیفتند و در واقع قصد داشت با به راه اندازی تبلیغات مذکور، این گونه دستورات خود را توجیه نماید.

 

 

 

نبرد اوکیناوا

 

کالوین سیمز، در مقاله ای که در روزنامه ی نیویورک تایمز به چاپ رسانده در این رابطه بیان می کند که:  "مقالات و بحث های فراوانی در مورد رفتار سبعانه ی نیروهای آمریکایی و ژاپنی بر علیه شهروندان استان اوکیوانا که درگیر یکی از مرگبار ترین نبردهای مربوط به جنگ اقیانوس شده بودند، به رشته ی تحریر درآمده است. بیش از 000،200 هزار سرباز و شهروند عادی که حدود یک سوم جمعیت اوکیوانا را تشکیل می دادند، در جریان این جنگ کشته شدند."

 

تجاوزات جنسی نظامیان آمریکایی

هیچ مدرک مستندی مبنی بر تجاوزات جنسی گسترده بوسیله ی نیروهای متفقین در  نبرد اقیانوس، وجود ندارد. با این وجود، مشاهدات و اظهارات فراوانی ثبت شده که بیان می دارد در نبرد اوکیناوا  که در سال ۱۹۴۵ به وقوع پیوست، نیروهای نظامی آمریکا مرتکب تجاوزات جنسی گسترده ای شده اند.

اوشیرو ماسایوسو، تاریخ نگار استان اوکیوانا (و مدیر اسبق آرشيو تاریخ منطقه ای اوکیناوا) در این رابطه    می نویسد:

مدت کوتاهی بعد از ورود نیروی دریایی آمریکایی ها به این استان، تمام زنان یک دهکده در شبه جزیره ی موتوبو، به دست سربازان آمریکایی افتادند. در آن زمان تنها زنان، کودکان و افراد سالخورده در روستا حضور داشتند و مردان جوان به میدان های جنگ اعزام شده بودند. نظامیان آمریکایی اندکی پس از ورود به دهکده، شروع به "پاکسازی" روستا نمودند اما هیچ نشانه ای از وجود نیروهای ژاپنی نیافتند. آنها با استفاده از فرصت بوجود آمده و در روز روشن، "به شکار زنان" پرداختند و آن هایی که در روستا و یا در پناهگاه های حفاظت از حملات هوایی مخفی شده بودند را یکی پس از دیگری بیرون می کشیدند.

بنا به اظهارات توشیوکو تاناکا، در پنج سال اول اشغال اوکیناوا بدست نیروهای آمریکایی، 76 مورد تجاوز و یا تجاوز منجر به قتل گزارش شده است. با این وجود، او تصریح می کند بدلیل این که بسیاری از موارد تجاوزها گزارش نشده اند، این آمار نمی تواند جامع باشد.

به عقیده ی پیتر اسکِرِیوِرز، داشتن قیافه ی آسیایی کفایت می کرد تا زنان همیشه در خطر تجاوز سربازان آمریکایی قرار داشته باشند، همان طور که این اتفاق برای تعدادی از زنان کره ای که به زنان آسایشگر معروف شدند نیز رخ داد و نیروهای ژاپنی آنها را بزور به کشور خودشان بردند. اسکریورز در این رابطه می نویسد که "بسیاری از زنان"، "بدون حتی ذره ای ترحم" و بشکل وحشیانه ای مورد خشونت نیروهای نظامی قرار می گرفتند.

هنگامی که یگان چهارم پیاده نیروی دریایی ارتش آمریکا در حال پیشروی به سمت جنوب بود، در کنار جاده با یک گروه تقریبا ده نفره از سربازان آمریکایی مواجه شدند که در فاصله ای نزدیک به هم حلقه زده بودند. یکی از سرجوخه ی های این یگان ذکر می کند که "آن ها بسیار با شور و هیجان رفتار می کردند" و به نظر می رسید که آنها دارند تخته نرد بازی می کنند. این افسر در حالی که شوکه شده ادامه می دهد "هنگامی که ما از کنار آن ها رد می شدیم، من می توانستم ببینم که آنها به نوبت در حال تجاوز به یک زن آسیایی بودند. من داشتم از خشم منفجر می شدم، اما یگان به حرکت خود ادامه داد انگار نه انگار که چیزی دیده باشند".

به رغم این که آمار ژاپنی ها بخاطر عدم وجود مدارک معتبر در مورد میزان تجاوزها نادیده گرفته شده،  یکی از مورخان اوکیناوایی تخمین می زند که در حدود 000،10 زن در این شهر ممکن است مورد تجاوز جنسی قرار گرفته باشند. ادعا می شود که تجاوز به زنان بحدی رایج بوده که در سال 2000 بسیاری از شهروندان اوکیناوایی که  65 سال و یا بیشتر سن داشتند، در اطراف خود حداقل یک زن را می شناختند که مورد تجاوز نظامیان دشمن قرار گرفته است و یا از دیگران در باره ی او چیزهایی شنیده بودند. مقامات نظامی ایالات متحده هر گونه تجاوز گسترده را رد نموده و تمامی کهنه سربازان بازمانده از جنگ نیز از مصاحبه با نشریه ی نیویورک تایمز امتناع نمودند.

استیو رابِنسون، استاد مطالعات شرق شناسی و متخصص تاریخ اوکیناوا در این رابطه بیان می دارد: "من در روزنامه ها و کتاب ها، مطالب فراوانی درباره ی این تجاوزها خوانده ام، اما تعداد کمی از مردم از آنها اطلاع دارند یا دوست دارند در مورد آنها صحبت کنند". کتاب ها، خاطرات روزانه، مقالات و اسناد بسیاری وجود دارند که به موضوع تجاوز جنسی سربازان آمریکایی از نژاد ها و با سوابق متنوع پرداخته اند.

ماسای ایشیهارا،  استاد جامعه شناسی در دانشگاه با تایید این موضوع می گوید: حافظه ی تاریخی مردم بسیار ضعیف شده است، خیلی از مردم نمی خواهند بپذیرند که واقعاً چه چیزی اتفاق افتاده است.

یکی از دلایلی که چرا ارتش آمریکا هیچ مدرکی از تجاوزات در اختیار ندارد این است که تعداد بسیار کمی از زنان اوکیناوایی - البته اگر وجود داشته باشند - حاضرند قسمتی از آزار و اذیت های که متحمل شده اند را بیان کنند، زیرا بیشتر آن ها از بی آبرویی می ترسند.

 مورخان بر این باورند که آنهایی که نیز جرات این کار را پیدا کرده و در مورد تجاوز ها صحبتی به میان آورده اند، با بی اعتنایی پلیس آمریکا روبرو شده اند. تا کنون هیچ درخواستی برای تحقیقات گسترده جهت روشن شدن زوایای پنهان این جرایم، ارائه نشده است. بیش از پنج دهه از پایان جنگ می گذرد و زنانی که گمان می رود احتمالا مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند همچنان حاضر نیستند آن چه را که به دوستان، مورخان و اساتید دانشگاهی گفته اند، بطور علنی بیان نمایند، و در عوض به گفتن این جمله بسنده می کنند که تمایلی برای بحث کردن در مورد آن ندارند. بنا به گفته ی سخنگوی پلیس شهر ناگو در استان اوکیناوا: "زنان قربانی از این که بخواهند این مساله را عمومی کنند، بسیار احساس شرمساری می کنند."

جرج فیفر، در کتاب "نبرد اوکیناوا و بمب هسته ای" نوشته ی تِنوزان، بیان می دارد که در سال ۱۹۴۶ تنها کمتر از ۱۰ مورد تجاوز گزارش شده است. او علت این امر را اینطور شرح می دهد که: "زنان ژاپنی تا حدودی بخاطر شرم و بی آبرویی، و تا حدودی نیز بدلیل اینکه آمریکایی ها پیروز و اشغالگر این جنگ بودند، از گزارش نمودن تجاوزات خودداری کرده اند." او ادعا می کند که: "در مجموع، احتمالاً هزاران حادثه رخ داده است اما سکوت قربانیان، راز کثیف تجاوزات را همچنان مخفی نگه داشته است."

بسیاری از مردم سوال می کنند که چرا حقیقت این مساله هیچ گاه روشن نمی شود با این که زنان مورد تجاوز قرار گرفته، علی القاعده باید نوزادان آمریکایی-ژاپنی به دنیا آورده باشند. در مصاحبه هایی که با تاریخدانان و افراد سالخورده ی اوکیناوا انجام شده، آنها اظهار کرده اند که بسیاری از زنان قربانی،  از متجاوزان صاحب فرزند شده اند اما یا بلافاصله کشته شدند و یا بدلیل شرم و ضربه های روحی ناشی از بی آبرویی و ترس، از سوی خانواده و جامعه طرد شده اند. در اغلب موارد، آنان مجبور شدند خطر سقط جنین را با استفاده از روش های خشن و البته با کمک قابله های روستا به جان بخرند.

با استناد به تحقیقات جرج فیفر، بخش اعظمی از تجاوزها، در شمال شبه جزیره ی ژاپن اتفاق افتاده است. از دلایل این امر می توان به این موضوع اشاره کرد که جنگ در  شمال شبه جزیره  شدید نبوده  و سربازان آمریکایی مانند جبهه های جنوب، خیلی درگیر جنگ نبوده اند. همچنین بیشتر این تجاوزات توسط نیروهایی انجام پذیرفته که جهت اشغال خاک ژاپن ، به آنجا وارد شده اند.

واقعه ی کشتار کاتسویاما

در مصاحبه هایی که نشریه ی نیویورک تایمز در سال ۲۰۰۰ چاپ نمود، چندین تن از افراد سالخورده ی اوکیناوا اذعان نموده اند، پس از آن که ایالات متحده در نبرد اوکیناوا به پیروزی رسید، سه تن از تفنگداران رنگین پوست نیروی دریایی آمریکا هر هفته به روستا می آمدند و اهالی روستا را مجبور می کردند تا تمام زنان دهکده را پیدا کرده و تحویل آنان بدهند. این زنان سپس به غارها برده شده و مورد تجاوز قرار می گرفتد. مقاله پا را فراتر نهاده و ادعا می کند که این افسانه -راست یا دروغ- بخشی از "رازی تیره و سر به مهر" می باشد و گره گشایی از آن "توجهات را مجدداً به گفته های مورخان درباره ی آن جلب کرده و یکی از بزرگ ترین جنایات جنگی در تاریخ بوده که تاکنون نادیده گرفته شده است":  این راز چیزی نیست جز:" تجاوزات گسترده به زنان اوکیناوایی بوسیله ی سربازان آمریکایی".

پس از آن که سربازان غیر مسلح نیروی دریایی با خیال راحت و بدون سلاح، شروع به برگزاری مراسم مذهبی هفتگی شان کردند، اهالی روستا به آنها حمله کرده و آنها را کشتند. بومیان روستا سپس اجساد آنها را در غاری نزدیک روستا مخفی کردند تا از اقدامات تلافی جويانه ی آنان در امان بمانند. این مساله تا سال ۱۹۹۷ بصورت یک راز باقی ماند. از آن زمان به بعد، این غارها با نام "کرومبو گاما" شناخته می شدند که به معنای "غار کاکا سیاه ها "و یا بطور عامیانه تر "غار نیجرها" بودند.

 

سکوت در قبال تجاوزات

تقریبا تمام قربانیان درباره ی آن چه برایشان اتفاق افتاده سکوت کرده اند، که خود این امر کمک شایانی نموده تا تجاوز ها همچنان بعنوان یک "راز کثیف" در نبرد اوکیناوا باقی بمانند.  به اعتقاد جرج فیفر، دلیل اصلی سکوت قربانیان و آمار پایین موارد گزارش شده، عبارت است از نقش آمریکایی ها بعنوان اشغالگر و پیروز میدان جنگ و احساس شرم و بی آبرویی که قربانیان از بازگویی آن ها دارند. او می افزاید: با این که به احتمال زیاد، هزاران تجاوز رخ داده، با این وجود، کمتر از ۱۰ مورد بطور رسمی گزارش شده که تقریباً همه ی آنها نیز بعنوان "آسیب بدنی شدید" مطرح گشته اند.

چند مسئله به درک این حقیقت که تجاوز آمریکایی ها باعث بارداری زنان شده است کمک می کند؛ از جمله اینکه بسیاری از زنان بخاطر استرس و سوء تغذیه، بطور موقت باروری خودشان را از دست دادند و همچنین آنهایی که حامله شده بودند تلاش می کردند تا قبل از بازگشت شوهرانشان، جنین را سقط کنند.

 

تجاوزات ارتش ژاپن

بنا به اظهارات توماس هابر از موسسه ی مطالعات جنگی، سربازان ژاپنی نیز در جنگ اوکیناوا با شهروندان به بدرفتاری می پرداختند. هابر در این رابطه می نویسد: بدلیل اینکه ارتش ژاپن شدیداً به سربازان توصیه کرده بود به هیچ وجه تسلیم دشمن نشوند و یا مبارزه کرده و یا خودکشی کنند، آنها می دانستند که شانس زیادی برای زنده ماندن ندارند و در نتیجه "آزادانه به زنان تجاوز می کردند". این بدرفتاری ها در مناقشات مربوط به مساله ی جدایی اوکیناوا از ژاپن مورد استفاده قرار گرفت و به آن دامن زد.

