با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهآمریکا طرح مخفیانهای برای خرابکاری در برنامه موشکی ایران دارد
۲۴ بهمن ۱۳۹۷نماینده ترامپ: برای جنگ علیه ایران برنامهریزی نداریم
۲۴ بهمن ۱۳۹۷همسفر شراب (قسمت یازدهم- بخش دوم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکابه سمت جنوب پیاده میرویم. هوا معتدل و پاییزی و سرمای کم و نشاطبخش، درختهای سبزی که قد کشیدهاند و باعث میشوند پیادهروی دلچسب شود. این بوستان به مراتب خلوتتر از بوستان مرکزی است و البته پیچیدگی خاصی هم ندارد و گم شدن با این مسیر مستقیم نشدنی است. جلوتر که میرویم زمینهای بازی پایین مسیر پیادهرو و نزدیک بزرگراه هم به چشم میآیند. بالاخره به خیابان نود و پنجم که میرسیم مسیر پیادهرویی به سمت بوستان دیده میشود. بالاخره خودمان را به رودخانهٔ هادسن رساندیم. کنار رودخانه مهآلوده است و هوا کمی سردتر.
سمت جنوب اسکلهای به چشم میخورد. تصمیم میگیریم به سمت اسکلهها برویم. در مسیر پسر جوانی پشت میزی پر از برگههای تبلیغاتی ما را با نگاهش صدا میزند. به سمتش میرویم. توضیح میدهد که اگر ما در طرح سبز برق و انرژی شرکت کنیم نه تنها به محیط زیست کمک کردهایم بلکه هزینهٔ کمتری برای ماهیانهٔ برق خواهیم پرداخت. پشتکارش برای توضیح مزایا و معایب هر کدام از طرحهای سبز و غیرسبز برایم جالب است. آدم کم میآورد و دلش نمیآید به او نه بگوید. از او تشکر میکنم و میگویم نیاز به فکر کردن دارم. او هم با خوشرویی برگههای تبلیغاتیاش را به من میدهد و اشاره میکند به قسمتی برگه که نشانی صفحهٔ وبشان است. توضیح میدهد که اگر بخواهم میتوانم از طریق آن صفحه اطلاعات لازم برای ثبتنام در طرح را به دست آورم.
سمت جنوب اسکلهای به چشم میخورد. تصمیم میگیریم به سمت اسکلهها برویم. در مسیر پسر جوانی پشت میزی پر از برگههای تبلیغاتی ما را با نگاهش صدا میزند. به سمتش میرویم. توضیح میدهد که اگر ما در طرح سبز برق و انرژی شرکت کنیم نه تنها به محیط زیست کمک کردهایم بلکه هزینهٔ کمتری برای ماهیانهٔ برق خواهیم پرداخت. پشتکارش برای توضیح مزایا و معایب هر کدام از طرحهای سبز و غیرسبز برایم جالب است. آدم کم میآورد و دلش نمیآید به او نه بگوید. از او تشکر میکنم و میگویم نیاز به فکر کردن دارم. او هم با خوشرویی برگههای تبلیغاتیاش را به من میدهد و اشاره میکند به قسمتی برگه که نشانی صفحهٔ وبشان است. توضیح میدهد که اگر بخواهم میتوانم از طریق آن صفحه اطلاعات لازم برای ثبتنام در طرح را به دست آورم.
به اسکله میرسیم. اسکله تا وسط رود میرود و مردم هم برای استفادهٔ بیشتر از رودخانه از نیمکتها استفاده میکنند. البته مرغان دریایی هم از این نیمکتها بیبهره نیستند و برای استراحت و نشستن استفاده میکنند. برایم خیلی جالب است. رودخانهای به این زیبایی در قلب یکی از قطبهای سرمایهداری، همهاش عمومی است و حتی یک وجبش به استفادهٔ اختصاصی نرسیده است.
از بوستان ریورساید، پیاده به سمت خانه برمیگردیم. تصمیم میگیریم به سمت کلمبیا برویم و از آنجا غذای حلال بخریم. خیابان صد و شانزدهم و آمستردام دکهای هست که به سمتش میرویم. میگویم «السلام علیکم» طرف هم جواب میدهد «السلام علیکم... نتنتنتنتنت» متوجه نمیشوم. به انگلیسی توضیح میدهم که من عربی نمیفهمم. میپرسد کجاییام. جوابش را میدهم. میگوید «چه خوب ایرانی هستی برادر. الان مرسی تهران هست. خیلی ایران کشور خوبی است. به خاطر مهماننوازی ایرانیها و این که به مرسی احترام گذاشتند یک نوشابه به حساب خودم بردار!» من هم از خداخواسته سهم خودم را از بیداری اسلامی برمیدارم و تشکر میکنم.
