این گزارش نشان می دهد که در خوشبختی شش فاکتورِ عمده مؤثر است که تنها یکی از آنها (یعنی سرانه ی جی.دی.پی) صرفاً اقتصادی است. پنج فاکتورِ دیگر عبارتاند از: امید به زندگی، حمایتِ اجتماعی، آزادی و حقِ انتخاب، سخاوتِ اطرافیان، و میزانِ فساد از نظرِ شما.
در یکی از فصلهای گزارشِ پارسال، اقتصاددانی به نامِ جفری ساکس (Jeffrey Sachs) فاکتورهای اجتماعی را عاملِ تنزلِ سطحِ خوشبختی دانسته است. وی گفته است که مردم اکنون کمتر احساس می کنند در زندگیِ خود حقِ انتخاب دارند یا که کسانی را دارند که در دشواری ها می توانند روی آنها حساب کنند. دیگر کمتر کسی به سیاستمداران و سایرِ شخصیتهای برجسته اعتماد دارد. ضمنِ اینکه کمکهایی که به خیریه ها می شود حاکی از آن است که مردم نسبت به گذشته ممسکتر شده اند.
ساکس می نویسد: «بحرانِ آمریکا در یک کلام بحرانی اجتماعی است، نه اقتصادی.» و می افزاید که سیاستگذاران از بحرانِ اجتماعی غافل مانده اند. «تقریباً تمامِ بحثهایی که در مراکزِ تصمیمگیریِ واشینگتن انجام می شود، ناظر به اقداماتِ سادهلوحانه ای است که جهتِ افزایشِ سطحِ رشدِ اقتصادی انجام می شود؛ گویی هرچه میزانِ رشدِ اقتصادی بالاتر باشد، خلأها و دلهره های جامعه ی آمریکا بهتر التیام می یابند.»