22 داده ی آماری که در ادامه درباره ی آن خواهید خواند بی هیچ تردیدی ثابت می کند که طبقه ی متوسطِ‌ جامعه ی آمریکا به طورِ سیستماتیک درحالِ محو شدن از پهنه ی هستی است.

ثروتمندان ثروتمندتر می شوند و فقرا فقیرتر. روزگاری بود که ایالاتِ متحده ی آمریکا صاحبِ بزرگترین و مرفه‌ترین طبقه ی متوسط در دنیا بود، اما اکنون همه چیز با سرعتِ سرسام‌‌آوری در حالِ تغییر است.

چرا باید شاهدِ چنین تغییراتِ بنیادینی باشیم؟ راستش، جهانی‌سازی و «تجارتِ آزاد» که سیاستمدارانِ ما و رهبرانِ کسب‌وکار اینقدر از خوب بودنش دم می زنند، تبعاتِ ناگواری هم دارد. از قرارِ معلوم ایشان به ما نگفته اند که «اقتصادِ جهانی» به این معناست که کارکنانِ طبقه ی متوسطِ آمریکا عاقبت الامر ناچار خواهند شد با مردمِ آنسوی جهان، جایی که چیزی به اسمِ حداقلِ دستمزد وجود ندارد و مقرراتِ بسیار اندکی حاکم است، مستقیماً رقابت کنند. طیِ چند دهه ی اخیر، شرکتهای غول‌پیکرِ جهان با بهره‌کشی از اقشارِ کارگرِ جهانِ سومی حسابی منفعت کرده اند، اما کارکنانِ طبقه ی متوسطِ آمریکا روز به روز بر مشکلاتشان افزوده شده است.

واقعیت این است که مهم نیست کارکنانِ آمریکا چقدر ماهر، قوی، تحصیلکرده یا سختکوش باشند، آنها قادر نیستند تحتِ هیچ عنوان با مردمی که در آنسوی دنیا مجبورند برای کمتر از ده دلار روزانه 10 تا 12 ساعت کار کنند رقابت نمایند. آخر کدام شرکتِ عاقلی پیدا می شود که بخواهد به یک کارگرِ آمریکایی ده برابر بیشتر (به علاوه ی مزایا) بپردازد تا همان کار را برایش انجام دهد؟ دنیا دارد به طورِ اساسی تغییر می کند. ثروت و قدرت به سرعت در حالِ تمرکز در دستِ بالادستی هاست و شرکتهای بزرگِ جهان دارند پولهای هنگفت به جیب می زنند. در همین حال، طبقه ی متوسطِ آمریکا دارد از صحنه ی آمریکا محو می شود زیرا کارکنانِ آمریکا به کندی دارند با جامعه ی جدیدِ جهانیِ کارگران ادغام می شوند.

آیا در این بازار آمریکایی ها به جز نیروی کار چیزِ دیگری برای عرضه دارند؟ نه خیلی. حقیقت این است که اکثرِ آمریکایی ها تماماً وابسته به دیگرانی هستند تا بیایند و به آنها شغلی بدهند. اما امروز، کارکنانِ آمریکایی کمتر از هر زمانِ دیگری جذابیت دارند. نیروی کارِ آمریکا به نسبتِ دیگر کشورها به شدت گران است، و قوانین و مقرراتی که دولت هر ماه تصویب می کند، امکانِ راه انداختنِ کسب‌وکار در آمریکا را روز به روز سخت‌تر می کند.

برای همین شرکتها دارند با سرعتی خیره‌کننده از آمریکا رخت برمی‌بندند. از آنجا که دولتِ ایالاتِ متحده ی آمریکا بابتِ این کار آنها را مجازات نمی کند، آنها عملاً هیچ انگیزه ای برای ماندن ندارند.

نتیجه ی این وضع این شده که مردمِ ازمابهتران به خوبی روزگار می گذرانند، اما برای اکثرِ آمریکایی ها امرارِ معاش روز به روز دشوارتر می شود. هم اکنون به ازای هر یک شغلِ جدیدی که در آمریکا ایجاد می شود نزدیک به 6 آمریکاییِ بیکار وجود دارد، و تعدادِ «بیکارانِ مزمن» جداً دارد نگران کننده می شود. دلیلش این است که به اندازه ی همه ی افراد شغلِ کافی وجود ندارد.

خیلی از کسانی که شغلی پیدا می کنند به این نتیجه می رسند که درآمدِ کنونی شان از درآمدِ گذشته شان کمتر است. در واقع، درصدِ زیاد و روزافزونی از آمریکایی ها با دستمزدی اندک به خرده‌فروشی و کارهای خدماتی مشغولند.

اما درآمدی که شما ممکن است از راهِ طبخِ همبرگر در مک‌دونالد به دست آورید یا از طریقِ خوش‌آمدگویی به مشتریانِ فروشگاههای زنجیره ایِ وال‌مارت (Wal-Mart) کسب کنید کفافِ چرخاندنِ خانواده را نمی دهد.

حقیقت این است که طبقه ی متوسطِ آمریکا در حالِ‌ نابودی است؛ و زمانی که از بین رفت، دیگر بازسازیِ آن سخت دشوار خواهد بود.