بازداشت ۳۳ نفر در جریان تنش‌های انتخاباتی آخر هفته در واشنگتن
۲۴ آذر ۱۳۹۹
جان بولتون: تاریخ از ترامپ به عنوان یک فرد شکست خورده در همه زمینه ها یاد خواهد کرد.
۲۴ آذر ۱۳۹۹
بازداشت ۳۳ نفر در جریان تنش‌های انتخاباتی آخر هفته در واشنگتن
۲۴ آذر ۱۳۹۹
جان بولتون: تاریخ از ترامپ به عنوان یک فرد شکست خورده در همه زمینه ها یاد خواهد کرد.
۲۴ آذر ۱۳۹۹

شکست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران

تاریخ انتشار گزارش: ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰

علاقه ی دونالد ترامپ برای حمله به تاسیسات اتمی ایران- که به نوشته نیویورک تایمز تمام مشاورانش با آن مخالفت کرده اند- آخرین میخ بر تابوت سیاستِ فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی است که باید آن را فاجعه ای تمام عیار خواند. ایران از زمان امضای توافق هسته ای در ژولای ۲۰۱۵ تا زمان خروج ترامپ از آن در می ۲۰۱۸، کاملا به تمام تعهدات خود بر اساس آن پیمان پایبند بود. ایران برای یک سال و نیم دیگر هم به برجام پایبند بود حتی پس از آن که ترامپ تحریم های خود را علیه ایران مجددا اعمال و سایر امضا کنندگان برجام را مجبور کرد چنین تحریم هایی اعمال کنند.

منطق ترامپ این بود که ایران تحت فشار، تسلیم خواهد شد و برای حصول یک توافق هسته ای “بهتر”، به میز مذاکره بازخواهد گشت. مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا نیز در سخنرانی ها متعدد گفته است هدف واقعی فشار حداکثری، در هم شکستن رژیم تهران بود.

اما هیچ یک از این دو هدف محقق نشد. و به جای آن، از زمان خروج ترامپ از این توافق، ایران ذخایر اورانیوم غنی شده خود را تا هشت برابر افزایش داده و برای صدور مقادیر زیادی از نفت خود نیز، راهکارهایی یافته است.

در همین حال ، جناح های تندروی ایران با دو نتیجه کنترل سیاست های تهران را تقویت کرده اند. نخست ، در یک احتمال بسیار بعید ، تندروها – با حمایت فرماندهان سپاه ، که هرگز از این توافق نامه خوششان نیامد – قدرت را به دست می گیرند. دوم ، بلافاصله ، به دلیل این تغییر توازن قدرت داخلی ، حسن روحانی ، رئیس جمهور که مدیریت این معامله را بر عهده داشت و تابستان سال آینده با انتخاب رئیس جمهور جدید روبرو است – حتی اگر جو بایدن رئیس جمهور منتخب به برجام بازگردد – بعید است بدون امتیازات چشمگیری که جمهوری خواهان سنا مانع آن هستند، به توافق هسته ای برگردد.

ترامپ با اذعان به این که ایران تسلیم فشارها نشده است، هفته پیش از مشاورانش خواست نظر بدهند که آیا قبل از خروج از کاخ سفید، آمریکا قادر است که به ایران حمله کند یا خیر. همه آنها – از جمله پومپئو، مایک پنس و کریستوفر میلر وزیر دفاع موقت که ترامپ به تازگی منصوب کرده است – نسبت به چنین حملاتی هشدار دادند و گفتند این اقدام احتمالا به جنگی گسترده تر منجر خواهد شد. حتی ترامپ هم به نظر می رسد علاقه ای به آن ندارد.

ترامپ در قبال کره شمالی رویکردی متفاوت اتخاذ و با رهبر آن روابط نزدیک برقرار کرد. وی با “کیم جونگ اون”، نامه های “عاشقانه” مبادله کرد، و زمانی که پیونگ یانگ اورانیوم غنی شده تولید کرد، موشک های بالستیک ساخت و آزمایش کرد- که بُرد برخی تا آمریکا نیز می رسد- هیچ مخالفتی نکرد. (البته ترامپ برخی تحریم ها علیه کره شمالی را حفظ و پیشنهاد یک جانبه رهبر کره را برای امضا یک پیمان که در نشست سران دو کشور در فوریه ۲۰۱۹ در هانوی مطرح کرده بود، رد کرده است. اما از آن زمان تاکنون هیچ کدام از آنها – ترامپ یا کیم- برای ارتقاء صلح یا خلع سلاح اقدامی نکرده اند).

شاید بتوان از همه این مسایل نتیجه گیری کرد که این دیپلماسی موثر نبوده است: ترامپ در قبال ایران موضعی سخت اتخاذ می کند، با کره شمالی به نرمی برخوردمی کند و در هر حال به هیچ نتیجه ای نمی رسد. اما این، درسِ اشتباه است. درسِ واقعی آن است که رویکرد ترامپ در قبال هر دو کشور، هیچ ارتباطی به دیپلماسی ندارد.

در خصوص ایران، ترامپ هیچ علامتی نشان نداد که مشخص کند اگر رهبران ایران بار دیگر درباره توافق هسته ای مذاکره کنند، چه منافعی نصیب تهران خواهد کرد. در خصوص کره شمالی، ترامپ هیچ علامتی نشان نداد که اگر کیم وی را معطل نگه دارد، چه مجازات هایی در انتظارش خواهد بود. این ناکامی ها یک دلیل دارد: ترامپ واقعا نمی خواست درباره توافق هسته ای، مجددا مذاکره کند؛ او می خواست رژیم ایران سقوط کند؛ اما وقتی چنین اتفاقی رخ نداد، ترامپ هم هیچ طرح جایگزینی نداشت. ( حتی یک نفر هم با ذره ای اطلاعات درباره ی ایران نبود که به ترامپ بگوید دولت تهران سقوط نخواهد کرد.)

به همین شکل در حقیقت ترامپ قصد نداشت کیم را تنبیه کند؛ می خواست با او دوست باشد، می خواست شیوه های غربی را به او بقبولاند و هتل-کازینو به سبک غربی در سواحل کره احداث کند. وقتی کیم هیچ علاقه ای به این رویکرد نشان نداد؛ ترامپ هم هیچ طرح جایگزین نداشت. ( حتی یک نفر هم با ذره ای از اطلاعات درباره ی کره شمالی نبود که به ترامپ بگوید کیم چنین علاقه ای از نشان نخواهد داد).

ترامپ برخلاف آن چه که از پرفروش ترین کتابش برمی آید، از هنر معامله هیچ اطلاعی ندارد؛ این مساله با چانه زنی با پیمان کاران، بانک دارها و اداره ساختمان های نیویورک، کاملا تفاوت دارد. وی با ایران و کره شمالی وارد مذاکره و یا از گفت و گوها خارج شد، بدون آن که از تاکتیک های مورد نیاز برای اجرای این استراتژی، هیچ دانشی داشته باشد و بداند منافع آمریکا چه هستند. (به استثنای این که در خدمت ثروت و شخصِ دونالد جِی. ترامپ باشد)، هیچ راهکاری برای تبیین یک استراتژی به منظور دنبال کردن آن منافع، هیچ اطلاعاتی درباره ی تاکتیک های مورد نیاز برای اجرای آن استراتژی، و حتی کمترین کنجکاوی درباره لوازم مورد نیاز درباره تاریخ، سیاست و فرهنگ ایران و کره شمالی وجود نداشت؛ و حتی اشتیاقی برای اطلاع از سیاست های موفق و شکست خورده در گذشته نداشته است.

فشار حداکثری در قبال ایران کارساز نبود و دست دادن های همراه با خوشحالی در خصوص کره شمالی نیز تاثیری نداشت زیرا ترامپ درشرایطی وارد کاخ سفید شد و قرار است به زودی آن را ترک کند که هیچ درکی از عملکرد دنیا ندارد – دست کم در دنیای خارج از تجربیات اندکِ خود.