با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهفرزندان طلاق خوشبخت ترند
۱۸ مهر ۱۳۹۸ترامپ: کردها در جنگ جهانی دوم به ما کمک نکردند
۱۸ مهر ۱۳۹۸دختری که شش زبان را میداند
روش آموزش زبان به کودک زیر هفت سال
قسمت اول
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاآسمان، دختر نوجوان نابغه ای است، که کتابهای قطور انگلیسی را در حوزه های مورد علاقه اش که اغلب ربطی به نامش دارند در بازه های زمانی کوتاه میخواند.
برایم عدم علاقه اش به تلفن همراه آنهم در دوره ای که اغلب هم سن و سال هایش، بخش اصلی وقتشان را صرف این وسیله آینده سوز میکنند، اندکی عجیب بود.
چطور وی هر هفته هزاران صفحه در ارتباط نجوم و سیر در کائنات میخواند؟ و البته که میخواند!
صدایش را شنیدم، انگلیسی را با لهجه ای بهتر از جنوبی های امریکا و با لغاتی بالغ تر از دانشجویان این دیار، سخن میگفت.
این حد از تسلط، گمانم را برد به این سو که یحتمل آسمان هفده ساله، زاده یا بزرگ شده ی امریکاست، حال آنکه متوجه شدم صرفا دو سال است که با مادر دانشجوی دکتری داروسازی اش تهران پرهیاهو را به مقصد موقت شهری کوچک و آرام در ایتالیا، ترک گفته اند.
مادر و دختر، چه واژه های دلنشینی، مخصوصا اگر صرفا همدیگر را داشته باشند، آنهم در گوشه ای از دنیا.
راستی آسمان تقریبا به همین اندازه، ایتالیایی و فرانسوی هم بلد است! لاتین را هم قدری تخصص دارد که میتواند به هر دو سو ترجمه کند! ترکی و فارسی هم که زبان های مادری اش است.
به هر پدر و مادری که میگفتم زبان را در طفولیت به کودکتان یاد بدهید، در جواب میگفت، که نگران ضعف احتمالی در فارسی اش است یا اینکه نمیدانستند که روش این آموزش چگونه باید باشد. زمان میگذرد و آن کودک آماده به یادگیری دیگر کودک نیست.
ساعت یک شب است، از سرکار خانم دکتر مریم ریاضی، مادر آسمان خواستم، روش این آموزش زبان در طفولیت را برای شما بنویسد، شاید کسی تازه قرار است که مادر شود، یا فرزند خردسال دارد، برایشان بفرستید، حتما قابل استفاده است.
برعکس نظراتی که معتقدند آموزش زبان دوم باید پس از هفت سالگی شروع شود، من این کار را از سن خیلی کم و در ابتدا با روشی کاملا غیرمستقیم شروع کردم.
چهار ماهه بود که شروع کردم به کتاب خواندن. کتابهایی پیدا کردم که برای نوزادان صفر تا سه ماه، سه تا شش ماه و شش تا نه ماه آماده شده بودند. کتاب هیچ نوشته ای نداشت، صفحات رنگی و نقاشی هایی داشت که برای یک بزرگسال کاملا بی معنی بود. در اولِ کتاب روش استفاده از آن را توضیح داده بودند.
به این صورت که فقط صفحات کتاب را برای چند ثانیه جلوی چشمان نوزاد بگیرید تا نگاه کند و بعد صفحه را عوض کنید! حدود هفت ماهه بود که کتابی برایش گرفتم که اسم حیوانات به همراه معرفی صدایشان در قالب شعر آمده بود(کتاب به زبان فارسی بود). در حین کتاب خواندن دائم تکرار میکردم که کتاب دوست ماست و ما حق نداریم آنرا پاره کنیم. از دکتر کودکان شنیدم که گفتند اجازه بده با یک کتاب هر طور که میخواهد رفتار کند! آن کتاب شعر اولین و آخرین کتابی بود تا به امروز که ریز ریز پاره شد!( جلوی چشمانش تمام صفحات ریز ریز شده ی کتاب را با چسب چسباندم و آن کتاب بعد از سالها هنوز هم عزیزترین کتاب کتابخانه اش است).
کتاب خواندن تا سن چهارده سالگی که البته دیگر تبدیل شده بود به رمان های سنگین و طولانی ادامه داشت، تقریبا تبدیل شده بود به نزدیکترین فضای ارتباطی میان ما، من کتاب می خواندم و او گوش می کرد (بعد از این سن ترجیح داد که خودش بخواند) هر شب قبل از خواب یا در طول روز برایش حتما و حتما کتاب میخواندم و یا سی دی شعر و ترانه مخصوص کودکان در فضای خانه پخش بود.
چون علاقه ی زیادی به حیوانات داشت، پازلهای پلاستیکی مربوط به حیوانات (مثلا در یک صفحه شش تا حیوان) برایش میگرفتم و اسم حیوانات به همراه رنگشان را به انگلیسی و فارسی برایش تکرار میکردم.
دو ساله بود که به کارتون علاقه مند شد. از آنجا که آموزش زبان مادری به یک کودک، بدون معلم و با در ارتباط بودن با افراد خانواده و اطرافیان صورت میگیرد، امیدوار بودم که شاید بتوانم زبان دوم را هم به این صورت به آسمان آموزش بدهم، به صورت غیرمستقیم و صرفا با در معرض زبان قرار دادن دخترم.
چند کارتون به زبان انگلیسی تهیه کردم. مدت زمان خیلی کمی در طول روز و یا شاید هر دو روز یک بار کارتون برایش نمایش میدادم ولی یک کارتون را شاید تا نزدیک به یک سال دید بدون آنکه خسته شود.
برایم عدم علاقه اش به تلفن همراه آنهم در دوره ای که اغلب هم سن و سال هایش، بخش اصلی وقتشان را صرف این وسیله آینده سوز میکنند، اندکی عجیب بود.
چطور وی هر هفته هزاران صفحه در ارتباط نجوم و سیر در کائنات میخواند؟ و البته که میخواند!
صدایش را شنیدم، انگلیسی را با لهجه ای بهتر از جنوبی های امریکا و با لغاتی بالغ تر از دانشجویان این دیار، سخن میگفت.
این حد از تسلط، گمانم را برد به این سو که یحتمل آسمان هفده ساله، زاده یا بزرگ شده ی امریکاست، حال آنکه متوجه شدم صرفا دو سال است که با مادر دانشجوی دکتری داروسازی اش تهران پرهیاهو را به مقصد موقت شهری کوچک و آرام در ایتالیا، ترک گفته اند.
مادر و دختر، چه واژه های دلنشینی، مخصوصا اگر صرفا همدیگر را داشته باشند، آنهم در گوشه ای از دنیا.
راستی آسمان تقریبا به همین اندازه، ایتالیایی و فرانسوی هم بلد است! لاتین را هم قدری تخصص دارد که میتواند به هر دو سو ترجمه کند! ترکی و فارسی هم که زبان های مادری اش است.
به هر پدر و مادری که میگفتم زبان را در طفولیت به کودکتان یاد بدهید، در جواب میگفت، که نگران ضعف احتمالی در فارسی اش است یا اینکه نمیدانستند که روش این آموزش چگونه باید باشد. زمان میگذرد و آن کودک آماده به یادگیری دیگر کودک نیست.
ساعت یک شب است، از سرکار خانم دکتر مریم ریاضی، مادر آسمان خواستم، روش این آموزش زبان در طفولیت را برای شما بنویسد، شاید کسی تازه قرار است که مادر شود، یا فرزند خردسال دارد، برایشان بفرستید، حتما قابل استفاده است.
روش آموزش زبان به کودک
روش آموزش زبان به کودک که توضیح آن در این مطلب آمده روشی ست که برای دختر من جواب داده و من به جز تجربیات خودم به عنوان کسی که هفت سال درگیر آموزش زبان بوده، مرجع دیگری برای معرفی نیافتم. (لطفا با متخصص هم مشورت کنید)برعکس نظراتی که معتقدند آموزش زبان دوم باید پس از هفت سالگی شروع شود، من این کار را از سن خیلی کم و در ابتدا با روشی کاملا غیرمستقیم شروع کردم.
چهار ماهه بود که شروع کردم به کتاب خواندن. کتابهایی پیدا کردم که برای نوزادان صفر تا سه ماه، سه تا شش ماه و شش تا نه ماه آماده شده بودند. کتاب هیچ نوشته ای نداشت، صفحات رنگی و نقاشی هایی داشت که برای یک بزرگسال کاملا بی معنی بود. در اولِ کتاب روش استفاده از آن را توضیح داده بودند.
به این صورت که فقط صفحات کتاب را برای چند ثانیه جلوی چشمان نوزاد بگیرید تا نگاه کند و بعد صفحه را عوض کنید! حدود هفت ماهه بود که کتابی برایش گرفتم که اسم حیوانات به همراه معرفی صدایشان در قالب شعر آمده بود(کتاب به زبان فارسی بود). در حین کتاب خواندن دائم تکرار میکردم که کتاب دوست ماست و ما حق نداریم آنرا پاره کنیم. از دکتر کودکان شنیدم که گفتند اجازه بده با یک کتاب هر طور که میخواهد رفتار کند! آن کتاب شعر اولین و آخرین کتابی بود تا به امروز که ریز ریز پاره شد!( جلوی چشمانش تمام صفحات ریز ریز شده ی کتاب را با چسب چسباندم و آن کتاب بعد از سالها هنوز هم عزیزترین کتاب کتابخانه اش است).
کتاب خواندن تا سن چهارده سالگی که البته دیگر تبدیل شده بود به رمان های سنگین و طولانی ادامه داشت، تقریبا تبدیل شده بود به نزدیکترین فضای ارتباطی میان ما، من کتاب می خواندم و او گوش می کرد (بعد از این سن ترجیح داد که خودش بخواند) هر شب قبل از خواب یا در طول روز برایش حتما و حتما کتاب میخواندم و یا سی دی شعر و ترانه مخصوص کودکان در فضای خانه پخش بود.
چون علاقه ی زیادی به حیوانات داشت، پازلهای پلاستیکی مربوط به حیوانات (مثلا در یک صفحه شش تا حیوان) برایش میگرفتم و اسم حیوانات به همراه رنگشان را به انگلیسی و فارسی برایش تکرار میکردم.
دو ساله بود که به کارتون علاقه مند شد. از آنجا که آموزش زبان مادری به یک کودک، بدون معلم و با در ارتباط بودن با افراد خانواده و اطرافیان صورت میگیرد، امیدوار بودم که شاید بتوانم زبان دوم را هم به این صورت به آسمان آموزش بدهم، به صورت غیرمستقیم و صرفا با در معرض زبان قرار دادن دخترم.
چند کارتون به زبان انگلیسی تهیه کردم. مدت زمان خیلی کمی در طول روز و یا شاید هر دو روز یک بار کارتون برایش نمایش میدادم ولی یک کارتون را شاید تا نزدیک به یک سال دید بدون آنکه خسته شود.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
دختری که شش زبان را میداند
روش آموزش زبان به کودک زیر هفت سال
قسمت اول
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکامشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاآسمان، دختر نوجوان نابغه ای است، که کتابهای قطور انگلیسی را در حوزه های مورد علاقه اش که اغلب ربطی به نامش دارند در بازه های زمانی کوتاه میخواند.
برایم عدم علاقه اش به تلفن همراه آنهم در دوره ای که اغلب هم سن و سال هایش، بخش اصلی وقتشان را صرف این وسیله آینده سوز میکنند، اندکی عجیب بود.
چطور وی هر هفته هزاران صفحه در ارتباط نجوم و سیر در کائنات میخواند؟ و البته که میخواند!
صدایش را شنیدم، انگلیسی را با لهجه ای بهتر از جنوبی های امریکا و با لغاتی بالغ تر از دانشجویان این دیار، سخن میگفت.
این حد از تسلط، گمانم را برد به این سو که یحتمل آسمان هفده ساله، زاده یا بزرگ شده ی امریکاست، حال آنکه متوجه شدم صرفا دو سال است که با مادر دانشجوی دکتری داروسازی اش تهران پرهیاهو را به مقصد موقت شهری کوچک و آرام در ایتالیا، ترک گفته اند.
مادر و دختر، چه واژه های دلنشینی، مخصوصا اگر صرفا همدیگر را داشته باشند، آنهم در گوشه ای از دنیا.
راستی آسمان تقریبا به همین اندازه، ایتالیایی و فرانسوی هم بلد است! لاتین را هم قدری تخصص دارد که میتواند به هر دو سو ترجمه کند! ترکی و فارسی هم که زبان های مادری اش است.
به هر پدر و مادری که میگفتم زبان را در طفولیت به کودکتان یاد بدهید، در جواب میگفت، که نگران ضعف احتمالی در فارسی اش است یا اینکه نمیدانستند که روش این آموزش چگونه باید باشد. زمان میگذرد و آن کودک آماده به یادگیری دیگر کودک نیست.
ساعت یک شب است، از سرکار خانم دکتر مریم ریاضی، مادر آسمان خواستم، روش این آموزش زبان در طفولیت را برای شما بنویسد، شاید کسی تازه قرار است که مادر شود، یا فرزند خردسال دارد، برایشان بفرستید، حتما قابل استفاده است.
برعکس نظراتی که معتقدند آموزش زبان دوم باید پس از هفت سالگی شروع شود، من این کار را از سن خیلی کم و در ابتدا با روشی کاملا غیرمستقیم شروع کردم.
چهار ماهه بود که شروع کردم به کتاب خواندن. کتابهایی پیدا کردم که برای نوزادان صفر تا سه ماه، سه تا شش ماه و شش تا نه ماه آماده شده بودند. کتاب هیچ نوشته ای نداشت، صفحات رنگی و نقاشی هایی داشت که برای یک بزرگسال کاملا بی معنی بود. در اولِ کتاب روش استفاده از آن را توضیح داده بودند.
به این صورت که فقط صفحات کتاب را برای چند ثانیه جلوی چشمان نوزاد بگیرید تا نگاه کند و بعد صفحه را عوض کنید! حدود هفت ماهه بود که کتابی برایش گرفتم که اسم حیوانات به همراه معرفی صدایشان در قالب شعر آمده بود(کتاب به زبان فارسی بود). در حین کتاب خواندن دائم تکرار میکردم که کتاب دوست ماست و ما حق نداریم آنرا پاره کنیم. از دکتر کودکان شنیدم که گفتند اجازه بده با یک کتاب هر طور که میخواهد رفتار کند! آن کتاب شعر اولین و آخرین کتابی بود تا به امروز که ریز ریز پاره شد!( جلوی چشمانش تمام صفحات ریز ریز شده ی کتاب را با چسب چسباندم و آن کتاب بعد از سالها هنوز هم عزیزترین کتاب کتابخانه اش است).
کتاب خواندن تا سن چهارده سالگی که البته دیگر تبدیل شده بود به رمان های سنگین و طولانی ادامه داشت، تقریبا تبدیل شده بود به نزدیکترین فضای ارتباطی میان ما، من کتاب می خواندم و او گوش می کرد (بعد از این سن ترجیح داد که خودش بخواند) هر شب قبل از خواب یا در طول روز برایش حتما و حتما کتاب میخواندم و یا سی دی شعر و ترانه مخصوص کودکان در فضای خانه پخش بود.
چون علاقه ی زیادی به حیوانات داشت، پازلهای پلاستیکی مربوط به حیوانات (مثلا در یک صفحه شش تا حیوان) برایش میگرفتم و اسم حیوانات به همراه رنگشان را به انگلیسی و فارسی برایش تکرار میکردم.
دو ساله بود که به کارتون علاقه مند شد. از آنجا که آموزش زبان مادری به یک کودک، بدون معلم و با در ارتباط بودن با افراد خانواده و اطرافیان صورت میگیرد، امیدوار بودم که شاید بتوانم زبان دوم را هم به این صورت به آسمان آموزش بدهم، به صورت غیرمستقیم و صرفا با در معرض زبان قرار دادن دخترم.
چند کارتون به زبان انگلیسی تهیه کردم. مدت زمان خیلی کمی در طول روز و یا شاید هر دو روز یک بار کارتون برایش نمایش میدادم ولی یک کارتون را شاید تا نزدیک به یک سال دید بدون آنکه خسته شود.
برایم عدم علاقه اش به تلفن همراه آنهم در دوره ای که اغلب هم سن و سال هایش، بخش اصلی وقتشان را صرف این وسیله آینده سوز میکنند، اندکی عجیب بود.
چطور وی هر هفته هزاران صفحه در ارتباط نجوم و سیر در کائنات میخواند؟ و البته که میخواند!
صدایش را شنیدم، انگلیسی را با لهجه ای بهتر از جنوبی های امریکا و با لغاتی بالغ تر از دانشجویان این دیار، سخن میگفت.
این حد از تسلط، گمانم را برد به این سو که یحتمل آسمان هفده ساله، زاده یا بزرگ شده ی امریکاست، حال آنکه متوجه شدم صرفا دو سال است که با مادر دانشجوی دکتری داروسازی اش تهران پرهیاهو را به مقصد موقت شهری کوچک و آرام در ایتالیا، ترک گفته اند.
مادر و دختر، چه واژه های دلنشینی، مخصوصا اگر صرفا همدیگر را داشته باشند، آنهم در گوشه ای از دنیا.
راستی آسمان تقریبا به همین اندازه، ایتالیایی و فرانسوی هم بلد است! لاتین را هم قدری تخصص دارد که میتواند به هر دو سو ترجمه کند! ترکی و فارسی هم که زبان های مادری اش است.
به هر پدر و مادری که میگفتم زبان را در طفولیت به کودکتان یاد بدهید، در جواب میگفت، که نگران ضعف احتمالی در فارسی اش است یا اینکه نمیدانستند که روش این آموزش چگونه باید باشد. زمان میگذرد و آن کودک آماده به یادگیری دیگر کودک نیست.
ساعت یک شب است، از سرکار خانم دکتر مریم ریاضی، مادر آسمان خواستم، روش این آموزش زبان در طفولیت را برای شما بنویسد، شاید کسی تازه قرار است که مادر شود، یا فرزند خردسال دارد، برایشان بفرستید، حتما قابل استفاده است.
روش آموزش زبان به کودک
روش آموزش زبان به کودک که توضیح آن در این مطلب آمده روشی ست که برای دختر من جواب داده و من به جز تجربیات خودم به عنوان کسی که هفت سال درگیر آموزش زبان بوده، مرجع دیگری برای معرفی نیافتم. (لطفا با متخصص هم مشورت کنید)برعکس نظراتی که معتقدند آموزش زبان دوم باید پس از هفت سالگی شروع شود، من این کار را از سن خیلی کم و در ابتدا با روشی کاملا غیرمستقیم شروع کردم.
چهار ماهه بود که شروع کردم به کتاب خواندن. کتابهایی پیدا کردم که برای نوزادان صفر تا سه ماه، سه تا شش ماه و شش تا نه ماه آماده شده بودند. کتاب هیچ نوشته ای نداشت، صفحات رنگی و نقاشی هایی داشت که برای یک بزرگسال کاملا بی معنی بود. در اولِ کتاب روش استفاده از آن را توضیح داده بودند.
به این صورت که فقط صفحات کتاب را برای چند ثانیه جلوی چشمان نوزاد بگیرید تا نگاه کند و بعد صفحه را عوض کنید! حدود هفت ماهه بود که کتابی برایش گرفتم که اسم حیوانات به همراه معرفی صدایشان در قالب شعر آمده بود(کتاب به زبان فارسی بود). در حین کتاب خواندن دائم تکرار میکردم که کتاب دوست ماست و ما حق نداریم آنرا پاره کنیم. از دکتر کودکان شنیدم که گفتند اجازه بده با یک کتاب هر طور که میخواهد رفتار کند! آن کتاب شعر اولین و آخرین کتابی بود تا به امروز که ریز ریز پاره شد!( جلوی چشمانش تمام صفحات ریز ریز شده ی کتاب را با چسب چسباندم و آن کتاب بعد از سالها هنوز هم عزیزترین کتاب کتابخانه اش است).
کتاب خواندن تا سن چهارده سالگی که البته دیگر تبدیل شده بود به رمان های سنگین و طولانی ادامه داشت، تقریبا تبدیل شده بود به نزدیکترین فضای ارتباطی میان ما، من کتاب می خواندم و او گوش می کرد (بعد از این سن ترجیح داد که خودش بخواند) هر شب قبل از خواب یا در طول روز برایش حتما و حتما کتاب میخواندم و یا سی دی شعر و ترانه مخصوص کودکان در فضای خانه پخش بود.
چون علاقه ی زیادی به حیوانات داشت، پازلهای پلاستیکی مربوط به حیوانات (مثلا در یک صفحه شش تا حیوان) برایش میگرفتم و اسم حیوانات به همراه رنگشان را به انگلیسی و فارسی برایش تکرار میکردم.
دو ساله بود که به کارتون علاقه مند شد. از آنجا که آموزش زبان مادری به یک کودک، بدون معلم و با در ارتباط بودن با افراد خانواده و اطرافیان صورت میگیرد، امیدوار بودم که شاید بتوانم زبان دوم را هم به این صورت به آسمان آموزش بدهم، به صورت غیرمستقیم و صرفا با در معرض زبان قرار دادن دخترم.
چند کارتون به زبان انگلیسی تهیه کردم. مدت زمان خیلی کمی در طول روز و یا شاید هر دو روز یک بار کارتون برایش نمایش میدادم ولی یک کارتون را شاید تا نزدیک به یک سال دید بدون آنکه خسته شود.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه