روز منفی ۲ کنفرانس
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
به یاد شهید بی سر، محسن حججی
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
روز منفی ۲ کنفرانس
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
به یاد شهید بی سر، محسن حججی
۱۸ بهمن ۱۳۹۶
سگ های خانگی را تقریبا در تمامی خیابان ها و پارک های شهر می توان دید. آن قدر متنوعند که هیچ وقت فکرش را نمی کردم. از سگ هایی که کف دو دست جا می شوند تا سگ های به بزرگی یک انسان. سگ ها یکی از انواع حیوانات خانگی هستند که در آمریکا نگه داری می شوند. گربه ها و پرنده ها و ماهی انواع دیگر حیوان خانگی اند. دیدن سگ ها در خیابان ها و پارک ها از مواردی است که هیچ وقت برایتان عادی نمی شود. خیلی موارد این رفتار شما را درک می کنند اما گاهی اوقات هم افراد نسبت به سگ شان تعصب دارند و وقتی می بینند که خوشتان نمی آید یا فاصله می گیرید ناراحت می شوند. در شهرهای بزرگ تعداد بیشتری از سگ و گربه دیده می شود. معمولا هنگام عصر می بینید که وقتی به خانه برمی گردند سگ شان را برای هواحوری و قدم زدن بیرون می آورند چون حیوان نیاز به محیط باز دارد و اگر در خانه محبوس باشد افسرده می شود. مخصوصا سگ ها را آموزش می دهند تا در خانه کثیف کاری نکنند و بسیار پیش می آید می بینید فردی منتظر ایستاده تا سگش کارش را تمام کند. صحنه ای که دفعه ی اول برایم خیلی تکان دهنده بود آن است که یک مشما هم در دست دارند تا بعد از آن که حیوان کارش تمام شد دولا شده و مدفوع را جمع کنند. در غیر این صورت جریمه خواهند شد. هیچ وقت نمی توانم با چنین کاری کنار بیایم! این از آن مواردی است که فرهنگ کاملا ذهن انسان ها را عوض می کند. همین موضوع را با یکی از دوستان مطرح کردم، می گفت برای آن ها این کار مثل شستن کهنه ی بچه است. در محوطه های عمومی معمولا سطل جداگانه ای برای زباله های مدفوع حیوان است چون عامل گسترش بیماری هستند.

قوانین خاصی در نگه داری حیوان اعمال می شود. از جمله این که بردن حیوان به داخل محوطه های عمومی بسته مانند داخل فروشگاه ها مجاز نیست بنابراین حیوان را در ماشین رها می کنند. حیوان حتما باید قلاده داشته باشد و اگر کسی را گاز بگیرد صاحبش جریمه ی سنگینی می شود. من دیده ام حتی به سگ های خیلی بزرگ که گاز گرفتنشان می تواند خطرناک باشد پوزه بند می زنند. در ساختمان ها یکی از مواردی که جزو شرایط قرارداد است آن است که آیا می توان در این خانه سگ و گربه داشت یا نه. مثل سیگار کشیدن که بعضی خانه ها اجازه ی سیگار را برای مستاجر نمی دهند.

در حال حاضر در آمریکا با 314 میلیون نفر جمعیت و 115 میلیون خانوار، حدود 83 میلیون سگ و 95 میلیون گربه خانگی نگه داشته می شود. این در حالی است که تعداد کودکان آمریکایی حدود 85 میلیون نفر است. حیوان خانگی با اهداف مختلفی نگه داری می شود. به طور سنتی سگ برای نگهبانی از خانه بوده است. اما به تدریج جایگاه آن به عنوان یک عضو خانه در آمده است. افراد تنها و یا پیر که تنهایی بیشتری دارند یک دسته ی اصلی صاحبان حیوانات خانگی هستند. دسته ی دوم خانواده های بچه دار هستند که حیوان را به عنوان همبازی بچه تهیه می کنند. برای بعضی ها حیوان خانگی به عنوان عضوی از خانواده در می آید و در مرگ آن ضربه ی عاطفی می خورند. حتی در یک سفره با آن غذا می خورند.

این تغییر فرهنگ حیوان خانگی به تدریج در قرن بیستم رخ داده و مخصوصا در سالهای دهه ی 60 به عنوان یک مولفه از فرهنگ آمریکایی گسترش پیدا کرده است. در میان مهاجران البته این مشکل وجود دارد که نسل قدیم به راحتی با این مسأله کنار نمی آیند ولی فرزندانشان خواهان نگهداری حیوان خانگی اند. مثلا مواردی را دیده ام که خانواده ای سگ داشته اند و وقتی پدربزرگ و مادربزرگ از کشور خودشان به دیدنشان می آیند با آن ها سر اینکه چرا حیوان را در خانه نگه می دارند دعوا داشته اند. برایشان این نحوه ی تعامل با حیوان و نگهداری با او قابل هضم نیست.

دانشجویان و افراد جوان تمایل کمتری به نگه داری حیوان دارند مخصوصا که نگه داری سگ حدود 250 دلار در سال و گربه 200 دلار در سال هزینه دارد. این هزینه ها شامل غذا، بیماری ها، بیمه کردن حیوان، کوتاه کردن مو و ناخن و وسایل جانبی است. بنابراین در محیط های دانشجویی کمتر می توان سگ و گربه دید. خود حیوان هم بسته به نوع و نژادش می تواند قیمت هایی از 100 دلار تا چند هزار دلار داشته باشد. برای جبران این هزینه ها گاهی افراد سگ هایشان را با هم جفت می کنند تا توله را بفروشند. بنابراین اگر سگشان از نژاد و سن خوبی باشد می توانند سگشان را برای یک یا چند شب به دیگران کرایه بدهند و پولی بگیرند.

حیواناتی که بدون صاحب رها می شوند یا گم می شوند و آن هایی که صاحبشان با آن ها بد برخورد می کند را به محل های مخصوص نگه داری حیوانات می برند. معمولا حیوان را در سنین کم می گیرند تا آموزش بدهند. یکی از دانشجویانی که در دانشگاه در اتاق مشترکی هستیم مدت یک ماه در تابستان به آفیس نمی آمد. بعدا که علتش را پرسیدم گفت یک توله سگ را از یکی از همین خانه های نگه داری حیوانات بی پناه خریده 100 دلار و باید در خانه نگه داری اش می کرده و آموزشش می داده. تقریبا همه ی وقت خالیش را با آن پر می کرد و به قولی بهترین رفیقش در این دنیا بود! کسی که واقعا او را دوست دارد و به او خیانت نمی کند، و وقتی به خانه برمی گردد واقعا انتظارش را می کشد.

نگه داری حیوان مشاغل دیگری را هم به همراه خود می آورد. از سلمانی سگ ها و گربه ها برای تمیز کردن آن ها و سشوار کردن آن ها تا مهدکودک برای سگ ها. افرادی هستند که شغلشان سگ چرانی است و افرادی که مشغله ی زیادی دارند حیوان را برای چرا به این افراد می سپارند و گاهی می بینید فردی با 10 15 سگ درحال حرکت است. در پارک ها محوطه های مخصوصی برای سگ ها است که می توانید آن جا قلاده ی سگ را باز کنید و مثلا با او بازی کنید که جسمی را پرت کنید بیاورد! فعالین حقوق حیوانات هم جای خود را دارند.

حیوان خانگی به قدری جزو فرهنگ آمریکا شده است که رییس جمهور آمریکا سگ مخصوص خودش را دارد و پیرامون سگ انتخابی کاخ سفید بحث هایی در روزنامه های زرد درمی گیرد. بعضی ایالت ها یک نژاد سگ را به عنوان سگ آن ایالت انتخاب می کنند. دو سه هفته ی پیش به کتاب خانه رفته بودم که متوجه شدم چند سگ خیلی بزرگ آنجا هستند. بعدا فهمیدم سگ ها را برای برنامه ی سگ درمانی از طرف یک موسسه آورده اند. چون فصل امتحانات است و بچه های استرس میگیرند، سگ ها را می آورند تا در هنگام درس خواندن در کنار افرادی که متقاضی هستند باشند و استرسشان کم شود.

حیوان خانگی با این کیفیت جزو فرهنگ غربی است و در فرهنگ ما غریبه است. حیوانات خانگی که در کارتون های تلویزیونی بچگی می دیدیم هیچ وقت آن طور که برای یک غربی معنی دارد برای ما نداشت! اگر چه هنوز مانده تا این مورد در جامعه ما گسترده بشود ولی چرخه ی فرهنگی آن شروع شده است. قبل از آن که مشکل حاد شود باید فکری برای آن کرد. یادم هست یک بار در میدان میوه و تره بار یک نفر را با سگش دیدم، همان طور که گفتم اینجا هم بردن حیوان به داخل مغازه ممنوع است. تذکر دادم  که این حیوان باعث بیماری می شود. خیلی ناراحت شد و معلوم بود خیلی حیوانش را دوست دارد. به نظر شما چه باید کرد؟

مطالب مرتبط

سگ های خانگی را تقریبا در تمامی خیابان ها و پارک های شهر می توان دید. آن قدر متنوعند که هیچ وقت فکرش را نمی کردم. از سگ هایی که کف دو دست جا می شوند تا سگ های به بزرگی یک انسان. سگ ها یکی از انواع حیوانات خانگی هستند که در آمریکا نگه داری می شوند. گربه ها و پرنده ها و ماهی انواع دیگر حیوان خانگی اند. دیدن سگ ها در خیابان ها و پارک ها از مواردی است که هیچ وقت برایتان عادی نمی شود. خیلی موارد این رفتار شما را درک می کنند اما گاهی اوقات هم افراد نسبت به سگ شان تعصب دارند و وقتی می بینند که خوشتان نمی آید یا فاصله می گیرید ناراحت می شوند. در شهرهای بزرگ تعداد بیشتری از سگ و گربه دیده می شود. معمولا هنگام عصر می بینید که وقتی به خانه برمی گردند سگ شان را برای هواحوری و قدم زدن بیرون می آورند چون حیوان نیاز به محیط باز دارد و اگر در خانه محبوس باشد افسرده می شود. مخصوصا سگ ها را آموزش می دهند تا در خانه کثیف کاری نکنند و بسیار پیش می آید می بینید فردی منتظر ایستاده تا سگش کارش را تمام کند. صحنه ای که دفعه ی اول برایم خیلی تکان دهنده بود آن است که یک مشما هم در دست دارند تا بعد از آن که حیوان کارش تمام شد دولا شده و مدفوع را جمع کنند. در غیر این صورت جریمه خواهند شد. هیچ وقت نمی توانم با چنین کاری کنار بیایم! این از آن مواردی است که فرهنگ کاملا ذهن انسان ها را عوض می کند. همین موضوع را با یکی از دوستان مطرح کردم، می گفت برای آن ها این کار مثل شستن کهنه ی بچه است. در محوطه های عمومی معمولا سطل جداگانه ای برای زباله های مدفوع حیوان است چون عامل گسترش بیماری هستند.

قوانین خاصی در نگه داری حیوان اعمال می شود. از جمله این که بردن حیوان به داخل محوطه های عمومی بسته مانند داخل فروشگاه ها مجاز نیست بنابراین حیوان را در ماشین رها می کنند. حیوان حتما باید قلاده داشته باشد و اگر کسی را گاز بگیرد صاحبش جریمه ی سنگینی می شود. من دیده ام حتی به سگ های خیلی بزرگ که گاز گرفتنشان می تواند خطرناک باشد پوزه بند می زنند. در ساختمان ها یکی از مواردی که جزو شرایط قرارداد است آن است که آیا می توان در این خانه سگ و گربه داشت یا نه. مثل سیگار کشیدن که بعضی خانه ها اجازه ی سیگار را برای مستاجر نمی دهند.

در حال حاضر در آمریکا با 314 میلیون نفر جمعیت و 115 میلیون خانوار، حدود 83 میلیون سگ و 95 میلیون گربه خانگی نگه داشته می شود. این در حالی است که تعداد کودکان آمریکایی حدود 85 میلیون نفر است. حیوان خانگی با اهداف مختلفی نگه داری می شود. به طور سنتی سگ برای نگهبانی از خانه بوده است. اما به تدریج جایگاه آن به عنوان یک عضو خانه در آمده است. افراد تنها و یا پیر که تنهایی بیشتری دارند یک دسته ی اصلی صاحبان حیوانات خانگی هستند. دسته ی دوم خانواده های بچه دار هستند که حیوان را به عنوان همبازی بچه تهیه می کنند. برای بعضی ها حیوان خانگی به عنوان عضوی از خانواده در می آید و در مرگ آن ضربه ی عاطفی می خورند. حتی در یک سفره با آن غذا می خورند.

این تغییر فرهنگ حیوان خانگی به تدریج در قرن بیستم رخ داده و مخصوصا در سالهای دهه ی 60 به عنوان یک مولفه از فرهنگ آمریکایی گسترش پیدا کرده است. در میان مهاجران البته این مشکل وجود دارد که نسل قدیم به راحتی با این مسأله کنار نمی آیند ولی فرزندانشان خواهان نگهداری حیوان خانگی اند. مثلا مواردی را دیده ام که خانواده ای سگ داشته اند و وقتی پدربزرگ و مادربزرگ از کشور خودشان به دیدنشان می آیند با آن ها سر اینکه چرا حیوان را در خانه نگه می دارند دعوا داشته اند. برایشان این نحوه ی تعامل با حیوان و نگهداری با او قابل هضم نیست.

دانشجویان و افراد جوان تمایل کمتری به نگه داری حیوان دارند مخصوصا که نگه داری سگ حدود 250 دلار در سال و گربه 200 دلار در سال هزینه دارد. این هزینه ها شامل غذا، بیماری ها، بیمه کردن حیوان، کوتاه کردن مو و ناخن و وسایل جانبی است. بنابراین در محیط های دانشجویی کمتر می توان سگ و گربه دید. خود حیوان هم بسته به نوع و نژادش می تواند قیمت هایی از 100 دلار تا چند هزار دلار داشته باشد. برای جبران این هزینه ها گاهی افراد سگ هایشان را با هم جفت می کنند تا توله را بفروشند. بنابراین اگر سگشان از نژاد و سن خوبی باشد می توانند سگشان را برای یک یا چند شب به دیگران کرایه بدهند و پولی بگیرند.

حیواناتی که بدون صاحب رها می شوند یا گم می شوند و آن هایی که صاحبشان با آن ها بد برخورد می کند را به محل های مخصوص نگه داری حیوانات می برند. معمولا حیوان را در سنین کم می گیرند تا آموزش بدهند. یکی از دانشجویانی که در دانشگاه در اتاق مشترکی هستیم مدت یک ماه در تابستان به آفیس نمی آمد. بعدا که علتش را پرسیدم گفت یک توله سگ را از یکی از همین خانه های نگه داری حیوانات بی پناه خریده 100 دلار و باید در خانه نگه داری اش می کرده و آموزشش می داده. تقریبا همه ی وقت خالیش را با آن پر می کرد و به قولی بهترین رفیقش در این دنیا بود! کسی که واقعا او را دوست دارد و به او خیانت نمی کند، و وقتی به خانه برمی گردد واقعا انتظارش را می کشد.

نگه داری حیوان مشاغل دیگری را هم به همراه خود می آورد. از سلمانی سگ ها و گربه ها برای تمیز کردن آن ها و سشوار کردن آن ها تا مهدکودک برای سگ ها. افرادی هستند که شغلشان سگ چرانی است و افرادی که مشغله ی زیادی دارند حیوان را برای چرا به این افراد می سپارند و گاهی می بینید فردی با 10 15 سگ درحال حرکت است. در پارک ها محوطه های مخصوصی برای سگ ها است که می توانید آن جا قلاده ی سگ را باز کنید و مثلا با او بازی کنید که جسمی را پرت کنید بیاورد! فعالین حقوق حیوانات هم جای خود را دارند.

حیوان خانگی به قدری جزو فرهنگ آمریکا شده است که رییس جمهور آمریکا سگ مخصوص خودش را دارد و پیرامون سگ انتخابی کاخ سفید بحث هایی در روزنامه های زرد درمی گیرد. بعضی ایالت ها یک نژاد سگ را به عنوان سگ آن ایالت انتخاب می کنند. دو سه هفته ی پیش به کتاب خانه رفته بودم که متوجه شدم چند سگ خیلی بزرگ آنجا هستند. بعدا فهمیدم سگ ها را برای برنامه ی سگ درمانی از طرف یک موسسه آورده اند. چون فصل امتحانات است و بچه های استرس میگیرند، سگ ها را می آورند تا در هنگام درس خواندن در کنار افرادی که متقاضی هستند باشند و استرسشان کم شود.

حیوان خانگی با این کیفیت جزو فرهنگ غربی است و در فرهنگ ما غریبه است. حیوانات خانگی که در کارتون های تلویزیونی بچگی می دیدیم هیچ وقت آن طور که برای یک غربی معنی دارد برای ما نداشت! اگر چه هنوز مانده تا این مورد در جامعه ما گسترده بشود ولی چرخه ی فرهنگی آن شروع شده است. قبل از آن که مشکل حاد شود باید فکری برای آن کرد. یادم هست یک بار در میدان میوه و تره بار یک نفر را با سگش دیدم، همان طور که گفتم اینجا هم بردن حیوان به داخل مغازه ممنوع است. تذکر دادم  که این حیوان باعث بیماری می شود. خیلی ناراحت شد و معلوم بود خیلی حیوانش را دوست دارد. به نظر شما چه باید کرد؟

مطالب مرتبط



آخرین مطالب