توافق ایران شکننده است – آنچه که دولت بایدن میتواند انجام دهد
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰چرا بایدن نمیتواند زمان توافق هستهای ایران را برگرداند
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰معمای ایران در سیاست خارجی بایدن
تاریخ انتشار گزارش: ۲۳ فوریه ۲۰۲۱
«مایکل سینگ» در این مقاله ضمن تبیین نواقص اصلی توافق هستهای و تهدید جاهطلبی اتمی ایران بر منافع ایالاتمتحده و چشمانداز راهبردی این کشور در خاورمیانه؛ معتقد است هر چه قدر رویکرد اعلامی ترامپ و بایدن با یکدیگر تفاوت داشته باشند؛ اما آنها هدف مشترکی داشتند و آن هم مذاکره برای تحصیل یک توافق قویتر و سختگیرانهتر برای جایگزینی برجام میباشد.
در بخش زیر اهم نکات و گزارههای کلیدی این مقاله مطرح خواهد شد:
- ایران برای ایالاتمتحده آمریکا، تهدیدی وجودی یا چالش نظامی متعارف معنادار نیست؛ اما این به معنای آن نیست که ایران به هیچ وجه تهدیدی ایجاد نمیکند یا به راحتی قابل مدیریت است. آرمان جاهطلبانه این کشور برای دستیابی به سلاح اتمی اگر تحقق یابد ضمن به خطر انداختن چشمانداز راهبردی خاورمیانه، منافع ایالاتمتحده و شرکای آن را مورد تهدید قرار میدهد.
- توافق هستهای ۲۰۱۵ موسوم به برجام تنها برای حل مسئله هستهای ایران بود. این توافق هم بهعنوان ابزاری برای مقابله با جدیترین تهدید ایران علیه منافع آمریکا و هم برای کاهش تنش بین دو کشور و گشایش مسیر برای دستیابی به روابط گستردهتر مطرح بود. با این وجود برجام از دو نقض اساسی رنج میبرد: الف) ایران بر این تأکید داشت عناصر اصلی برنامه هستهای خود مانند غنیسازی اورانیوم و … را حفظ کند، مواردی که زمینه دستیابی به گزینه سلاح اتمی را فراهم میکرد. ب) ایران هیچ قصد یا الزامی نداشت از چالشهای دیگر خود در برابر منافع آمریکا عقبنشینی کند.
نویسنده در بخش دیگر مقاله بر این نظر است تهدید اصلی ایران برای ایالاتمتحده «هستهای» است اما مطمئناً تنها مورد نیست. فعالیت هستهای و سیاستهای منطقهای بخشی از یک راهبرد واحد است که هدف آن تبدیل ضعف ایران به نقطه قوت و فلج سازی دشمنان میباشد. بهاینترتیب، گزینههای سیاست ایالاتمتحده برای پاسخگویی به هر یک از این دو مورد بهطور قابلملاحظهای همپوشانی دارند.
بنابراین رئیسجمهور بایدن باید بر ملاحظات زیر توجه کند:
- رسیدگی همزمان به چالشهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران در قالب یک توافق بزرگ و واحد با ایالاتمتحده در کنار پرهزینه بودن باعث شکست میگردد. تلاش آمریکا برای مذاکره با ایران در قالب یک «معامله بزرگ» باعث تقویت جایگاه و اعتبار ایران خواهد شد.
- رسیدگی همزمان به تمامی چالشهای ایران بهمثابه این است که از ایران بخواهیم استراتژی امنیت ملی و ایدئولوژی انقلابی خود را کنار بگذارد و دستیابی به این امر دشوار و غیرممکن میباشد.
- رسیدگی به فعالیتهای منطقهای ایران باید با این مفروضه شروع شود که نگرانکنندهتر از نقاط قوت تهران، «نقاط ضعف همسایگان» میباشد؛ بنابراین تنها راه مقابله با ماجراجوییهای منطقهای ایران، ممانعت از شکلگیری منازعات جدید در منطقه است.
- برای مقابله با قابلیتهای نامتقارن ایران باید متحدین و شرکای ایالاتمتحده را تقویت و زمینه همکاری بین آنها برای مقابله با تهدیدات متقابل را افزایش داد.
نویسنده در بخش پایانی مقاله بر این عقیده است که دولت آمریکا در مسئله ایران باید با شرکای خاورمیانه، اروپا و جاهای دیگر و همچنین با بازیگران داخلی مانند کنگره رایزنی و مشورت کند. «حداقل ائتلاف کافی» از طرفهای داخلی و بینالمللی برای موفقیت این مسئله ضروری است. در این گفتگوها، منتقدان برجام از حزب دموکرات و جمهوریخواه باید حضور داشته باشند. اگرچه غفلت از منتقدین داخلی و منطقهای ممکن است منجر به توافق آسانتر با تهران شود اما مطمئناً به معنای سیاست موفق یا پایدار نخواهد بود.
نویسنده در بخش پایانی مقاله بر این دیدگاه است که توانایی ایران در حملونقل نیروها و تسلیحات در خاورمیانه باید توسط ایالاتمتحده با حفظ سطح نیروهای فعلی در تنف و باغوز، در نزدیکی دو از سه گذرگاه مرزی سوریه و عراق محدود شود. این امر مانع کسب اطلاعات ارزشمند در مورد جنبشها از طریق پایگاه ابوکمال میشود. ایالاتمتحده باید تلاشهای خود را برای به اشتراک گذاشتن اطلاعاتی که توسط این پایگاهها و سایر داراییهای آمریکایی با اسرائیل جمعآوریشده است، افزایش دهد. علاوه بر این ایالاتمتحده ضمن اتخاذ سیاست فراگیر و بهبود حکمرانی، حمایت و پشتیبانی خود را از نیروی دفاعی اسرائیل افزایش دهد.