بوی شدید زباله در مناطق مسکونی دره‌ی سیلیکون
۲ آبان ۱۳۹۸
سبک زندگی آمریکایی ، روی دیگر ماجرا
۲ آبان ۱۳۹۸
بوی شدید زباله در مناطق مسکونی دره‌ی سیلیکون
۲ آبان ۱۳۹۸
سبک زندگی آمریکایی ، روی دیگر ماجرا
۲ آبان ۱۳۹۸
اولین شغل رسمی در صنعت امریکا

اولین شغل رسمی در صنعت امریکا

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
بعد از تجربه‌ی اینترن‌شیپ تابستانه‌ی سال قبل، ۴ هفته میشه که اولین کار تمام وقت‌ام در امریکا رو شروع کردم. تعداد هندی‌ها و چینی‌ها مثل همه جای دیگه زیاده و من اولین ایرانی در تیم هوش مصنوعی و دیتا ساینس شرکت‌ام. تا اینجا که راضی بودم و فضا چه از نظر دوستانه و فرهنگی، چه از لحاظ کاری و حرفه‌ای خوب بوده.

رئیس بخش هوش مصنوعی (VP of AI) آدم نسبتاً معروفی هست، کتاب معتبری نوشته و یک سالی هست که از گوگل جذبش کردن. در گوگل مدیر بوده و شوخ و بذله‌گو و به قول اینوری‌ها آدم کول‌ی هست.

یه بار که همه‌ی گروه در جلسه نشسته بودن، فردی که می‌خواست کارش رو ارائه بده گفت ممنون از وقت‌تون که اومدید و به ارائه‌ی من گوش میدید. مدیر به شوخی گفت فقط ممنونی؟ پس آبجو کو؟! بعد برای اینکه سو تفاهم نشه پرسید کی دیگه تو این جمع به غیر از من (مشروب) نمی‌نوشه؟ من و یکی از بچه‌های هندی دیگه که قیافتاً شبیه ایرانی‌هاست و شخصیت محجوب و سر به زیری داره دست‌مون رو بردیم بالا. مدیر ازم پرسید فقط آبجو نمیخوری یا هیچ مشروب الکلی نمیخوری؟ گفتم مثل خودت هیچی!

شرکت اخیراً یک میلیارد و صد میلیون دلار سرمایه‌ جذب کرده و از نظر فضای رقابتی خیلی سریع داره میره جلو و خودش رو میکشه بالا. در روزهای اول، یک گردهمایی برگزار شد که هم کارکنان شرکت در سیلیکون‌ولی حاضر بودن و هم کارگران کارخانه در می‌سی‌سی‌پی بصورت ویدئو کنفرانس شرکت داشتن. فرصتی بود برای معرفی تازه استخدام شده‌ها به جمع و به روزرسانی اخبار شرکت توسط مدیران. مدیر کل که از مسی‌سی‌سی‌پی صحبت می‌کرد توضیحاتی داد و با نمودارهای متنوع پیشرفت شرکت رو نشون داد و گفت در سال‌های اخیر، هر سال فروش‌مون یک و نیم تا دو برابر شده. پایین همه‌ی اسلایدهایی که نشون داده شد لغت «محرمانه» (confidential) به چشم می‌خورد.

در سه اسلاید بصورت مفصل راجع به ایمنی صحبت کرد و گفت در ۶ ماه گذشته ۳ مصدوم هنگام کار با ابزار و حمل بار در کارخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی داشتیم و یک مصدوم در آفیس‌های سیلیکون‌ولی. چشم همه گرد شد که یعنی کی چطور مصدوم شده اینجا! گفت یکی با کله خورده توی شیشه‌ی شفاف آفیس صدای خنده‌ی جمع بلند شد و مدیر گفت روی شیشه‌ها برچسب می‌زنیم تا دیگه این بلا سر کسی نیاد. بعد نوبت به پرسش کارکنان و پاسخ مدیران رسید.

گروه ما تازه تشکیل شده و به سرعت داره افراد جدید استخدام میکنه. قراره ما هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی و دیتا ساینس) رو وارد محصول کنیم تا به اصطلاح اسمارت بشه و بتونه خودش فکر کنه و تصمیم بگیره تا وظایفش رو بهتر و هوشمندانه‌تر انجام بده.

میز کار من در شرکت. فضای کاری مثل خیلی از شرکت‌های دیگه بصورت باز (open-concept office layout) هست، نه اینکه هر کسی یک اتاق داشته باشه و اونجا برا خودش کار کنه. در محیط کاری با فضای باز ارتباط بین افراد بهتر و راحت‌تر شکل میگیره اما نکته‌ی منفی‌ش اینه که ممکنه سر و صدا مانع تمرکز افراد بشه. اون مانیتور بلندی که در سمت راست می‌بینید، یک مانیتور معمولی مثل همون سمت چپی هست که بصورت عمودی درش آوردم تا برای پروگرمینگ و خواندن یا نوشتن داکیومنت‌های بلند مناسب‌تر باشه.

مطالب مرتبط

اولین شغل رسمی در صنعت امریکا

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
بعد از تجربه‌ی اینترن‌شیپ تابستانه‌ی سال قبل، ۴ هفته میشه که اولین کار تمام وقت‌ام در امریکا رو شروع کردم. تعداد هندی‌ها و چینی‌ها مثل همه جای دیگه زیاده و من اولین ایرانی در تیم هوش مصنوعی و دیتا ساینس شرکت‌ام. تا اینجا که راضی بودم و فضا چه از نظر دوستانه و فرهنگی، چه از لحاظ کاری و حرفه‌ای خوب بوده.

رئیس بخش هوش مصنوعی (VP of AI) آدم نسبتاً معروفی هست، کتاب معتبری نوشته و یک سالی هست که از گوگل جذبش کردن. در گوگل مدیر بوده و شوخ و بذله‌گو و به قول اینوری‌ها آدم کول‌ی هست.

یه بار که همه‌ی گروه در جلسه نشسته بودن، فردی که می‌خواست کارش رو ارائه بده گفت ممنون از وقت‌تون که اومدید و به ارائه‌ی من گوش میدید. مدیر به شوخی گفت فقط ممنونی؟ پس آبجو کو؟! بعد برای اینکه سو تفاهم نشه پرسید کی دیگه تو این جمع به غیر از من (مشروب) نمی‌نوشه؟ من و یکی از بچه‌های هندی دیگه که قیافتاً شبیه ایرانی‌هاست و شخصیت محجوب و سر به زیری داره دست‌مون رو بردیم بالا. مدیر ازم پرسید فقط آبجو نمیخوری یا هیچ مشروب الکلی نمیخوری؟ گفتم مثل خودت هیچی!

شرکت اخیراً یک میلیارد و صد میلیون دلار سرمایه‌ جذب کرده و از نظر فضای رقابتی خیلی سریع داره میره جلو و خودش رو میکشه بالا. در روزهای اول، یک گردهمایی برگزار شد که هم کارکنان شرکت در سیلیکون‌ولی حاضر بودن و هم کارگران کارخانه در می‌سی‌سی‌پی بصورت ویدئو کنفرانس شرکت داشتن. فرصتی بود برای معرفی تازه استخدام شده‌ها به جمع و به روزرسانی اخبار شرکت توسط مدیران. مدیر کل که از مسی‌سی‌سی‌پی صحبت می‌کرد توضیحاتی داد و با نمودارهای متنوع پیشرفت شرکت رو نشون داد و گفت در سال‌های اخیر، هر سال فروش‌مون یک و نیم تا دو برابر شده. پایین همه‌ی اسلایدهایی که نشون داده شد لغت «محرمانه» (confidential) به چشم می‌خورد.

در سه اسلاید بصورت مفصل راجع به ایمنی صحبت کرد و گفت در ۶ ماه گذشته ۳ مصدوم هنگام کار با ابزار و حمل بار در کارخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی داشتیم و یک مصدوم در آفیس‌های سیلیکون‌ولی. چشم همه گرد شد که یعنی کی چطور مصدوم شده اینجا! گفت یکی با کله خورده توی شیشه‌ی شفاف آفیس صدای خنده‌ی جمع بلند شد و مدیر گفت روی شیشه‌ها برچسب می‌زنیم تا دیگه این بلا سر کسی نیاد. بعد نوبت به پرسش کارکنان و پاسخ مدیران رسید.

گروه ما تازه تشکیل شده و به سرعت داره افراد جدید استخدام میکنه. قراره ما هوش مصنوعی (یادگیری ماشینی و دیتا ساینس) رو وارد محصول کنیم تا به اصطلاح اسمارت بشه و بتونه خودش فکر کنه و تصمیم بگیره تا وظایفش رو بهتر و هوشمندانه‌تر انجام بده.

میز کار من در شرکت. فضای کاری مثل خیلی از شرکت‌های دیگه بصورت باز (open-concept office layout) هست، نه اینکه هر کسی یک اتاق داشته باشه و اونجا برا خودش کار کنه. در محیط کاری با فضای باز ارتباط بین افراد بهتر و راحت‌تر شکل میگیره اما نکته‌ی منفی‌ش اینه که ممکنه سر و صدا مانع تمرکز افراد بشه. اون مانیتور بلندی که در سمت راست می‌بینید، یک مانیتور معمولی مثل همون سمت چپی هست که بصورت عمودی درش آوردم تا برای پروگرمینگ و خواندن یا نوشتن داکیومنت‌های بلند مناسب‌تر باشه.

مطالب مرتبط



آخرین مطالب