با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهبازدید از سیاتل
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷آیا سیستم عدالت قضایی آمریکا مغرضانه عمل می کند؟
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷عقیق یمنی، تینیجرهای علوم سیاسی، جریمهی پلیس، جریمهی مهدکودک و سایر قضایا!
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاترم اولی که اومده بودم دانشگاه، بصورت جوگیرانهای هر روز در یک ظرف پلاستیکی، از خانه نهار میآوردم و در مایکرویوِ غذاخوری دانشکده گرم و صرف میکردم. در ترم دوم و سوم به تدریج این عادت از سرم افتاد و به یک شیرکاکائو، شکلات داغ یا ویفر و شیرینی اکتفا میکردم و نهار رو میگذاشتم برای عصر در زمان بازگشت به منزل.
امروز در کافیشاپ/غذاخوری دانشگاه در حال صرف همین میان وعده و چکِ تلگرام و شنفتنِ همزمانِ بحثِ دختر پسرهای امریکاییِ میز بغلی در مورد ویزا بَن و ترامپ بودم که این خانم اومد اجازه گرفت و با نهارش که Gyro (باریکههای گوشت، پیاز، گوجه و نان) بود، سر میز روبروم نشست.
اولین سوالش این بود که سنگ انگشترت چیه؟ گفتم عقیق. بعد پرسید فقط تو آیران پیدا میشه؟ گفتم چطور؟ گفت آخه دیدم نقشه و پرچم آیران پشت جلد گوشیته و کنجکاو شدم! گفتم توی ایران زیاده این سنگ اما بقیهی نقاط خاورمیانه هم هست، مخصوصاً یمن که عقیقهاش معروفه.
حالا دختر و پسرهای میز کناری داشتن به بحث ما گوش میدادن. پسره پرسید تو اخبار شنیدم اسرائیل به یمن حمله کرده! گفتم نه، عربستان حمله کرده. گفت جداً؟ خب به هر حال هر دوتا متحد امریکان. گفتم بله متاسفانه.
گفتم برام جالبه شما یه سری اطلاعات در مورد خاورمیانه دارید. این خانم که نقشه ایران رو میشناسه، شما هم که میدونید به یمن حمله شده. پسره جواب داد آره خب. ما همه رشتهی علوم سیاسی میخونیم (دختر روبرویی هم تایید کرد)، بقیه مردم خیلی دنبال این قضایا نیستن. گفتم آره، سلبریتیها براشون مهمترن. دختره گفت آره انصافاً اونا خیلی جذابتر از این مباحث تکراری سیاسیان ?
اینجا خیلی کم پیش میاد طرفی که کنارت نشسته به موبایلت یا انگشترت نگاه کنه و به خودش جرات سوال پرسیدن بده. این چند نفر یه حالت تینیجریِ سرخوشی داشتن و این سوال پرسیدنها و بحث باز کردنهاشون عجیب و نامعمول بود...
همین بحثها باعث شد یادم بره سر وقت برم دنبال امیرعلی در مهد. راس ساعت ۱۲:۳۰ ظهر از مهد تماس گرفتن که تعطیل شدیم و چرا نیومدی. سریع راه افتادم و اسپید لیمیت رو رد کرده، داشتم میرفتم که پلیس مچام رو گرفت! توضیح دادم که چرا دارم تند میرم اما گفت باید مدارکت رو بدی بررسی کنم. زنگ بزن مهد بگو دیرتر میام.
ربع ساعتی معطلم کرد و ۱۶۸ دلار برام جریمه نوشت! دوبار تاکید گرد اگر اعتراضی داری برو کورت (دادگاه)، اگه نه هم که اینترنتی بپرداز. آخرش هم پرسید سوال دیگهای نداری؟ توی دلم گفتم نه، جان مادرت ولم کن دیر شد! (در مورد برگ جریمه و دادگاهش بعداً خواهم نوشت)
رفتم مهد میبینم خاله توری (Tory) و امیرعلی نشستن دم درب دارن بازی میکنن. امیرعلی فارسی انگلیسی صحبت میکنه و خالهش یه چیزایی میفهمه و جواب میده. وارد شدم گفتم خیلی ببخشید که دیر اومدم، تقصیر پلیس بود! خیلی خوشحال و ریلکس گفت هیچ اشکالی نداره. تو دلم گفتم چه خوب و نایس که بعد بلافاصله نقره داغم کرد و گفت ما یه لیتفی یا جریمهی تاخیر داریم. شما ۲۰ دقیقه دیر اومدی که بهازاش ۲۰ دلار میره روی شهریه ماه بعد، سی یو اگین آن فرایدی!
