استراتژی-بازاریابی
استراتژی بازاریابی
۲۰ مهر ۱۳۹۸
مذهب-در-آمریکا
به خدا ایمان داریم
۲۰ مهر ۱۳۹۸
استراتژی-بازاریابی
استراتژی بازاریابی
۲۰ مهر ۱۳۹۸
مذهب-در-آمریکا
به خدا ایمان داریم
۲۰ مهر ۱۳۹۸
مک--دونالد
دوستانی که در شریف MBA می خونن یا خوندن و توفیق شرکت در درس استراتژی رو داشتن حتماً زیاد راجع به شرکت McDonalds خوندن. بقیه هم حتماً راجع به مک دونالد شنیدن (حداقل می دونید که مک دونالد Airline نیست!)اونایی هم که اینور آب بودن (بخونید اونور آب) حتماً مک دونالد به پستشون خورده و اونا هم به پست مک دونالد خوردن.

از مملکت عزیزمون که دست استکبار رو قطع کرده که بگذریم تقریباً به هر خرابشده ای در سراسر جهان سفر کنید می تونید مک دونالد گیر بیارید. چند وقت قبل داشتم به این فکر می کردم که چرا با اینهمه option خیلی وقتا سراغ ساندویچ مزخرف مک دونالد می رم با اون سس مزخرفش. جوابی که به ذهنم رسید اینه: aversion to ambiguity (اونطور که علمای Behavioral Finance می گن) یعنی اینکه آدم همیشه نسبت به چیزی که نمی شناسه بی میله و سعی می کنه به چیزایی که می شناسه قناعت کنه.

حالا نکته اصلی اینه که علی القاعده به هزار و یک دلیل منطقی، حتی قرمه سبزی که من توی هلند آشپزی می کنم با همون قرمه سبزی که اینجا می پزم کمی متفاوته، اما در مورد مک دونالد این قضیه تقریباً منتفیه. به این معنا که شما با احتمال قریب به یقین می تونید بگید که همون آشغالی که توی اروپا می خورید رو توی سنگاپور هم انتظار داشته باشید، به قول این رفقای آمریکایی ما: !It's the same shit everywhere من خودم جاهای خیلی مختلفی از جمله ماستریخت، آمستردام، پاریس، نیویورک و چند جای دیگه مک دونالد خوردم (البته ساندویچ فیله ماهیشو) و با رفقای آمریکاییم کاملاً هم نظرم!

به همین دلیل، وقتی یه رستوران مک دونالد می بینید حداقل می دونید که باید خودتونو برای خوردن چی آماده کنید و سورپریز نمی شید که خودش کلی مهمه و به نظر من یکی از مهمترین مزیت های رقابتی یا core competency های شرکته که در موفقیتش کاملاً تأثیرگذاره. (دوستانی که استراتژیست هستن اگه مزیت های رقابتی دیگری در مورد شرکت می شناسن ما رو هم مطلع کنن)

برای اینکه مثل همیشه حس بهتری از قضیه پیدا کنید، مک دونالد یه ساندویچ همبرگر داره که به Big Mac معروفه. این ساندویچ علاوه بر اینکه استانداردهای مک دونالد رو از نظر کیفیت meet می کنه یه خاصیت دیگه هم داره و اون اینکه برای سنجش تئوری برابری قدرت خرید (Purchasing Power Parity) بکار می ره. برای دوستان غیر اقتصادی، قاعده برابری خرید ادعا می کنه که نرخ های ارز در جهتی حرکت می کنن که قیمت سبدهای کالای مساوی در کشورهای مختلف باهم برابر باشه (مثلاً اگه یه کوکاکولا در آمریکا 1 دلاره و نرخ ارز 1000 تومنه دقیقاً همون کوکاکولا در ایران 1000 تومن باید باشه).

مطالب مرتبط

دوستانی که در شریف MBA می خونن یا خوندن و توفیق شرکت در درس استراتژی رو داشتن حتماً زیاد راجع به شرکت McDonalds خوندن. بقیه هم حتماً راجع به مک دونالد شنیدن (حداقل می دونید که مک دونالد Airline نیست!)اونایی هم که اینور آب بودن (بخونید اونور آب) حتماً مک دونالد به پستشون خورده و اونا هم به پست مک دونالد خوردن.

از مملکت عزیزمون که دست استکبار رو قطع کرده که بگذریم تقریباً به هر خرابشده ای در سراسر جهان سفر کنید می تونید مک دونالد گیر بیارید. چند وقت قبل داشتم به این فکر می کردم که چرا با اینهمه option خیلی وقتا سراغ ساندویچ مزخرف مک دونالد می رم با اون سس مزخرفش. جوابی که به ذهنم رسید اینه: aversion to ambiguity (اونطور که علمای Behavioral Finance می گن) یعنی اینکه آدم همیشه نسبت به چیزی که نمی شناسه بی میله و سعی می کنه به چیزایی که می شناسه قناعت کنه.

حالا نکته اصلی اینه که علی القاعده به هزار و یک دلیل منطقی، حتی قرمه سبزی که من توی هلند آشپزی می کنم با همون قرمه سبزی که اینجا می پزم کمی متفاوته، اما در مورد مک دونالد این قضیه تقریباً منتفیه. به این معنا که شما با احتمال قریب به یقین می تونید بگید که همون آشغالی که توی اروپا می خورید رو توی سنگاپور هم انتظار داشته باشید، به قول این رفقای آمریکایی ما: !It's the same shit everywhere من خودم جاهای خیلی مختلفی از جمله ماستریخت، آمستردام، پاریس، نیویورک و چند جای دیگه مک دونالد خوردم (البته ساندویچ فیله ماهیشو) و با رفقای آمریکاییم کاملاً هم نظرم!

به همین دلیل، وقتی یه رستوران مک دونالد می بینید حداقل می دونید که باید خودتونو برای خوردن چی آماده کنید و سورپریز نمی شید که خودش کلی مهمه و به نظر من یکی از مهمترین مزیت های رقابتی یا core competency های شرکته که در موفقیتش کاملاً تأثیرگذاره. (دوستانی که استراتژیست هستن اگه مزیت های رقابتی دیگری در مورد شرکت می شناسن ما رو هم مطلع کنن)

برای اینکه مثل همیشه حس بهتری از قضیه پیدا کنید، مک دونالد یه ساندویچ همبرگر داره که به Big Mac معروفه. این ساندویچ علاوه بر اینکه استانداردهای مک دونالد رو از نظر کیفیت meet می کنه یه خاصیت دیگه هم داره و اون اینکه برای سنجش تئوری برابری قدرت خرید (Purchasing Power Parity) بکار می ره. برای دوستان غیر اقتصادی، قاعده برابری خرید ادعا می کنه که نرخ های ارز در جهتی حرکت می کنن که قیمت سبدهای کالای مساوی در کشورهای مختلف باهم برابر باشه (مثلاً اگه یه کوکاکولا در آمریکا 1 دلاره و نرخ ارز 1000 تومنه دقیقاً همون کوکاکولا در ایران 1000 تومن باید باشه).

مطالب مرتبط



آخرین مطالب