از بوستان ریورساید، پیاده به سمت خانه برمیگردیم. تصمیم میگیریم به سمت کلمبیا برویم و از آنجا غذای حلال بخریم. خیابان صد و شانزدهم و آمستردام دکهای هست که به سمتش میرویم. میگویم «السلام علیکم» طرف هم جواب میدهد «السلام علیکم... نتنتنتنتنت» متوجه نمیشوم. به انگلیسی توضیح میدهم که من عربی نمیفهمم. میپرسد کجاییام. جوابش را میدهم. میگوید «چه خوب ایرانی هستی برادر. الان مرسی تهران هست. خیلی ایران کشور خوبی است. به خاطر مهماننوازی ایرانیها و این که به مرسی احترام گذاشتند یک نوشابه به حساب خودم بردار!» من هم از خداخواسته سهم خودم را از بیداری اسلامی برمیدارم و تشکر میکنم.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
همسفر شراب (قسمت یازدهم- بخش دوم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکابه سمت جنوب پیاده میرویم. هوا معتدل و پاییزی و سرمای کم و نشاطبخش، درختهای سبزی که قد کشیدهاند و باعث میشوند پیادهروی دلچسب شود. این بوستان به مراتب خلوتتر از بوستان مرکزی است و البته پیچیدگی خاصی هم ندارد و گم شدن با این مسیر مستقیم نشدنی است. جلوتر که میرویم زمینهای بازی پایین مسیر پیادهرو و نزدیک بزرگراه هم به چشم میآیند. بالاخره به خیابان نود و پنجم که میرسیم مسیر پیادهرویی به سمت بوستان دیده میشود. بالاخره خودمان را به رودخانهٔ هادسن رساندیم. کنار رودخانه مهآلوده است و هوا کمی سردتر.
سمت جنوب اسکلهای به چشم میخورد. تصمیم میگیریم به سمت اسکلهها برویم. در مسیر پسر جوانی پشت میزی پر از برگههای تبلیغاتی ما را با نگاهش صدا میزند. به سمتش میرویم. توضیح میدهد که اگر ما در طرح سبز برق و انرژی شرکت کنیم نه تنها به محیط زیست کمک کردهایم بلکه هزینهٔ کمتری برای ماهیانهٔ برق خواهیم پرداخت. پشتکارش برای توضیح مزایا و معایب هر کدام از طرحهای سبز و غیرسبز برایم جالب است. آدم کم میآورد و دلش نمیآید به او نه بگوید. از او تشکر میکنم و میگویم نیاز به فکر کردن دارم. او هم با خوشرویی برگههای تبلیغاتیاش را به من میدهد و اشاره میکند به قسمتی برگه که نشانی صفحهٔ وبشان است. توضیح میدهد که اگر بخواهم میتوانم از طریق آن صفحه اطلاعات لازم برای ثبتنام در طرح را به دست آورم.
سمت جنوب اسکلهای به چشم میخورد. تصمیم میگیریم به سمت اسکلهها برویم. در مسیر پسر جوانی پشت میزی پر از برگههای تبلیغاتی ما را با نگاهش صدا میزند. به سمتش میرویم. توضیح میدهد که اگر ما در طرح سبز برق و انرژی شرکت کنیم نه تنها به محیط زیست کمک کردهایم بلکه هزینهٔ کمتری برای ماهیانهٔ برق خواهیم پرداخت. پشتکارش برای توضیح مزایا و معایب هر کدام از طرحهای سبز و غیرسبز برایم جالب است. آدم کم میآورد و دلش نمیآید به او نه بگوید. از او تشکر میکنم و میگویم نیاز به فکر کردن دارم. او هم با خوشرویی برگههای تبلیغاتیاش را به من میدهد و اشاره میکند به قسمتی برگه که نشانی صفحهٔ وبشان است. توضیح میدهد که اگر بخواهم میتوانم از طریق آن صفحه اطلاعات لازم برای ثبتنام در طرح را به دست آورم.
به اسکله میرسیم. اسکله تا وسط رود میرود و مردم هم برای استفادهٔ بیشتر از رودخانه از نیمکتها استفاده میکنند. البته مرغان دریایی هم از این نیمکتها بیبهره نیستند و برای استراحت و نشستن استفاده میکنند. برایم خیلی جالب است. رودخانهای به این زیبایی در قلب یکی از قطبهای سرمایهداری، همهاش عمومی است و حتی یک وجبش به استفادهٔ اختصاصی نرسیده است.
از بوستان ریورساید، پیاده به سمت خانه برمیگردیم. تصمیم میگیریم به سمت کلمبیا برویم و از آنجا غذای حلال بخریم. خیابان صد و شانزدهم و آمستردام دکهای هست که به سمتش میرویم. میگویم «السلام علیکم» طرف هم جواب میدهد «السلام علیکم... نتنتنتنتنت» متوجه نمیشوم. به انگلیسی توضیح میدهم که من عربی نمیفهمم. میپرسد کجاییام. جوابش را میدهم. میگوید «چه خوب ایرانی هستی برادر. الان مرسی تهران هست. خیلی ایران کشور خوبی است. به خاطر مهماننوازی ایرانیها و این که به مرسی احترام گذاشتند یک نوشابه به حساب خودم بردار!» من هم از خداخواسته سهم خودم را از بیداری اسلامی برمیدارم و تشکر میکنم.
از بوستان ریورساید، پیاده به سمت خانه برمیگردیم. تصمیم میگیریم به سمت کلمبیا برویم و از آنجا غذای حلال بخریم. خیابان صد و شانزدهم و آمستردام دکهای هست که به سمتش میرویم. میگویم «السلام علیکم» طرف هم جواب میدهد «السلام علیکم... نتنتنتنتنت» متوجه نمیشوم. به انگلیسی توضیح میدهم که من عربی نمیفهمم. میپرسد کجاییام. جوابش را میدهم. میگوید «چه خوب ایرانی هستی برادر. الان مرسی تهران هست. خیلی ایران کشور خوبی است. به خاطر مهماننوازی ایرانیها و این که به مرسی احترام گذاشتند یک نوشابه به حساب خودم بردار!» من هم از خداخواسته سهم خودم را از بیداری اسلامی برمیدارم و تشکر میکنم.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه