ایالات‌متحده آمریکا؛ ابرقدرتی در حال محو شدن
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
چرا هزینه های درمانی در آمریکا انقدر بالاست؟
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
ایالات‌متحده آمریکا؛ ابرقدرتی در حال محو شدن
۱۹ اسفند ۱۳۹۹
چرا هزینه های درمانی در آمریکا انقدر بالاست؟
۱۹ اسفند ۱۳۹۹

انتخابی که آمریکای در حال افول با آن روبروست

نویسنده: آدریان مانک (Adrian monck)

تاریخ انتشار: ۲۸ آگوست ۲۰۱۸

آمریکا درحالی‌که چیرگی‌اش بر جهان ‌همچون ماهی از چنگالش سُر می‌خورد و فرار می‌کند، می تواند ‌همچنان به آن بچسبد و یا این‌که از اشتباهات امپراتوری بریتانیا درس عبرت بگیرد.

در پارک ملی نایروبی، ستون‌های بتونی، یکی پس از دیگری روی سر کرگدن‌ها و زرافه‌ها سایه می‌اندازند. این ستون‌ها بخشی از پروژۀ ۱۳.۸ بیلیون دلاری احداث راه‌آهنی هستند که پایتخت کنیا را به اقیانوس هند می‌رساند. این پروژه باهدف و مقیاس رهبری جهانی است و پوسترهای امنیتی منطقه به زبان مهندسان و سازندگان آن هستند

چهارصد مایل دورتر به سمت شمال، دریکی از پناهگاه‌های مهاجران در کنیا که به‌بزرگی یک شهر است، نشانه‌ای دیگر از این موضوع وجود دارد که رهبری جهانی پیش‌ازاین به چه صورتی بود:

  1. گونی‌های لپه با برچسب آژانس توسعۀ بین‌المللی ایالات‌متحده؛
  2. چند آمریکایی جوان و آرام که روی پروژه‌های توسعه‌ای ایده‌آل‌گرایانه کار می‌کنند.

 

من هر دوی این صحنه‌ها را در ماه گذشته دیدم؛ اما یکی از آن‌ها همین حالا نیز شبیه به دوران گذشته است. عصای سلطنت رهبری جهانی از ایالات‌متحده به چین رسیده است.

در هر جای آفریقا که نگاه کنید مدارک این اتفاق را پیدا می‌کنید. امسال چین حدود ۹۰ بیلیون دلار به این قاره خواهد آورد و مبلغی که ایالات‌متحده هزینه خواهد کرد، حتی نزدیک به این عدد هم نیست. چین در زمینه­ی همکاری و وابستگی اقتصادی، سرمایه‌گذاری پر ریسکی در راه ابریشم جدیدش می‌کند و نام آن را «یک کمربند و یکجاده» گذاشته است. هم‌زمان ایالات‌متحده بسیاری از سرمایه‌اش را در جنگ‌های پرهزینه صرف می‌کند. این هزینه‌های آمریکا به زیان پروژه‌های قدرت نرم این کشور همچون آژانس توسعۀ بین‌المللی ایالات‌متحده یا برنامه‌های رفاهی داخلی مانند مدیک‌اید (لایحۀ مراقبت بهداشتی مقرون‌به‌صرفه) است.

شکی نیست که در سال‌های آینده تأثیر و نفوذ جهانی آمریکا به نسبت امروز کاهش خواهد داشت. این کاهش، پیامد اجتناب‌ناپذیر بازگشت پادشاهی چین برجهان است. وقتی این بازگشت رخ دهد، آمریکا باید سیاست‌گذاری‌هایش را سنجیده‌تر و بادقت‌تر انجام دهد. کشور خود من، انگلستان، نیز زمانی یک امپراتوری بود. این درسی است که من مشاهده کردم کشورم چگونه به‌سختی فراگرفت. بریتانیا در مسیر ازدست‌دادن چیرگی برجهان، خیلی آهسته به سمت توجه به داخل و هزینه‌کردن بر رفاه داخلی تغییر مسیر داد. ایالات‌متحده آمریکا باید زودتر این درس‌ها را به کار بندد. وقت این کار فرارسیده است.

چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور آمریکا به مدد رأی‌دهندگانی به قدرت رسید که از بار جنگ‌های پُرهزینه، درمانده و از ریاضت دوران جنگ، خسته و از نابرابری روزافزون، بی‌طاقت شده بودند. به علت ادامۀ درگیری‌های بلندمدت جنگ در افغانستان و عراق، آمریکا حدود ۶ تریلیون دلار هزینه کرده است. دهه‌هاست که میانگین حقوق‌ها افزایشی نداشته است. کوتاهی در رفع نابرابری بهداشت و درمان، زبانزد است و میزان مرگ نوزادان، چندان کمتر از کشورهای درحال‌توسعه نیست. به‌علاوه، میزان مرگ به علت

«سوء رفتارهای ناشی از ناامیدی» همچون خودکشی و سوءمصرف مواد مخدر و الکل، در برخی ایالت‌ها سر به فلک کشیده است.

آشکار است که بسیاری از رأی‌دهندگان، از امپراتوری آمریکا دلسرد شده‌اند. وقتی در سال ۲۰۱۶ به ترامپ رأی دادند، به نهادهای بین‌المللی که آمریکا بسیار محتاطانه پس از جنگ جهانی دوم بنا کرده بود، اهمیتی نمی‌دادند. ناتو و سازمان ملل و بانک جهانی از جمله­ی این نهادها هستند. حفاظت کشورشان از نظم جهان لیبرال برای رهبری «دنیای آزاد» برای آن‌ها اهمیتی نداشت. رأی‌دهندگان چپ‌گرا و راست‌گرا آمادگی خود را برای تغییر سیاست‌گذاری‌ها باهدف تأکید بر داخل کشور نشان دادند. آن‌ها کشوری می‌خواستند که بر سیاست‌گذاری‌های داخلی متمرکز باشد. البته این‌ها دیدگاه‌های خود من هستند و به سازمانی که در آن خدمت می‌کنم، ارتباطی ندارند.

پس از جنگ جهانی دوم، اتفاقی مشابه در بریتانیا افتاد. در سال ۱۹۴۵، رهبر حزب کارگر، کلمنت اَتلی، باهدف بهبود زندگی بریتانیایی‌هایی که در طبقه‌های پایین اجتماعی هستند، کمپینی انتخاباتی تشکیل داد. او قول رفاه پس از جنگ را داد: خدمات بهداشت و درمان ملی و امنیت اجتماعی و مسکن دولتی. همین وعده باعث پیروزی او در انتخابات شد: پیروزی غیرمنتظره بر کسی که به‌تازگی بهترین پیروزی بریتانیا در عرصۀ جنگ جهانی را رقم زده بود، یعنی وینستون چرچیل.

بااین‌حال، در سال‌های جنجال‌آمیز پس‌ازآن، اَتلی نتوانست یا نخواست به‌طور کامل از هزینه‌های ارتش و امپراتوری بریتانیا بکاهد. وقتی در دورۀ بعد، در سال ۱۹۵۱ چرچیل دوباره روی کار آمد، هند و دیگر مستعمره‌های بریتانیا استقلال خود را به دست آورده بودند؛ اما هزینه‌های سرسام‌آور ارتش و مداخله‌های خارجی همچنان ادامه داشتند. نتیجه، تأخیری در افول گریزناپذیر امپراتوری بود و نیز دولتی با برنامۀ رفاهی نسنجیده و حساب‌نشده که نمی‌توانست وعده‌های پیش‌بینی‌شدۀ اَتلی را برای مردم کشورش عملی کند.

طی مجموعه‌ای از ناآرامی‌های بین‌المللی از اوایل دهۀ ۱۹۵۰ تا اوایل دهۀ ۱۹۷۰، بریتانیا نه‌تنها قلمروش در افریقا و خاورمیانه و آسیا، بلکه میزان گسترده‌ای از پول و سرمایۀ انسانی‌اش را از دست داد. بریتانیا می‌توانست این سرمایه‌ها را در جهت بهبود شرایط مردمانش هزینه کند. بریتانیا در قبرس، کنیا، عمان، یمن، کانال سوئز، دارایی‌های بریتانیا در جنوب شرق آسیا و دیگر نواحی دنیا، بسیار هزینه کرد تا در تلاشی بی‌حاصل، کمی از قدرت سلطنتی‌اش را حفظ کند.

من دل‌تنگ روزهای امپراتوری بریتانیا نیستم. در دوران سلطنت پر از خودستایی بریتانیا، خانوادۀ من از زمین سنگ‌آهن درمی‌آوردند. خورشید سلطنت، هیچ‌وقت روی تونل‌های معادن شمال شرق انگلستان نتابید. گرچه، می‌دانم پایان امپراتوری به‌معنای پایان بریتانیا یا پایان خوشبختی شهروندانش نبود. تقریباً برعکس بود: بریتانیایی که من در آن بزرگ شدم، برای من و خانواده‌ام فرصت‌های تحصیلی و بهداشت و درمان فراهم کرد. این فرصت‌ها آن‌قدر بودند که من و خانواده‌ام هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم زمانی بریتانیا به‌دنبال فراهم‌کردن رفاه برای مردمان کشور خودش نبوده است.

خدمه‌ی مضطرب کشتی آمریکا و آن‌هایی که در خارج از مرزهای آمریکا مستقر هستند، از افول بازوهای قدرت آمریکا، بلافاصله باخبر می‌شوند. فروپاشی بریتانیا با انزجار چپ‌گراها از امپریالیسم، سرعت گرفت. در آمریکا این سرعت‌بخشی با انزجار راست‌گراها از «جهانی‌شدن» شکل‌گرفته است. آمریکا قدرتی جهانی باقی خواهد ماند. باوجوداین، در پایتخت‌های جهان، سیاست‌گذاران سردرگم شده‌اند که کدام ائتلاف‌ها و نهادها آینده را ترسیم خواهند کرد. آنتروپی (سقوط تدریجی به بی‌نظمی) بر امپراتوری حاکم خواهد شد.

در بازدید اخیر از بریتانیا، رئیس‌جمهور ترامپ روی صندلی چرچیل نشست و ژست گرفت و نیم‌تنه‌ای از وینستون چرچیل دوباره در اتاق کار ریاست‌جمهوری وی در کاخ سفید آمریکا قرار گرفت. بااین‌حال، ازنظر جایگاه آمریکا بر صحنۀ جهانی، میراث ترامپ بیشتر شبیه به کاری است که اَتلی راه انداخته بود. البته امروزه اَتلی را نه برای به‌باد دادن امپراتوری بلکه برای بنیان‌گذاری دولتی که به فکر رفاه مردم باشد، به یاد می‌آورند و تحسین می‌کنند.