 

سیاست رسمی مقامات آمریکایی و انتظارات شهروندان ژاپنی

از نقطه نظر تاریخی، تا سال ۱۸۷۹ بدلیل اینکه زبان و فرهنگ اوکیناوایی ها با مردم ژاپن از جهات مختلفی متفاوت بوده است، آنها خود را ژاپنی نمی دانستند و به همین دلیل مانند رفتاری که چینی ها با کره ای ها داشتند، آنها نیز مورد سوء رفتار و تبعیض نژادی قرار می گرفتند.

در سال ۱۹۴۴، بمباران هوایی شدید منطقه ی "ناحا" توسط آمریکایی ها، ۱۰۰۰ کشته و 50000 بی خانمان بر جای گذاشت و مردم مجبور شدند در غارها پناه بگیرند. همچنین بمباران نیروی دریایی ایالات متحده آمار کشته ها را افزایش داد. در نبرد اوکیناوا بین 40000 الی 150000 تن از ساکنان این منطقه کشته شدند. بازمانده ها نیز در کمپ های اسیران جنگی نگهداری شدند.

در خلال جنگ، بعضی از نظامیان ژاپنی به بدرفتاری با شهروندان اوکیوانایی مبادرت می نمودند، به عنوان مثال به غارهایی که مردم به آنجا پناه برده بودند هجوم برده و آنان را بیرون می کشیدند، همچنین کسانی را که مظنون به جاسوسی برای آمریکایی ها بودند، می کشتند. در ماه های پایانی جنگ اوکیناوا که عملا خود را شکست خورده می دیدند، حتی از تامین غذا و دارو برای شهروندان اوکیوانایی نیز درمانده شده بودند.

پروپاگاندای ژاپنی ها در مورد وحشیگری های آمریکایی ها باعث شده بود شهروندان اوکیوانایی گمان کنند هنگامی که آمریکایی ها به آنجا بیایند، ابتدا شروع به تجاوز به زنان و سپس کشتن آنان می کنند. در نتیجه ی چنین تبلیغاتی، حداقل ۷۰۰ شهروند خود کشی کردند. گرچه سیاست رسمی آمریکا ها کشتن غیر نظامیان نبود، اما سربازان آمریکایی بعضی اوقات عامدانه شهروندان اوکیوانایی را می کشتند. آمریکایی ها همچنین غذا و دارو نیز برای مردم فراهم می کردند، کاری که ژاپنی ها از انجام آن عاجز بودند.

بر خلاف ادعاهای پروپاگاندا مبنی بر این که سیاست آمریکایی ها بر تجاوز، شکنجه و کشتار مردم استوار است، اوکیوانایی ها بعضاً از رفتار نسبتاً انسانی آنها متعجب می شدند. با ادامه یافتن جنگ، نگرانی مردم از خشونت و قساوت آمریکایی ها به طور فزاینده ای افزایش یافته بود، لیکن پس از تسلیم شدن ژاپن، سربازان آمریکایی کمتر از آنچه که تصور می شد، خشن و بیرحم به نظر می رسیدند.

 

 

 

تغییرِ مرزبندی

 

ترس عمومی و مراکز تفریح و عیاشی

برای اطلاعات بیشتر به مقاله ی فاحشه خانه های نظامی و مراکز تفریح و عیاشی مراجعه نمایید.

پس از آن که امپراطور ژاپن اعلام نمود این کشور تسلیم خواهد شد، بسیاری از شهروندان ژاپنی از این موضوع هراس داشتند که نیروهای اشغالگر متفقین پس از ورود به کشور، شروع به تجاوز به زنان خواهند کرد. این نگرانی بیشتر از آنجا ناشی می شد که نیروهای متفقین، رفتار مشابهی را با نیروهای اشغالگر ژاپنی در چین و اقیانوس آرام به نمایش گذاشته بودند. دولت ژاپن و چندین دولت محلی در استان ها، هشدارهایی صادر نموده و توصیه نمودند زنان اقداماتی مانند ماندن در خانه و نزدیک بودن به مردان را جهت جلوگیری از تماس با نیروهای اشغالگر، در پیش بگیرند.

پلیس در استان کاناگاوا که احتمال می رفت اولین مکانی باشد که نیروهای آمریکایی به آنجا وارد خواهند شد، به زنان جوان و دختران توصیه کرده بود که منطقه را ترک کنند. چندین تن از مقامات استان نیز پیشنهاد داده بودند که اگر زنان تهدید به تجاوز شدند و یا مورد تجاوز قرار گرفتند، خودکشی کنند و بدین منظور به "آموزه های اخلاقی و معنوی" اشاره می کردند تا این دیدگاه را به اجرا دربیاورند.

برای مقابله با این معضلات، دولت ژاپن مراکزی تحت عنوان"مراکز تفریح و عیاشی" تاسیس نمود که در واقع فاحشه خانه های نظامی نیروهای متفقین بودند. با این وجود، بسیاری از فاحشه های حرفه ای! تمایلی به برقراری رابطه با آمریکایی ها بدلیل ترسی که پروپاگاندا در زمان جنگ در دل آنها انداخته بود، نداشتند. بعضی از زنان ژاپنی بصورت داوطلبانه در این مراکز کار می کردند و ادعا می کردند که این کار را وظیفه ی خود می دانند تا بتوانند از زنان سرزمینشان در مقابل نیروهای متفقین محافظت کنند.

این فاحشه خانه ها که بطور رسمی از طرف دولت مورد حمایت مالی قرار می گرفت، در ژانویه ی سال ۱۹۴۶ و پس از آن که مقامات متفقین هر گونه فعالیت فاحشه خانه های "عمومی" را ممنوع اعلام کردند، بسته شد. دلیل این ممنوعیت، غیر دموکراتیک بودن و نقض حقوق انسانی زنانی عنوان شد که در این مراکز مشغول به کار بودند. این دستور چند ماه بعد به اجرا درآمد اما همه در خفا به این مساله اذعان داشتند که دلیل اصلی بسته شدن فاحشه خانه ها همانا افزایش بیماری های مقاربتی در میان سربازان بود.

 


جان دابلیو. داوِر در این رابطه می نویسد، با فعالیت "مراکز تفریح و عیاشی"، "آمار تجاوزها نسبت به تعداد نیروهای اشغالگر بطور نسبی کاهش یافت". داوِر می افزاید که پس از بسته شدن فاحشه خانه ها، تعداد تجاوزات به میزان حدودا هشت برابر افزایش یافت و بنا به یک محاسبه، در زمان فعالیت مراکز سرگرمی و عیاشی، تعداد تجاوز ها و تعرضات به زنان ژاپنی روزانه ۴۰ مورد گزارش شده و پس از تعطیلی آن ها، این مقدار در اوایل سال ۱۹۴۶ بطور میانگین به ۳۳۰ مورد افزایش یافته است. بنا به اظهارات داوِر، "تعدادی" از تعرض ها  و تجاوز ها هرگز به پلیس گزارش نشده اند.

بروما بیان می دارد در حالی که روزانه احتمالاً بیش از ۴۰ مورد تجاوز اتفاق افتاده، "بسیاری از مردم ژاپن در دوران بازداشت بودن فاحشه خانه ها متوجه این موضوع شده بودند که نظامیان آمریکایی بسیار منضبط تر از آن چه که آنها می ترسیدند بودند و زیاد در فاحشه خانه ها پرسه نمی زدند، بویژه در مقایسه با رفتار نیروهای نظامی ژاپن در بیرون از کشور".

بر طبق گفته های تِرِزا اِسوُبُدا، بعد از تعطیلی فاحشه خانه ها "تعداد تجاوز ها افزایش یافت"  و او این مطلب را مدرکی دال بر این موضوع می داند که ژاپنی ها توانستند با استفاده از در اختیار گذاشتن فاحشه ها به سربازان آمریکایی، در جلوگیری و کاهش تجاوز ها موفق باشند. اِسوُبُدا مثال دیگری ذکر می کند و می گوید، وقتی "مراکز تفریح و عیاشی" فعال بودند اما بعضی از آنها هنوز باز نشده بودند، "صدها تن از سربازان آمریکایی مرد به دو آسایشگاه سربازان زن هجوم برده و تمامی آنان را مورد تجاوز قرار دادند".  

در مقابل، برایان والش بیان می دارد با این که نیروهای اشغالگر آمریکایی به اعمال مجرمانه دست زده اند و تعداد زیادی تجاوز و تعرض اتفاق افتاده است، "مدرک مستندی دال بر تجاوز جنسی گسترده به زنان ژاپنی از سوی سربازان آمریکایی در دوران اشغال ژاپن، وجود ندارد"، و ادعا می کند که مدرک در دسترسی که درباره ی این اتفاق توضیح داده باشد، یافت نشده است.

در عوض، او می نویسد که هم اسناد ژاپنی ها و هم اسناد آمریکایی ها نشان می دهند که تجاوز ها شایع نبوده و از آن چه که امروزه در شهرهای مدرن آمریکا اتفاق می افتد، بیشتر نبوده است. والش بیان می نماید در دوران اشغال ژاپن بدست نیروهای متفقین، ۱۱۰۰ مورد خشونت جنسی گزارش شده است، با این وجود، این آمار احتمالا میزان واقعی تجاوزات را به دست نمی دهد و نشان می دهد که تعداد بسیاری از تجاوزات گزارش نشده اند.

 والش معتقد است برآوردهایی که از سوی داوِر و بعضی دیگر ارائه شده است، حکایت از آن دارد که "در نتیجه ی اشغال ژاپن بدست آمریکا، گسترده ترین تجاوزها و خشونت های جنسی که تاریخ به چشم خود دیده، رقم خورده است"، با این وجود،  این مطلب بوسیله ی هیچ مدرک قابل استنادی پذیرفته نشده است.

همچنین، مایکل اِس. مُلاسکی، محقق ادبیات، زبان و موسیقی جاز در ژاپن نیز بیان می کند که با مطالعه ی رمان های بعد از جنگ و دیگر ادبیات عامه پسند در می یابیم که در چند هفته ی اول اشغال ژاپن، در حالی که تجاوز و دیگر اَشکال جرایم خشن در بندرگاه های نیروی دریایی این کشور مانند یوکوشاکا و یوکوهاما رایج بوده است، بنابه گزارش های پلیس، پس از مدت کوتاهی از اشغال ژاپن، اتفاقات کاهش یافته و در ادامه، این اتفاقات ادامه نیافته و فراگیر نشده است.

تا این جای داستان، حرف های راوی قابل باور و منطقی است. سربازان آمریکایی که در خارج از مرزهایشان مستقر می شدند، به جرایمی مانند آدم ربایی، تجاوز و حتی قتل دست می زدند (و هنوز هم دست می زنند)، با این وجود، این اتفاقات در هنگام اشغال ژاپن شایع و رایج نبوده است. سوابق پلیس و تحقیقات روزنامه نگاران مشخص می کند که بسیاری از جرایم خشن که توسط سربازان آمریکایی رخ داده است، در چند هفته ی اول ورود آمریکایی ها به ژاپن در سال ۱۹۴۵ و در بندرگاه های نیروی دریایی ژاپن مانند یوکوشاکا رخ داده است، و این جرایم پس از آن شدیداً کاهش یافته است.

 متن بالا نوشته ی چاستیتی، همچنین به مسائلی اشاره دارد که در توجه جدی به فاحشه گری در دوران پسا جنگ در ژاپن، باید بعنوان یک اصل پذیرفته شوند. به عنوان مثال، همکاری بین پلیس و مقامات بهداشتی و درمانی در به اجرا درآوردن قوانینی بر علیه مواردی نظیر: کار کردن زن در محیط خارج از منزل، استثمار اقتصادی نیروی کارگر زن از طریق فاحشه گری قانونی شده و ارزش گذاری مرد مدارانه بر روی عفاف و پاکدامنی زنان بطوری که آنهایی که قربانیان تجاوز شده، چاره ی دیگری جز فاحشه گری و یا خودکشی نداشته باشند، باید در دستور کار قرار گیرد.

 

اتفاقات

بعضی از مورخان اظهار می کنند که تجاوز های گسترده ی ذکر شده در اولین مراحل اشغال ژاپن، روی داده است. به عنوان مثال، فوجی یوکی بیان نموده است که ۳۵۰۰ مورد تجاوز در نخستین ماهی که آمریکاییان به ژاپن لشکر کشی کردند، رخ داده است. تاناکا بیان می کند که در سپتامبر سال ۱۹۴۵ در یوکوهاما، پایتخت استان اوکیناوا، ۱۱۹ تجاوز رخ داده است. حداقل هفت کتاب آکادمیک و تعداد زیادی منبع دیگر، بیان می کنند که در ۱۰ روز اول اشغال استان کاناگاوا، ۱۳۳۶ مورد تجاوز ثبت شده بوقوع پیوسته است. والش اظهار می دارد که این ارقام از کتاب ترس های خفته نوشته ی یوکی تاناکا استخراج شده است، و در واقع نتیجه ی خطای این نویسنده در استنتاج ارقامی است که از منبع مطالعاتی اش استخراج کرده است. منبع مطالعاتی او در حقیقت بیان می دارد که دولت ژاپن در مجموع، ۱۳۲۶ مورد از انواع جرایم جنگی که شامل تمامی تخلفات نیروهای آمریکایی می باشد را ثبت و ضبط نموده است که در میان آنها تعداد نامشخصی تجاوز جنسی نیز به چشم می خورد.

دو تاریخ نگار به نام های ایجی تاکِمااِ و رابرت ریکت اظهار می کنند که "هنگامی که چتربازان آمریکایی به شهر ساپُرو وارد شدند، موجی از غارتگری ها، خشونت های جنسی و آشوب گری های سربازان مست، از سوی آنان به راه افتاد". آمار تجاوزهای گروهی و دیگر رفتار خشن جنسی بالا بوده و تعدادی از قربانیان تجاوزها خودکشی کرده اند.

در مقابل، والش بیان می دارد که در مراحل نخستین اشغال ژاپن،  تنها "موج کوتاهی از جرایم" بوجود آمد و به گفته ی وی در این دوره "تجاوزات نسبتاً اندکی رخ داده است".

بنا به اظهارات اِسوُبُدا،  دو گروه از تجاوزهای  جنسی وسیع در هنگامی که مراکز عیاشی و فاحشه خانه ها بسته شدند، بوسیله ی یوکی تاناکا ثبت شده است

1- تاناکا بیان می کند، در نزدیکی های نیمه شب چهارم آوریل، حدود ۵۰ سرباز آمریکایی که در ۳ کامیون سوار شده بودند به بیمارستان ناکامارو در منطقه ی اُمُری یورش بردند. با سوت شروع حمله توسط فرمانده، آنها بمدت یک ساعت به بیش از ۴۰ بیمار و تقریباً ۳۷ تن از کارکنان زن تجاوز کردند. یکی از زنانی که مورد تجاوز قرار گرفته بود، بچه ی دو روزه ای همراه خود داشت که به دلیل پرت شدن به کف زمین کشته شد، و همچنین تعدادی از بیماران مرد که سعی در محافظت از زنان داشتند نیز کشته شدند.

2-  او همچنین می گوید، در ۱۱ اُم آوریل، بین ۳۰ الی ۶۰ سرباز آمریکایی در شهر ناگویا، خطوط تلفن را در یک بلوک مسکونی قطع نموده و همزمان "به تعداد زیادی از دختران و زنان مابین سن ۱۰ الی ۵۵ سال تجاوز کردند ".

جنرال رابرت ال. ایچِل برگر، فرمانده ی یگان هشتم نیروهای نظامی ایالات متحده می نویسد که در یک مورد، هنگامی که ژاپنی ها گاردی متشکل از گروه های مردمی جهت محافظت از زنان در برابر سربازان آمریکایی تشکیل داده بودند، یگان هشتم وارد عمل شد و به خودروهای زرهی دستور داد که به خیابان ها رفته و آرایش جنگی به خود بگیرند و رهبران این گارد را دستگیر کنند، دستگیری که زندان های طولانی مدت را برای آنها بدنبال داشت.

 

تجاوزات نیروهای کشورهای مشترک المنافع با انگلستان

نیروهای حاضر در ائتلاف استرالیا، بریتانیا، هند و نیوزلند بعنوان بخشی از کشورهای مشترک المنافع با بریتانیا   (BCOF) نیز مرتکب تجاوزاتی شده اند. سخنگوی ائتلاف بیان می کند که در بازه ی زمانی ماه مِی سال ۱۹۴۶ الی دسامبر سال ۱۹۴۷، ۵۷ مورد و در بازه ی زمانی بین ژانویه ی سال ۱۹۴۸ الی سپتامبر سال ۱۹۵۱، تعداد دیگری تجاوز بوسیله ی این نیروها صورت پذیرفته است. آمار رسمی ای از وقوع جرایم جدی در بازه ی سه ماهه ی حضور نیروهای ائتلاف در ژاپن (از فوریه تا آوریل ۱۹۴۶)، در دسترس نیست. مورخ استرالیایی، رابین گِرستِر، اذعان می نماید در حالی که در آمار رسمی ارائه شده از سوی ائتلاف، میزان اعمال مجرمانه ی قابل توجه بوسیله ی نیروهای ائتلاف ناچیز بحساب آمده است، پلیس ژاپن از ارائه ی گزارشات دریافتی درباره ی جرایم جنگی دشمن به ائتلاف خودداری می نمود و آن دسته از جرایمی که به دست ائتلاف می رسید بوسیله ی نیروی پلیس ائتلاف مورد تحقیق کامل قرار می گرفت. مجازات سربازان کشور های عضو ائتلاف که جرایم سنگین مرتکب شده بودند، "شدید" نبود و مواردی که به استرالیا مربوط می شد اکثراً توسط دادگاه های این کشور، با تخفیف مواجه و یا ابطال می شد.

بنا به گفته های تاکِمااِ و ریکت:

یک زن که در آن دوران به فاحشه گری مشغول بوده، به یاد می آورد که به محض اینکه که نیروهای استرالیایی در اوایل سال ۱۹۴۶ به شهر کویِر رسیدند، زنان جوان را به داخل جیپ هايشان می کشیدند، آنها را به کوه ها برده و سپس به آنان تجاوز می کردند. "من تقریباً هر شب صدای جیغ های آنها را که درخواست کمک می کردند، می شنیدم. این چنین رفتارهایی در آنجا شایع بود اما از انتشار اخبار فعالیت های مجرمانه نیروهای ائتلاف به سرعت جلوگیری به عمل می آمد."

آلآن کلیفتون، افسر استرالیایی که به عنوان مفسر و محقق جرایم در جنگ فعالیت داشته است، در این رابطه می نویسد: "من کنار تختی در بیمارستان ایستاده بودم. روی آن دختری بیهوش دراز کشیده بود و موهای بلند و سیاهش روی بالش، کاملا پریشان و پخش شده بود. یک دکتر و دو پرستار سعی می کردند او را احیا کنند. او یک ساعت قبل مورد تجاوز بیست سرباز قرار گرفته بود. ما او را در یک زمین زباله یعنی جایی که آنان او را رها کرده بودند، پیدا کرده بودیم. بیمارستان در شهر هیروشیما قرار داشت و دختر اهل ژاپن بود. آن سربازان متجاوز، استرالیایی بودند. ناگهان آه و ناله به پایان رسیده بود و او اکنون ساکت بود. فشار و زجری که در صورتش موج می زد، حالا دیگر محو شده بود، و پوست قهوه ای روشن اش حالا صاف شده و هیچ چین خوردگی درآن مشاهده نمی شد. جای قطرات اشک مانند کودکی که از گریه ی زیاد خوابش برده است، روی صورتش خشک شده بود."

کلیفتون، در رابطه با اجرای عدالت به سبک استرالیایی اش، مثال دیگری ذکر می کند که اعضای یک مهانی  کارت بازی در دادگاه حاضر شده و در مورد آن شهادت داده اند:

در دادگاه نظامی، متهم گناهکار شناخته شد و به ده سال زندان محکوم شد. بنا به قانون ارتش، این حکم برای تایید باید به استرالیا فرستاده می شد. اندکی بعد، پرونده ها بازگشت خوردند و روی آن ها ذکر شده بود که 'محکومیت به دلیل کمبود مدارک ابطال شد'.

 

سانسور رسانه های ژاپنی توسط متفقین

 پس از اشغال ژاپن، مقامات نظامی آمریکایی سانسور شدیدی را از ابتدای ۱۰ سپتامبر ۱۹۴۵ تا پایان اشغال این کشور در انتهای سال ۱۹۵۲، بر رسانه های ژاپنی اعمال نمودند. این سانسور ها شامل ممنوعیت تهیه ی خبر و محتوا درباره ی مسائل و معضلات مورد توجه اجتماعی و همچنین جرایم سنگینی که نیروهای اشغالگر مرتکب شده بودند، می شدند.

ایجی تاکِمااِ و رابرت ریکت بر این باورند که نیروهای اشغالگر متفقین از انتشار اخبار مربوط به فعالیت های مجرمانه ای همچون تجاوزهای جنسی نیروهایشان به زنان، جلوگیری می کردند؛ به عنوان نمونه، در ۱۰ ام دسامبر سال ۱۹۴۵، پروتکل اتوماسیون امنیتی محتوا "دستورالعمل های رسانه ای و نحوه ی سانسور کردن اخبار را جهت جلوگیری از انتشار گزارش ها و آماری که مغایر با اهداف اشغال ژاپن بود، منتشر نمود".

طبق اظهارات ترزا اسوبدا، رسانه های ژاپنی تا دو  هفته، همچنان به انتشار اخبار تجاوز ها و غارتگری های مرتبط با اشغال کشور می پرداختند، تا این که فرماندهی نیروهای اشغالگران بلافاصله واکنش نشان داد و دستور داد "تمام رسانه ها سانسور شوند". با این وجود، والش بیان می دارد که رسانه ها تعداد کمی از  تجاوزها و بدرفتاري ها را تا قبل از این که سانسورها آغاز شود، گزارش کرده بودند. به عنوان نمونه، مقاله ای که دربردارنده ی بحث های جامعی در مورد تجاوزات صورت گرفته بوسیله ی نیروهای متفقین در منطقه ی آساهی شیمبون بود، (منتشر شده در ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۴۵) وجود هر گونه تجاوز را رد می نمود.

پس از اشغال ژاپن، مجله ها روایت هایی از ارتکاب تجاوزات جنسی بوسیله ی نیروهای نظامی آمریکایی ها منتشر کردند.

 

 

مطالب مرتبط