با ادامهی روند فعلی، تا ۲۰ سال دیگر باید منتظر خوانده شدن فاتحهی دموکراسی آمریکا باشیم
۲۴ اسفند ۱۳۹۹افشاگری یک پورن استار از پشت پرده صنعت پورنوگرافی در آمریکا
۲۴ اسفند ۱۳۹۹۳ دلیل بر اینکه آمریکا به پایان خود نزدیک شده است
نویسنده: رجینالد دیودونه (Reginald Dieudonne)
تاریخ انتشار: ۴ مارس ۲۰۱۸
آمریکا عیب و نقص زیاد دارد. کتابهای بیشماری آنها را بررسی کردهاند، اما غالباً تحلیلهای سرسختانهی خود را با فصلی در مورد اینکه «چگونه اوضاع را بهتر کنیم» به پایان رسانیدهاند، بدون اینکه مشخص کنند آیا این راهحلهای پیشنهادی اساساً امکانپذیر هستند؟
اگر نواقص نهادهای اصلی ما، از کنگره گرفته تا سازمان امنیت ملی تا فدرال رزرو قابل اصلاح نباشد چه؟ اگر هرکدام از این مشکلات تشدیدکنندهی یکدیگر باشند چه؟ آیا کابوس حاصله را پایانی خواهد بود؟ آیا این واقعیت که آمریکا تنها پس از گذشت ۲۵۰ سال دارد به افولی برگشتناپذیر فرومیافتد، در یکقدمی ما نیست؟ بههرحال، همهی امپراتوریها را پایانی است، فقط دیر و زود دارد. روزگاری روم، حالا هم آمریکا. در سال ۲۰۱۴، ناسا تحقیقاتی انجام داد که نتیجهاش این بود: تمدن صنعتی جهانی می تواند در آینده ای نزدیک متلاشی شود. سقوط امپراتوری روم، و نیز امپراتوریهای هان، موریا، و گوپتا که بهاندازهی روم پیشرفته بودند (و بلکه بیشتر)، بهعلاوهی بسیاری از امپراتوریهای پیشرفتهی بینالنهرین، همگی گواه آن است که تمدنهای پیشرفته، فرهیخته، پیچیده و مبتکر نیز میتوانند آسیبپذیر و پایانیافتنی باشند.
در ۵۰۰۰ سال گذشته، هر تمدنی را که نگاه کنیم، زیادهروی در استخراج منابع و توزیع نابرابر ثروت جزء عوامل اصلی فروپاشی آن بوده است. نورچشمیهای ازمابهتران، محیطزیست و کارگران را غارتگرانه به استثمار کشیده و خود را از تبعات آن در امان میداشتهاند. درنتیجه زندگی مردم عادی مختل میشده و خلأیی ویرانگر به وجود میآمده که ارکان بنیادین جامعه را نابود میکرده است.
زیادهروی در استخراج منابع؟ توزیع نابرابر ثروت؟ آیا این مشکلات در حال حاضر گریبان گیر آمریکا نیست و آیا راهحلی برای آنها وجود دارد؟ احمقانه است اگر از مسئولان پولپرست و معلومالحال خود یا از شهروندان زحمتکش و پرمشغله انتظار حل مشکلات را داشته باشیم. سیاستهای هویتی یکی از چیزهایی است که مانع آن میشود تا باهم اتحاد داشته باشیم و خطرات قریبالوقوع را دفع کنیم.
توماس فینگر رئیس سابق شورای اطلاعات ملی آمریکا (NIC)، در سال ۲۰۰۸ گفته بود که سرآمدی آمریکا در جهان در زمینههای سیاسی، اقتصادی، و احتمالاً فرهنگی، بهسرعت رو به افول خواهد گذاشت. پیشبینی این شورا از سمتوسوی جهان تا سال ۲۰۳۰، گویای آن است که در دهههای آتی آمریکا در باتلاق بحرانهای داخلی که نتیجهی رشد پایین اقتصادیاش است، فرو خواهد رفت. علیرغم خوشخیالی سیاستمداران و مسئولین آمریکا، این شورا انگار یقین دارد که انفجار بمب بدهیها و بیثباتیهای اجتماعی موقعیت جهانی آمریکا را بیاندازه تنزّل خواهد داد.
آیا بیش ازآنچه خیال میکنیم به وضعیت امپراتوری روم نزدیک شدهایم؟
موریس برمن در سهگانه ی خود درباره ی امپراتوری آمریکا و ویلیام افولس در کتاب خود بانام « عظمت بیشازحد: چرا تمدنها سقوط میکنند»، تحلیلهای روشنبینانهای ارائه میدهند از اینکه چرا مشکلات آمریکا لاعلاج و یادآور امپراتوریهای گذشته است. من برای آنانی که تمایلی به خواندن این کتابها ندارند بهاختصار دلایل «ضربهفنی شدن» آمریکا را شرح میدهم.
