با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهیک مسلمان مدیر کمپین انتخاباتی «سندرز» شد
۵ اسفند ۱۳۹۷قبل ها رایگان بود و الان قیمتش به ۳۵۷ هزاردلار رسیده است
۵ اسفند ۱۳۹۷استرس های بدو ورود به آمریکا (بخش اول)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا رفتن به کشور دیگه داستان های مختلف به دنبال داره. برای من روزهای اول بزرگترین نگرانی ها سه چیز بود:
- انگلیسی صحبت کردن
- ملاقات با استاد راهنما (شنیده بودم روی مکالمه خیلی ملا نقطه ایه)
- پیدا کردن خونه و خرید وسایل
مکالمه به زبان انگلیسی
وقتی برای لیسانس رفتم تهران، یه حس تنهایی نصفه نیمه ای تجربه کردم. اما در مقیاس خیلی خیلی بیشتر، زمان ورود به آمریکا رخ داد. دلیل اصلی این بود که زبان مشترک، فارسی نبود. همش درگیر این فکر که منظورت رو میفهمن؟ تو بقیه رو میفهمی؟
روزهای اول یه خرید ساده، بلیط گرفتن، تاکسی گرفتن، بانک رفتن و هر کاری با این فکر شروع میشد: الان چی باید بگم؟ حتی گاهی یه جمله میگفتم: طرف چند ثانیه مکث میکرد و بعد جواب میداد. جمله رو فهمیده بود، اما انتظارش رو در اون موقعیت نداشت. ضمن اینکه حوالی نیویورک ملت خیلی تند حرف میزنن. سیاه پوست ها که مدل خاص خودشون، شبیه آهنگهای رپ.
مشکل اصلی مکالمه برای دانشجوها اینه که زبان رو به شکل آکادمیک یاد می گیرن. البته برای محیط دانشگاه خوبه چون همه، حتی اساتید حالت رسمی حرف میزنن و راحتر میشه فهمید (البته به استثنای لهجه هندی و چینی!)
به تدریج متوجه شدم، سه تا نکته در مکالمه با آمریکایی ها خیلی کمک میکنه:
- اعتماد بنفس و نگران اشتباهات نبودن
- بلند و رسا حرف زدن
- دوباره پرسیدن
- انگلیسی صحبت کردن
- ملاقات با استاد راهنما (شنیده بودم روی مکالمه خیلی ملا نقطه ایه)
- پیدا کردن خونه و خرید وسایل
مکالمه به زبان انگلیسی
وقتی برای لیسانس رفتم تهران، یه حس تنهایی نصفه نیمه ای تجربه کردم. اما در مقیاس خیلی خیلی بیشتر، زمان ورود به آمریکا رخ داد. دلیل اصلی این بود که زبان مشترک، فارسی نبود. همش درگیر این فکر که منظورت رو میفهمن؟ تو بقیه رو میفهمی؟
روزهای اول یه خرید ساده، بلیط گرفتن، تاکسی گرفتن، بانک رفتن و هر کاری با این فکر شروع میشد: الان چی باید بگم؟ حتی گاهی یه جمله میگفتم: طرف چند ثانیه مکث میکرد و بعد جواب میداد. جمله رو فهمیده بود، اما انتظارش رو در اون موقعیت نداشت. ضمن اینکه حوالی نیویورک ملت خیلی تند حرف میزنن. سیاه پوست ها که مدل خاص خودشون، شبیه آهنگهای رپ.
مشکل اصلی مکالمه برای دانشجوها اینه که زبان رو به شکل آکادمیک یاد می گیرن. البته برای محیط دانشگاه خوبه چون همه، حتی اساتید حالت رسمی حرف میزنن و راحتر میشه فهمید (البته به استثنای لهجه هندی و چینی!)
به تدریج متوجه شدم، سه تا نکته در مکالمه با آمریکایی ها خیلی کمک میکنه:
- اعتماد بنفس و نگران اشتباهات نبودن
- بلند و رسا حرف زدن
- دوباره پرسیدن
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
استرس های بدو ورود به آمریکا (بخش اول)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا رفتن به کشور دیگه داستان های مختلف به دنبال داره. برای من روزهای اول بزرگترین نگرانی ها سه چیز بود:
- انگلیسی صحبت کردن
- ملاقات با استاد راهنما (شنیده بودم روی مکالمه خیلی ملا نقطه ایه)
- پیدا کردن خونه و خرید وسایل
مکالمه به زبان انگلیسی
وقتی برای لیسانس رفتم تهران، یه حس تنهایی نصفه نیمه ای تجربه کردم. اما در مقیاس خیلی خیلی بیشتر، زمان ورود به آمریکا رخ داد. دلیل اصلی این بود که زبان مشترک، فارسی نبود. همش درگیر این فکر که منظورت رو میفهمن؟ تو بقیه رو میفهمی؟
روزهای اول یه خرید ساده، بلیط گرفتن، تاکسی گرفتن، بانک رفتن و هر کاری با این فکر شروع میشد: الان چی باید بگم؟ حتی گاهی یه جمله میگفتم: طرف چند ثانیه مکث میکرد و بعد جواب میداد. جمله رو فهمیده بود، اما انتظارش رو در اون موقعیت نداشت. ضمن اینکه حوالی نیویورک ملت خیلی تند حرف میزنن. سیاه پوست ها که مدل خاص خودشون، شبیه آهنگهای رپ.
مشکل اصلی مکالمه برای دانشجوها اینه که زبان رو به شکل آکادمیک یاد می گیرن. البته برای محیط دانشگاه خوبه چون همه، حتی اساتید حالت رسمی حرف میزنن و راحتر میشه فهمید (البته به استثنای لهجه هندی و چینی!)
به تدریج متوجه شدم، سه تا نکته در مکالمه با آمریکایی ها خیلی کمک میکنه:
- اعتماد بنفس و نگران اشتباهات نبودن
- بلند و رسا حرف زدن
- دوباره پرسیدن
- انگلیسی صحبت کردن
- ملاقات با استاد راهنما (شنیده بودم روی مکالمه خیلی ملا نقطه ایه)
- پیدا کردن خونه و خرید وسایل
مکالمه به زبان انگلیسی
وقتی برای لیسانس رفتم تهران، یه حس تنهایی نصفه نیمه ای تجربه کردم. اما در مقیاس خیلی خیلی بیشتر، زمان ورود به آمریکا رخ داد. دلیل اصلی این بود که زبان مشترک، فارسی نبود. همش درگیر این فکر که منظورت رو میفهمن؟ تو بقیه رو میفهمی؟
روزهای اول یه خرید ساده، بلیط گرفتن، تاکسی گرفتن، بانک رفتن و هر کاری با این فکر شروع میشد: الان چی باید بگم؟ حتی گاهی یه جمله میگفتم: طرف چند ثانیه مکث میکرد و بعد جواب میداد. جمله رو فهمیده بود، اما انتظارش رو در اون موقعیت نداشت. ضمن اینکه حوالی نیویورک ملت خیلی تند حرف میزنن. سیاه پوست ها که مدل خاص خودشون، شبیه آهنگهای رپ.
مشکل اصلی مکالمه برای دانشجوها اینه که زبان رو به شکل آکادمیک یاد می گیرن. البته برای محیط دانشگاه خوبه چون همه، حتی اساتید حالت رسمی حرف میزنن و راحتر میشه فهمید (البته به استثنای لهجه هندی و چینی!)
به تدریج متوجه شدم، سه تا نکته در مکالمه با آمریکایی ها خیلی کمک میکنه:
- اعتماد بنفس و نگران اشتباهات نبودن
- بلند و رسا حرف زدن
- دوباره پرسیدن
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه