اهداف کلیدی باقیمانده برای تحریم آمریکا علیه ایران
۳۰ بهمن ۱۳۹۹
انحصار دوحزبی چگونه سیاست آمریکا را کنترل می کند؟
۳۰ بهمن ۱۳۹۹
اهداف کلیدی باقیمانده برای تحریم آمریکا علیه ایران
۳۰ بهمن ۱۳۹۹
انحصار دوحزبی چگونه سیاست آمریکا را کنترل می کند؟
۳۰ بهمن ۱۳۹۹

پراکندگی‌های سیاسی که سیاست خارجی بایدن با آن روبرو است

تاریخ انتشار گزارش: ۲۲ نوامبر ۲۰۲۰

رایت در این مقاله به این موضوع می­پردازد که فارغ از پراکندگی گسترده مسائل در سیاست بین­الملل، بایدن با پراکندگی دیدگاه­ها در حزب دموکرات، در مورد نوع تعامل با این بحران­ها نیز مواجه است. از نظر رایت دولت بایدن آخرین فرصتی است که این حزب در اختیار دارد تا نشان دهد لیبرالیسم بین‌الملل­گرا، استراتژی برتری نسبت به ناسیونالیسم پوپولیستی است. در ترکیب تیم سیاست خارجی بایدن از نظر توماس رایت دو دیدگاه وجود دارد. این دو دیدگاه در بعضی موارد با یکدیگر تقابل و در پاره­ای موضوعات اشتراک نظر دارند. یک گروه که وی آنها را مرمت گر “Restorationist” می­خواند از یک سیاست خارجی کاملاً منطبق با دوران رئیس‌جمهوری اوباما حمایت می­کنند.

این گروه به مدیریت محتاطانه پس از جنگ سرد اعتقاد دارند؛ علاقه‌مند به ایستادگی در برابر چین هستند ولی نمی­خواهند استراتژی خود را به عنوان یک “رقابت با قدرت­های بزرگ” صورت‌بندی و معرفی کنند. آنها از دیدگاه بایدن برای ایجاد “نشست سران دموکراسی­ها” استقبال می­کنند ولی نسبت به ایجاد یک رقابت بین دموکراسی­ها و حکومت­های استبدادی، خودداری می ورزند.

این گروه طرفدار بازگشت آمریکا به برجام، حامی ایفای نقش سنتی آمریکا در خاورمیانه، حامی گسترش تجارت آزاد و پذیرش جهانی­سازی از سوی کشورها می­باشند.

گروه دوم که وی آنها را اصلاح­طلب “Reformist” معرفی می­کند بر این باورند که اگر بخواهیم با نیروهای اصلی ترامپیسم و پوپولیسم ملی­گرا مقابله کنیم، سیاست خارجی آمریکا باید به طور اساسی تغییر کند. آنها در این مسیر اصطکاک با رقبا و متحدان مشکل­ساز آمریکا را راحت‌تر تحمل می‌کنند.

آنها چین را چالش تعیین‌کننده دولت می­دانند و از رویکردی رقابتی­تر با این کشور نسبت به دوران اوباما طرفداری می­کنند.

آنها همکاری با جوامع آزاد را یکی از مؤلفه‌های اصلی سیاست خارجی ایالات‌متحده می­دانند حتی اگر این مشارکت­ها منجر به درگیری با متحدان مستبدی شود که برای آمریکا حیاتی نیستند.

آنها به‌طورکلی خواهان مشارکت کمتر آمریکا در خاورمیانه هستند و بیشتر مایلند از اهرم فشار علیه ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به امید دستیابی به جایگزینی برای توافق بهتر از برجام استفاده کنند.

از نظر رایت جهان­بینی بایدن به حدی گسترده است که با هر دو مکتب سازگار است. بایدن در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز حامی همه تصمیمات وی در سیاست خارجی نبود و به طور مثال حامی ارسال کمک­ها نظامی اساسی به اوکراین بود. وی همچنین صریحاً در همان زمان از رقابت ایالات‌متحده با روسیه و چین صحبت می­کرد. وی علاوه بر این، از سیاست خارجی حامی طبقه متوسط طرفداری می­کرد.

توماس رایت سپس به توسعه نفوذ جناح “پیشرو” در حزب دموکرات و بررسی عقاید آنها در سیاست خارجی تیم بایدن می­پردازد. پیشروها معتقدند که سیاست خارجی باید در درجه اول اهداف اقتصادی و سیاسی داخلی را تأمین کند.

آنها نسبت به هزینه­های بالای دفاعی آمریکا بدبین هستند اما نسبت به ظهور کشورهای خودکامه در سطح بین­المللی نیز نگران هستند و می­خواهند آنها را به عقب برانند. از نظر رایت، سالیوان و بلینکن به این نحله فکری تعلق دارند.

توماس رایت به بایدن پیشنهاد می­دهد که تنوع فکری را در تیم سیاست خارجی خود حفظ کند و هشدار می­دهد که محدودیت­های بایدن در داخل و خارج آمریکا کم نیست و وی باید بتواند از تنوع در آراء و نظرات برای پاسخگویی به این مشکلات بهره ببرد. در محور داخل آمریکا از نظر رایت، بایدن با دو بحران مواجه است:

اولین بحران این است که علیرغم شکست ترامپ، ترامپیسم از بین نرفته و در عوض حزب جمهوری‌خواه به جایگاهی برای بروز ناسیونالیسم پوپولیستی، خصومت با همکاری­های بین‌المللی و بدبینی در مورد اتحاد تبدیل شده است. این موضوع می­تواند نگاه کلان دنیا به تعهدات روسای جمهور دموکرات را با تردید روبرو کند.

از سوی دیگر با برتری یافتن جمهوری­خواهان در سنا (با این فرض که جمهوری‌خواهان در ایالت جورجیا پیروز شوند)، میچ مک کانل رهبر جمهوری‌خواهان سنا نشان داده که علاقه زیادی دارد تا مانند دوران اوباما در مسیر رئیس‌جمهور دموکرات­ها سنگ­اندازی کند.

در سطح بین‌الملل نیز از نظر رایت نگرانی­های متحدان آمریکا کم نیست: ژاپن و استرالیا نسبت به کارا بودن رویکرد بایدن در قبال چین تردید دارند، اروپا نگران پیامدهای امنیتی کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه است و بریتانیا با توجه به مخالفت بایدن با خروج این کشور از اتحادیه اروپا، در مورد نوع رویکرد آمریکای بایدن در قبال خود مردد است.

رایت از بایدن می­خواهد از رقابت با چین به عنوان پلی برای ارتباط با جمهوری‌خواهان استفاده کند.

اگرچه بسیاری از جمهوری‌خواهان از ترامپ واهمه دارند و سناتورها مانند تام کاتن و تد کروز درباره محورهای ملی آمریکا با دولت بایدن مصالحه نمی­کنند اما برخی دیگر از سناتورها مانند سوزان کالینز، جانی ارنست، میت رامنی، مارکو روبیو و دن سالیوان به اصول سیاست خارجی بایدن در قبال چین علاقه‌مند هستند بنابراین بایدن می­تواند حمایت آنها را از سایر سیاست‌های خود جلب کند.

اما سؤالی که مگرودر مطرح می­کند این است که هزینه­های این حضور به‌مرور زمان این توجیه را بی­ارزش می­کند. هزینه‌های بالای حضور توپخانه­ای و حمایت هوایی از این پایگاه در کنار حضور گروه­های پرسنلی مختلف از قبیل پیمانکاران، نیروهای نظامی، نیروهای اطلاعاتی و فقدان یک جاده آسفالت به سوی این پایگاه در کنار محصور شدن آن در بیابان باعث شده تا هزینه­های مادی حضور در آنجا سه تا چهار برابر ارزیابی­های تخصیص بودجه باشد.

از سوی دیگر حضور آمریکا در آن منطقه باعث شده تا این کشور از نظر جامعه بین‌الملل مسئول حفاظت از ۶۰ هزار آواره‌ای باشد که در حدود ۳۶ مایلی پادگان التنف اسکان داده شده­اند.

علاوه بر این مخالفت دولت مرکزی سوریه با حضور آمریکا در این منطقه نیز باعث می­شود هزینه­های حقوقی آن افزایش و این حضور اشغالگری به نظر برسد. در نهایت روسیه، رژیم سوریه و نیروهای مورد حمایت ایران در سال­های اخیر برخوردهای زیادی با نظامیان آمریکایی در منطقه داشته­اند و چنانچه نیروهای آمریکایی در این مناقشات کشته شوند هزینه­های بالایی برای آمریکایی در پی خواهد داشت که می­خواهد حضور خود را در منطقه کاهش دهد.