۱۸ اسفند ۱۳۹۷

“تبعیض” (بخش دوم)

تجربه‌ی سوم: توی فرودگاه که مسافرا از دستگاه اکس‌ری رد میشن، من به خاطر اینکه حجاب دارم باید حتما جداگانه مورد بازرسی اضافه قرار بگیرم. حالا […]
۱۲ اسفند ۱۳۹۷

قصه‌ی من و کریستوفر کوچک(بخش اول)

اون روز طبق معمول همه‌ی روزای تکراری هفته توی مطب بودم و رو‌زه‌داری روزهای طولانی خرداد تقریباً تاب و توان اضافه‌ای برام باقی نذاشته بود. وقتی […]
۲۱ بهمن ۱۳۹۷

کتابخانه‌های عمومی در امریکا

وقتی اسم کتابخانه به گوشتون می‌خوره اولین چیزی که به ذهنتون میاد چیه؟ هیچ بعید نیست اگه اکثرتون تصور خاصی از کتابخونه نداشته باشید مگر یک […]
۱۷ بهمن ۱۳۹۷

پیاده روی‌های روز شبّات همسایگان ما (قسمت اول)

در محله‌ای که زندگی می‌کنیم خانواده‌های زیادی از یهودیان ارتودکس با ما همسایه هستند. خانواده‌هایی که زنان و دخترهاشون رو از بلوزهای آستین بلند، دامنهای بلند […]
۱۳ بهمن ۱۳۹۷

شرحی بر زندگی یکی دیگر از همسایه‌های ما (قسمت دوم)

در قسمت قبلی گفتم که ما بارها دو شخصیتی بودن یا حداقل زندگی دوگانه‌ی بسیاری از امریکایی‌ها رو از نزدیک دیدیم. قسمت اول، زندگی کاری هست […]
۲۹ دی ۱۳۹۷

شرحی بر زندگی یکی دیگر از همسایه‌های ما(قسمت اول)

همسایه‌ی آپارتمان کناری ما یه جوون امریکایی هست که تنها، یا به اصطلاحِ ایرانی، مجردی زندگی می‌کنه. روش زندگیش گاهی آدم رو به فکر فرو می‌بره […]