احتمال موفقیت پایین مذاکرات هستهای برای احیای برجام
۲۱ دی ۱۴۰۰تعیین ضربالاجل برای مذاکرات هستهای ایران و آمریکا
۲۱ دی ۱۴۰۰ایران آماده است جسورانه عمل کند، بنابراین واشنگتن به رویکرد جدیدی نیاز دارد
تاریخ انتشار گزارش: ۱ دسامبر ۲۰۲۱
نویسنده: MATTHEW F. CALABRIA
متیو. اف. کالابریا: کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه پایگاه تحلیلی هیل
پایگاه خبری تحلیلی هیل در تحلیلی به قلم «متیو. اف. کالابریا» به تبیین و بررسی مذاکرات وین و ضرورت اتخاذ رویکرد جدید از سوی ایالاتمتحده پرداخته است که در بخش ذیل به نکات و گزارههای اصلی این یادداشت اشاره خواهیم کرد.
- با آغاز مجدد مذاکرات برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، ایرانیها بدون شک به دنبال امتیازات گستردهای از واشنگتن در زمینه هستهای خواهند بود. موضع مذاکراتی آنها بسیار مهیب است و در آستانه غیرقابل اجبار شدن است. یکی از بدترین برآوردهای اخیر نشان میدهد که زمان گریز هستهای جدید تنها یک ماه است. پرزیدنت بایدن، بهنوبه خود، قول داد در صورت اطمینان از پایبندی ایران به برجام، به چارچوب اولیه برجام بازگردد. درحالیکه تهران نفوذ بیسابقهای را در خاورمیانه ایجاد کرده است، احیای توافق و کاهش تحریمهای ناشی از آن میتواند اهرم قدرت و نفوذ نظام را بیشتر تقویت کند. در پاسخ به این واقعیتهای خشن، نهاد سیاست خارجی آمریکا وسوسه میشود که فشار نظامی یا تحریمهای اضافی برای مهار تهدید اعمال کند. با این حال، بازگشت به یک جنگ دیگر در خاورمیانه یا اعمال اجبار اقتصادی بیرویه نتیجه معکوس خواهد داشت.
- در عوض، دولت بایدن باید به دنبال مهار توسعهطلبی ایران باشد و درعینحال خاورمیانه را به سمت موازنه صلحآمیزتر در سالهای آینده سوق دهد. انجام این کار مستلزم بهکارگیری ابزارهای مختلف قدرت آمریکاست. بهعبارتدیگر، ایالاتمتحده باید به مدیریت قدرت رو به رشد ایران کمک کند، اما این اقدام باید مسئولانه باشد و بدون اینکه در تله خاورمیانه گرفتار شوند.
- در زمینه هستهای، ایالاتمتحده باید با ایران فقط بر اساس شرایطی که به نفع منافع ایالاتمتحده باشد مذاکره کند. انجام این کار مستلزم یک استراتژی متقابل ظریف و چندوجهی است، نه یک تعهد منحصربهفرد به فشار تحریمها. مطمئناً، هویج لغو تحریمها ثابت کرده است که یک ابزار چانهزنی قابلاعتماد است؛ اما تحریمها بهخودیخود نوشدارویی برای مهار تمایلات تهاجمی نظام ایران یا جاهطلبیهای هستهای آن در این پارادایم جدید نیستند. چنین نوشدارویی وجود ندارد. به نظر من تنها تکیه بر آنها برای شکل دادن به رفتار تهران در پرتو تغییرات ساختاری در حال وقوع در خاورمیانه، یک کار احمقانه است.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت مینویسد: «پرزیدنت بایدن باید از احیای سیاستهای واپسگرایانه خاورمیانه خودداری کند. او باید برجام را در قالب یک استراتژی جسورانه و جدید در قبال خاورمیانه با محوریت قدرت نرم ببافد که هدف آن دور کردن شرکا از مدار نظام ایران و گسترش جذابیت آمریکا و پرهیز از رویارویی غیرضروری با تهران باشد. یک استراتژی قدرت نرم میتواند مستلزم ایجاد دانشگاههای جدید ایالاتمتحده در شامات، امضای قراردادهای اشتراک نیروی کار با جهان عرب یا رسمیت بخشیدن به معماری جدید امنیتی منطقهای با اسرائیل و کشورهای خلیجفارس بر اساس منافع مشترک، مانند دریانوردی، امنیت، مبارزه با تروریسم یا عدم اشاعه هستهای باشد.»