عصر سلطهی دلار آمریکا رو به پایان است
در ۱۹۴۴، کشورهای متفقین نظام پولی پساجنگ را در کنفرانس برتون وودز در نیوهمشایر بنا نهادند. چون آمریکا جاپای خود را بهعنوان ابرقدرت دنیا محکم کرده بود، توافق شد که دلار آمریکا رسماً به ارز ذخیرهی دنیا بدل گردد (دلار بهطور غیررسمی از ۱۹۲۵ چنین جایگاهی داشت). درنتیجه، بخش اعظم مبادلات بینالمللی با دلار صورت میگرفت. بانکهای مرکزی دنیا نیز مقادیر فراوانی دلار آمریکا در اختیار داشتند. امروزه، دلار آمریکا ۶۰ درصد ذخیرهی ارزی دنیا و ۸۰ درصد وجوه پرداختی جهان را تشکیل میدهد.
بر اساس گزارش روندهای جهانی ۲۰۳۰:
در طول تاریخ، نقش دلار در جایگاه ارز ذخیرهی دنیا به تقویت سلطهی آن کمک کرده است. سقوط دلار از این جایگاه میتواند یکی از گویاترین شاخصهای اقتصادی سقوط آمریکا از جایگاه جهانی خویش باشد، همانند سقوط استرلینگ (پول انگلیس) از جایگاه ارز جهانی، که در پایان دادن به امپراتوری بریتانیا در دوران پس از جنگ جهانی دوم تأثیرگذار بود.
به بیان ساده، نظام پولی رایج دنیا به آمریکا امکان میدهد تا با پرداخت دلارهای چاپشده کالا و خدمات دریافت کند. اگر دیگر کشورها بخواهند دلار را در حجمهای هنگفت چاپ کنند تا کالاهای وارداتی خریداری کنند، بهای ارز آنان در بازار تبادل ارز سقوط خواهد کرد. ازآنجاکه موقعیت یادشدهی دلار بهعنوان ارز ذخیرهی جهانی موجب تقاضای بیحدوحساب دلار میشود، آمریکا با اشتیاق هرچه بیشتر دلار چاپ میکند تا ارتش خود را تقویت کند و کالاهای خارجی بخرد.
همهی کالاهای خارجی که در عمدهفروشیهای آمریکا به عرضه میرسند و نیز محصولات ساخت آمریکا که از مواد وارداتی استفاده میکنند باید ۲ تا ۵ برابر گرانتر از قیمت کنونی خود باشند. آمریکا کسری تجاری خود را تقریباً از همهی کشورهای دنیا میگیرد. دیگر کشورها به ما (آمریکا) کالا میدهند و ما به آنها پول چاپشده میدهیم. اینکه ایالاتمتحدهی آمریکا طی یکصد سال گذشته پول خود را کمارزش کرده است واضح است؛ قیمتهای کالاهای اساسی امروز بهمراتب گرانتر از دهه ی ۱۹۵۰ است.
دلار آمریکا نخستین ارز ذخیرهی دنیا نیست، و آخرین آنهم نخواهد بود
میانگین مدتی که پولهای کشورهای درجشده در جدول پایین، ارز ذخیره دنیا بودهاند ۹۵ سال است. اینکه دلار آمریکا جایگاه خود بهعنوان ارز ذخیرهی دنیا را از دست خواهد داد حقیقتی است گریزناپذیر. این رخداد سبب خواهد شد مردم آمریکا هزینهی خیلی بیشتری برای واردات بپردازند. دولت فدرال شدیداً کوچک خواهد شد و دیگر نمیتوان کسریهای شدید سالانه را جبران نمود.
وقتی ما نتوانیم کسریهای خود را با دلارهای چاپشده جبران کنیم، از هر پنج آمریکایی که از اعانه ها و کمک های دولتی برخوردار هستند، تقریباً یک نفر از این کمکها محروم خواهد شد. (۸) کارفرمایان دولتی دست به اخراجهای دستهجمعی خواهند زد. مستمریبگیران تنها بخشی از مستمری خود را دریافت خواهند کرد؛ همه به این دلیل که دلار ما در بازار تبادل ارز در حال سقوط است. در خیابانها شاهد آشوب خواهیم بود. آن روز بهسرعت در حال نزدیک شدن است زیرا…
۲- آمریکا تنها چند سال تا یک بحران مالی دیگر فاصله دارد
در سال ۱۹۹۸، والاستریت به یک صندوق پوششی به نام «مدیریت سرمایهی بلندمدت» کمک مالی کرد تا از فروپاشی این نظام مالی جهانی جلوگیری کند. در سال ۲۰۰۸، بانکهای مرکزی دنیا به والاستریت کمک مالی کردند. اما وای به وقتیکه بانکهای مرکزی دنیا نیاز به کمک مالی داشته باشند.
از سال ۲۰۰۸، این بانکها بیش از ۱۲ تریلیون دلار اسکناس چاپ کرده اند تا این نظام مالی را سرپا نگهدارند. با این کار، حبابهای غولپیکر و پرمخاطرهای در سهام، اسناد قرضه، و املاک و مستغلات ایجاد کردهاند. ریاست جمهوری دونالد ترامپ، مسئلهی برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا)، و ظهور راستگراهای افراطی در اروپا، همگی واکنش ملل غربی به نظام مالی معیوبی است که بر مردم عادی تحمیلشده است.
جیمز ریکاردز در کتاب «جادهای به ویرانی: طرح پنهانی نخبگان جهان برای بحران مالی آینده»، به این سؤال پاسخ میدهد که چرا نظام مالی بینالملل فعلی، بیثباتتر و فاجعهبارتر از هر زمان دیگری است. این نظام مخاطرات و مفاسدی را در خود دارد که بیسابقه است. دولتها، شرکتها و شهروندان کشورهای مختلف هیچگاه تا این حد مقروض نبودهاند. همینکه اقتصاد دنیا کند میشود و بمبهای بدهی شروع به انفجار میکنند، بانکهای مرکزی دنیا هم شروع میکنند به چاپ گترهای پول تا مگر از شدت فاجعه بکاهند. تلاش آنها البته بیثمر است چراکه شهروندان بهسوی داراییهای غیرنقدی هجوم میآورند تا ثروت خود را حفظ کنند. نظام مالی دنیا چارهای جز نوسازی ندارد و صندوق بینالمللی پول، جایگزین دلار آمریکا را بهعنوان ارز ذخیرهی دنیا تأمین خواهد کرد.
۳- آمریکا اکنون هیچ شباهتی به آنچه مدنظر بینانگذاران نخستینش بود ندارد
بد نیست بدانیم بنیانگذاران نخستین ایالاتمتحدهی آمریکا چه آیندهای را برای آمریکا متصور بودند. آنها کاملاً از میل انسان به استبدادگری و ماهیت رباخوارانهی بانکها آگاه بودند. میدانستند که اگر مردم آمریکا بُتخواهی و تنپروری را به آزادی، دوراندیشی و خیرخواهی ترجیح دهند، رهبران آنها نیز به همان سمت خواهند رفت. عجیب است که کشوری اینقدر از مبانی اولیهی خود منحرف شده باشد. قبلاً آمریکا همواره به دنبال خودکفایی و محدودیت دولت فدرال بود، اما حالا به حکومتی ولخرج و جنگطلب و اهل بگیروببند تبدیلشده است. کسانی که زیر چکمههای امپریالیسم بودهاند هنوز دارند له میشوند. مقابلهبهمثل با نظامیگریهای آمریکا در خارج از مرزها بهزودی این کشور را به نابودی خواهد کشاند.
در سال ۲۰۱۰، در سیستمعامل بازار سهام نزدک (NASDAQ) ویروسی روسی یافت شد که از سوی هکرهای مرتبط این کشور طراحی شده بود. دریاسالار مایکل اس.راجرز، سرپرست آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) اخیراً گفته است: «قطعاً در آینده شاهد این خواهیم بود که یک کشور یا یک گروه یا یک فرد دست به رفتارهای مخرب علیه زیرساختهای حیاتی ایالاتمتحدهی آمریکا بزنند.»
تجزیهی یک تمدن یکشبِاتفاق نمیافتد؛ بلکه فرایندی تدریجی است. تاکنون باید روشن شده باشد که ما در این فرایند قرارگرفتهایم، لیکن نیروی مخرب پروپاگاندای آمریکا، آمریکاییها را به این خیال انداخته است که «اگر فلان کاندیدا رئیسجمهور شود دیگر همهچیز روبهراه خواهد شد.»
غالباً عظمت و پیچیدگی امپراتوریها دشمن جان آنها میشود. راهکارها و منابع موجود برای حل بحرانهای جدید ناکافی است. اگر نخبگان و ازمابهتران جامعه به این نتیجه برسند که مشکلات ساختاری کشور لاینحل است، جامعه را چپاول خواهند کرد پیش از آنکه دیگران از اضمحلال حتمیالوقوع آن آگاه شوند. لطفاً ازاینپس توجه داشته باشید که مشکلات آمریکا ماهیتی داخلی دارند و مادامیکه کشور از درون تخریب شود، اوضاع بدتر و بدتر خواهد شد.