امروز در کافیشاپ/غذاخوری دانشگاه در حال صرف همین میان وعده و چکِ تلگرام و شنفتنِ همزمانِ بحثِ دختر پسرهای امریکاییِ میز بغلی در مورد ویزا بَن و ترامپ بودم که این خانم اومد اجازه گرفت و با نهارش که Gyro (باریکههای گوشت، پیاز، گوجه و نان) بود، سر میز روبروم نشست.
اولین سوالش این بود که سنگ انگشترت چیه؟ گفتم عقیق. بعد پرسید فقط تو آیران پیدا میشه؟ گفتم چطور؟ گفت آخه دیدم نقشه و پرچم آیران پشت جلد گوشیته و کنجکاو شدم! گفتم توی ایران زیاده این سنگ اما بقیهی نقاط خاورمیانه هم هست، مخصوصاً یمن که عقیقهاش معروفه.
حالا دختر و پسرهای میز کناری داشتن به بحث ما گوش میدادن. پسره پرسید تو اخبار شنیدم اسرائیل به یمن حمله کرده! گفتم نه، عربستان حمله کرده. گفت جداً؟ خب به هر حال هر دوتا متحد امریکان. گفتم بله متاسفانه.
گفتم برام جالبه شما یه سری اطلاعات در مورد خاورمیانه دارید. این خانم که نقشه ایران رو میشناسه، شما هم که میدونید به یمن حمله شده. پسره جواب داد آره خب. ما همه رشتهی علوم سیاسی میخونیم (دختر روبرویی هم تایید کرد)، بقیه مردم خیلی دنبال این قضایا نیستن. گفتم آره، سلبریتیها براشون مهمترن. دختره گفت آره انصافاً اونا خیلی جذابتر از این مباحث تکراری سیاسیان ?
اینجا خیلی کم پیش میاد طرفی که کنارت نشسته به موبایلت یا انگشترت نگاه کنه و به خودش جرات سوال پرسیدن بده. این چند نفر یه حالت تینیجریِ سرخوشی داشتن و این سوال پرسیدنها و بحث باز کردنهاشون عجیب و نامعمول بود...
همین بحثها باعث شد یادم بره سر وقت برم دنبال امیرعلی در مهد. راس ساعت ۱۲:۳۰ ظهر از مهد تماس گرفتن که تعطیل شدیم و چرا نیومدی. سریع راه افتادم و اسپید لیمیت رو رد کرده، داشتم میرفتم که پلیس مچام رو گرفت! توضیح دادم که چرا دارم تند میرم اما گفت باید مدارکت رو بدی بررسی کنم. زنگ بزن مهد بگو دیرتر میام.
ربع ساعتی معطلم کرد و ۱۶۸ دلار برام جریمه نوشت! دوبار تاکید گرد اگر اعتراضی داری برو کورت (دادگاه)، اگه نه هم که اینترنتی بپرداز. آخرش هم پرسید سوال دیگهای نداری؟ توی دلم گفتم نه، جان مادرت ولم کن دیر شد! (در مورد برگ جریمه و دادگاهش بعداً خواهم نوشت)
رفتم مهد میبینم خاله توری (Tory) و امیرعلی نشستن دم درب دارن بازی میکنن. امیرعلی فارسی انگلیسی صحبت میکنه و خالهش یه چیزایی میفهمه و جواب میده. وارد شدم گفتم خیلی ببخشید که دیر اومدم، تقصیر پلیس بود! خیلی خوشحال و ریلکس گفت هیچ اشکالی نداره. تو دلم گفتم چه خوب و نایس که بعد بلافاصله نقره داغم کرد و گفت ما یه لیتفی یا جریمهی تاخیر داریم. شما ۲۰ دقیقه دیر اومدی که بهازاش ۲۰ دلار میره روی شهریه ماه بعد، سی یو اگین آن فرایدی!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
عقیق یمنی، تینیجرهای علوم سیاسی، جریمهی پلیس، جریمهی مهدکودک و سایر قضایا!
