مقام کره جنوبی: آمریکا اجازه انتقال پول ایران به کانال سوئیس را نمیدهد
۹ مرداد ۱۳۹۹چرا بهترین ارتش جهان نمیتواند در جنگهای خود پیروز شود؟
۹ مرداد ۱۳۹۹دین در امریکا هیچوقت شبیه به چیزی که امروز به نظر میرسد، نبوده است
نویسنده: آنتونیا بلومبرگ
تاریخ انتشار: ۱۵ آپریل ۲۰۱۶
حدود یکقرن پس از اینکه فیلسوف آلمانی، فدریش نیچه، برای اولین بار اعلام کرد «خدا مُرده است»، مجلۀ تایم تصویر جدلآمیزی روی جلدِ شمارۀ ۸ آوریل ۱۹۶۶ منتشر کرد. روی جلد، در ارتباط با همین موضوع، سوال بحثبرانگیزی نوشته بود: «آیا خدا مُرده است؟»
نیچه و مجلۀ تایم، برجستگی و اهمیتِ خدا در زندگیِ مردم را بررسی میکردند و اینکه آیا مذهبیبودن در جامعه، رو به زوال بود. پنجاهسال بعد، متخصصانِ حوزۀ دین، هنوز هم با آن سوال دستبهگریبان هستند، گرچه شرایط بهشدت تغییر کرده است.
بر اساس بسیاری از مقیاسها، فعالیتها و وابستگیهای مذهبی در ۵۰ سالِ اخیر در ایالات متحده بسیار کاهش داشتهاند. البته هنوز هم به نظر میرسد معنویت، یعنی برادرِ آزادیخواهِ دین، قدرت خود را در این جامعه حفظ کرده باشد، اگر قدرتمندتر از قبل نشده باشد.
در ادامه نگاهی میاندازیم به برخی جنبههای تغییریافتۀ اعتقادات و فعالیتهای مذهبی در ۵۰ سالِ اخیر در ایالات متحده و نیز گرایشهایی که ممکن است همچنان متحول شوند.
اعتقاد به خدا متزلزل شده است
نتایج یکی از نظرسنجیهای مرکزِ گالوپ نشان داد که در سال ۱۹۶۶ حدود ۹۸ درصد از امریکاییها گفتند که به خدا اعتقاد دارند. در سال ۲۰۱۴ مرکز پژوهشی پیو و مرکز پژوهشیِ گالوپ پژوهشهایی جداگانه دربارۀ اعتقاد امریکاییها به خدا انجام دادند که نشان از کاهش میزانِ این اعتقاد داشت. بر اساس نتایج مرکز پیو ۸۶ درصد از مردم و بر اساس نتایج مرکز گالوپ ۸۹ درصد از مردم به خدا اعتقاد دارند. در میان جوانترین کسانی که مرکز پیو آنها را بررسی کرد، یعنی کسانی که بین ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ متولد شده بودند، سهم معتقدان به خدا فقط ۸۰ درصد بود.
برخی پژوهشگران عقیده دارند که دلیل این کاهشِ درصدها بسیار ساده است: امریکاییها راحتتر از دهۀ ۱۹۶۰ میتوانند اعتراف کنند که به خدا اعتقاد ندارند.
مسیحیت افول داشته است
در سال ۱۹۴۸، مرکز گالوپ دریافت که حدود ۹۱ درصد از امریکاییها هویت مسیحی دارند. این عدد در دهههای بعدی کاهشِ بسیاری داشته است و در سالهای اخیر نیز همچنان کمتر میشود. فقط از سال ۲۰۰۷ تا۲۰۱۴، درصد امریکاییهایی که مسیحی خوانده میشدند از ۷۸.۴درصد به ۷۰.۶درصد تنزل داشته است.
گروه «مذهبیِ» جدید ظهور کرده است
امروزه، از هر ۳ امریکاییِ زیرِ ۳۵ سال، حدود یکنفر، بدونِ وابستگیِ مذهبی است؛ یعنی عضو هیچ گروهِ رسمیِ مذهبی نیست. بهطور کلی، این «بدونِ گروهها» دومین گروهِ بزرگِ مذهبیِ ایالات متحده را پس از پروتستانهای انجیلی تشکیل میدهند.
معنویت، تمرکز اصلی را به خود جلب کرده است
عبارتِ «معنوی اما نه مذهبی» در چند سالِ اخیر به وجود آمده است تا امریکاییهایی را توصیف کند که روزبهروز بر تعدادشان افزوده میشود. شکی نیست که وابستگیِ مذهبی کاهش داشته است؛ اما دربارۀ احساسِ صلح و سلامتِ روحی و درکِ معجزهگونهبودنِ جهان چه اتفاقی افتاده؟ توجه به همۀ این موضوعات در بین گروههای مذهبی و غیرمذهبی، افزایش چشمگیری داشته است. حتی در میانِ کسانی که به هیچ گروهی وابسته نیستند و میگویند دین برای آنها اهمیتِ خاصی ندارد نیز گرایشاتِ معنوی، قوی و روزافزون است. بهعلاوه، بیش از نیمی از مُلحدان می گویند بهطور منظم نوعی حیرت و معجزه را حس میکنند. بین سالهای ۲۰۰۷ تا۲۰۱۴، درصد مُلحدانی که گفتند بهطور هفتگی حس شگفتزدگیِ عمیق دربارۀ جهان داشتند، با ارتقای ۱۷ درصدی، از ۳۷ درصد به ۵۴ درصد رسید.
میزانِ اهمیت دین در زندگیِ امریکاییها تغییر کرده است
در سال ۲۰۰۷، ۵۶درصد از امریکاییها گفتند که دین در زندگیشان بسیار مهم است. سنجشِ پاسخهای این پرسش بین دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ نشان داد که در آن زمان، بیش از ۷۰ درصد از امریکاییها گفتند که دین در زندگیِ روزمرهشان بسیار مهم است.
حضور در کلیسا کمتر شده است
در نظرسنجیِ سال ۱۹۳۷ مرکز گالوپ، ۷۳درصد از امریکاییها گفتند از اعضای کلیسا هستند. این درصد به حدود ۷۰ درصد در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ سقوط کرده است. در دهۀ ۲۰۰۰، این میزان در حدود ۶۰ درصد بوده است.
زنانِ بیشتری به حوزۀ رهبریِ دینی وارد میشوند
در بسیاری از جوامعِ مذهبیِ مسیحیت و یهودیت، تعداد روحانیانِ زن بهشدت افزایش یافته است. بر اساسِ دادههای «انجمنِ مدارسِ دینی» امروزه، زنان حدود یکسوم از جمعیتِ فراگیرانِ مدارس علوم دینی را تشکیل میدهند. سی سال پیش، زنان کمتر از یکپنجمِ فراگیرانِ این مدارس را شامل میشدند. سهمِ گستردهای از این افزایش، بهعلتِ این حقیقت است که تا پیش از جنگ جهانیِ دوم، بسیاری از گروههای بزرگتر و اصلیترِ مذهبی، به زنان اجازۀ روحانیشدن نمیدادند. کلیسای متحدِ مِتُدیست (از زیرشاخههای مسیحیتِ پروستان) و مرکزی که پس از آن به کلیسای پروتستان ایالات متحده تبدیل شد، اولین سرپرستهای زن را در سال ۱۹۶۵ منصوب کردند. کلیسای انجیلیِ لوتری در امریکا و یهودیتِ اصلاحگر و کلیسای اسقفی در دهۀ ۱۹۷۰ راهِ آن دو کلیسا را ادامه دادند.
حقِ دینی سازماندهی شد
برخلافِ باورِ عموم، این سیاستِ جداسازی و تبعیض بود که پایههای حقِ دین را در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ گذاشت، نه حق سقط جنین. پاول وِیریک، یک فعال سیاسیِ محافظهکارِ مذهبی، در مجموعهای از پروندههای قضایی تلاش کرد تا برای سیاستِ جداسازی و تبعیض، بهعنوان «آزادیِ دین»، مسیحیانِ انجیلی را با خود همراه کند. در حکمِ پایانی برای پروندۀ قضاییِ گرین وی. کونالی در سال ۱۹۷۱ از این موضوع حمایت شد که مدرسههای خصوصیِ دارای تبعیض نژادی نمیتوانند از معافیت مالیاتی «برای موسسات خیریه و آموزشی» استفاده کنند؛ همچنین «افرادی که به این مدارس کمک میکنند» نیز مشمول معافیتِ مالیاتیِ کمک به موسسات خیریه و آموزشی نمیشوند. وِیریک و دیگران تلاش کردند تا با این حکم مبارزه کنند. آنها میگفتند که چون مدارس خصوصی، بودجهای از فدرال دریافت نمیکنند، فدرال نیز حق ندارد برای آنها تعیین تکلیف کنند؛ یعنی این مدارس میتوانند همچنان به تبعیض نژادی علیه متقاضیانِ سیاهپوستِ امریکایی ادامه دهند. این موضوع آشنا نیست؟
پیش از دهۀ ۱۹۷۰ ارتباط بین مسیحیان انجیلی و حزب جمهوریخواه، ناچیز و کماهمیت بود. در سال ۲۰۱۶ حزب جمهوریخواه را بدونِ آرای فراکسیونِ مسیحیانِ انجیلی، سخت میتوان تصور کرد.
ما به دورهای از مشارکت بین مذاهب وارد شدیم
در سال ۱۹۶۵، کلیسای کاتولیک با انتشار سندی مبنی بر یکیبودنِ منشاءِ الهیِ همۀ انسانها، گام بلندی در روابط بین مذاهب برداشت. در چند دهه بعد، با برپاییِ سازمانها و کنفرانسهای بیشمارِ مختص به گفتوگوهای چندمذهبی، مشارکت بین مذاهب در ایالات متحده ناگهان و بهشدت گسترش یافت. شورای پارلمانِ مذاهبِ جهان در سال ۱۹۸۸ تاسیس شد، با ماهیتی مشابه با اولین گردهماییِ بین مذاهب که یک قرن قبلتر تشکیل شده بود. علاوه بر این، گروههایی همچون «نور و قدرت بین مذاهب» و «هستۀ جوانان بین مذاهب» تشکیل شدند تا هزارهای جدید از فعالیتهای بین مذاهبی را به وجود بیاورند.
اعتقاداتِ غیرمسیحی رشد کردند
اسلام و هندوئیسم و تعدادی دیگر از اعتقاداتِ غیرمسیحی، در سالهای اخیر در ایالات متحده ظهور کردهاند. این تغییر در رویۀ مذهب امریکا ممکن است تا حدی نتیجۀ قانون مهاجرت و تابعیتِ سال ۱۹۶۵ باشد که به سیل مهاجران از هند و دیگر کشورهای با جمعیتهای زیاد هندو و مسلمان انجامید. پژوهش مرکز پیو پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۵۰، مسلمانان از یهودیان پیشی بگیرند و دومین گروهِ بزرگِ مذهبیِ سازمانیافته در ایالات متحده شوند؛ مسیحیت در صدر این لیست جای دارد. دربارۀ هندوها نیز پیشبینی کردهاند که از ۰.۷درصد جمعیتِ ایالات متحده به ۱.۲درصد جمعیت سال ۲۰۵۰ افزایش داشته باشند. پیشبینی کردهاند که بر تعداد اعضای «دیگر مذاهب»، گروهی که شامل سیکها و ویکاها و جهانگرایانِ توحیدگرا میشود نیز افزوده شود.
اسلامهراسی نیز بهشدت افزایش داشته است
گرایش ضداسلامی پدیدهای جدید در ایالات متحده نیست. طبق گفتۀ خالد اِی بِیدون، پژوهشگر حوزۀ قانون، در نیمۀ اول قرن ۲۰، دادگاه امریکا شهروندیِ مسلمانان و کسانی که به نظر میرسید مسلمان باشند را پیدرپی رد میکرد.
با این حال، بسیاری فکر میکنند که اسلامهراسی در دهههای اخیر و بهویژه در نتیجۀ واقعۀ ۱۱ سپتامبر به وجود آمده است. با اتفاقاتی که در چند سال اخیر، هرهفته گزارش میشوند، خشونت علیه مسلمانان، انحرافی نگرانکننده داشته است.
سازمانهای دفاعی برای گروههای مذهبی که اغلب هدف گرفته میشوند، تاسیس شدند
شورای روابط امریکاییاسلامی یا کایر در سال ۱۹۹۴ تاسیس شد، بهعنوان «سازمانی که کلیشههای دربارۀ اسلام و مسلمانان را بررسی میکند». «ائتلاف سیک» در نتیجۀ حملات تروریستیِ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و بعد از خشونت علیه جمعیت سیکهای کشور تشکیل شد. «بنیاد هندوامریکایی»، سازمانی برای دفاع از جمعیت هندوامریکایی، در سال ۲۰۰۳ پایهگذاری شد. «انجمن بانوی آزادی»، سازمانی که برای آزادیِ ویکاها و پاگانیستها و دیگر پیروانِ ادیانِ بر پایۀ طبیعت تلاش میکند، در سال ۱۹۸۵ تاسیس شد. این لیست همچنان ادامه دارد.
بازار معنویت بسیار داغ شد
از راهنماهای معنوی تا کتابهای خودآموز تا خلوتگاههای سلامتی، شاید بازارِ معنویت در ایالات متحده هیچوقت انقدر پرقدرت نبوده است. صنعت خودآموزی، اغلب روشهای جایگزینِ معنویت و کتابهای انگیزشی و تعلیمِ رهبریِ زندگی را شامل میشود. این صنعت، از طریقِ کتابها، خلوتگاهها، دورههای آموزشی و دیگر بخشهایش، ۱۳بیلیون دلار در سال درآمد دارد. در ۵۰ سال اخیر، راهنماهای مدرنِ معنوی مثل دیپاک چوپرا، دکتر اَندرو وِیل، رام داس، اِکهارت تولی، اپرا وینفری، بایرون کَتی، ماریان ویلیامسون و بیشمار افراد دیگر، با نسخهای جدید برای سلامتی پا به میدان گذاشتهاند. یوگا، صنعتی ۲۷ بیلیون دلاری شد، با بیش از ۲۰ میلیون ورزشکار در ایالات متحده. مدیتیشن و ذهنآگاهی بهسرعت این جریان را دنبال و در بین کارمندان شرکتهای بزرگی همچون گوگل، جنرال میلز، ایتنا و گولدمن ساکس هوادار پیدا کردند.
«مُلحدان جدید» برای خود تبدیل به یک دین شدند
بیاعتقادها همیشه بخشی از آمار جمعیتشناختیِ امریکا را تشکیل میدادند؛ اما مُلحدان و انسانگرایان شاید هیچوقت به سازمانیافتگی و شهرت و پُرسروصداییِ امروز نبودند. گرچه بسیاری از بزرگترین سازمانها همچون «مُلحدانِ امریکا» و «انجمن انسانگرایانِ امریکا» و «سازمانِ رهایی از دین» چندین دهه پیش تاسیس شدند، «مُلحدانِ جدید» که سرشار از تبوتابِ شدید ضددینی بود، در دهۀ ۲۰۰۰ شکل گرفت. با پیشگامیِ مُلحدانِ سرشناسِ انگلستان، ریچارد داوکینز و کریستوفر هیچِنز، و همراهیِ ملحدی امریکایی با نامِ سَم هَریس، «مُلحدانِ جدید» دنبالکنندگانِ مشتاقِ بسیاری برای خواندنِ کتابها و تماشای بحثها و شرکت در گردهماییهای خود جذب کرد.
کلیساهای کلان به شهرت رسیدند
در سال ۱۹۶۰، تعداد کلیساهایی که میشد آنها را «کلیسای کلان» نامید، به تعداد انگشتان دست بودند. کلیسای کلان کلیسایی است که کشیشِ ارشدِ جذاب و کاریزماتیکی دارد و مرکز ارتباطات اجتماعیاش فعال است و هر آخر هفته حداقل ۲ هزار نفر در آن حاضر می شوند. در سال ۲۰۱۲ حدود هزاروششصد کلیسای کلان در ایالات متحده وجود داشتند.
امریکاییها حتماً به آن دینی که با آن تربیت شدند، وفادار نمیمانند
پژوهش مرکز پیو در سال ۲۰۱۴ نشان داد که هویت دینیِ بین ۳۴ تا ۴۲ درصد از جوانانِ امریکایی با دینی که بر اساس آن تربیت شدهاند، متفاوت است. این گسترۀ درصد به این بستگی دارد که پروتستانیسم و زیرشاخههایش، یعنی انجیلی و سنتگرا و پروتستانِ سیاهپوستانِ امریکا، را یک دین در نظر بگیریم یا سه دین متفاوت. هجدهدرصد از امریکاییهایی که بر اساس تعلیمات مذهبی تربیت شدند نیز اکنون بدون وابستگی مذهبی هستند. این درصد را با ۴ درصدی مقایسه کنید که بر اساس هیچ دینی تربیت نشدند؛ اما اکنون خودشان به یک دین گرویدهاند.
معنویت در اینترنت خانه کرد
با پیدایشِ کامپیوترها و اپلیکیشنهای تلفن همراه و اینترنت، ایمان نیز روزبهروز با تکنولوژی پیشرفتۀ دنیا بیشتر همگام شد. برای دسترسی به آموزهها و جوامعِ معنوی، نیازی نیست که به دورتر از گوشی تلفن همراه خود قدم برداریم. پژوهش مرکز پیو که یک هفته از سال ۲۰۱۴ را بررسی کرد، دریافت که در طی این مدت، حدود ۲۰ درصد از امریکاییها ایمانشان را در اینترنت با دیگران به اشتراک گذاشتند. شصتویکدرصد از جوانانِ قرن بیستویکم اعلام کردند که دیگران را در حال بازنشر اعتقاداتشان در اینترنت دیدهاند. از حسابهای اینستاگرام تا آواچهها (پادکستها) تا شبکه های یوتیوب، راههای یافتن و بازنشر معنویات، بیشتر از قبل است.
جنبش الهۀ نئوپاگان به راه افتاد
گرچه جادوگرانِ مشهورِ قرن ۲۰، آلیستِر کراولی و جرالد گاردنر، تا سال ۱۹۶۶ از دنیا رفته بودند، «جنبش الهه» در ایالات متحده هنوز هم کاملاً رونق نیافته بود. در دهههای پس از آن، نویسندههای امریکاییِ پاگان، استارهاوک و مارگوت آدلر باث، آثار اندیشهآفرینِ خود دربارۀ دینِ طبیعت را منتشر کردند، کشیش سلنا فاکس نیز موسسۀ «پناهگاهِ دایره» را تاسیس کرد و گروه «عهد الهه» نیز تشکیل شد. بهعلاوه، بسیاری از سنتهای متفاوتِ دیگر سر برآوردند و اولین مدرسۀ علوم دینیِ پاگانیسم نیز آغاز به کار کرد.
در قلبِ تغییر تدریجیِ ایمان در امریکا، چیزی جای گرفته است که روزنامهنگارِ دین، کریستا تریپِت، آن را «تکثیرِ راههای پرداختن به فعالیتهای معنوی» مینامد. بیگمان، هنوز هم در اتاق هتلها میتوان انجیل پیدا کنیم؛ اما اتاقهای یوگا و مدیتیشن را در برخی فرودگاهها و نیز نمازخانههای مسلمانان را در بسیاری از دانشگاهها مییابیم. این که معنای معنویبودن چیست و در عمل به چه شکلی است، بهسرعت در حال تغییر و متنوعشدن است. با این حال، به جای کمترشدنِ ایمانِ امریکاییها، این دگرگونی، برخی ارزشهای اصلیِ خاص را نیز متبلور میکند، همچون خدمترسانی و همبستگی و ارتباط با چیزی شگرفتر از خودمان.