ماجرای هری ترومن و بمباران اتمی هیروشیما
۱۷ آذر ۱۳۹۸
میزان مشارکت آمریکایی ها در انتخابات چقدر است ؟
۱۷ آذر ۱۳۹۸
ماجرای هری ترومن و بمباران اتمی هیروشیما
۱۷ آذر ۱۳۹۸
میزان مشارکت آمریکایی ها در انتخابات چقدر است ؟
۱۷ آذر ۱۳۹۸
 
آمریکا 360

کتاب، یکی از ابزار سازمان ‌سیا در جنگ‌ سرد


کتاب «جنگ‌ سرد فرهنگی» نوشته خانم «فرانسیس استونر ساندرس» ثابت می‌کند که سازمان‌سیا آمریکا در طول دوران جنگ‌سرد به‌طور مخفیانه از تمام ابزارهای فرهنگی و هنری در سرتاسر دنیا برای مبارزه علیه‌ کمونیسم و شوروی استفاده می‌کرده است. این کتاب، به دلیل استفاده نویسنده از مدارک معتبر موفق‌شده تا توجهات بسیاری را به خود جلب کند.

دراین گزارش مبتنی‌بر، کتاب خانم ساندرز به بیان برخی از شیوه‌های سازمان‌سیا در استفاده از کتاب به‌عنوان ابزاری برای جنگ علیه کمونیست و شوروی در دوران جنگ‌سرد پرداخته ‌شده است.

پس از جنگ‌ جهانی‌ دوم که با حمایت آمریکا از متفقین و به‌ویژه حمایت این کشور از شوروی، آلمان و متحدین شکست خوردند، روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ نمودار شد. باشکل‌گیری شوروی به‌عنوان یک قدرت جهانی به‌ویژه با دارا بودن بزرگ‌ترین ارتش جهان و نیز داشتن فناوری هسته‌ای و موشک‌های قاره‌پیما، عملاً جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شد و یک رقابت بزرگ شکل گرفت؛ اما به‌دلیل وضعیت خاص جهانی این جنگ به‌صورت جنگ‌سرد بود که علاوه‌بر رقابت درزمینه تسلیحاتی، ابعاد گسترده‌تری داشت.

جنگ‌سرد در دو حوزه اقتصادوفرهنگ شعله‌ور شد. درزمینه اقتصاد، غرب به‌طورجدی تلاش کرد و از شرق سبقت گرفت اما درزمینه ایدئولوژی و به‌منظور بی‌هویت‌کردن روشنفکران و توده مردم در جوامع شرقی، آمریکا تلاش خود را در قالب یک «جنگ فرهنگی» آغاز نمود.

درواقع آن عامل اساسی که موجب فروپاشی شوروی شد، همان جنگ فرهنگی آمریکا بود که بامهارت کامل و با صرف هزینه‌های گسترده بر دانش و بینش و رفتار مردم، نخبگان، مدیران، دولتمردان‌ شوروی‌ و بلوک شرق تأثیر گذاشت.

جنگ‌ سرد فرهنگی در تمامی ابعاد فرهنگی، هنری و فکری صورت گرفت. سازمان اطلاعاتی آمریکا با تأثیرگذاری بر نویسندگان، هنرمندان، روزنامه‌نگاران، فیلم‌سازان، منتقدان، دانشگاه‌ها، مراکز علمی‌ و فرهنگی و حتی شخصیت‌ها و نخبگان علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی شوروی عملاً نقش مهمی را در فروپاشی از درون امپراتوری شوروی داشت. در میان ابزار مختلف فرهنگی، کتاب یکی از تأثیرگذارترین آن‌ها برای پیش‌برد اهداف امریکا در این جنگ بود.

کتاب مهم‌ترین سلاح تبلیغاتی استراتژیک

برای روشن کردن اهمیت کتاب برای سازمان ‌سیا در جنگ ‌سرد، یکی از رؤسای کادر عملیات سری (Covert Action Staff) سازمان‌سیا می‌نویسد: «کتاب با دیگر رسانه‌های تبلیغاتی متفاوت است، عمدتاً به‌این ‌علت که ‌یک ‌کتاب، تنها قادراست به‌طور چشم‌گیری نگرش‌ و کنش خواننده را تغییر دهد و قابل مقایسه با تأثیر رسانه دیگری نیست، [ از آن جاست که] کتاب مهم‌ترین سلاح تبلیغاتی استراتژیک (طولانی مدت) می‌گردد».

طبق اظهارات همین منبع، طرح سری مربوط به کتاب سازمان‌سیا با چنین اهدافی اجرا شد: «با کمک مالی مخفیانه به مؤسسات انتشاراتی و یا کتاب‌فروشی‌های خارجی و هم‌چنین القای چاپ کتاب‌ها و یا توزیع آن‌ها در خارج، بدون فاش ساختن هرنوع نقش ایالات‌متحده در آن، باعث انتشار کتاب‌هایی شوند که نباید به‌وسیله هرنوع ارتباط آشکار با ایالات‌متحد بی‌اثر گردند، به‌ویژه اگر موقعیت نویسنده حساس باشد.

بدون توجه به مسائل مالی و به‌منظور بهره‌برداری عملیاتی و نظامی محرک انتشار کتاب گردند. دایر نمودن و کمک‌مالی به سازمان‌های ملیِ بومی و یا بین‌المللی به‌منظور انتشار کتاب و یا توزیع و پخش آن. تحریک برای نوشتن کتاب‌هایی توسط نویسندگان خارجی (که از لحاظ سیاسی پراهمیت‌اند) یا به‌وسیله کمک مالی مستقیم به نویسنده، درصورتی‌که تماس مخفی امکان‌پذیر و عملی باشد و یا به‌طور غیرمستقیم از طریق مباشران تألیف و یا ناشران».

نیویورک‌تایمز در سال 1997 ادعا نمود که سازمان‌سیا در انتشار دست‌کم هزار جلد کتاب نقش داشته است. این سازمان هرگز فهرست انتشارات خود را در معرض دید عموم قرار نداده است، اما تعدادی از کتاب‌هایی که مشخص‌شده این سازمان در نگارش آن‌ها نقش داشته عبارت‌اند از: انقلاب هانگرویس اثر لاسکی (La Revolution Hongroise)، ترجمه‌های سرزمین هرز و رباعی‌های تی. اس. الیوت (T. S. Eliot’s – The Waste Land and Four Quartets)، جنگ عقاید کالوین با روسو اثر هربرت لوثی، نصف راه تا ماه نوشته تازه‌ای از روسیه اثر پاتریشیا بلیک. علاوه‌بر این سازمان با در اختیارداشتن چندین رمان‌نویس فعال، به خود می‌بالید، در پاریس پیتر ماتیسون، دانش‌آموخته از دانشگاه ییل که بعدها به سبب نوشتن «پلنگ برفی» مشهورشد، از پایه‌گذاران و نویسندگان نشریه نقدوبررسی پاریس بود و رمان « پارتیزان‌ها Partisans» را زمانی که برای سیا کار می‌کرد به رشته تحریر درآورده است.

یکی دیگر از اعضای گروه، چارلز مک کاری بود که بعداً از او به‌عنوان پاسخ آمریکا به جان لوکاره تعبیر شد. هم‌چنین جیمز میچینر یکی دیگر از اعضا بود که حرفه درازمدت وی به‌عنوان نویسنده با کارهایی با عناوین معمولی هم‌چون: لهستان، آلاسکا، تگزاس و فضا بسیار موفق بود و تحت نفوذ سازمان قرار داشت.

درنیمه دهه 50، میچینر از حرفه نویسندگی خود به‌عنوان پوششی برای وظیفه‌اش در ازمیان برداشتن رادیکال‌هایی که به یکی از عملیات‌های آسیایی سیا نفوذ کرده بودند بهره جست. تا اتمام این کار، وی در شعبه آسیایی سازمان‌سیا قرار داشت. وی بعدها می‌گفت که یک نویسنده هیچ‌گاه نباید به‌عنوان یک مأمورمخفی برای کسی یا جایی کار کند.

طرح کتاب مفید

آمریکا با تبلیغات گسترده شوروی، به‌عنوان کشوری عقیم در فرهنگ، همیشه درحال جویدن آدامس، شورولت‌رانی عاشقانه و هنرستیز معرفی‌شده بود و مؤسسه فرهنگی «خانه‌ آمریکا» که توسط ایالات‌متحده در اروپا برای فعالیت‌های فرهنگی تأسیس‌شده بود تلاش‌های بسیاری انجام داد تا این دید کلیشه‌ای منفی و نامطلوب را عوض کند. یکی از مدیران پرشور و شوق خانه آمریکا نوشت: «یک موضوع کاملاً مشخص است، محصولات چاپی که از ایالات‌متحده به اینجا آورده می‌شوند... بر آن دسته از محافل آلمان که نسل‌های متمادی آمریکا را به‌عنوان یک کشور روبه عقب در فرهنگ می‌دانسته‌اند و به سبب اشتباهات بعضی افراد همه آمریکاییان را محکوم کرده‌اند، تأثیر ژرف و عمیقی می‌گذارد».

کلیشه‌های قدیمی که بر یک پیش‌فرض تاریخی در مورد عقب‌ماندگی فرهنگی آمریکا استوار بود با طرح« کتاب‌های مفید» کم‌کم از بین می‌رفتند و همان محافلی که از توهین‌ها و افتراها حمایت کرده بودند، اکنون به‌آرامی و به‌طور عمیقی تحت‌تأثیر قرارگرفته بودند.

استفاده از کمونیست‌های مأیوس‌شده

یکی از عقاید مطرحی که سازمان‌سیا درسر می‌پروراند این بود که برای جنگ با کمونیست‌ها چه کسانی بهتر از کمونیست‌های پیشین هستند؟ درواقع براساس‌ این باور نابودکردن اسطوره کمونیست تنها از طریق بسیج آن دسته از افرادی که از جناح چپ در مبارزات فرقه‌ای غیرکمونیست بوده‌اند امکان‌پذیر بود.

این افراد قبلاً به‌عنوان یک گروه چپ غیرکمونیست در وزارت امورخارجه آمریکا و محافل اطلاعاتی مشخص‌شده بودند، آنچه آرتور شلینجر آن را به‌عنوان « انقلاب آرام» وصف کرد. عناصری از دولت به‌طور فزاینده‌ای به‌منظور آگاهی و حمایت از عقاید آن دسته از روشنفکرانی که از کمونیست مأیوس شده بودند اما هنوز به آرمان‌ها سوسیالیسم ایمان داشتند، وارد صحنه شدند.

درواقع برای سیا، ارتقای چپ غیرکمونیست درحال تبدیل‌شدن به بنیان‌نظری عملیات‌های سیاسی سازمان بر ضدکمونیسم در آینده بود. منطق ایدئولوژیک این سیاست که سیا در آن به یک وحدت و حتی یک هویت برای روشنفکران چپی دست‌یافت توسط شلینجر در کتاب «مرکز حیاتی» (The Vital Center) ارائه‌شده‌بود.

شلینجر نزول‌چپ ‌و فلج‌اخلاقی ‌نهایی آن را به دلیل انقلاب فاسد 1917 با نمودارهایی نشان داد و تکامل «چپ غیرکمونیست» را به‌عنوان ستون خیمه‌ای که گروه‌های متخاصم را دورهم جمع می‌کرد دنبال نمود. این گروه‌ها برای به‌دست آوردن آزادی، سعی در جدا کردن مناطقی برای خود داشتند. در این گروه احیای جسارت‌افراطی به‌وقوع می‌پیوست و هیچ چراغی را درپنجره برای کمونیست‌ها باقی نمی‌گذاشت.

به‌گفته شلینجر، این مقاومت جدید به پایگاهی مستقل برای فعالیت خود نیاز داشت و کارهایی از قبیل مخفی‌کاری، بودجه، زمان، کاغذ، روزنامه، آزادی بیان، آزادی گردهمایی و آزادی از ترس و هراس نیز مورد نیاز بود.

این گروه برچسب‌دار برای نخستین‌بار تحت پوشش کتابی با عنوان «خدایی که شکست خورد» ( مجموعه‌ای از مقالات که به شکست اعتقادی کمونیست‌های چپ گواهی می‌دهد) دورهم جمع شدند. روح احیاگر این کتاب آرتور کاستلر بود و تاریخ بعدی چاپ آن، الگویی بود برای قراردادی میان چپ غیرکمونیست و «فرشته سیاه» آمریکا.

سی دی جکسون یکی از سربازان مجرب جنگ‌روانی بود که از سال 1948 وارد این پروژه شد. یک کمونیست سابق به‌نام لوییس فیشر برای جکسون چنین نوشت:«من این نامه را برای درخواست توصیه تو نوشته‌ام. کاس کانفیلد از هارپرز و همیش همیلتون ناشر من در اینجا پیشنهاد می‌کنند که کتابی را به نام «آرزوهای گمشده»(Lost Illusions) در بهار آینده چاپ کنیم. من سردبیری آن را پذیرفته‌ام. قرار است که این کتاب شامل یک سری اتوبیوگرافی از روشنفکران برجسته باشد و چگونگی کمونیست‌شدن آن‌ها را، چگونگی اعتقاد پیداکردن به امید جهان‌بودن‌کمونیسم و این‌که چه عاملی آن‌ها را از اشتباه درآورد، بیان کنند.»

نتیجه‌گیری

پس از پایان‌یافتن جنگ‌جهانی‌ دوم و ویرانی اروپا، کشورهای شوروی و ایالات‌متحده آمریکا به‌عنوان دو قدرت بزرگ در نظام بین‌الملل خودنمایی می‌کردند و در پی گسترش نفوذ خود در سرتاسر کره زمین بودند.

درنتیجه بین دو کشور نزاع و درگیری شکل گرفت که به‌خاطر شرایط خاص جهانی درآن دوران و به‌ویژه در اختیار داشتن بمب هسته‌ای توسط دو طرف، آن‌ها ترجیح دادند تا برای رسیدن به اهداف خود به‌جای گزینه نظامی از گزینه‌های فرهنگی و اقتصادی استفاده کنند.

در این میان سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) برای تحقق اهداف ایالات‌متحده وارد عرصه فرهنگ شد و طی یک برنامه‌ریزی دقیق تلاش کرد تا از تمام ابزار فرهنگی موجود در جهت از بین‌بردن کمونیست و هم‌چنین فروپاشی شوروی استفاده کند.

در میان ابزارهای فرهنگی مختلف مانند سینما، تئاتر، موسیقی و مجله‌ها که توسط سیا دراین نبرد مورداستفاده قرارگرفت، کتاب از جایگاه خاصی برخوردار بود زیرا به عقیده رهبران این سازمان کتاب می‌توانست تأثیر عمیقی‌ بر اعتقادات و تغییر نگرش مردم اروپا و سرتاسر دنیا داشته باشد. به‌همین دلیل سازمان‌سیا به‌صورت مخفی و با هزینه‌های نقدی بسیار، نویسندگان و نشریات سرشناس و معتبر را در سرتاسر دنیا در اختیار گرفت تا از آن‌ها برای ضربه‌زدن به کمونیست و شوروی استفاده کند.

 
آمریکا 360

کتاب، یکی از ابزار سازمان ‌سیا در جنگ‌ سرد


کتاب «جنگ‌ سرد فرهنگی» نوشته خانم «فرانسیس استونر ساندرس» ثابت می‌کند که سازمان‌سیا آمریکا در طول دوران جنگ‌سرد به‌طور مخفیانه از تمام ابزارهای فرهنگی و هنری در سرتاسر دنیا برای مبارزه علیه‌ کمونیسم و شوروی استفاده می‌کرده است. این کتاب، به دلیل استفاده نویسنده از مدارک معتبر موفق‌شده تا توجهات بسیاری را به خود جلب کند.

دراین گزارش مبتنی‌بر، کتاب خانم ساندرز به بیان برخی از شیوه‌های سازمان‌سیا در استفاده از کتاب به‌عنوان ابزاری برای جنگ علیه کمونیست و شوروی در دوران جنگ‌سرد پرداخته ‌شده است.

پس از جنگ‌ جهانی‌ دوم که با حمایت آمریکا از متفقین و به‌ویژه حمایت این کشور از شوروی، آلمان و متحدین شکست خوردند، روسیه به‌عنوان یک قدرت بزرگ نمودار شد. باشکل‌گیری شوروی به‌عنوان یک قدرت جهانی به‌ویژه با دارا بودن بزرگ‌ترین ارتش جهان و نیز داشتن فناوری هسته‌ای و موشک‌های قاره‌پیما، عملاً جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شد و یک رقابت بزرگ شکل گرفت؛ اما به‌دلیل وضعیت خاص جهانی این جنگ به‌صورت جنگ‌سرد بود که علاوه‌بر رقابت درزمینه تسلیحاتی، ابعاد گسترده‌تری داشت.

جنگ‌سرد در دو حوزه اقتصادوفرهنگ شعله‌ور شد. درزمینه اقتصاد، غرب به‌طورجدی تلاش کرد و از شرق سبقت گرفت اما درزمینه ایدئولوژی و به‌منظور بی‌هویت‌کردن روشنفکران و توده مردم در جوامع شرقی، آمریکا تلاش خود را در قالب یک «جنگ فرهنگی» آغاز نمود.

درواقع آن عامل اساسی که موجب فروپاشی شوروی شد، همان جنگ فرهنگی آمریکا بود که بامهارت کامل و با صرف هزینه‌های گسترده بر دانش و بینش و رفتار مردم، نخبگان، مدیران، دولتمردان‌ شوروی‌ و بلوک شرق تأثیر گذاشت.

جنگ‌ سرد فرهنگی در تمامی ابعاد فرهنگی، هنری و فکری صورت گرفت. سازمان اطلاعاتی آمریکا با تأثیرگذاری بر نویسندگان، هنرمندان، روزنامه‌نگاران، فیلم‌سازان، منتقدان، دانشگاه‌ها، مراکز علمی‌ و فرهنگی و حتی شخصیت‌ها و نخبگان علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی شوروی عملاً نقش مهمی را در فروپاشی از درون امپراتوری شوروی داشت. در میان ابزار مختلف فرهنگی، کتاب یکی از تأثیرگذارترین آن‌ها برای پیش‌برد اهداف امریکا در این جنگ بود.

کتاب مهم‌ترین سلاح تبلیغاتی استراتژیک

برای روشن کردن اهمیت کتاب برای سازمان ‌سیا در جنگ ‌سرد، یکی از رؤسای کادر عملیات سری (Covert Action Staff) سازمان‌سیا می‌نویسد: «کتاب با دیگر رسانه‌های تبلیغاتی متفاوت است، عمدتاً به‌این ‌علت که ‌یک ‌کتاب، تنها قادراست به‌طور چشم‌گیری نگرش‌ و کنش خواننده را تغییر دهد و قابل مقایسه با تأثیر رسانه دیگری نیست، [ از آن جاست که] کتاب مهم‌ترین سلاح تبلیغاتی استراتژیک (طولانی مدت) می‌گردد».

طبق اظهارات همین منبع، طرح سری مربوط به کتاب سازمان‌سیا با چنین اهدافی اجرا شد: «با کمک مالی مخفیانه به مؤسسات انتشاراتی و یا کتاب‌فروشی‌های خارجی و هم‌چنین القای چاپ کتاب‌ها و یا توزیع آن‌ها در خارج، بدون فاش ساختن هرنوع نقش ایالات‌متحده در آن، باعث انتشار کتاب‌هایی شوند که نباید به‌وسیله هرنوع ارتباط آشکار با ایالات‌متحد بی‌اثر گردند، به‌ویژه اگر موقعیت نویسنده حساس باشد.

بدون توجه به مسائل مالی و به‌منظور بهره‌برداری عملیاتی و نظامی محرک انتشار کتاب گردند. دایر نمودن و کمک‌مالی به سازمان‌های ملیِ بومی و یا بین‌المللی به‌منظور انتشار کتاب و یا توزیع و پخش آن. تحریک برای نوشتن کتاب‌هایی توسط نویسندگان خارجی (که از لحاظ سیاسی پراهمیت‌اند) یا به‌وسیله کمک مالی مستقیم به نویسنده، درصورتی‌که تماس مخفی امکان‌پذیر و عملی باشد و یا به‌طور غیرمستقیم از طریق مباشران تألیف و یا ناشران».

نیویورک‌تایمز در سال 1997 ادعا نمود که سازمان‌سیا در انتشار دست‌کم هزار جلد کتاب نقش داشته است. این سازمان هرگز فهرست انتشارات خود را در معرض دید عموم قرار نداده است، اما تعدادی از کتاب‌هایی که مشخص‌شده این سازمان در نگارش آن‌ها نقش داشته عبارت‌اند از: انقلاب هانگرویس اثر لاسکی (La Revolution Hongroise)، ترجمه‌های سرزمین هرز و رباعی‌های تی. اس. الیوت (T. S. Eliot’s – The Waste Land and Four Quartets)، جنگ عقاید کالوین با روسو اثر هربرت لوثی، نصف راه تا ماه نوشته تازه‌ای از روسیه اثر پاتریشیا بلیک. علاوه‌بر این سازمان با در اختیارداشتن چندین رمان‌نویس فعال، به خود می‌بالید، در پاریس پیتر ماتیسون، دانش‌آموخته از دانشگاه ییل که بعدها به سبب نوشتن «پلنگ برفی» مشهورشد، از پایه‌گذاران و نویسندگان نشریه نقدوبررسی پاریس بود و رمان « پارتیزان‌ها Partisans» را زمانی که برای سیا کار می‌کرد به رشته تحریر درآورده است.

یکی دیگر از اعضای گروه، چارلز مک کاری بود که بعداً از او به‌عنوان پاسخ آمریکا به جان لوکاره تعبیر شد. هم‌چنین جیمز میچینر یکی دیگر از اعضا بود که حرفه درازمدت وی به‌عنوان نویسنده با کارهایی با عناوین معمولی هم‌چون: لهستان، آلاسکا، تگزاس و فضا بسیار موفق بود و تحت نفوذ سازمان قرار داشت.

درنیمه دهه 50، میچینر از حرفه نویسندگی خود به‌عنوان پوششی برای وظیفه‌اش در ازمیان برداشتن رادیکال‌هایی که به یکی از عملیات‌های آسیایی سیا نفوذ کرده بودند بهره جست. تا اتمام این کار، وی در شعبه آسیایی سازمان‌سیا قرار داشت. وی بعدها می‌گفت که یک نویسنده هیچ‌گاه نباید به‌عنوان یک مأمورمخفی برای کسی یا جایی کار کند.

طرح کتاب مفید

آمریکا با تبلیغات گسترده شوروی، به‌عنوان کشوری عقیم در فرهنگ، همیشه درحال جویدن آدامس، شورولت‌رانی عاشقانه و هنرستیز معرفی‌شده بود و مؤسسه فرهنگی «خانه‌ آمریکا» که توسط ایالات‌متحده در اروپا برای فعالیت‌های فرهنگی تأسیس‌شده بود تلاش‌های بسیاری انجام داد تا این دید کلیشه‌ای منفی و نامطلوب را عوض کند. یکی از مدیران پرشور و شوق خانه آمریکا نوشت: «یک موضوع کاملاً مشخص است، محصولات چاپی که از ایالات‌متحده به اینجا آورده می‌شوند... بر آن دسته از محافل آلمان که نسل‌های متمادی آمریکا را به‌عنوان یک کشور روبه عقب در فرهنگ می‌دانسته‌اند و به سبب اشتباهات بعضی افراد همه آمریکاییان را محکوم کرده‌اند، تأثیر ژرف و عمیقی می‌گذارد».

کلیشه‌های قدیمی که بر یک پیش‌فرض تاریخی در مورد عقب‌ماندگی فرهنگی آمریکا استوار بود با طرح« کتاب‌های مفید» کم‌کم از بین می‌رفتند و همان محافلی که از توهین‌ها و افتراها حمایت کرده بودند، اکنون به‌آرامی و به‌طور عمیقی تحت‌تأثیر قرارگرفته بودند.

استفاده از کمونیست‌های مأیوس‌شده

یکی از عقاید مطرحی که سازمان‌سیا درسر می‌پروراند این بود که برای جنگ با کمونیست‌ها چه کسانی بهتر از کمونیست‌های پیشین هستند؟ درواقع براساس‌ این باور نابودکردن اسطوره کمونیست تنها از طریق بسیج آن دسته از افرادی که از جناح چپ در مبارزات فرقه‌ای غیرکمونیست بوده‌اند امکان‌پذیر بود.

این افراد قبلاً به‌عنوان یک گروه چپ غیرکمونیست در وزارت امورخارجه آمریکا و محافل اطلاعاتی مشخص‌شده بودند، آنچه آرتور شلینجر آن را به‌عنوان « انقلاب آرام» وصف کرد. عناصری از دولت به‌طور فزاینده‌ای به‌منظور آگاهی و حمایت از عقاید آن دسته از روشنفکرانی که از کمونیست مأیوس شده بودند اما هنوز به آرمان‌ها سوسیالیسم ایمان داشتند، وارد صحنه شدند.

درواقع برای سیا، ارتقای چپ غیرکمونیست درحال تبدیل‌شدن به بنیان‌نظری عملیات‌های سیاسی سازمان بر ضدکمونیسم در آینده بود. منطق ایدئولوژیک این سیاست که سیا در آن به یک وحدت و حتی یک هویت برای روشنفکران چپی دست‌یافت توسط شلینجر در کتاب «مرکز حیاتی» (The Vital Center) ارائه‌شده‌بود.

شلینجر نزول‌چپ ‌و فلج‌اخلاقی ‌نهایی آن را به دلیل انقلاب فاسد 1917 با نمودارهایی نشان داد و تکامل «چپ غیرکمونیست» را به‌عنوان ستون خیمه‌ای که گروه‌های متخاصم را دورهم جمع می‌کرد دنبال نمود. این گروه‌ها برای به‌دست آوردن آزادی، سعی در جدا کردن مناطقی برای خود داشتند. در این گروه احیای جسارت‌افراطی به‌وقوع می‌پیوست و هیچ چراغی را درپنجره برای کمونیست‌ها باقی نمی‌گذاشت.

به‌گفته شلینجر، این مقاومت جدید به پایگاهی مستقل برای فعالیت خود نیاز داشت و کارهایی از قبیل مخفی‌کاری، بودجه، زمان، کاغذ، روزنامه، آزادی بیان، آزادی گردهمایی و آزادی از ترس و هراس نیز مورد نیاز بود.

این گروه برچسب‌دار برای نخستین‌بار تحت پوشش کتابی با عنوان «خدایی که شکست خورد» ( مجموعه‌ای از مقالات که به شکست اعتقادی کمونیست‌های چپ گواهی می‌دهد) دورهم جمع شدند. روح احیاگر این کتاب آرتور کاستلر بود و تاریخ بعدی چاپ آن، الگویی بود برای قراردادی میان چپ غیرکمونیست و «فرشته سیاه» آمریکا.

سی دی جکسون یکی از سربازان مجرب جنگ‌روانی بود که از سال 1948 وارد این پروژه شد. یک کمونیست سابق به‌نام لوییس فیشر برای جکسون چنین نوشت:«من این نامه را برای درخواست توصیه تو نوشته‌ام. کاس کانفیلد از هارپرز و همیش همیلتون ناشر من در اینجا پیشنهاد می‌کنند که کتابی را به نام «آرزوهای گمشده»(Lost Illusions) در بهار آینده چاپ کنیم. من سردبیری آن را پذیرفته‌ام. قرار است که این کتاب شامل یک سری اتوبیوگرافی از روشنفکران برجسته باشد و چگونگی کمونیست‌شدن آن‌ها را، چگونگی اعتقاد پیداکردن به امید جهان‌بودن‌کمونیسم و این‌که چه عاملی آن‌ها را از اشتباه درآورد، بیان کنند.»

نتیجه‌گیری

پس از پایان‌یافتن جنگ‌جهانی‌ دوم و ویرانی اروپا، کشورهای شوروی و ایالات‌متحده آمریکا به‌عنوان دو قدرت بزرگ در نظام بین‌الملل خودنمایی می‌کردند و در پی گسترش نفوذ خود در سرتاسر کره زمین بودند.

درنتیجه بین دو کشور نزاع و درگیری شکل گرفت که به‌خاطر شرایط خاص جهانی درآن دوران و به‌ویژه در اختیار داشتن بمب هسته‌ای توسط دو طرف، آن‌ها ترجیح دادند تا برای رسیدن به اهداف خود به‌جای گزینه نظامی از گزینه‌های فرهنگی و اقتصادی استفاده کنند.

در این میان سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) برای تحقق اهداف ایالات‌متحده وارد عرصه فرهنگ شد و طی یک برنامه‌ریزی دقیق تلاش کرد تا از تمام ابزار فرهنگی موجود در جهت از بین‌بردن کمونیست و هم‌چنین فروپاشی شوروی استفاده کند.

در میان ابزارهای فرهنگی مختلف مانند سینما، تئاتر، موسیقی و مجله‌ها که توسط سیا دراین نبرد مورداستفاده قرارگرفت، کتاب از جایگاه خاصی برخوردار بود زیرا به عقیده رهبران این سازمان کتاب می‌توانست تأثیر عمیقی‌ بر اعتقادات و تغییر نگرش مردم اروپا و سرتاسر دنیا داشته باشد. به‌همین دلیل سازمان‌سیا به‌صورت مخفی و با هزینه‌های نقدی بسیار، نویسندگان و نشریات سرشناس و معتبر را در سرتاسر دنیا در اختیار گرفت تا از آن‌ها برای ضربه‌زدن به کمونیست و شوروی استفاده کند.

مطالب مرتبط