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاترم اولی که اومده بودم دانشگاه، بصورت جوگیرانهای هر روز در یک ظرف پلاستیکی، از خانه نهار میآوردم و در مایکرویوِ غذاخوری دانشکده گرم و صرف میکردم. در ترم دوم و سوم به تدریج این عادت از سرم افتاد و به یک شیرکاکائو، شکلات داغ یا ویفر و شیرینی اکتفا میکردم و نهار رو میگذاشتم برای عصر در زمان بازگشت به منزل.
امروز در کافیشاپ/غذاخوری دانشگاه در حال صرف همین میان وعده و چکِ تلگرام و شنفتنِ همزمانِ بحثِ دختر پسرهای امریکاییِ میز بغلی در مورد ویزا بَن و ترامپ بودم که این خانم اومد اجازه گرفت و با نهارش که Gyro (باریکههای گوشت، پیاز، گوجه و نان) بود، سر میز روبروم نشست.
اولین سوالش این بود که سنگ انگشترت چیه؟ گفتم عقیق. بعد پرسید فقط تو آیران پیدا میشه؟ گفتم چطور؟ گفت آخه دیدم نقشه و پرچم آیران پشت جلد گوشیته و کنجکاو شدم! گفتم توی ایران زیاده این سنگ اما بقیهی نقاط خاورمیانه هم هست، مخصوصاً یمن که عقیقهاش معروفه.
حالا دختر و پسرهای میز کناری داشتن به بحث ما گوش میدادن. پسره پرسید تو اخبار شنیدم اسرائیل به یمن حمله کرده! گفتم نه، عربستان حمله کرده. گفت جداً؟ خب به هر حال هر دوتا متحد امریکان. گفتم بله متاسفانه.
گفتم برام جالبه شما یه سری اطلاعات در مورد خاورمیانه دارید. این خانم که نقشه ایران رو میشناسه، شما هم که میدونید به یمن حمله شده. پسره جواب داد آره خب. ما همه رشتهی علوم سیاسی میخونیم (دختر روبرویی هم تایید کرد)، بقیه مردم خیلی دنبال این قضایا نیستن. گفتم آره، سلبریتیها براشون مهمترن. دختره گفت آره انصافاً اونا خیلی جذابتر از این مباحث تکراری سیاسیان ?
اینجا خیلی کم پیش میاد طرفی که کنارت نشسته به موبایلت یا انگشترت نگاه کنه و به خودش جرات سوال پرسیدن بده. این چند نفر یه حالت تینیجریِ سرخوشی داشتن و این سوال پرسیدنها و بحث باز کردنهاشون عجیب و نامعمول بود...
همین بحثها باعث شد یادم بره سر وقت برم دنبال امیرعلی در مهد. راس ساعت ۱۲:۳۰ ظهر از مهد تماس گرفتن که تعطیل شدیم و چرا نیومدی. سریع راه افتادم و اسپید لیمیت رو رد کرده، داشتم میرفتم که پلیس مچام رو گرفت! توضیح دادم که چرا دارم تند میرم اما گفت باید مدارکت رو بدی بررسی کنم. زنگ بزن مهد بگو دیرتر میام.
ربع ساعتی معطلم کرد و ۱۶۸ دلار برام جریمه نوشت! دوبار تاکید گرد اگر اعتراضی داری برو کورت (دادگاه)، اگه نه هم که اینترنتی بپرداز. آخرش هم پرسید سوال دیگهای نداری؟ توی دلم گفتم نه، جان مادرت ولم کن دیر شد! (در مورد برگ جریمه و دادگاهش بعداً خواهم نوشت)
رفتم مهد میبینم خاله توری (Tory) و امیرعلی نشستن دم درب دارن بازی میکنن. امیرعلی فارسی انگلیسی صحبت میکنه و خالهش یه چیزایی میفهمه و جواب میده. وارد شدم گفتم خیلی ببخشید که دیر اومدم، تقصیر پلیس بود! خیلی خوشحال و ریلکس گفت هیچ اشکالی نداره. تو دلم گفتم چه خوب و نایس که بعد بلافاصله نقره داغم کرد و گفت ما یه لیتفی یا جریمهی تاخیر داریم. شما ۲۰ دقیقه دیر اومدی که بهازاش ۲۰ دلار میره روی شهریه ماه بعد، سی یو اگین آن فرایدی!
امروز در کافیشاپ/غذاخوری دانشگاه در حال صرف همین میان وعده و چکِ تلگرام و شنفتنِ همزمانِ بحثِ دختر پسرهای امریکاییِ میز بغلی در مورد ویزا بَن و ترامپ بودم که این خانم اومد اجازه گرفت و با نهارش که Gyro (باریکههای گوشت، پیاز، گوجه و نان) بود، سر میز روبروم نشست.
اولین سوالش این بود که سنگ انگشترت چیه؟ گفتم عقیق. بعد پرسید فقط تو آیران پیدا میشه؟ گفتم چطور؟ گفت آخه دیدم نقشه و پرچم آیران پشت جلد گوشیته و کنجکاو شدم! گفتم توی ایران زیاده این سنگ اما بقیهی نقاط خاورمیانه هم هست، مخصوصاً یمن که عقیقهاش معروفه.
حالا دختر و پسرهای میز کناری داشتن به بحث ما گوش میدادن. پسره پرسید تو اخبار شنیدم اسرائیل به یمن حمله کرده! گفتم نه، عربستان حمله کرده. گفت جداً؟ خب به هر حال هر دوتا متحد امریکان. گفتم بله متاسفانه.
گفتم برام جالبه شما یه سری اطلاعات در مورد خاورمیانه دارید. این خانم که نقشه ایران رو میشناسه، شما هم که میدونید به یمن حمله شده. پسره جواب داد آره خب. ما همه رشتهی علوم سیاسی میخونیم (دختر روبرویی هم تایید کرد)، بقیه مردم خیلی دنبال این قضایا نیستن. گفتم آره، سلبریتیها براشون مهمترن. دختره گفت آره انصافاً اونا خیلی جذابتر از این مباحث تکراری سیاسیان ?
اینجا خیلی کم پیش میاد طرفی که کنارت نشسته به موبایلت یا انگشترت نگاه کنه و به خودش جرات سوال پرسیدن بده. این چند نفر یه حالت تینیجریِ سرخوشی داشتن و این سوال پرسیدنها و بحث باز کردنهاشون عجیب و نامعمول بود...
همین بحثها باعث شد یادم بره سر وقت برم دنبال امیرعلی در مهد. راس ساعت ۱۲:۳۰ ظهر از مهد تماس گرفتن که تعطیل شدیم و چرا نیومدی. سریع راه افتادم و اسپید لیمیت رو رد کرده، داشتم میرفتم که پلیس مچام رو گرفت! توضیح دادم که چرا دارم تند میرم اما گفت باید مدارکت رو بدی بررسی کنم. زنگ بزن مهد بگو دیرتر میام.
ربع ساعتی معطلم کرد و ۱۶۸ دلار برام جریمه نوشت! دوبار تاکید گرد اگر اعتراضی داری برو کورت (دادگاه)، اگه نه هم که اینترنتی بپرداز. آخرش هم پرسید سوال دیگهای نداری؟ توی دلم گفتم نه، جان مادرت ولم کن دیر شد! (در مورد برگ جریمه و دادگاهش بعداً خواهم نوشت)
رفتم مهد میبینم خاله توری (Tory) و امیرعلی نشستن دم درب دارن بازی میکنن. امیرعلی فارسی انگلیسی صحبت میکنه و خالهش یه چیزایی میفهمه و جواب میده. وارد شدم گفتم خیلی ببخشید که دیر اومدم، تقصیر پلیس بود! خیلی خوشحال و ریلکس گفت هیچ اشکالی نداره. تو دلم گفتم چه خوب و نایس که بعد بلافاصله نقره داغم کرد و گفت ما یه لیتفی یا جریمهی تاخیر داریم. شما ۲۰ دقیقه دیر اومدی که بهازاش ۲۰ دلار میره روی شهریه ماه بعد، سی یو اگین آن فرایدی!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه