نیویورک‌تایمز: ترور سردار سلیمانی احتمالا خروج آمریکا از عراق را تسریع می‌بخشد
۱۵ دی ۱۳۹۸
دانشجویان چون پول تهیه غذا ندارند ، کل روز را بدون غذا سر می کند
۱۵ دی ۱۳۹۸
نیویورک‌تایمز: ترور سردار سلیمانی احتمالا خروج آمریکا از عراق را تسریع می‌بخشد
۱۵ دی ۱۳۹۸
دانشجویان چون پول تهیه غذا ندارند ، کل روز را بدون غذا سر می کند
۱۵ دی ۱۳۹۸

استاد میشه امتحان رو بندازین عقب؟

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا

یک هفته توی یکی از گروه‌هایی که فقط عضوم، رای‌گیری و بحث بود که کلاس‌های این هفته تعطیل بشه چون ملت میخوان یه روز بیشتر برن تعطیلات و نیستن. از بچه‌ها عز و التماس و تهدید و تشویق که استادشون قبول کنه و این هفته کلاس برگزار نکنه.

واقعیتش اینه که وقتی خودم هم امریکا اومده بودم هنوز تو همین حس و حالا بودم که چجوری همون ترم ۱ بریم به استاد بگیم امتحان رو عقب بندازه. ولی یه چیزی که به قول اینا I learnt it the hard way، این بود که اینجا امتحان عقب نمی‌افته. نقطه.

بیخودی خودتون رو خسته نکنین که کلاس کنسل کنین یا امتحان عقب بندازین. چون عوض نمیشه. استاد همون اول ترم برنامه‌ی همه ترم رو میده و همه چی هم از قبل طراحی شده‌ست.

واقعیتش رو بخواین، بعد از یه مدت که آدم روی برنامه و روال زندگی کنه و تو دانشگاهی نباشه که همه‌اش تلاش بچه‌ها برای شلوغ‌بازی و تهدید کردن استادا برای کنسل کردن امتحانا باشه، تازه مزه‌ی با برنامه زندگی کردن میاد زیر دهنش. درسته که کاملا مخالف حس بی‌خیال زندگی کردنه و اولش سخته، ولی همون داستانِ لذتِ ترک لذته.

خلاصه اینکه بعد این همه سال دیدم هنوز هم تلاش ملت تو ایران اینه که استاد بیچاره رو قانع کنن که کلاس رو یه هفته برگزار نکنه یکی از حس‌های فراموش شد‌ه‌م رو بیدار کرد :)

یه اصطلاحی دارن این خارجیا به اسم procrastination. بعدا درباره‌ش یه داستان جالب از برگزاری مراسم عید نوروز تو امریکا خواهم نوشت. عجالتاً اینجا همینقدر بگم که procrastination تو خون ما ایرانیاس. برا اونایی که دل‌شون نازکه اینجوری بخونین که شده بخشی از فرهنگ ما

مطالب مرتبط

استاد میشه امتحان رو بندازین عقب؟

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا

یک هفته توی یکی از گروه‌هایی که فقط عضوم، رای‌گیری و بحث بود که کلاس‌های این هفته تعطیل بشه چون ملت میخوان یه روز بیشتر برن تعطیلات و نیستن. از بچه‌ها عز و التماس و تهدید و تشویق که استادشون قبول کنه و این هفته کلاس برگزار نکنه.

واقعیتش اینه که وقتی خودم هم امریکا اومده بودم هنوز تو همین حس و حالا بودم که چجوری همون ترم ۱ بریم به استاد بگیم امتحان رو عقب بندازه. ولی یه چیزی که به قول اینا I learnt it the hard way، این بود که اینجا امتحان عقب نمی‌افته. نقطه.

بیخودی خودتون رو خسته نکنین که کلاس کنسل کنین یا امتحان عقب بندازین. چون عوض نمیشه. استاد همون اول ترم برنامه‌ی همه ترم رو میده و همه چی هم از قبل طراحی شده‌ست.

واقعیتش رو بخواین، بعد از یه مدت که آدم روی برنامه و روال زندگی کنه و تو دانشگاهی نباشه که همه‌اش تلاش بچه‌ها برای شلوغ‌بازی و تهدید کردن استادا برای کنسل کردن امتحانا باشه، تازه مزه‌ی با برنامه زندگی کردن میاد زیر دهنش. درسته که کاملا مخالف حس بی‌خیال زندگی کردنه و اولش سخته، ولی همون داستانِ لذتِ ترک لذته.

خلاصه اینکه بعد این همه سال دیدم هنوز هم تلاش ملت تو ایران اینه که استاد بیچاره رو قانع کنن که کلاس رو یه هفته برگزار نکنه یکی از حس‌های فراموش شد‌ه‌م رو بیدار کرد :)

یه اصطلاحی دارن این خارجیا به اسم procrastination. بعدا درباره‌ش یه داستان جالب از برگزاری مراسم عید نوروز تو امریکا خواهم نوشت. عجالتاً اینجا همینقدر بگم که procrastination تو خون ما ایرانیاس. برا اونایی که دل‌شون نازکه اینجوری بخونین که شده بخشی از فرهنگ ما

مطالب مرتبط



آخرین مطالب