شنیده شدن صدای اوکراین را رها کن، فکری به حال به ما کن از مجلس سنای آمریکا! ویدئوهای خبری منبع...
مطالعهنخستین قدمها برای بازگشت به توافق هستهای ایران؛ گامهای بعدی چیست؟
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰آیا بایدن برای تعامل با ایران خیلی طولانی منتظر ماند؟
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰آخرین مطالب
چرا بایدن نباید تلاش کند ایران را از بازدارندگی متعارف محروم کند
تاریخ انتشار گزارش: ۲۵ فوریه ۲۰۲۱
عبدالرسول دیوسالار در این مقاله معتقد است تهران با گسترش فعالیت هستهای در قالب ازسرگیری غنیسازی اورانیوم به ۲۰ درصد بهطور فزاینده زمان گریز هستهای را کاهش داده است. اقدامات تهران احتمالاً برای افزایش اهرم فشار بر دولت بایدن انجام شده است؛ اما آیا ورود مجدد دولت آمریکا به برجام و کاهش تنشهای احتمالی بر منطق استراتژیک ایران در مورد سلاح اتمی تأثیر خواهد گذاشت؟
اهم نکات و گزارههای اصلی مقاله:
- پیشرفت در فناوریهای موشکی و گسترش شبکه نیابتی منطقهای، ایران را به بازدارندگی متعارف موثرتر مجهز کرده است. این پیشرفتها همراه با افزایش فشارهای بینالمللی، در فرسایش منطق تعقیب سلاحهای اتمی نقش اساسی و تعیینکننده ایفا کرده است.
- رهبران ایران به دلیل مزایای بیشتر بازدارندگی متعارف و هزینههای بالاتر گزینه هستهای حاضر شدند به سمت امضای توافق هستهای بروند. در واقع تهران به این ادراک رسیده بود که تعهدات برجام محیط امنیتی آنها را بهبود و بازدارندگی متعارف را ثبات میبخشید.
- این برداشتها و ارزیابیها از اوایل سال ۲۰۰۰ تغییر کرده است. علی رغم افزایش سرمایهگذاری ایران در حوزه موشکی و پروکسی های منطقهای باید توجه داشت که فقط در دوران پس از ۲۰۰۳ بود که موشکها توانایی بازدارندگی معنیداری پیدا کردند. موشکهای ایران و گروههای نیابتی منطقهای این امکان را برای تهران فراهم کردند که توانایی ضربه دوم خود را در منطقه خاورمیانه گسترش و هزینه حمله را به میزان قابلتوجهی افزایش دهند. در واقع این اصل منطق استراتژیک تولید بمب اتمی را تضعیف نمود.
- در دولت ترامپ، ارزیابی ایران از بازدارندگی متعارف متزلزل شد. علیرغم توانایی ضربه دوم، ایالاتمتحده و اسرائیل مستقیماً به مقامات ارشد دفاعی ایران حمله کردند و تهران خود را در پاسخگویی غیر عادی یا تحمیل هزینهای قابل توجه ناتوان دانست. در حقیقت، نه تنها مدل بازدارندگی ایرانی در جلوگیری از حملات در سال ۲۰۲۰ ناتوان بود، بلکه قادر به مجازات مؤثر دشمنان خود نبود. رویکرد ریسکپذیری اتخاذشده توسط ترامپ و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل در برجستهسازی ضعف استراتژیک ایران کاملاً مؤثر بود.
نویسنده در بخش دیگر مقاله بر این عقیده است که بازدارندگی متعارف ایران در چندین جبهه تحتفشار بود:
- حفظ صبر استراتژیک در شرایطی که ایالاتمتحده و اسرائیل برای کاهش اهرم نفوذ ایران تهدیدات معتبری نشان داده، دشوار بود. این معضل در دو ماه آخر ریاست جمهوری ترامپ آشکار شد، در صورتی که اگر تهران تصمیم میگرفت مستقیماً به اقدامات اسرائیل، مانند ترور محسن فخری زاده پاسخ دهد، ریسک جنگ با تلآویو افزایش مییافت
- تهران نگران است که پیشرفتهای ایالاتمتحده در فناوریهای پیشرفته منجر به ایجاد RMA جدید شود که مدل بازدارندگی فعلی را ناکارآمد میسازد. خروج آمریکا از پیمان نیروهای هستهای میان برد (INF) در تهران بهعنوان علامت احتمالی تفسیر میشود که ایالاتمتحده قصد دارد سیستم های تهاجمی پیشرفتهتری در منطقه ایجاد کند. پیشرفت در موشکهای مافوق صوت، جنگ سایبری، هوش مصنوعی، انرژی هدایتشده و سیستم دفاعی موشکی پیچیدهتر نیز نشانگر هراس ایران از آینده جنگ با آمریکا است.
- پایداری و بقای آینده برنامه موشکی ایران و گروههای نیابتی اکنون مورد سؤال است. در تهران اجماع وجود دارد که در برابر درخواستهای ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا برای بحث در مورد برنامه موشکی خود مقاومت کند. با این حال، نخبگان امنیتی نگراناند که ممکن است از نظر سیاسی مجبور شوند به نوعی در حوزه برنامه موشکی امتیازاتی اعطاء کنند. نگرانی در مورد چشمانداز شبکه نیابتی ایران نیز از اهمیت کمتری برخوردار نیست. مشخص نیست تهران تا چه مدت میتواند به حمایت مالی از گروههای نیابتی خود ادامه دهد. مهمترین چالش تهران ظهور پروکسی های سرکش است. اینها گروههایی هستند که از کنترل مستقیم ایران دور میشوند و عملیات مستقلی را چه در عراق و چه درجاهای دیگر انجام میدهند که منافع ایران را تأمین نمیکند
نویسنده در پایان مقاله بر این نظر است:
- رئیسجمهور بایدن باید تشخیص دهد که تلاش برای تضعیف قدرت بازدارندگی متعارف ازجمله با اصرار بر ایجاد محدودیت در حوزه موشکهای بالستیک ایران ممکن است پیامدهای قابلتوجهی برای منع تکثیر سلاح اتمی داشته باشد. نتیجه این امر حمایت نخبگان ایران از منطق استراتژیک تعقیب سلاح اتمی میباشد.
- استراتژی پایدار منع گسترش سلاحهای اتمی تنها زمانی تحقق مییابد که رویکرد برجام محور با مجموعهای از سیاست ها تکمیل شود که تضمین میکند مزایای امنیتی تعقیب گزینه اتمی پایین است. این تنها از طریق یک فضای امنیتی تنشزدا ممکن است رخ دهد که در آن تهران اثر مستمر بازدارندگی متعارف خود را ببیند.
- تنها پس از ایجاد یک چارچوب استراتژیک فراگیر که نیازهای امنیتی مشروع همه بازیگران منطقه، ازجمله ایران را برآورده کند، ممکن است تهران مایل باشد در مورد اصلاح ارکان بازدارندگی متعارف خود صحبت کند. ارائه یک مدل عملی از توازن نظامی در خاورمیانه باعث میشود که برجام پایدارتر باشد و ضمن تشویق تهران برای ورود به مذاکرات نظامی، زمینه را برای رفع نگرانیهای سایر بازیگران منطقه فراهم کند.
مطالب مرتبط