آمریکا و ایران بر سر دوباره فعال کردن توافق هسته ای محتاطانه یکدیگر را می سنجند
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
فشارهای آمریکا بر چین و ایران، این دو کشور را در امضا و اجرای توافق ۲۵ ساله مصمم تر کرد
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
آمریکا و ایران بر سر دوباره فعال کردن توافق هسته ای محتاطانه یکدیگر را می سنجند
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
فشارهای آمریکا بر چین و ایران، این دو کشور را در امضا و اجرای توافق ۲۵ ساله مصمم تر کرد
۱۷ فروردین ۱۴۰۰

جرج بوش پدر و بایدن فهمیدند که مذاکره با ایران کاری دشوار است

تاریخ انتشار گزارش: ۱۲ مارس ۲۰۲۱

انتخاب جو بایدن به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده این امیدواری را ایجاد کرد که ایالات متحده و ایران می توانند در احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ ، دستیابی سریع داشته باشند. اما احیای معامله سخت تر از آن است که به نظر می رسد و دو طرف در بن بست قرار دارند. واشنگتن که در سال ۲۰۱۸ از توافق خارج شد ، از تهران می خواهد تا در مورد بازگرداندن انطباق با این توافق و رسیدگی به سایر زمینه های نگرانی وارد مذاکره شود. تهران پیشنهاد اولیه گفتگو را رد کرد. روز پنجشنبه ، این درخواست خود را تکرار کرد که واشنگتن ابتدا باید تحریم ها را برطرف کند.
مقام های ایرانی، برای بیان دیدگاه خود درباره بازگشت آمریکا به برجام، بارها از یک عبارت بخصوص استفاده می کنند: «حسن نیت، حسن نیت می آورد.» این عبارت منسوب به جرج اچ دابلیو بوش است و پژواکی ویژه دارد. هنگامی که جواد ظریف، وزیر خارجه ایران این عبارت را در مقاله ژانویه خود در فارن افرز به کار برد، و از آن زمان تاکنون تکرار متنوعی در مورد آن داشته است. مقامات ارشد دیگر نیز وی را تکرار کرده اند.
برای بسیاری از سیاست گذاران غربی ، استفاده ایران از این عبارت ممکن است قابل توجه نباشد. اما در تاریخ روابط آمریکا و ایران ، این عبارت – که توسط رئیس جمهور سابق ایالات متحده جورج اچ. د. بوش استفاده شد- طنین ویژه ای دارد. نه تنها دیپلمات ارشد ایران آگاهانه از رئیس جمهور سابق ایالات متحده نقل قول می کند ، بلکه او در حال بازگشت به یک دیپلماتیک غلط و در نهایت شکست خورده ۳۰ سال پیش است. استناد به ایران از این عبارت می طلبد تا از نزدیک ببینیم منظور از «حسن نیت ، حسن نیت است» به عنوان یک استراتژی دیپلماتیک ، چرا شکست خورد و چگونه می تواند در شرایط فعلی صدق کند.
وقتی بوش در ژانویه ۱۹۸۹ وارد دفتر شد ، ایران در دستور کار سیاست او قرار نداشت. برنامه هسته ای ایران نوپا بود ، نفوذ منطقه ای آن محدود بود و از یک جنگ ویرانگر هشت ساله با عراق رها می شد. اما بوش متعهد بود که شهروندان آمریکایی را که در لبنان به گروگان گرفته می شدند ، آزاد کند و دولت معتقد بود که ایران بر گروه های شبه نظامی که آدم ربایی ها را ترتیب داده اند ، نفوذ دارد. بنابراین از تهران کمک خواست.
بوش از ایران خواست که با کمک به آزادی آنها، حسن نیت خود را نشان دهد و قول داد که این کار هرگز فراموش نمی شود و آمریکا هم با حسن نیت به آن پاسخ خواهد داد. اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس جمهوری وقت ایران این خواسته را پذیرفت و ظرف سه سال بعدی، همه گروگان های آمریکایی در لبنان آزاد شدند و جرج اچ دابلیو بوش هم مکررا از ایران تشکر کرد. در آن زمان، جواد ظریف یک دیپلمات جوان بود که دستی هم در ماجرای آزادی گروگان ها داشت.
حتی امروز، برخی تحلیلگران بر این باورند که بوش پدر، کار چندانی در مقابل تلاش های ایران انجام نداد اما این گونه نیست. آمریکا چندین گام «حسن نیت» برداشت: ممنوعیت واردات نفت ایران توسط شرکت های آمریکایی را برداشت، دعاوی حل نشده ایران درباره سلاح هایی که خریداری و تحویل نشده بود را در دادگاه لاهه حل و فصل کرد و از انتشار گزارش نهایی سازمان ملل که عراق را مقصر آغاز جنگ ۸ ساله با ایران می دانست، حمایت کرد… فراتر از آزادی گروگان ها، واشنگتن خواهان ترغیب ایران به ایفای نقشی مثبت در جنگ ۱۹۹۰- ۱۹۹۱ خلیج فارس بود که این گونه هم شد. جیمز بیکر، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا به من گفت که آمریکا تلاش کرد باب گفت وگوها را باز کند اما تهران نپذیرفت.
با این حال، واشنگتن با این تصور که تهران نیازمند «حسن نیت» بیشتری است، یک بازنگری محرمانه در سیاست خود را در اواخر ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ کلید زد تا ببیند که چطور باید به پیش برود. با همه اینها، در آوریل ۱۹۹۲، واشنگتن به این نتیجه رسید که تهران بیشتر، و نه کمتر، خطرناک شده است و شایسته تدابیر «حسن نیت» بیشتر نیست. بویژه ارتباط ایران با ترور شاهپور بختیار و بمب گذاری سفارت اسراییل در آرژانتین، کاخ سفید را نگران کرد. هشداردهنده تر از همه، سرعت گرفتن تلاش تهران برای بدست آوردن مواد و فن آوری هسته ای از آرژانتین، چین، آلمان، هند و روسیه بود. برای دولت بوش پدر، شرایط ایران بطور بنیادینی دگرش یافته بود. از نظر تهران هم، او به قول های خود خیانت کرده و یک فرصت بالقوه برای گشایش در مناسبات دو طرف را از میان برده بود.
ماجرای «حسن نیت، حسن نیت می آورد»، همچنین دربردارنده درس های دیگری است که انتقال آنها، چه بسا منظور نظر تهران نباشد. نخست اینکه تدابیر مثبت اما هماهنگ نشده، نمی تواند پایه درستی برای یک رابطه پایدار فراهم آورد. تهران از آمریکا انتظار دارد که ابتدا به برجام بازگردد یا دست کم گام های اولیه ای را در این مسیر بردارد. اما در غیاب گفت وگو یا دست کم ارتباط روشن، تاثیر تدابیر حسن نیت یکجانبه، می تواند بسیار محدود و در معرض بدفهمی باشد.
مقام های آمریکایی، در ارزیابی اینکه آیا برخی مشوق ها را برای بازگشت به گفت وگو، به ایران بدهند یا نه، باید ریسک ها و نیز امتیازات چنین رویکردی را در نظر داشته باشند بویژه این مسئله را که مقام های ایران، این کار را چگونه تعبیر خواهند کرد. اقدامی که چندان دلگرم کننده نباشد، چه بسا که نوعی توهین به حساب آید و نه ابراز حسن نیت. هفته گذشته یک مقام ایرانی به واشنگتن هشدار داد که گام های کوچک، چیزی بیش از یک شکلات نیست.
در سوی دیگر، اقدامی که بیش از حد سخاوتمندانه باشد، ممکن است موقعیت آمریکا در گفت وگوها را تضعیف کند و به یک واکنش منفی داخلی هم بیانجامد. البته منظور این نیست که نباید به هیچ اقدام یکجانبه ای دست زد، منظور این است که باید محتاط بود. گام های کوچکی که به دقت طراحی و هدف گذاری شده باشند، می توانند هنوز هم ارزشمند باشند اما تنها در صورتی که هدف آنها تسهیل یک گفت وگوی رسمی باشد و نه جایگزینی برای آن.
درس دومی که می توان از عبارت «حسن نیت، حسن نیت می آورد» گرفت این است که یک کاهش تنش پایدار میان واشنگتن و تهران نمی تواند صرفا با تمرکز بر موضوعات فوری ای که در دستور کار است، دنبال شود حال چه ماجرای گروگان های دهه ۱۹۹۰ باشد و چه موضوع هسته ای امروز. این تاکیدی است بر اهمیت اینکه دولت بایدن بتواند پیش از بازگشت به برجام، به این تضمین از طرف ایران برسد که نه تنها به گفت وگوهای تکمیلی برای گسترش دایره برجام متعهد است بلکه حاضر به گفت وگو بر سر گستره کاملی از فعالیت های ایران است که از نظر آمریکا، مشکل ساز به شمار می آیند. در غیر این صورت، ماجرای دهه ۱۹۹۰ نشان می دهد که خواسته یا ناخواسته، پای مسائل دیگری به میان می آید و یک بار دیگر، حسن نیت، حسن نیت نخواهد آورد.