با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهده دقیقه در هارلم
۴ آبان ۱۳۹۸آخرْعاقبت یک قاچاقچی جنسی
۴ آبان ۱۳۹۸منهتن قفل است
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکانیم ساعتی طول میکشد تا از شرکت برسم به دانشگاه، سه چهار ساعت میمانم بعد هم طرفهای یازده میروم به سمت خانه.
هنوز بساط لب تاب و کتابها را پهن نکرده بودم که برای اولین بار قطعی برق را در غریبستان تجربه کردم. همگی در کتابخانه منتظر بودیم که برقهای اضطراری روشن شود که نشد. نهایتا از نگهبانی آمدند و مودبانه عذرمان را خواستند. فکر میکردیم مشکل از داخل دانشگاه است ولیکن گویی برق بخش زیادی از شهر رفته است.
آمدم بیرون. صدای بوق، خیابانهای بسته شده از ترافیک و چراغهایی که سر چهارراه ها خشکشان زده. مردم به خیابانها ریخته اند، مجتمعهای تجاری خالی شده و سیستمهای تهویه قطع. بدتر از همه، کارنکردن متروست. رسما مردم پیاده عازم مقاصدشان اند. جمعیت به قدری زیاد است که دو سه پلاکارد بگیرند دستشان، می شود همان تعریفمان از راهپیمایی.
رسیدم به تایمزاسکوئر، خبری از آن تلویزیونهای شهری و تبلیغات میلیون دلاری و زنده بودن همیشگی اش نیست، بجایش تا دلتان بخواهد از هر طرف صدای آژیر پلیس و آمبولانس و خودروی آتش نشانی می آید. ماشینهایی که هر چه آژیر میزنند هم راه به جایی نمیبرند، درعمل کسی توان راه دادن ندارد، منهتن قفل است.
هنوز بساط لب تاب و کتابها را پهن نکرده بودم که برای اولین بار قطعی برق را در غریبستان تجربه کردم. همگی در کتابخانه منتظر بودیم که برقهای اضطراری روشن شود که نشد. نهایتا از نگهبانی آمدند و مودبانه عذرمان را خواستند. فکر میکردیم مشکل از داخل دانشگاه است ولیکن گویی برق بخش زیادی از شهر رفته است.
آمدم بیرون. صدای بوق، خیابانهای بسته شده از ترافیک و چراغهایی که سر چهارراه ها خشکشان زده. مردم به خیابانها ریخته اند، مجتمعهای تجاری خالی شده و سیستمهای تهویه قطع. بدتر از همه، کارنکردن متروست. رسما مردم پیاده عازم مقاصدشان اند. جمعیت به قدری زیاد است که دو سه پلاکارد بگیرند دستشان، می شود همان تعریفمان از راهپیمایی.
رسیدم به تایمزاسکوئر، خبری از آن تلویزیونهای شهری و تبلیغات میلیون دلاری و زنده بودن همیشگی اش نیست، بجایش تا دلتان بخواهد از هر طرف صدای آژیر پلیس و آمبولانس و خودروی آتش نشانی می آید. ماشینهایی که هر چه آژیر میزنند هم راه به جایی نمیبرند، درعمل کسی توان راه دادن ندارد، منهتن قفل است.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
منهتن قفل است
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکانیم ساعتی طول میکشد تا از شرکت برسم به دانشگاه، سه چهار ساعت میمانم بعد هم طرفهای یازده میروم به سمت خانه.
هنوز بساط لب تاب و کتابها را پهن نکرده بودم که برای اولین بار قطعی برق را در غریبستان تجربه کردم. همگی در کتابخانه منتظر بودیم که برقهای اضطراری روشن شود که نشد. نهایتا از نگهبانی آمدند و مودبانه عذرمان را خواستند. فکر میکردیم مشکل از داخل دانشگاه است ولیکن گویی برق بخش زیادی از شهر رفته است.
آمدم بیرون. صدای بوق، خیابانهای بسته شده از ترافیک و چراغهایی که سر چهارراه ها خشکشان زده. مردم به خیابانها ریخته اند، مجتمعهای تجاری خالی شده و سیستمهای تهویه قطع. بدتر از همه، کارنکردن متروست. رسما مردم پیاده عازم مقاصدشان اند. جمعیت به قدری زیاد است که دو سه پلاکارد بگیرند دستشان، می شود همان تعریفمان از راهپیمایی.
رسیدم به تایمزاسکوئر، خبری از آن تلویزیونهای شهری و تبلیغات میلیون دلاری و زنده بودن همیشگی اش نیست، بجایش تا دلتان بخواهد از هر طرف صدای آژیر پلیس و آمبولانس و خودروی آتش نشانی می آید. ماشینهایی که هر چه آژیر میزنند هم راه به جایی نمیبرند، درعمل کسی توان راه دادن ندارد، منهتن قفل است.
هنوز بساط لب تاب و کتابها را پهن نکرده بودم که برای اولین بار قطعی برق را در غریبستان تجربه کردم. همگی در کتابخانه منتظر بودیم که برقهای اضطراری روشن شود که نشد. نهایتا از نگهبانی آمدند و مودبانه عذرمان را خواستند. فکر میکردیم مشکل از داخل دانشگاه است ولیکن گویی برق بخش زیادی از شهر رفته است.
آمدم بیرون. صدای بوق، خیابانهای بسته شده از ترافیک و چراغهایی که سر چهارراه ها خشکشان زده. مردم به خیابانها ریخته اند، مجتمعهای تجاری خالی شده و سیستمهای تهویه قطع. بدتر از همه، کارنکردن متروست. رسما مردم پیاده عازم مقاصدشان اند. جمعیت به قدری زیاد است که دو سه پلاکارد بگیرند دستشان، می شود همان تعریفمان از راهپیمایی.
رسیدم به تایمزاسکوئر، خبری از آن تلویزیونهای شهری و تبلیغات میلیون دلاری و زنده بودن همیشگی اش نیست، بجایش تا دلتان بخواهد از هر طرف صدای آژیر پلیس و آمبولانس و خودروی آتش نشانی می آید. ماشینهایی که هر چه آژیر میزنند هم راه به جایی نمیبرند، درعمل کسی توان راه دادن ندارد، منهتن قفل است.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه