فقط ۱۳ درصد مردم آمریکا موافق مشارکت دولت این کشور در پاسخ به حمله به مراکز نفتی عربستان سعودی هستند
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
آمریکا دوباره بانک مرکزی ایران را تحریم کرد
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
فقط ۱۳ درصد مردم آمریکا موافق مشارکت دولت این کشور در پاسخ به حمله به مراکز نفتی عربستان سعودی هستند
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
آمریکا دوباره بانک مرکزی ایران را تحریم کرد
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
 

آشنایی با ایالت های آمریکا


معرفی روابط و ساختار ها و قوانین ایالت های آمریکا

آمریکا شناسی
 

 
برای شناخت بیشتر ایالت های مختلف آمریکا و پاسخ دادن به سوالات مختلف ایرانی ها راجع به ایالت های آمریکا ، در این صفحه بصورت ویژه تمام مطالب وبسایت USFacts.ir را در مورد ابعاد گوناگون ایالت های آمریکا گردآوری کرده ایم .

آمریکا چند ایالت دارد ؟ تفاوت های ایالت های امریکا با یکدیگر چیست ؟
هر ایالت از چه نظر بهترین و از چه نظر بدترین است؟
آب و هوا و جغرافیای ایالت های آمریکا چگونه است ؟
کدام ایالت های آمریکا برای زندگی مناسب تر هستند ؟
کدام ایالت ها امن ترین و کدام ایالت ها نا امن هستند ؟
کدام ایالت های آمریکا برای زندگی ارزان تر هستند ؟

این ها نمونه ی سوالاتی است که پاسخشان را می توانید در مطالب این صفحه شامل ویدیوها و مقالات منتشر شده بیابید


 

ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: The United States of America) که به صورت خلاصه ایالات متحده یا آمریکا خوانده می‌شود، یک جمهوری فدرال متشکل از ۵۰ ایالت، یک منطقه فدرال، پنج سرزمین خودمختار و مجموعه‌ای از جزایر پراکنده است که مجموعاً دارای مساحتی معادل ۹/۸ میلیون کیلومتر مربع (۳/۸ میلیون مایل مربع) و جمعیتی برابر ۳۲۵ میلیون نفر می‌باشد.

آمریکا چهارمین کشور دنیا از لحاظ وسعت و سومین کشور دنیا از لحاظ جمعیت می‌باشد. پایتخت آمریکا واشینگتن، دی.سی. و پرجمعیت‌ترین شهر آن نیویورک می‌باشد. چهل و هشت ایالت آمریکا و منطقه فدرال پایتخت در سرزمین اصلی ایالات متحده آمریکا واقع در آمریکای شمالی بین کانادا و مکزیک قرار دارند.

ایالت آلاسکا در گوشه شمال غربی آمریکای شمالی بین کانادا از شرق و تنگه برینگ و روسیه از غرب جای گرفته‌است. ایالت هاوایی که به صورت مجمع‌الجزایری می‌باشد، در میانه اقیانوس آرام واقع شده‌است. قلمروهای ایالات متحده آمریکا که در دریای کارائیب و اقیانوس آرام پراکنده هستند،

در ایالات متحده، یک ایالت جزء لاینفکی از موجودیت سیاسی کشور محسوب می شود و هم اکنون 50 ایالت در این کشور وجود دارند.

هر ایالت علاوه بر حفظ اتحاد سیاسی خود با دیگرایالت ها، در یک منطقه جغرافیایی از پیش تعریف شده و مجزا، دارای قلمرو قدرت دولتی مستقلی می باشد و از قدرت حاکمیتی یکسانی با دولت فدرال ایالات متحده برخوردار است.

به دلیل همین قدرت حاکمیتی یکسان است که آمریکایی ها هم شهروند جمهوری فدرال و یا همان دولت هستند و هم شهروند ایالتی که در آن سکونت دارند.

شهروند یک ایالت بودن و اقامت در آن یک الزام و اجبار نیست و برای نقل مکان کردن به ایالت دیگر نیاز به هیچ گونه تاییدیه دولتی نیست مگر برای افرادی که بدلایل بعضی احکام قضایی حق خروج از یک ایالت را نداشته باشند (بعنوان مثال می توان به مجرمانی که با قول شرف از زندان آزاد می شوند و یا فرزندان والدینی که از یکدگیر طلاق گرفته اند و حضانت آن ها بطور مشترک بر عهده والدین قرار داده شده است، اشاره کرد).

ایالت ها به بخش ها و یا شبه بخش ها تقسیم می شوند و معمولا بخشی از قدرت دولت محلی را در دست دارند اما از قدرت کامل برخوردار نیستند.

ساختار بخش و یا شبه بخش ها بر اساس ایالت ها متفاوت است و بعضی از ایالت ها ممکن است دولت های محلی نیز تشکیل دهند. این دولت های ایالتی قدرتشان را از طریق مردم و قانون اساسی مختص به خودشان به دست می آورند.

تمامی ایالت ها بر اساس اصول جمهوری خواهی بنا شده اند و در حقیقت هر کدام از نوعی از دولت برخوردار می باشند و از سه شاخه مستقل از یکدگیر یعنی: قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه تشکیل شده اند.

بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، ایالت ها دارای قدرت ها و حقوقی می باشند. در کنگره ایالات متحده که بعنوان قوه مقننه این کشور شناخته می شود و شامل دو مجلس سنا و مجلس شورا می باشد، هر کدام از ایالت ها دارای نمایندگانی هستند.


 

هر ایالت همچنین در مجمع برگزینندگان رئیس جمهور که بطور مستقیم رئیس جمهور ایالات متحده را انتخاب می کند، تعدادی نماینده دارد (که تعدادشان برابر است با مجموع نمایندگان مجلس شورا و مجلس سنا).

ایالات این فرصت را دارند که اصلاحات و متمم هایی را در قانون اساسی بتصویب برسانند و با موافقت کنگره، دو یا چند ایالت می توانند با هم تفاهم نامه هایی را به امضا برسانند.

از نقطه نظر تاریخی، اموری مانند اجرای قوانین محلی، آموزش و پرورش، خدمات درمانی، تنظیم موافقت نامه های تجاری و حمل و نقل عمومی و زیر سازی ها از جمله وظایف ایالت ها شمرده شده است، اگرچه که امروزه این قبیل امور نیاز به مقررات و بودجه فدرالی قابل توجهی دارد.

در گذر زمان و با اصلاحاتی که در قانون اساسی صورت گرفته است، تفسیر و نحوه اجرای بعضی از مواد آن با تغییراتی همراه شده است.

رویکرد عمومی به طرف تمرکزگرایی و همگرایی میل کرده و دولت فدرال نقش پر رنگ تری نسبت به گذشته ایفا می کند. در مورد حقوقی که ایالت ها باید از آن برخوردار باشند همواره بحث های دنباله داری وجود داشته که بیش تر در مورد میزان و ماهیت قدرت و حق حاکمیت ایالت ها نسبت به دولت فدرال و حقوق شهروندان بوده است.

کنگره با استفاده از اختیاراتی که قانون اساسی در اختیارش قرار داده می تواند ایالت های جدیدی تعریف و به مجموعه ایالت ها اضافه نماید.

پس از استقرار دولت ایالات متحده در سال 1776 تعداد ایالت ها از 13 ایالت اولیه به 50 ایالت افزایش یافت. آلاسکا و هاوایی جدیدترین ایالت هایی هستند که در سال 1959 بوجود آمدند.

قانون اساسی درباره جدایی طلبی و خودمختاری ایالت ها سکوت اختیار کرده است. در حالی که مدت زیادی از جنگ داخلی آمریکا نمی گذشت، دادگاه عالی ایالات متحده در روند رسیدگی به پرونده  Texas v. White اعلام نمود که یک ایالت بصورت یکجانبه حق جدایی طلبی ندارد.

 

ویدئوها


 

مقالات


 
آمریکا شناسی

آشنایی با ایالت های آمریکا

معرفی روابط و ساختار ها و قوانین ایالت های آمریکا

 
 
برای شناخت بیشتر ایالت های مختلف آمریکا و پاسخ دادن به سوالات مختلف ایرانی ها راجع به ایالت های آمریکا ، در این صفحه بصورت ویژه تمام مطالب وبسایت USFacts.ir را در مورد ابعاد گوناگون ایالت های آمریکا گردآوری کرده ایم .

آمریکا چند ایالت دارد ؟ تفاوت های ایالت های امریکا با یکدیگر چیست ؟
هر ایالت از چه نظر بهترین و از چه نظر بدترین است؟
آب و هوا و جغرافیای ایالت های آمریکا چگونه است ؟
کدام ایالت های آمریکا برای زندگی مناسب تر هستند ؟
کدام ایالت ها امن ترین و کدام ایالت ها نا امن هستند ؟
کدام ایالت های آمریکا برای زندگی ارزان تر هستند ؟

این ها نمونه ی سوالاتی است که پاسخشان را می توانید در مطالب این صفحه شامل ویدیوها و مقالات منتشر شده بیابید


 

ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: The United States of America) که به صورت خلاصه ایالات متحده یا آمریکا خوانده می‌شود، یک جمهوری فدرال متشکل از ۵۰ ایالت، یک منطقه فدرال، پنج سرزمین خودمختار و مجموعه‌ای از جزایر پراکنده است که مجموعاً دارای مساحتی معادل ۹/۸ میلیون کیلومتر مربع (۳/۸ میلیون مایل مربع) و جمعیتی برابر ۳۲۵ میلیون نفر می‌باشد.

آمریکا چهارمین کشور دنیا از لحاظ وسعت و سومین کشور دنیا از لحاظ جمعیت می‌باشد. پایتخت آمریکا واشینگتن، دی.سی. و پرجمعیت‌ترین شهر آن نیویورک می‌باشد. چهل و هشت ایالت آمریکا و منطقه فدرال پایتخت در سرزمین اصلی ایالات متحده آمریکا واقع در آمریکای شمالی بین کانادا و مکزیک قرار دارند.

ایالت آلاسکا در گوشه شمال غربی آمریکای شمالی بین کانادا از شرق و تنگه برینگ و روسیه از غرب جای گرفته‌است. ایالت هاوایی که به صورت مجمع‌الجزایری می‌باشد، در میانه اقیانوس آرام واقع شده‌است. قلمروهای ایالات متحده آمریکا که در دریای کارائیب و اقیانوس آرام پراکنده هستند،

در ایالات متحده، یک ایالت جزء لاینفکی از موجودیت سیاسی کشور محسوب می شود و هم اکنون 50 ایالت در این کشور وجود دارند.

هر ایالت علاوه بر حفظ اتحاد سیاسی خود با دیگرایالت ها، در یک منطقه جغرافیایی از پیش تعریف شده و مجزا، دارای قلمرو قدرت دولتی مستقلی می باشد و از قدرت حاکمیتی یکسانی با دولت فدرال ایالات متحده برخوردار است.

به دلیل همین قدرت حاکمیتی یکسان است که آمریکایی ها هم شهروند جمهوری فدرال و یا همان دولت هستند و هم شهروند ایالتی که در آن سکونت دارند.

شهروند یک ایالت بودن و اقامت در آن یک الزام و اجبار نیست و برای نقل مکان کردن به ایالت دیگر نیاز به هیچ گونه تاییدیه دولتی نیست مگر برای افرادی که بدلایل بعضی احکام قضایی حق خروج از یک ایالت را نداشته باشند (بعنوان مثال می توان به مجرمانی که با قول شرف از زندان آزاد می شوند و یا فرزندان والدینی که از یکدگیر طلاق گرفته اند و حضانت آن ها بطور مشترک بر عهده والدین قرار داده شده است، اشاره کرد).

ایالت ها به بخش ها و یا شبه بخش ها تقسیم می شوند و معمولا بخشی از قدرت دولت محلی را در دست دارند اما از قدرت کامل برخوردار نیستند.

ساختار بخش و یا شبه بخش ها بر اساس ایالت ها متفاوت است و بعضی از ایالت ها ممکن است دولت های محلی نیز تشکیل دهند. این دولت های ایالتی قدرتشان را از طریق مردم و قانون اساسی مختص به خودشان به دست می آورند.

تمامی ایالت ها بر اساس اصول جمهوری خواهی بنا شده اند و در حقیقت هر کدام از نوعی از دولت برخوردار می باشند و از سه شاخه مستقل از یکدگیر یعنی: قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه تشکیل شده اند.

بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، ایالت ها دارای قدرت ها و حقوقی می باشند. در کنگره ایالات متحده که بعنوان قوه مقننه این کشور شناخته می شود و شامل دو مجلس سنا و مجلس شورا می باشد، هر کدام از ایالت ها دارای نمایندگانی هستند.

هر ایالت همچنین در مجمع برگزینندگان رئیس جمهور که بطور مستقیم رئیس جمهور ایالات متحده را انتخاب می کند، تعدادی نماینده دارد (که تعدادشان برابر است با مجموع نمایندگان مجلس شورا و مجلس سنا).

ایالات این فرصت را دارند که اصلاحات و متمم هایی را در قانون اساسی بتصویب برسانند و با موافقت کنگره، دو یا چند ایالت می توانند با هم تفاهم نامه هایی را به امضا برسانند.

از نقطه نظر تاریخی، اموری مانند اجرای قوانین محلی، آموزش و پرورش، خدمات درمانی، تنظیم موافقت نامه های تجاری و حمل و نقل عمومی و زیر سازی ها از جمله وظایف ایالت ها شمرده شده است، اگرچه که امروزه این قبیل امور نیاز به مقررات و بودجه فدرالی قابل توجهی دارد.

در گذر زمان و با اصلاحاتی که در قانون اساسی صورت گرفته است، تفسیر و نحوه اجرای بعضی از مواد آن با تغییراتی همراه شده است.

رویکرد عمومی به طرف تمرکزگرایی و همگرایی میل کرده و دولت فدرال نقش پر رنگ تری نسبت به گذشته ایفا می کند. در مورد حقوقی که ایالت ها باید از آن برخوردار باشند همواره بحث های دنباله داری وجود داشته که بیش تر در مورد میزان و ماهیت قدرت و حق حاکمیت ایالت ها نسبت به دولت فدرال و حقوق شهروندان بوده است.

کنگره با استفاده از اختیاراتی که قانون اساسی در اختیارش قرار داده می تواند ایالت های جدیدی تعریف و به مجموعه ایالت ها اضافه نماید.

پس از استقرار دولت ایالات متحده در سال 1776 تعداد ایالت ها از 13 ایالت اولیه به 50 ایالت افزایش یافت. آلاسکا و هاوایی جدیدترین ایالت هایی هستند که در سال 1959 بوجود آمدند.

قانون اساسی درباره جدایی طلبی و خودمختاری ایالت ها سکوت اختیار کرده است. در حالی که مدت زیادی از جنگ داخلی آمریکا نمی گذشت، دادگاه عالی ایالات متحده در روند رسیدگی به پرونده  Texas v. White اعلام نمود که یک ایالت بصورت یکجانبه حق جدایی طلبی ندارد.

 

ویدئوها


 

مقالات


 

 

دولت در ایالت ها

این حق برای هر کدام از ایالت ها به عنوان یک موجودیت سیاسی دارای حق حاکمیت مستقل محفوظ داشته شده است که دولت های مستقلی را (با توجه به پارامترهایی که در قانون اساسی ذکر شده است) و رای و نظر مردم تشکیل دهند. نتیجتا، در حالی که دولت ها در ایالت های مختلف وجوه مشترک فراوانی با یکدیگر دارند، آنها اغلب در فرم و محتوا با یکدیگر تفاوت هایی دارند بطوریکه هیچ دو ایالتی از این حیث یکسان نیستند.



 

 قانون اساسی ایالت ها

دولت در هر ایالت مطابق با قانون اساسی اختصاصی خودش ساخت یافته است. این قانون های اساسی در بسیاری موارد جامع تر و موشکافانه تر از قانون اساسی فدرال می باشند. بعنوان مثال قانون اساسی ایالت آلاباما از 310.296 کلمه تشکیل شده – که 40 برابر قانون اساسی ایالات متحده می باشد. در عمل، هر ایالت ساختار سه شاخه ای دولت فدرال که شامل قوه های مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه می باشد را از آن اقتباس کرده است (گرچه چنین عملی هرگز مورد نیاز نبوده است)



 

 قوه مجریه

بالاترین مقام اجرایی در هر ایالت فرماندار نامیده می شود که هم بعنوان رئیس ایالت و هم بعنوان رئیس دولت در آن ایالت شناخته می شود. تمام فرمانداران بوسیله رای مستقیم مردم انتخاب می شوند. فرماندار این اختیار را دارد که مصوبات قوه مقننه هر ایالت را تایید یا وتو کند، بعلاوه این که او می تواند لوایحی را که معمولا توسط حزب سیاسی او مورد حمایت قرار می گیرند را پیشنهاد و در جهت تصویب آن ها اعمال قدرت و تلاش نماید. در 44 ایالت فرمانداران از حق وتوی جزء به جزء برخوردار هستند. بسیاری از ایالت ها از قوه مجریه گروهی برخوردار هستند بدین معنی که فرماندار تنها مقام دولتی ایالت نیست که در امور اجرائی مسئولیت دارد. در این ایالت ها قدرت اجرایی مابین دیگر مقامات که با رای مردم و جدا از فرماندار انتخاب شده اند، تقسیم شده است – از میان این مقامات می توان به معاون فرماندار، دادستان کل ایالت، بازرس مالی، مسئول روابط خارجی ایالت و دیگر مقامات اشاره کرد.

در 19 ایالت، قانون اساسی این اجازه را به شهروندان داده است تا یک مقام رسمی منتخب مردم را قبل از پایان یافتن دوران مسئولیتش و از طریق "انتخابات برکناری" عزل و یا با فرد دیگری جایگزین کنند. هر ایالت از شیوه منحصر بفرد خود در برگزاری انتخابات برکناری پیروی می کند و محدودیت های خاص خود در مورد این که این انتخابات را چگونه و با چه فاصله زمانی بعد از انتخابات عمومی برگزار کند دارد. در تمامی ایالات، قانونگذاران می توانند مقامات قوه مجریه از جمله فرماندارانی که ممکن است از قدرت خود سوء استفاده کرده باشند را برکنار کنند. فرایند این برکناری شامل استیضاح (ارائه کردن اتهامات به وی) و برگزاری یک محاکمه که قانونگذاران در آن نقش هیات منصفه را ایفا می کنند، می باشد.



 

 قوه مقننه

مسئولیت اساسی قوه مقننه در یک ایالت وضع کردن قوانین و بتصویب رساندن بودجه لازم جهت مدیریت سیاست های عمومی می باشد. در تمامی ایالت ها، اگر فرماندار یک لایحه قانونی (و یا قسمتی از آن) را وتو کند، آن لایحه همچنان می تواند تبدیل به قانون شود در صورتی که نمایندگان در دو مجلس شورا و مجلس سنا با دو سوم آراء ، وتوی فرماندار را باطل اعلام نمایند (لایحه قانونی را دوباره به تصویب برسانند). در 49 ایالت از 50 ایالت، قوه مقننه شامل دو مجلس می باشد: یک "مجلس سفلا" (که با عناوینی مانند مجلس شورا، مجمع نمایندگان، مجمع عمومی و یا خانه نمایندگان) شناخته می شود و یک "مجلس اعلا" که البته از نظر قدرت سیاسی از مجلس سفلا پایین تر می باشد و همیشه با نام مجلس سنا شناخته می شود. تنها استثنا در این خصوص، قوه مقننه ایالت نبراسکا می باشد که تنها یک مجلس قانونگذاری دارد. بسیاری از ایالت ها دارای قوه مقننه پاره وقت می باشند (که در اصطلاح عوام مجلس شهروندان نیز نامیده می شود). ده ایالت نیز وجود دارند که دارای مجلس تمام وقت می باشند و نسبت به دیگر مجالس قانونگذاری در ایالات متحده، بسیار شبیه تر به مجلس سنا می باشند.

اعضای قوه مقننه در هر ایالت بوسیله رای مستقیم مردم انتخاب و تعیین می شوند. دادگاه عالی ایالات متحده پس از رسیدگی به پرونده های Baker v. Carr (1962)  و Reynolds v. Sims (1964) در حکمی اعلام نمود که تمامی ایالت ها باید اعضای مجلس قانونگذاری شان را بنحوی انتخاب کنند که تمام شهروندان از حق یکسانی در رای دادن به آن ها برخوردار باشند (هر نفر، یک رای). عملا، بسیاری از ایالت ها نمایندگانشان را از میان حوزه های انتخابی تک برنده ای انتخاب می کنند که تقریبا این حوزه های انتخابی دارای جمعیت یکسانی هستند. حوزه های انتخابی در بعضی از ایالت ها مانند مریلند و وِرمونت به دو دسته حوزه انتخابی تک برنده ای و حوزه انتخابی چند برنده ای تقسیم می شوند که حوزه های چند برنده ای باید به  نسبت تعداد برنده ای که دارند، جمعیت بیشتری نیز داشته باشند بعنوان مثال یک حوزه انتخابیه که دو برنده دارد باید تقریبا جمعیتی دو برابر حوزه انتخابیه ای داشته باشد که تنها یک برنده دارد. سیستم های انتخاباتی که در ایالات متحده استفاده می شوند عبارت اند از: نظام انتخاباتی تک برنده ای در حوزه های انتخاباتی تک برنده ای و نظام انتخاباتی چند برنده ای در حوزه های انتخاباتی چند برنده ای.

در سال 2013 قوه های مقننه در 50 ایالت مجموعا 7383 نماینده داشته اند. درآمد آن ها از 0 دلار (نیومکزیکو) تا 90.256 دلار در سال (کالیفرنیا) متغیر بوده است. این درآمدها بر حسب روزهای برگزاری جلسات و دوری ونزدیکی یک ایالت متفاوت هستند.



 

 قوه قضائیه

در موضوع رعایت رویه های عادلانه قضایی در مورد شهروندان، ایالات این اختیار را دارند مادامی که از حقوق آن ها که در قانون اساسی به آن تصریح شده است محفاظت کنند، از سیستم قضایی متفاوتی نسبت به قوه قضائیه فدرال برخوردار باشند. بسیاری از این ایالات از دادگاه های بدوی که به آن ها دادگاه منطقه ای و یا دادگاه برتر نیز اطلاق می شود، همچنین یک دادگاه استیناف و نهایتا یک دادگاه عالی برخوردار می باشند. البته ایالت هایی مانند اوکلاهما و تگزاس از دادگاه های عالی مجزایی برای درخواست های تجدید نظر جرائم کیفری برخوردار می باشند. در ایالت نیویورک  به دادگاه بدوی، دادگاه عالی نیز گفته می شود و درخواست های تجدید نظر به بخش استیناف دادگاه هاه عالی و از آنجا به دادگاه های استیناف ارجاع داده می شوند.

سیستم های دادگاه های ایالتی این امکان را به آن ها می دهد که از حوزه قضایی وسیعی برخوردار باشند. اکثریت قاطع پرونده های مدنی و کیفری در ایالات متحده در دادگاه های ایالتی مورد رسیدگی قرار می گیرند. آمار سالیانه پرونده های ثبت شده در دادگاه های ایالتی به چیزی حدود 30.000.000 پرونده می رسد و همچنین تعداد قضات در این دادگاه ها حدودا 30.000 نفر تخمین زده می شود. در مقایسه با دادگاه های ایالتی، دادگاه های فدرال با حدود 1000000 پرونده در سال روبرو هستند که حدودا 1700 قاضی به آن ها رسیدگی می کنند.

سیستم قضایی بسیاری از ایالت ها بر پایه قوانین عرفی کشور انگلستان بنا نهاده شده است که البته با توجه به اقتضاءات بومی در هر ایالت تغییرات اساسی در آن بوجود آمده و تعدادی قوانین مدنی نیز به آن اضافه و الحاق شده است. البته در این میان یک استثنای بزرگ یعنی ایالت لوئیزیانا وجود دارد که زمانی مستعمره کشور فرانسه بوده و بخش اعظمی از سیستم حقوقی خود را از قوانین مدنی فرانسه اقتباس کرده است.

تعداد بسیار کمی ایالت وجود دارد که قضات بدون هیچ محدودیت زمانی می توانند به قضاوت ادامه دهند. در بسیاری از ایالت ها قضات حتی آن هایی که در دادگاه عالی به قضاوت مشغول اند، یا انتخاب می شوند و یا برای مدت چند سال به این سمت منصوب می شوند که البته معمولا برای انتخاب و یا انتصاب مجدد واجد شرایط هستند.

 
 

ایالت ها بعنوان سیستم های متمرکز

در حالی که تمامی ایالات دارای حکومت های متمرکز هستند، دولت های محلی در هر ایالت تحت قوانین آن ایالت تشکیل می شوند و در نهایت دولت های محلی در هر ایالت تحت نظر حاکمیت مرکزی آن ایالت فعالیت می کنند. دولت های ایالتی غالبا بعضی از اختیارات و قدرت هایشان را به بخش های ی کوچک تر دولت محلی تفویض می کنند و تصمیمات سیاسی را جهت اجرا را به آن ها ابلاغ می کنند. در چند ایالت این بخش های محلی می توانند در موارد متعددی، به اعمال حاکمیت بپردازند. تئوری مشهور در مورد برتری ایالت بر دولت محلی که بعنوان قانون Dillon's Rule نیز شناخته می شود، بیان می دارد که:

یک دولت محلی تنها از اختیارات ذیل برخوردار بوده و می تواند آن ها را اعمال کند: اول اختیاراتی که در قانون و در قالب کلمات وعبارات واضح به دولت اعطا شده است؛ دوم، اختیاراتی  که بطور ضمنی به آن ها اشاره شده و یا اختیاراتی  که از قدرت هایی که بطور صریح به دولت اعطا شده ناشی شده است؛ سوم، آن دسته از اختیارات که در جهت اهداف اعلام شده دولت – نه تنها پرفایده بلکه ضروری - در اختیار آن قرار گرفته است؛ چهارم، هر گونه ابهام در مورد وجود یک قدرت حاکمیتی احتمالی در مقابل دولت و در مقابل دیگر قدرت های حاکمیتی حاضر بوسیله دادگاه برطرف و تعیین تکلیف می شود.

هر ایالت این اختیار را دارد که مشخص نماید دولت های محلی از چه قدرت هایی می توانند برخوردار باشند. بطور کلی، چهار نوع از قدرت ها می تواند در اختیار دولت محلی قرار بگیرد:

  • ساختاری- قدرت انتخاب شکل دولت، تدوین منشور حقوق مدنی و به تصویب رساندن اصلاحیه های آن،
  • کارکردی- قدرت اعمال خود مختاری محلی در محدوده وسیع و یا محدودی از رفتارها،
  • مالی – قدرت تعیین منابع درآمدی، تعیین نرخ مالیات، قرض گرفتن اعتبارات و دیگر فعالیت های مالی
  • پرسنلی – قدرت وضع مقررات استخدامی، نرخ پاداش ها، شرایط استخدام و مذاکرات جمعی جهت حقوق و توافقات استخدام

روابط و مناسبات

روابط میان ایالت ها

ایالت ها از سال 1789 با تصویب کنگره و بر مبنای یکی از اصول قانون اساسی بنام اصل برابری ایالت ها در تمامی جوانب به جمع دیگر ایالات اصلی که قبلا در آن حضور داشتند پیوستند. با گسترش یافتن دامنه حمایت از حقوق ایالت ها در دوران رشد اقتصادی جنوب آمریکا، دادگاه عالی پس از بررسی پرونده Lessee of Pollard v. Hagan در سال 1845 و طی حکمی اعلام نمود که قانون اساسی اجازه حاکمیت بر ایالت های جدید را بر اساس اصل برابری در آن ها صادر نموده است.

با رضایت کنگره ایالات می توانند در مراودات بین ایالتی وارد شوند که در آن چندین ایالت می توانند در موضوعات مختلف با هم به توافق و تفاهم برسند. این توافقات در موارد متعددی و در جهت مدیریت یک منبع مشترک مانند زیر ساخت های حمل و نقل و یا حقوق آبی حاصل می شوند.

بنا به اصل چهارم قانون اساسی ایالات متحده که روابط بین اعضا را ترسیم می کند، هر ایالت باید اعتماد و اعتبار کاملی نسبت به اقدامات قوه مقننه و دادگاه های دیگر ایالت ها داشته باشد که این اعتماد شامل برسمیت شناختن بسیاری از قراردادها و احکام قضایی کیفری، و در مورد شرایط قبل از سال 1865 ، برسمیت شناختن وضعیت برده داری در آن ها می شود.

بنا به بند استرداد مجرمین موجود در این اصل، یک ایالت باید افرادی را که با اتهاماتی از قبیل "خیانت، جنایت و دیگر جرائم" روبرو بوده و به آنجا فرار کرده اند را بنا به در خواست ایالت های دیگر به آن ها مسترد نماید. ایالت ها غالبا اصل پیگیری فوری یک تبهکار تحت پیگرد که مطابق با آن ماموران اجرای قانون یک ایالت دیگر می توانند فرد مجرم فراری را در آن ایالت دستگیر کنند، پذیرفته اند.

اعتماد و اعتباری که به آن اشاره شد استثناءاتی هم دارد که بیشتر شامل بعضی از تفاهم نامه های قانونی مانند اجازه نامه های کاری و یا قباله های ازدواج در ایالت ها می باشند بطوری که هر ایالت سبک مخصوص بخود در ایجاد این تفاهم نامه ها و توافق نامه ها را دارد و مادامی که از جانب دادگاه حکمی در خصوص این چنین توافق نامه هایی دریافت نکند موظف به پیروی و وفاداری به آن ها نیست.

بنا به اصل شناخته شده به رسمیت شناختن اقدامات طرف مقابل؛ این گونه توافقات قانونی اغلب با نام اقدامات ایالت به ایالت شناخته می شوند. بنا به حقوق اساسی شهروندان که در بند مزایا و مصونیت های قانون اساسی به آن اشاره شده است، ایالات حق ندارند بین شهروندان دیگر ایالت ها تبعیض قائل شوند.


روابط با دولت فدرال

بنا به اصل چهارم قانون اساسی، هر ایالت حق داشتن نوعی از حکومت را دارد که بر پایه اصول جمهوری خواهی مانند اصل رضایت حکومت شوندگان بنا نهاده شده است. مدت هاست که این موضوع در صدر مباحثات و مناظرات مربوط به حقوق شهروندان نسبت به حکومت ها قرار دارد.

ایالت ها همچنین در برابر تهاجمات بیمه هستند و بنا به درخواست قوه مقننه یک ایالت (یا قوه مجریه، در صورتی که قوه مقننه نتوانست تشکیل جلسه دهد) در برابر خشونت های خانگی توسط دولت نیز محافظت می شود. این ماده واحده در خلال آشوب های سال 1967 شهر دیترویت به بحث گذاشته شد اما به سرانجام نرسید.

در قانون اساسی بندی تحت عنوان بند برتری (اصل چهارم، بند دوم) وجود دارد که بیان می دارد قانون اساسی، قوانین فدرالی و معاهده هایی که تحت قدرت آن به امضا می رسد، "قانون عالی کشوری" محسوب می شوند.

این بند بیان می دارد که دادگاه های ایالتی که تحت این قانون عالی فعالیت می کنند در موارد اختلاف بین قانون ایالتی و قانون فدرال ملزم به رعایت قانون فدرالی هستند. حتی قانون های اساسی ایالت ها نیز ذیل قوانین فدرال قرار می گیرند.  

حقوق ایالتی تنها با مراجعه به متمم دهم قانون اساسی قابل تفسیر هستند. قانون اساسی بعضی قدرت ها را به دولت مرکزی تفویض کرده و در عین حال بعضی از قدرت ها را از ایالت ها سلب کرده است. با این وجود، متمم دهم بجز قدرت های سلب شده بقیه را به ایالت ها و یا مردم واگذار کرده است.

اختیارات کنگره ایالات متحده نیز در اصل یکم، ماده هشتم قانون اساسی ذکر شده است، بعنوان مثال این ماده اعلام جنگ را یکی از اختیارات کنگره برشمرده است. امضای معاهده نامه ها از جمله اختیاراتی است که از حیطه ایالات خارج است و در اصل یکم، ماده دهم قانون اساسی در میان مجموعه ای از دیگر اختیارات اینچنینی ذکر شده است.

در میان اختیارات بر شمرده شده برای کنگره در اصل یکم قانون اساسی، می توان به اختیار تنظیم روابط و مقررات تجاری موسوم به  بند تجارت قانون اساسی اشاره نمود.

در اوایل قرن بیستم و با گذشت زمان، تفسیر دادگاه عالی از بند تجارت قانون اساسی منجر به  افزایش حوزه قدرت دولت فدرال شد که البته این امر بی هزینه نبود و قدرت هایی که سابقا مختص به ایالت ها بود را فدای خود کرد. در کتاب Cambridge Economic History of the United States  نویسنده در این رابطه بیان می دارد که: "در مجموع، و بعد از میانه های دهه 80 ، دادگاه عالی ایالات متحده بند تجارت قانون اساسی را در جهت افزایش قدرت دولت فدرال تدوین نمود."

در سال 1941 دادگاه عالی در جریان رسیدگی به پرونده U.S. v. Darby  و با تایید مصوبه استانداردهای کار مصوب سال 1938، مقرر داشت که کنگره می بایست ذیل بند تجارت قانون اساسی به تعریف و تنظیم شرایط استخدامی و کاری بپردازد. یک سال بعد و در رسیدگی به پرونده Wickard v. Filburn دادگاه عالی ایالات متحده، قدرت دولت فدرال را برای سازماندهی اوضاع اقتصادی افزایش داد و اعلام نمود که دولت فدرال می تواند حوزه قدرت خود را افزایش داده و بر فعالیت های اقتصادی که در حوزهای محلی انجام پذیرفته اما در واقع بر اقتصاد ملی تاثیر گذار بوده و یک مساله ملی بشمار می آید، نظارت کند.

بعنوان مثال با وجود این که کنگره می تواند مقرراتی جهت حمل و نقل ریلی برای رفت وآمد بین ایالت ها وضع کند اما همچنین ممکن است تنها به وضع قوانین ریلی در درون یک ایالت بسنده کند و این طور استدلال کند که حمل ونقل درون ایالتی بر تجارت درون ایالتی تاثیر می گذارد.

به دلیل اتخاذ چنین تصمیماتی است که استاد قانون، دیوید فُرت اینچنین استدلال می کند که: "دادگاه عالی، قدرت تجارت را به چیزی معادل یک قدرت کنترل کننده عمومی تبدیل کرد و ساختار اصلی اختیارات و قدرت های محدود و تفویضی نمایندگان را متلاشی کرد".

متعاقبا کنگره با استناد به بند تجارت قانون اساسی، قانون جنایی فدرال را گسترش داده و اقداماتی را در جهت توسعه اصلاحات اجتماعی مانند تصویب مصوبه حقوق مدنی مصوب سال 1964 به انجام رسانیده است.

تنها در همین چند دهه گذشته بوده که دادگاه عالی در مواردی مانند پرونده U.S. v. Lopez سال 1995 و U.S. v. Morrison  سال 2000 تلاش نموده تا از قدرت بند تجارت قانون اساسی که در اختیار کنگره است بکاهد.

از جمله دیگر قدرت های ذکر شده کنگره باید به قدرتی که قانون اساسی از طریق بندی با عنوان بند وضع مالیات و تامین مخارج در اختیار آن قرار داده است، اشاره نمود.

یک مثال از این نوع قدرت، سیستم کمک فدرالی به بزرگراه ها است که شامل سامانه بزرگراه های میان ایالتی می باشد. این سیستم تحت کنترل و بودجه دولت فدرال می باشد و منافع قابل توجهی برای ایالت ها بهمراه داشته است. کنگره با تهدید به قطع بودجه بزرگراه های فدرال، توانسته بر مجلس و قوه مقننه ایالت ها فشار وارد کند تا قوانین مورد نظرش را به تصویب برسانند.

مثال دیگری که می توان در این زمینه ذکر نمود سن قانونی 21 سال برای مصرف مشروبات الکلی می باشد که توسط مصوبه سن حداقلی مصرف مشروبات الکلی سنا مطرح و پیشنهاد گردید و در تمامی ایالت ها بتصویب رسیده است.

با وجود مخالفت بعض از افراد مبنی بر این که این مصوبه در تضاد با حقوق ایالت ها می باشد، دادگاه عالی ایالات متحده اما در مورد پرونده South Dakota v. Dole 483 U.S.  سال 1987 با صدور رایی بر این مصوبه به عنوان استفاده مشروع از بند تامین مخارج قانون اساسی صحه گذاشت.

بنا به اصل یکم قانون اساسی که کنگره ایالات متحده بر اساس آن بنیان نهاده شده است، هر ایالت (فارغ از میزان جمعیتش) درمجلس سنا دو نماینده و یا اصطلاحا سناتور و در مجلس شورا حداقل یک نماینده دارد. نمایندگان مجلس سنا و مجلس شورا هر دو با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند (قبل از سال 1913 نمایندگان سنا توسط هیات مقننه ایالت ها انتخاب می شدند).

مجلس سنا هم اکنون 100 سناتور دارد که هر سناتور به نمایندگی از کل ایالت و برای یک دوره شش ساله انتخاب می شود. لازم بذکر است که هر دو سال انتخابات سنا برگزار می شود و یک سوم از سناتورهای حال حاضر در سنا جای خود را به سناتورهای جدید منتخب می دهند.

با این حال نمایندگان مجلس به نمایندگی از کل ایالت و یا تنها به نمایندگی از حوزه انتخابی خودشان و برای یک دوره دو ساله انتخاب می شوند. (بر خلاف مجلس سنا عمر نمایندگی تمام نمایندگان با هم شروع و به پایان می رسد). تعداد اعضای این نهاد قانونگذاری – که در حال حاضر 435 نماینده دارد – بوسیله مصوبه کنگره تعیین می شود. تعداد صندلی های مجلس شورا بر حسب آخرین سرشماری ده سالانه که در قانون اساسی به آن تصریح شده است، بین ایالات تقسیم می شود.

تعیین محدوده حوزه های انتخابیه  درهر ده سال توسط خود ایالت ها و تحت فرایندی به نام تعیین مجدد حوزه ها انجام می شود که البته در تعیین این مرزها، تمامی حوزه ها باید دارای جمعیت تقریبا مساوی باشند.

شهروندان تمامی ایالت ها و شهروندان ناحیه کلمبیا با رای غیر مستقیم خود، رئیس جمهور و معاون وی را انتخاب می کنند. در جریان انتخابات ریاست جمهوری، شهروندان در حقیقت انتخاب کنندگان رئیس جمهور را برمی گزینند که آن ها نیز متعاقبا با استفاده از سازوکارهای مندرج در متمم دوازدهم قانون اساسی، رئیس جمهور و معاون وی را انتخاب می کنند.

در انتخابات سال 2016 ، 538 انتخاب کننده ریاست جمهوری وجود داشتند که تعداد آن ها بر اساس سرشماری سال 2010 تعیین شده بود. تعداد انتخاب کنندگان رئیس جمهور در هر ایالت برابر با مجموع تعداد سناتورها ونمایندگان آن ایالت می باشد و برای ناحیه کلمبیا نیز سه انتخاب کننده رئیس جمهوری در نظر گرفته شده است.

در حالیکه قانون اساسی پارامترهایی جهت انتخاب مقامات فدرالی تعیین نموده اما قانون ایالتی، به جنبه های بیشتری در رابطه با چنین انتخاب ها و مسائل مرتبط با آن پرداخته است.

بعنوان مثال این قانون به انتخابات مقدماتی، صلاحیت رای دهندگان (بررسی جزئیات بیشتری که در قانون اساسی ذکر نشده است)، مدیریت و سازماندهی هیات برگزینندگان انتخابات در هر ایالت و همچنین نظارت و مدیریت بر انتخابات ایالتی و محلی پرداخته است.

تمامی انتخابات – اعم از انتخابات فدرالی، ایالتی و محلی - توسط خود ایالت ها مدیریت شده ضمن این که بعضی از قوانین و شیوه های اجرای انتخابات در هر ایالت با ایالت دیگر متفاوت است.

اصل پنجم قانون اساسی نقش اساسی ای را در فرایند اصلاح قانون اساسی ایالات متحده در اختیار ایالت ها قرار داده است. اصلاحیه ها یا بوسیله کنگره و با دو سوم آرای مجلس سنا و مجلس شورا اعمال می شود و یا بوسیله مجمع ایالات که با حضور دو سوم از قوای مقننه ایالت ها تشکیل می شود، انجام می پذیرد.

اصلاحیه ها زمانی بر قانون اساسی اعمال می شوند که یا – همانطور که در قانون اساسی ذکر شده است – توسط دو سوم قوه های مقننه ایالات تصویب شود و یا در مجمع تصویب کننده ایالتی سه چهارم ایالت ها به تصویب برسد. قدرت یک رای (جهت تصویب و یا رد یک اصلاحیه پیشنهادی) در تمامی ایالات یکسان است و هیچ ارتباطی به جمعیت یک ایالت و یا مدت زمان عضویت یک ایالت در اتحادیه ایالت ها ندارد.

 
 

پیوستن به جمع دیگر ایالت ها

اصل چهارم قانون اساسی به کنگره این اختیار را اعطا نموده تا ایالت های جدیدی را به جمع ایالت های اتحادیه اضافه نماید. پس از تاسیس ایالات متحده در سال 1976 تعداد ایالت ها از 13 ایالت اولیه به 50 ایالت افزایش یافت.

هر ایالت جدید بر اساس حقوق برابر با دیگر ایالت های موجود در اتحادیه ایالت ها به جمع آنان می پیوندد. همچنین این اصل قانون اساسی تشکیل ایالت های جدید را در گرو رضایت کنگره و همچنین ایالت هایی می داند که قرار است بخشی از خاک خود را در جهت تشکیل آن ایالت جدید از دست بدهند.

این اصل در حقیقت اخطاری است به ایالت های شرقی (مانند جرجیا، کارولینای شمالی و ویرجینیا) که زمانی درباره زمین های غربی خارج از مرزهایشان ادعاهایی را مطرح کرده بودند، و در عین حال این امکان را نیز به آنان می دهد تا از حق وتو در مواردی که ممکن است بخش های غربی شان تبدیل به ایالت شود استفاده کنند و از آن زمان تا اکنون این اصل قانون اساسی هرگاه که پیشنهاد تفکیک کردن یک ایالت یا ایالت ها به کنگره ارائه شده است تا منطقه ای به ایالت دیگر اضافه گردد و یا یک ایالت جدید ایجاد شود، نقش مشابهی ایفا کرده است.

بسیاری از ایالت هایی که پس از 13 ایالت اولیه  به اتحادیه پیوستند بوسیله کنگره و بر طبق قدرت مطلقه ناشی از آن که در اصل چهارم، قسمت سوم، بند دوم قانون اساسی به آن اشاره شده است، تاسیس و تحت حاکمیت قرار گرفتند. شکل کلی این فرایند بوسیله مصوبه شمال شرقی سال 1787 که زودتر از قانون اساسی بتصویب رسید، پایه ریزی شد.

در بعضی موارد، تمام یک ناحیه  و در بعضی موارد دیگر قسمتی از آن به یک ایالت تبدیل شد.

پس از آن که مردم یک ناحیه تمایل خود جهت تبدیل شدن محل زندگی شان به یک ایالت را به گوش دولت فدرال می رسانند، کنگره معمولا یک مصوبه تفویض قدرت را به تصویب می رساند که به ساکنان آن منطقه امکان برگزاری مجمع قانون اساسی برای نگارش قانون اساسی به عنوان گامی برای پیوستن به اتحادیه ایالت ها را می دهد.

همچنین این مصوبه سازوکار تبدیل یک ناحیه به یک ایالت و در پی آن، تصویب قانون اساسی و انتخاب مقامات ایالتی را به تفصیل شرح می دهد. در حالی که استفاده از قانون تفویض قدرت یک روش مرسوم بوده و ریشه ای تاریخی دارد با این وجود بعضی از نواحی بجای این قانون، پیش نویسی از قانون اساسی شان را آماده و به کنگره ارسال می کنند و بدین ترتیب به اتحادیه ایالت ها می پیوندند.

کنگره با پذیرش قانون اساسی ارسال شده از طرف این نواحی و همچنین در صورتی که آن ناحیه دیگر شرایط از پیش تعیین شده کنگره را بپذیرد، معمولا اجازه تبدیل آن ناحیه به ایالت را صادر می کند.

در جریان اضافه شدن ایالت های جدید به 13 ایالت اولیه، هیچ کدام از شش ایالت جدیدی که قرار بود به اتحادیه ایالت ها بپیوندند قبل از الحاقشان بعنوان یک قلمرو سازمان یافته در دولت فدرال و یا بخشی از آن بشمار نمی آمدند.

سه ایالت از این شش ایالت در واقع جزئی از خاک یکی از ایالات حاضر در اتحادیه بودند که از آن جدا شدند. در واقع دو ایالت از آن ها بعد از این که تبدیل به ایالت های مستقل شدند به جمع اتحادیه ایالات پیوستند و ایالت دیگر نیز بصورت یک قلمرو سازمان نیافته به جمع آنان پیوست. این شش ایالت عبارت اند از:

  • ایالت کالیفرنیا، سرزمینی بود که در سال 1848 بوسیله دولت مکزیک و تحت قرارداد Guadalupe Hidalgo به ایالات متحده واگذار گردید و در سال 1850به یک ایالت تبدیل شد.
  • ایالت کنتاکی، زیر مجموعه ای از ایالت ویرجینیا بود و در سال 1792 بصورت ایالتی مستقل درآمد. (این ایالت با نام حوزه جغرافیایی کنتاکی در ویرجینیا شناخته می شد و شامل این بخش ها بود: بخش های فیت، جفرسون و لینکلن)
  • ایالت مـِین، در سال 1820 از ماساچوست تفکیک و بصورت ایالت درآمد (این منطقه قبل از ایالت شدن با نام " حوزه جغرافیایی مین" که در ایالت ماساچوست واقع شده بود، شناخته می شد)
  • ایالت تگزاس، که قبلا با نام جمهوری تگزاس شناخته می شد و در سال 1845 تبدیل به ایالت شد.
  • ایالت ورمونت، که سابقا با نام جمهوری ورمونت خوانده می شد و در سال 1791 به ایالت مبدل شد (این ایالت همچنین با نام نیوهمپشایر گـِرَنت نیز خوانده می شد و ایالت نیویورک خواهان الحاق آن به خاک خود بوده است)
  • ایالت ویرجینیای غربی، که زیر مجموعه ایالت ویرجینیا (و بخش های منطقه تِرَنس آلیجـِینی) بود و در سال 1863 و در خلال جنگ داخلی آمریکا تبدیل به ایالت شد.

 

کنگره هیچ وقت برای ضمیمه کردن یک ایالت به اتحادیه ایالت ها تحت فشار نبوده و حتی در مواردی که ساکنان یک ناحیه برای تبدیل شدن به ایالت ابراز تمایل می کردند نیز با هیچ الزامی روبرو نبوده است.

این موضوع در تاریخ ایالات متحده بسیار مسبوق به سابقه است. بعنوان مثال، در سال 1849 پیشتازان مورمونی که در شهر سالت لِـیک سکونت داشتند در پی آن بودند تا ایالت Deseret را بنا کنند. این ایالت گرچه ظاهرا بمدت دو سال به موجودیت خویش ادامه داد اما کنگره هرگز تاسیس آن را تایید و تصویب نکرد.

در یک مورد دیگر، در سال 1905، رهبران پنج قبیله متمدن (چِـروکی، تِـشیکاساو، چاکتاو، کِـریک و سیمینول) پیشنهاد تبدیل قلمرو هندی ها به ایالت سیکویا را ارائه نمودند تا بتوانند کنترل سرزمین هایشان را در دست داشته باشند اما قانون اساسی پیشنهادی آن ها در نهایت نتوانست مورد قبول کنگره واقع شود. در عوض و در سال 1907 این قلمرو بعلاوه یک ناحیه دیگر به نام قلمرو اوکلاهما در ایالت تازه تاسیس اوکلاهما ادغام شدند. مورد اول در دورانی رخ داد که کشور تحت اصول فدراسیون ایالات متحده اداره می شد.

همچنین در این دوران ایالت پیشنهادی دیگری بنام ایالت فرانکلین تاسیس شده بود که گرچه چندین سال سرپا ماند اما طول عمرش اندکی بعد از انقلاب آمریکا به پایان رسید و هرگز توسط کنگره فدراسیون برسمیت شناخته نشد و نهایتا ادعای حاکمیت ایالت کارولینای شمالی بر این منطقه مورد تایید قرار گرفت. مدتی بعد ناحیه ای که شامل منطقه فرانکلین می شد به بخشی از ناحیه جنوب غربی تبدیل شد و بالاخره به ایالت تنسی ملحق گردید.

ورود برخی از ایالت ها به اتحادیه ایالات بدلیل عوامل مشکل ساز و مشخصی به تعویق افتاد. در میان آن ها، قلمرو میشیگان قرار داشت که با وجود این که در سال 1835 درخواست تبدیل آن به ایالت رسما به کنگره فرستاده شده بود اما کنگره از پذیرش آن تا سال 1837 امتناع ورزید که در واقع دلیل آن را باید در اختلافات مرزی با ایالت همسایه یعنی ایالت اوهایو دانست.

 جمهوری تگزاس درخواست انضمام خود به ایالات متحده را در سال 1837 ارائه نمود، اما الحاق این ناحیه بدلیل ترس از درگیری های احتمالی با کشور مکزیک بمدت نه سال بتعویق افتاد. همچنین تبدیل شدن قلمرو کانزاس به یک ایالت به مدت چند سال (از سال 1845 الی 1861) با تاخیر مواجه شد به این دلیل که خطر درگیری های خونین داخلی که شامل جنگ دو فرقه ضد برده داری و حامی برده داری می شد، کاملا احساس می شد.

درخواست اهالی ویرجینای غربی که خواهان تاسیس ایالت بودند بدلیل مساله برده داری با تاخیر همراه بود تا این که تصمیم گرفته شد برنامه تدریجی ای برای الغای برده داری تدوین شود و به این ترتیب این منطقه به جمع ایالات پیوست.

 
 

ایالت های احتمالی جدید

پورتوریکو

پورتوریکو در نسخه انگلیسی قانون اساسی اش از خود با عنوان "جمهوری پورتوریکو" یاد می کند، و در عین حال در نسخه اسپانیایی زبانش، خود را "Estado Libre Asociad" (که در ترجمه تحت اللفظی به معنای "ایالت آزاد متحد" می باشد) نامیده است.

  مانند هر قلمرو غیر ایالتی دیگر در ایالات متحده، ساکنان پورتوریکو از حق رای دادن در دولت فدرال برخوردار نیستند. پورتوریکو در کنگره تنها یک نماینده دارد که به آن نماینده مقیم گفته می شود و در حقیقت یک نماینده در مجلس شورا می باشد که از حقوق محدودی در رای دادن در کمیته های کنگره ای مجلس شورا برخوردار بوده و از هیچ حق رای دیگری برخوردار نیست.

در 6 نوامبر سال 2012،  یک رفراندوم غیر تعهد آور در این ناحیه برگزار گردید که سه گزینه را پیش روی رای دهندگان گذاشته بود: تبدیل شدن این منطقه به ایالت، استقلال، و یا گزینه جدید تبدیل شدن به یک قلمرو متحد و مستقل (که با وضعیت کنونی که تحت عنوان قلمرو وابسته به ایالات متحده شناخته می شود، متفاوت است). شصت و یک درصد از رای دهندگان به گزینه ایالتی شدن رای داده بودند  و در عین حال یک سوم برگه های رای ریخته شده به صندوق ها سفید بود.

در 11 دسامبر سال 2012، مجمع قانونگذاری پورتوریکو یک قطعنامه همزمان را بتصویب رساند که در آن از رئیس جمهور و کنگره ایالات متحده خواسته شده بود تا به نتیجه رفراندوم برگزار شده در تاریخ 6 نوامبر سال 2012 پاسخ دهند و به  حالت قلمرویی کنونی آن پایان داده و ساز و کارهای تبدیل پورتوریکو به یک ایالت را رقم بزنند.

رفراندوم دیگری در تاریخ 11 ژوئن سال 2017 برگزار گردید که در آن 97 درصد رای دهندگان خواستار تبدیل شدن این منطقه به ایالت شده بودند. سطح مشارکت در انتخابات پایین بود بطوری که تنها 23 درصد از واجدین به پای صندوق های رای رفتند که گروهی از آن ها حامی حفظ  حالت قلمرویی آن بودند و گروهی نیز طرفدار استقلال این منطقه از ایالات متحده بودند که البته اکثریت رای دهندگان قبل از انتخابات خواستار بایکوت کردن این موضوع بودند.

در 27 ژوئن سال 2018، طرح H.R. 6246 در مجلس شورا با هدف پاسخ و همراهی با درخواست ساکنان پورتوریکو مبنی بر تبدیل شدن این منطقه به ایالت که در جریان همه پرسی 6 نوامبر سال 2012 و 11 ژوئن سال 2017 آن را ابراز کرده بودند، مطرح گردید و جزئیات شرایط برای محقق شدن این امر را شرح داده بود. این طرح 37 موافق اولیه دموکرات و جمهوری خواه در مجلس شورای ایالات متحده داشت.

واشنگتن دی.سی

نیت پدران بنیان گذاران ایالات متحده این بود که پایتخت این کشور را در یک منطقه خنثی بنا نهاده شود و هیچ مزیت ویژه ای برای هیچ کدام از ایالت های مجاور و نزدیک به خود نداشته باشد، و به همین دلیل بود که حوزه جغرافیایی کلمبیا در سال 1800 بنیان گذاشته شد تا بعنوان مقر حکومت مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به این که این منطقه یک ایالت نیست در نتیجه در مجلس سنا دارای نماینده ای نیست و در مجلس شورا نیز تنها یک نماینده دارد که از حق رای دادن محروم می باشد، و ایضا از داشتن یک دولت مستقل منتخب نیز محروم شده است. لازم به ذکر است که شهروندان این منطقه تا قبل از تصویب متمم 23 ام قانون اساسی در سال 1961 از حق رای در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار نبودند.

بعضی از ساکنان این حوزه جغرافیایی از تبدیل آن به نوعی از ایالت حمایت می کنند – آنان خواستار آنند که یا تمام این حوزه به ایالت تبدیل شود و یا قسمت های صاحب جمعیت به ایالت تبدیل شده و قسمت های خالی از سکنه تحت قلمرو دولت فدرال باقی بمانند. در نوامبر سال 2016 و در جریان برگزاری رفراندوم تبدیل شدن این منطقه به یک ایالت، ساکنان واشنگتن دی.سی با 68 درصد آرا به ایالتی شدن آن رای دادند. جهت نیل به این هدف، کنگره نیز باید آن را تایید کند و نهایتا رئیس جمهور باید رای کنگره را تفویض کند.

دیگر موارد

دیگر ایالات احتمالی جدید عبارت اند از گوآم و جزایر ویرجین ایالات متحده، که هر دوی آن ها جزء قلمروهای سازمان یافته نامتحد در ایالات متحده بشمار می روند. همچین فقط یکی از دو ناحیه که با نام های جزایرماریانای شمالی و یا ناحیه ساموآی آمریکایی که هر دو یک قلمروی غیرسازمان یافته نامتحد محسوب می شوند می توانند به ایالت تبدیل شوند که البته هر دو تلاش برای بدست آوردن آن می باشند.

 
 

جدایی طلبی از دیگر ایالت ها

قانون اساسی در مورد جدایی یک ایالت از اتحادیه ایالت ها سکوت اختیار کرده است. جدّ قانون اساسی، یعنی توافق نامه کنفدراسیون ایالت ها بیان نموده که ایالات متحده "تجزیه ناپذیر" است. این مساله که آیا یک ایالت از حق جدایی طلبی یکجانبه برخوردار می باشد یا خیر، موضوع داغ و جنجالی بوده که از ابتدای تاریخ تاسیس ایالات متحده تا بحال همواره در گفتگوها و مباحث سیاسی مطرح بوده و تا قبل از شروع جنگ داخلی آمریکا همچنان بعنوان یک مبحث پیچیده و مناقشه برانگیز مطرح بوده است.

در سال های 1860 و 1861، یازده ایالت جنوبی جدایی خود از ایالات متحده را اعلام نموده و با پیوستن به یکدیگر قصد تشکیل ایالات موتلفه آمریکا (CSA) را داشتند.

در پی شکست نیروهای ائتلاف از ارتش ایالات متحده در سال 1865، این ایالت ها مجددا به جمع ایالات متحده بازگشتند که این بازگشت در طی بازه زمانی شکل گرفت که از آن با نام دوران بازسازی آمریکا یاد می شود.

دولت فدرال هیچگاه استقلال ایالات موتلفه و یا به عبارت دیگر اعتبار فرمانی که با نام حکم جدایی که ایالت های تجزیه طلب از آن پیروی می کردند را برسمیت نشناخت.

پس از جنگ، دادگاه عالی ایالات متحده در جریان رسیدگی به پرونده Texas v. White در سال 1869 حکم نمود که هیچ ایالتی حق تجزیه طلبی ندارد و هر گونه مصوبه و قانون در جهت جدایی طلبی از نظر قانونی بی اعتبار است.

بنا به مقدمه قانون اساسی که بیان می دارد قانون اساسی در پی آن است تا "یک اتحاد بی نقص تر و کامل تر تشکیل دهد" و از مردم ایالات متحده در عمل بعنوان یک پیکره سیاسی واحد سخن به میان می آورد، و با توجه به مطالب توافق نامه کنفدراسیون ایالت ها، دادگاه عالی مقرر نمود که هیچ ایالتی حق تجزیه طلبی ندارد.

با این وجود، در حکم مشابه دیگری، دادگاه طی اظهاراتی از امکان انجام چنین تغییراتی که ممکن است "از طریق انقلاب، و یا رضایت دیگر ایالت ها" صورت می پذیرد سخن به میان می آورد که البته قطعا این اظهارات به این معناست که هیچ ایالتی حق ندارد بصورت یکجانبه تصمیم به ترک اتحادیه ایالت ها بنماید.

 
 

جمهوری ها

چهار ایالت – کنتاکی، ماساچوست، پنسیلوانیا و ویرجینیا – در اوایل دوران پسا استعماری قانون اساسی خودشان را تدوین نموده و در آن خود را بجای ایالت، جمهوری معرفی کردند.

گرچه این ایالت ها در واقع ایالت محسوب می شوند اما از حیث قانونی، هر کدام یک جمهوری بشمار می آیند به این دلیل که این واژه در قانون اساسی شان جهت مورد خطاب دادنشان مورد استفاده قرار گرفته است.

در نتیجه واژه "جمهوری" در تمام نوشته ها، اقدامات و یا فعالیت های عمومی و ایالتی صورت گرفته در محدوده مرزهایشان، استفاده می شود.

این واژه که در واقع به ایالتی اشاره دارد که در آن قدرت مطلقه به مردم واگذار شده است، اولین بار در ویرجینیا در دوران حکومت موقت انگلستان مورد استفاده قرار گرفت.

در بازه زمانی بین دو حکومت چارلز اول و چارلز دوم در سال های 1649 الی 1660، اولیور کـِراموِل عضو پارلمان که به عنوان نایب پادشاه در اداره دولت از او یاد می شد یک دولت جمهوری خواه با نام جمهوری انگلستان  و یا همان حکومت موقت انگلستان را بنا نهاد.

ویرجینیا در سال 1660 مجددا به یک متسعمره سلنتی تبدیل شد و واژه جمهوری ازعنوان این منطقه حذف گردید. پنسیلوانیا نیز یک سال بعد و هنگامی که در حال تدوین قانون اساسی اش بود، رفتار مشابهی را در پیش گرفت، اقدامی که ایالت ماساچوست در سال 1780 و کنتاکی در سال 1792 نیز به تکرار آن پرداختند.

منطقه های تحت قلمرو ایالات متحده مانند جزایر ماریانای شمالی و پوروتوریکو نیز با عنوان جمهوری خوانده می شوند.  نسبت به ایالات، این عنوان اختیارات و محدودیت های قانون متفاوتی به این قلمروها اعطا می کند. هر دوی این جمهوری ها جزء قلمروهای غیر متحد ایالات متحده بشمار می آیند.

 
 

ریشه نام ایالت ها

این 50 ایالت نام خود را از زبان های مختلف زیادی به عاریت گرفته اند. بیست وچهار نام از این عناوین از زبان مردم بومی شمال آمریکا نشات گرفته است. ه

شت نام از زبان آلگونکویان، هفت نام از زبان سی یو آن، سه نام از زبان ایروکویان، یک نام از زبان یوتو آزتِک و پنج نام باقیمانده از زبان های بومی دیگر ریشه گرفته اند. نام ایالت هاوایی از زبان هاوایی پولینسی اقتباس شده است.

22 نام باقیمانده دیگر از زبان های اروپایی ریشه گرفته اند: هفت نام از زبان لاتین (بویژه شکل لاتینی شده نام های انگلیسی) برگرفته شده و بقیه نیز ریشه در زبان های انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی دارند .

یازده ایالت از نام اشخاص حقیقی برای نامیدن خود استفاده کرده اند: هفت ایالت نام پادشاهان و ملکه های سلطنتی را برای خود برگزیده و یک ایالت نیز نام خود را از یکی از روسای جمهوری ایالات آمریکا به عاریت گرفته است.

منشا نام شش ایالت ناشناخته بوده و یا هنوز مورد مناقشه می باشد. در نهایت باید به این نکته اشاره نمود که شماری از ایالت ها عنوان خود را از نام های بومی مردم منطقه اخذ نموده و به آخر آن حرف جمع s را اضافه نموده اند.

 
 

جغرافیای ایالت ها

مرزها

مرزهای 13 ایالت اولیه بوسیله توافقات ما بین کشورهای استعماره کننده آن زمان تعیین شد.  پس از آن که این ایالت ها در دهه های 1780 و1790 ، زمین های غربی ادعایی شان را به دولت فدرال واگذار نمودند، مرزهای غربی شان دستخوش تغییراتی گردید و از دامنه آن ها کاسته شد.

پس از این که کنگره قلمروهای سیاسی را تعریف و تقسیم نمود، مرزهای بسیاری از ایالات دیگر نیز تعریف و مشخص شدند و با گذشت زمان، ایالات جدیدی در درون این قلمروها متولد شدند.

مرزهای قلمروها و ایالات جدید بر مبنای ویژگی های جغرافیایی متعددی (از جمله رودخانه ها و یا رشته کوه ها) تعریف شده اند، و عواملی مانند الگوهای سکونتی و حمل ونقل بر آن تاثیر گذار بوده است.

در موارد متعددی، مرزهای ملی بوسیله قلمروهایی که سابقا در کنترل دیگر کشورها بود بعنوان مرزهای ایالات متحده تعریف شد (از جمله این کشورها می توان به آمریکای شمالی بریتانیا، فرانسه جدید، اسپانیای جدید که شامل منطقه فلوریدای اسپانیایی می شد و آمریکای روسیه، اشاره نمود).

در غرب آمریکا، بدلیل پراکندگی جمعیت در غرب رودخانه می سی سی پی، مرزها از خطوط نسبتا صافی که به موازات خط های طول و عرض جغرافیایی گسترش یافته بودند تشکیل می شدند.

بجز چند مورد خاص، پس از تاسیس ایالت ها مرزها با تغییر چندانی روبرو نشدند. تنها دو ایالت یعنی میسوری و نوادا بودند که پس از تبدیل شدن به ایالت، شاهد گسترش قابل ملاحظه مرزهایشان بودند.

تعدادی از ایالت ها در طی یک دوره چند ساله قسمتی از زمین هایشان را به دولت فدرال واگذار نمودند و در عوض تبدیل به قلمروهای شمال شرقی، قلمرو جنوب غربی و قلمروی می سی سی پی شدند.

در سال 1971 مریلند و ویرجینیا با قصد تشکیل حوزه جغرافیایی کلمبیا (که البته سهم ویرجینیا در سال 1847 به آن بازگردانده شد)، بخشی از اراضی یشان را واگذار نمودند.

در سال 1850، تگزاس باریکه ای از زمین هایش را به دولت مرکزی واگذار نمود. و در نهایت، ماساچوست و ویرجینیا (در دو موقعیت متفاوت) مقداری از اراضی را با هدف تشکیل یک ایالت جدید به دولت بخشیدند.

تغییرات جزئی بیشمار دیگری در مرزهای ایالت ها و در طول سالیان متمادی رخ داده است که از دلایل آن ها می توان به مواردی همچون تغییرات جزئی مورد توافق طرفین برای تسهیل در امور اداره ایالت، آمایش سرزمینی بهتر، اختلاف در تعریف خطوط مرزی مورد مناقشه و یا دیگر دلایل اشاره نمود.

در بعضی موارد، کنگره و یا دادگاه عالی ایالات متحده برای حل اختلافات مرزی ایالت ها به مساله ورود پیدا کرده اند.

از جمله مثال های قابل توجه در این زمینه می توان به پرونده   New Jersey v. New York در سال 1998 اشاره نمود که در آن ایالت نیوجرسی توانست حدود 90 درصد مالکیت جزیره اِلیس را که قبلا در اختیار ایالت نیویورک بود، تصاحب کند.

 طبقه بندی های منطقه ای

 ایالت ها معمولا برحسب منطقه هایی طبقه بندی می شوند. تنوع ها زیاد می باشند و در نتیجه می توان طبقه بندی های متفاوتی ارائه نمود. بسیاری از این طبقه بندی ها در قانون و یا آیین نامه ها بوسیله دولت فدرال تعریف شده اند. بعنوان مثال، اداره آمار ایالات متحده چهار منطقه آماری که هر کدام شامل نه بخش می باشند را معرفی نموده است.

از این مناطق آماری "بطور گسترده ای در جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده می شود" و از رایج ترین سیستم های طبقه بندی بشمار می آیند. دیگر تعریف های مناطق چند ایالتی رسمی نیستند و بجای استفاده از خطوط مرزی ایالتی برای گروه بندی ها از پیوستگی های جغرافیایی و یا فرهنگی ایالت ها استفاده می کنند.

 
 

ویژگی های مناطق مختلف ایالتی آمریکا



ساحل غربی (کالیفرنیا، ایالت واشنگتن، اورگن)

مساحت: 333524 مایل (863823 کیلومتر مربع)
جمعیت: 51085172 نفر


  • اهالی این بخش عموما لیبرال هستند، هرچند بخش های روستایی آن کاملا محافظه کارند
  • سرعت زندگی در این بخش در مقایسه با شمال شرق بسیار کم است (مردم آرام تر هستند و کارهایشان را آهسته تر انجام می دهند)
  • این منطقه شامل نوار بیابانی عریضی در جنوب کالیفرنیا، شرق واشنگتن و شرق اورگن می شود
  • هوای بخش های ساحلی واشنگتن، اورگن و شمال کالیفرنیا اغلب بارانی است
  • این منطقه دارای طیف وسیعی از گوناگونی نژادی است
  • هر سه ایالت این بخش از لحاظ مساحت بسیار بزرگ هستند
  • گیاه ماریجوانا در این منطقه به وفور یافت می شود
  • این منطقه خانه ی صنایع تکنولوژی عظیم است
  • سواحل بسیار زیبایی در این منطقه قرار گرفته است
  • جاذبه های طبیعی بسیار زیادی برای کاوشگران و ماجراجویان طبیعت در این منطقه وجود دارد
  • شهرنشینی توسعه یافته از ویژگی های این بخش است
  • مردم این منطقه غالبا روابط دوستانه ای با هم دارند، هرچند این ویژگی به نظر کمی افسانه ای می آید
  • مردم این منطقه عموما از سطح سواد خوبی برخوردارند؛ البته سطح کیفی سیستم مدارس عمومی در بخش های مختلف آن یکسان نیست اما این منطقه خانه ی دانشگاه های ممتازی از جمله دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس، دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، دانشگاه جنوب کالیفرنیا، دانشگاه اورگن، دانشگاه واشنگتن و بسیاری از دانشگاه های دیگر است
  • این منطقه دستی بر آتش صنعت فیلمسازی و سرگرمی دارد
  • مردم این منطقه بسیار ریسک پذیر هستند
  • در این منطقه زبان اسپانیایی به وفور صحبت می شود
  • غذاهای جالب آسیایی و مکزیکی به وفور در این بخش یافت می شود، چرا که بخش عظیمی از جمعیت آن را کره ای ها، ژاپنی ها، فیلیپینی ها و اسپانیایی ها یا اهالی آمریکای لاتین تشکیل داده اند
  • هزینه ی زندگی در این بخش بسیار بالاست
  • سطح عقیده به باورهای مذهبی در میان اهالی این بخش پایین تر از حد متوسط است
  • جمعیت این بخش جوان و رو به افزایش است
  • شهرهای اصلی این منطقه عبارتند از لس آنجلس، سان دیگو، سان جوز، سان فرانسیسکو، ساکرامنتو، پورتلند (اورگن) و سیاتل
  • لس آنجلس با حدود 4 میلیون نفر جمعیت بزرگ ترین شهر ساحل غربی و دومین شهر بزرگ آمریکا به شمار می رود
  • برای ریسک پذیرهای ساحل غربی، سیلیکون ولی به منزله ی یک مکان مقدس و خاص است. بسیاری از کمپانی های معروف و شناخته شده ی جهان مثل گوگل، اپل و فیس بوک در این منطقه تاسیس شده اند و پیدایش آمازون، مایکروسافت و بوئینگ در سیاتل این شهر را به یک غول تکنولوژیک تبدیل کرده است
  • ساحل غربی پذیرای بیابان های عریضی است که در کالیفرنیا، اورگن و واشنگتن قرار گرفته اند.



نیوانگلند (ماساچوست، کنتیکت، نیوهمپشایر، مین، رود آیلند و ورمونت)

مساحت: 62688 مایل (162361 کیلومتر مربع)
جمعیت: 14810001 نفر


  • اهالی این بخش غالبا لیبرال هستند اما حزب دموکرات توانسته موقعیت خود را در بخش های روستایی آن حفظ کند
  • ایالات جنوب نیوانگلند (ماساچوست، کنتیکت و رود آیلند) به دلیل وجود رانندگان عجول از آن دسته ایالاتی هستند که سرعت زندگی در آنها بسیار بالاست
  • این بخش از تراکم جمعیت بسیار بالایی برخوردار است (تا جایی که تراکم جمعیت در جنوب نیوانگلند را می توان در کنار تراکم جمعیت کشوری مثل بلژیک قرار داد)
  • هرچند جنوب نیوانگلند از تراکم جمعیت بالایی برخوردار است و شهرنشینی در آن جای افتاده، اما شمال نیوانگلند هنوز حالت روستایی خود را حفظ کرده و اغلب اهالی آن در شهرهای کوچک یا در مناطق روستایی زندگی می کنند
  • تمامی ایالاتی که در نیوانگلند واقع شده اند جزو کوچک ترین ایالات آمریکا به شمار می روند؛ به جز ایالت مین که بیش از 50 درصد مساحت نیوانگلند را به خود اختصاص داده است. در واقع نیوانگلند رسما کوچکترین منطقه ی ایالات متحده ی آمریکاست
  • در این منطقه ماریجوانا به وفور یافت می شود (تمامی شش ایالتی که در نیوانگلند واقع شده اند در زمینه ی تعداد مصرف کنندگان ماریجوانا حتی از کالیفرنیا هم پیشی گرفته اند و جزو ایالاتی با بیشترین تعداد مصرف کننده ی ماریجوانا هستند)
  • مردم این بخش به طور سنتی معتقد به کلیسای کاتولیک رم هستند، اما عملا درصد کسانی که به کلیسا می روند، عبادت می کنند و یا اساسا به خدا معتقد هستند جزو کمترین ها در کشور است. در واقع اکثر اهالی نیوانگلند غیرمذهبی هستند؛ علی الخصوص اهالی شمال نیوانگلند. نمای مذهبی این بخش تقریبا شبیه به نمای مذهبی کاناداست
  • طبیعت این بخش سرشار از جنگل های انبوه و کوهستان های متعدد است. ایالات نیوانگلند جزو جنگلی ترین ایالات آمریکا هستند
  • جمعیت نیوانگلند غالبا تک نژادی است؛ البته شهرهای بزرگ جنوب نیوانگلند از این قاعده مستثنی هستند
  • نیوانگلند یکی از مناطق جهان است که بهترین غذاهای دریایی را در خود دارد و بهترین دستورات تهیه ی غذاهای دریایی نیزدر آن پیاده می شود
  • زمستان های نیوانگلند سرد و دلگیر است
  • مردم این بخش عموما ساکت و درونگرا هستند. احتمالا دوست پیدا کردن در این منطقه کار دشواری است
  • پاییز این منطقه در جهان معروف است
  • این منطقه با کمترین نرخ فقر در کشور و هزینه های بالای زندگی جزو مناطق ثروتمند آمریکا محسوب می شود. ضمن اینکه نرخ های مالیاتی آن هم جزو بالاترین نرخ های مالیاتی در کشور است
  • در شمال نیوانگلند تعداد بسیار زیادی فرانسوی زبان زندگی می کنند
  • مردم نیوانگلند چندان اهل خانه نشینی نیستند و فعالیت های تفریحی خارج از منزل را ترجیح می دهند. شکار، اسکی، قایقرانی، پیاده روی، کوهنوردی و آفرود از فعالیت های محبوب آنهاست
  • سیروپ افرای نیوانگلند بسیار مشهور است
  • برخی معتقدند که لهجه و واژگان نیوانگلندی بامزه و تاحدی خنده دار است. البته همه ی نیوانگلندی ها لهجه ی بوستونی ندارند، اما لهجه ی نیوانگلندی اصیل و غلیظ هنوز در میان آنها رایج است؛ به خصوص در میان بومی ها و افراد مسن تر
  • نیوانگلند یکی از قطب های نبوغ در جهان به شمار می رود و بخش بزرگتر آن به همراه بوستون، خانه ی برخی از بهترین دانشگاه های جهان محسوب می شود؛ به همین دلیل اهالی آن از نبوغ و سطح سواد بسیار بالایی برخوردارند. در واقع نیوانگلند باسوادترین منطقه ی ایالات متحده ی آمریکاست که میزبان یکی از بی نقص ترین سیستم های آموزشی در مدارس دولتی و بیشترین تعداد بزرگسالانی است که در سطوح تحصیلی بالاتر ادامه تحصیل می دهند. همه ی ما دانشگاه های مشهور نیوانگلند را می شناسیم که در میان آنها می توان به هاروارد، براون، یل، دارتموث، میدل بری، بودوین، کالبی، دانشگاه ماساچوست در امهرست و تافتز اشاره کرد
  • نیوانگلندی ها ورزش دوست های متعصبی هستند. به جز تیم های دانشگاهی هاکی و بسکتبال، سایر تیم های ورزشی دانشگاهی محبوبیت چندانی ندارند؛ اما تقریبا همه ی نیوانگلندی ها سرسختانه از تیم های میهن پرستان نیوانگلند، خرس های بوستون، خوک های قرمز بوستون و سلتیک های بوستون طرفداری می کنند
  • در نیوانگلند که یکی از قطب های صنعتی جوان جهان به شمار می رود و در روزهای شکوفایی خود به سر می برد چندان خبری از کشاورزی نیست. این روزها خدمات رسانی و تولید ابزار تکنولوژیک ستون های اصلی اقتصاد آمریکا محسوب می شوند (نه کشاورزی)
  • با توجه به استانداردهای آمریکایی، نیوانگلند منطقه ای بسیار تاریخی و قدیمی به شمار می رود
  • این منطقه جمعیت پیری دارد و نرخ زاد و ولد در آن بسیار پایین است. با توجه به اینکه میانگین سنی در نیوانگلند؛ علی الخصوص در نیمه ی شمالی آن حدود 45 سال است که این عدد بالاترین میانگین سنی در کشور محسوب می گردد، پیش بینی می شود که جمعیت این منطقه رو به کاهش باشد
  • شهرهای اصلی نیوانگلند اعم اند از بوستون، ووستر، پراویدنس، استمفورد، هارتفورد، منچستر، پورتلند (مین) و برلینگتون (ورمونت)
  • بوستون؛ ماساچوست. بزرگ ترین شهر نیوانگلند با حدود 685هزار نفر جمعیت که وزنه ی سنگینی در زمینه ی آموزش، سلامت، تکنولوژی و اثرگذاری فرهنگی محسوب می شود
  • نیوانگلند به دلیل فرهنگی ساحلی و البته شهرهای ساحلی بی شمار از قبیل پورتزماوث در نیوهمپشایر مشهور است



آتلانتیک میانه (نیویورک، نیوجرسی، پنسیلوانیا، مریلند، دلاور، دی سی)

مساحت: 123790 مایل (320615 کیلومتر مربع)
جمعیت: 49395836 نفر


  • سرعت زندگی در این منطقه بالاست و سبک زندگی مردمان آن عجولانه است
  • این منطقه تراکم جمعیت بسیار بالایی دارد
  • گوناگونی نژادی در این منطقه بسیار وسیع است. آتلانتیک میانه از قدیم الایام دروازه ی ورود مهاجران به ایالات متحده محسوب می شد
  • شهرنشینی و شهرسازی این منطقه بسیار پیشرفته است
  • زمستان های آتلانتیک میانه سرد و تابستان های آن گرم است
  • این منطقه با وجود هزینه های بالای زندگی نسبتا منطقه ی ثروتمندی به شمار می رود
  • از غذاهای لذیذ این بخش می توان به غذاهای دریایی و پیتزا اشاره کرد
  • مردم این منطقه عموما رک و بی پروا هستند و این ممکن است از نظر بعضی ها بی ادبی تلقی شود
  • بدون شک این منطقه مهم ترین منطقه ی ایالات متحده است. اینجا خانه ی دولت آمریکاست و نیویورک سی تی بزرگ ترین مرکز اقتصادی و فرهنگی کشور محسوب می شود
  • این منطقه علاوه بر ساحلی بودن؛ تا حدی کوهستانی نیز هست
  • مردم آتلانتیک میانه در مقایسه با اهالی ساحل غربی چندان اهل ریسک نیستند و محیط شغلی و فرهنگی سازمان یافته تر و منظم تری دارند
  • مردم این منطقه سطح سواد خوبی دارند. این منطقه از سیستم مدارس دولتی خوبی برخوردار بوده و خانه ی برخی از بهترین دانشگاه ها از جمله دانشگاه کلمبیا، پرینستون، جان هاپکینز، دانشگاه نیویورک، دانشگاه بوفالو، دانشگاه استونی بروک، دانشگاه پنسیلوانیا و ... است
  • اکثر جمعیت این منطقه معتقد به کلیسای کاتولیک رم هستند؛ هرچند سطح عقاید مذهبی آنها پایین تر از حد متوسط است
  • اهالی اینجا غالبا لیبرال هستند؛ به غیر از جمعیت روستاها که می توان غالبا محافظه کارشان دانست
  • صنعت سینما و سرگرمی این منطقه بسیار پیشرفته است و بسیاری از اهالی سینما و موسیقی کارشان را از نیویورک سی تی آغاز کرده اند
  • زیبایی های طبیعی و گردشگری بالادست نیویورک معمولا دست کم گرفته می شود
  • آتلانتیک میانه هم مثل نیوانگلند بر اساس استانداردهای آمریکایی کاملا تاریخی محسوب می شود
  • رشد جمعیت در این منطقه تقریبا متوقف شده است
  • از شهرهای اصلی آتلانتیک میانه می توان به نیویورک سی تی، فیلادلفیا، واشنگتن دی سی، بالتیمور، پیتزبورگ، نیوآرک، بوفالو، آلبانی و ویلمینگتون اشاره کرد
  • علاوه بر قدرت عظیم اقتصادی و فرهنگی آتلانتیک میانه، این منطقه پایتخت آمریکا را نیز در خود جای داده است؛ شهری که تصمیمات قدرتمندترین کشور دنیا در آن اخذ می شود
  • هرچند این منطقه به شهرهای شلوغش معروف است، اما یک منطقه ی رازآمیز بکر دارد؛ بالادست نیویورک که نسبت به سایر دیدنی های طبیعی بکر آمریکا دست کم گرفته می شود



منطقه جنوب (ویرجینیا، کارولینای شمالی و جنوبی، ویرجینیای غربی، جرجیا، فلوریدا، آلاباما، می سی سی پی، تنسی، کنتاکی، آرکانزاس، لوئیزیانا، تگزاس، اکلاهما)

مساحت: 835387 (2163642 کیلومتر مربع)
جمعیت: 112336036 نفر


  • زمستان های این منطقه معتدل است و بارش برف در آن تقریبا نزدیک به صفر است. همچنین این منطقه تابستان های گرم و مرطوبی دارد
  • کشاورزی از دیرباز در این منطقه رواج داشته و همچنان نیز دارد
  • اهالی این بخش رفتار بسیار دوستانه و گرمی دارند. جنوبی ها جزو میهمان نواز ترین مردمان آمریکا هستند
  • سرعت کم زندگی در جنوب یکی از شاخصه های آن است
  • گوناگونی نژادی در این منطقه بسیار زیاد است. تعداد بسیار زیادی سیاهپوست، لاتین و آسیایی در جنوب زندگی می کنند. فلوریدا و تگزاس خانه ی بسیاری از اسپانیایی زبان هاست و جمعیت گسترده ای از فرانسوی زبان ها هم در لوئیزیانا ساکن هستند. علیرغم گذشته ی سیاهی که این منطقه در رابطه با تبعیض نژادی داشته، در حال حاضر بهترین ترکیب نژادی را در ایالات متحده دارد
  • جنوب با وجود "کمربند انجیلی" که در آن واقع شده بسیار مذهبی محسوب می شود. به جز تعداد نسبتا زیادی از سکنه ی لوئیزیانا که به کلیسای کاتولیک رم که ریشه ی فرانسوی دارد معتقد هستند، اکثر جنوبی ها معتقد به کلیسای پروتستان اونجلیسم هستند. در حقیقت جنوب به عنوان منطقه ی توسعه یافته ای که از سطح بالای عقاید مذهبی برخوردار است، قطب جلودار مذهب در کشور و مناطق توسعه یافته محسوب میشود
  • دستورات غذایی جنوبی واقعا خوشمزه هستند. دستورات غذایی لوئیزیانا نوعی دستورات ترکیبی خیلی خاص هستند که ریشه ی کاجونی (کیجن) دارند. بهترین غذاهای باربکیو و بهترین مرغ های سوخاری جهان را می توان در جنوب پیدا کرد
  • جنوب هم مانند نیوانگلند از موقعیت های گردشگری نسبتا زیادی برای شکار، ماهیگیری، قایقرانی، پیاده روی و آفرود برخوردار است
  • با توجه به نرخ بالای فقر و علیرغم هزینه های پایین زندگی در جنوب که در واقع یکی از کمترین نرخ های هزینه ی زندگی در کشور محسوب می شود، این منطقه چندان ثروتمند نیست. برای مثال درآمد سالیانه 80 هزار دلار در جنوب خیلی بیشتر از ماساچوست ارزش و کارآمدی دارد
  • فوتبال دانشگاهی هم درست به اندازه ی مسیحیت در جنوب رایج است و برخی از بهترین تیم های ان سی ای ای کشور از لیگ اس ای سی جنوب شرقی کارشان را آغاز کرده اند
  • جنوب هم مانند نیوانگلند به لهجه ی مردمانش مشهور است؛ اما به دلیل افزایش گوناگونی نژادی در این منطقه، لهجه ی جنوبی دیگر همانند گذشته رایج نیست
  • کیفیت سیستم مدارس دولتی در جنوب پایین تر از حد استاندارد است؛ اما نباید فراموش کنیم که برخی از شناخته شده ترین و بهترین دانشگاه ها از جمله دانشگاه تولین، دانشگاه وندربیلت، دانشگاه کارولینای شمالی، دانشگاه دوک، دانشگاه ویک فارست و دانشگاه فنی جرجیا در این منطقه واقع شده اند
  • جنوب در حال تبدیل شدن به یکی از مناطق تاثیرگذار و قابل توجه ایالات متحده است جمعیت این منطقه به سرعت در حال افزایش است، بسیاری از شرکت ها در حال جابجایی به شهرهای جنوبی همچون دالاس و آتلانتا هستند و اخیر فلوریدا به عنوان سومین ایالت پرجمعیت کشور جای نیویورک را گرفته است. جنوب دارد دوباره برمی خیزد اما این بار به یک شکل خوب
  • طبیعت جنوب هم مثل جمعیت آن دارای گوناگونی جغرافیایی است. از بیابان های تگزاس گرفته تا چمنزارهای اکلاهما، کوهستان های تنسی و کارولینای شمالی و مرداب های لوئیزیانا و فلوریدا
  • شهرهای اصلی این منطقه عبارتند از هاستون، دالاس، آستین، جکسون ویل، اورلاندو، میامی، آتلانتا، شارلوت، ناشویل، ممفیس، نیواورلینز و بیرمنگام
  • هاستون؛ تگزاس. بزرگ ترین شهر منطقه ی جنوب با بیش از دو میلیون جمعیت که در زمینه های آمایشی، هوانوردی و انرژی جزو مراکز مدیریتی اصلی به شمار می رود
  • نهر لوئیزیانا (بایوس)؛ محل سکونت آکادین ها که پایه گزاران فرهنگ کاجون بوده اند



منطقه غرب میانه (ایلینویس، میشیگان، اوهایو، ایندیانا، آیوا، ویسکانسین، مینوستا، داکوتای شمالی و جنوبی، نبراسکا، کانزاس و میزوری)

مساحت: 734874 مایل (1903315 کیلومترمربع)
جمعیت: 68179351 نفر


  • این منطقه عموما به صنعت کشاورزی وابسته است؛ علی الخصوص در داکوتای شمالی و جنوبی، کانزاس و نبراسکا. هرچند تولیدات صنعتی، از دیرباز موتور صنعتی اقتصاد ایالات دریاچه های بزرگ (ایلینویس، میشیگان و ...) به شمار می رود
  • همه ی کارخانجات اتومبیل سازی آمریکا به غیراز تسلا در دترویت میشیگان تاسیس شده اند. فورد، GM و کریسلر همگی دترویت را خانه ی خود می دانند
  • به جز ایلینویس و مینوستا که تقریبا همواره از حزب آبی (دموکرات) حمایت می کنند، باقی ایالات منطقه هر کدام گرایش خاص خود را دارند. میشیگان و ویسکانسین ایالات میانه رو هستند، اوهایو و آیوا نیز میانه رو هستند اما گرایش شان بیشتر به سمت حزب جمهوری خواه است. نبراسکا، ایندیانا و میزوری تقریبا قرمز محسوب می شوند (حامی حزب جمهوری خواه) و داکوتای شمالی و جنوبی و کانزاس جزو قرمزترین ایالات کشور هستند. می توان گفت از لحاظ سیاسی این منطقه یکی از شدیدترین رقابت ها را نسبت به سایر مناطق کشور تجربه می کند
  • طبیعت این منطقه جلوه های گوناگونی دارد. از چمنزارهای داکوتای شمالی و جنوبی، نبراسکا و تگزاس و مزارع کشاورزی ایلینویس تا جنگل های کم پشت و دریاچه های شمال مینوستا، ویسکانسین و میشگان
  • بیشتر ایالات منطقه به علت کاهش تولید در حال دست و پنجه نرم کردن با رکود اقتصادی هستند؛ هرچند داکوتای شمالی به علت شکوفایی منابع سوختی یکی از سریع ترین نرخ های رشد اقتصادی در کشور را تجربه می کند و از اقتصاد سالمی برخوردار است
  • گوناگونی نژادی این منطقه با وجود تعداد بالای سیاهپوستان، آسیایی ها، لاتین ها و بومیان آمریکایی بسیار زیاد است. همچنین بخش نه چندان کوچکی از جمعیت مینوستا و داکوتای شمالی را سومالیایی ها تشکیل داده اند
  • این منطقه پذیرای تعداد زیادی مهاجر از آلمان و کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا بوده است. آشپزی در این منطقه بسیار ساده و دل بخواهی انجام شده و حجم زیادی شراب در دستورات غذایی آن استفاده می شود. در این میان ویسکانسین به شهرت تولیدکنندگان آبجویش شناخته می شود
  • اهالی این بخش از نظر مذهبی تقریبا میانه رو هستند و اعتقاد به کلیسای لوتران در این منطقه بیش از هر نقطه ی دیگری رایج است. عمده ترین علت این امر تعداد زیاد مهاجرانی است که از آلمان و کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا به اینجا آمده اند
  • زمستان های غرب میانه سرد و برفی و تابستان های آن داغ است
  • بیشتر اهالی این منطقه لهجه ی استاندارد آمریکایی دارند (یعنی لهجه ای که در برنامه های تلویزیونی و فیلم ها می شنوید)؛ هرچند بسیاری از مردم مینوستا و داکوتای شمالی لهجه ای دارند که شبیه به لهجه ی کانادایی ها به نظر می رسد
  • مردم این منطقه عموما سرحال هستند و رفتار کاملا دوستانه ای دارند
  • هزینه ی زندگی در این بخش بسیار کم است و شما هر درآمدی که داشته باشید، در این منطقه زندگی بهتری نسبت به سایر مناطق خواهید داشت
  • فرصت های تفریحی و گردشگری این منطقه بسیار زیاد است و شکار، قایقرانی و ماهیگیری کاملا در آن رواج دارد
  • کیفیت سیستم تحصیلی در ایالات مختلف این منطقه متفاوت است؛ اما می توان گفت غرب میانه خانه ی برخی از بهترین دانشگاه ها از جمله دانشگاه شیکاگو، دانشگاه نتردام، دانشگاه میشیگان و دانشگاه مارکت است
  • فوتبال دانشگاهی در این منطقه بسیار رایج است و از میان تیم های شناخته شده ی آن می توان به تیم دانشگاه میشیگان، ایالت میشیگان، ایالت اوهایو، نتردام و ... اشاره کرد. همچنین این بخش دستی بر آتش بسکتبال دانشگاهی دارد و تیم های موفقی همچون نتردام، دانشگاه ایندیانا، دانشگاه کانزاس و ... متعلق به آن است
  • به طول کل جمعیت این منطقه علی الخصوص در ایلینوس و میشیگان رو به کاهش است؛ به جز جمعیت داکوتای شمالی و جنوبی که سریعا در حال رشد است
  • شهرهای اصلی غرب میانه اعم اند از شیکاگو، مینیاپلیس، دترویت، کلمبوس، کلولند، فارگو، دس موینس، میلواکی، سینت لوئیس، ویچیتا، ایندیاناپلیس و ...
  • شیکاگو؛ ایلینویس. بزرگترین شهر جنوب با 7/2 میلیون سکنه و سومین شهر بزرگ ایالات متحده که از مراکز مهم اقتصادی و فرهنگی و یک شهر جهانی به شمار می رود
  • اتومبیل فورد اف 150 که در میشیگان ساخته شده، به مدت 20 سال پرفروش ترین وسیله ی نقلیه ی آمریکا و کانادا به شمار می رفت و هنوز هم مورد استفاده و خرید و فروش قرار می گیرد
  • دریاچه های بزرگ یکی از ویژگی های اصلی غرب میانه به شمار می روند و وجود این دریاچه ها این منطقه را به یک مرکز صنعتی بدل کرده است. دریاچه های بزرگ 21 درصد از حجم آب های تازه ی جهان را تشکیل می دهند



غرب کوهستانی (نوادا، یوتا، کلرادو، آیداهو، مونتانا، وایومینگ، آریزونا، نیومکزیکو)

مساحت: 863942 مایل (2237600 کیلومتر مربع)
جمعیت: 24158117 نفر


  • ایالات این منطقه از وسعت زیادی برخوردارند و تراکم جمعیتی کمی دارند. برای اینکه بتوانید مساحت آنها را تصور کنید باید گفت آنها از بسیاری از کشورهای جهان بزرگ ترند و بعضی از آنها دو و نیم برابر مساحت کل منطقه ی نیوانگلند هستند
  • این منطقه کاملا شهری است و اقتصاد آن متکی بر ارائه ی خدمات و استخراج از منابع است؛ ضمن اینکه دولت فدرال زمین های بسیاری در این منطقه را تحت مالکیت خود دارد
  • طبیعت این منطقه هم از بیابان های خشک و بایر تشکیل شده و هم از کوهستان های آلپی و جنگل. بسیاری از شگفتی های طبیعی زیبای آمریکا در این بخش قرار گرفته است
  • گوناگونی نژادی در این منطقه کاملا محسوس است و تعداد زیادی لاتین و بومی آمریکایی در آن زندگی می کنند. در برخی از ایالات غرب کوهستانی همچون آریزونا، نوادا، کلرادو و نیومکزیکو، زبان اسپانیایی کاملا رایج است
  • به استثناء ایالت یوتا که تنها ایالتی است که مورمن ها اکثریت جمعیت آن را تشکیل می دهند، اعتقادات مذهبی مردم این منطقه تقریبا کمتر از حد متوسط است. همچنین در آیداهو، وایومینگ، نوادا و آریزونا هم تعداد چشمگیری از مورمن ها زندگی می کنند
  • مردم این منطقه عموما به لهجه ی استاندارد آمریکایی صحبت می کنند (لهجه ای که در تلویزیون و فیلم ها می شنوید)
  • این منطقه موقعیت های گردشگری بسیاری دارد؛ علی الخصوص برای پیاده روی، اسکی و آفرود
  • بله! کابوی ها (گاوچران ها) هنوز وجود دارند؛ علی الخصوص در مونتانا و وایومینگ. اما این روزها به جای اسب سواری، سوار تراکتور و ماشین های شاسی بلند می شوند
  • تابستان های این منطقه معمولا گرم و خشک است؛ هرچند در بیشتر بخش های کوهستانی آن زمستان ها سرد و برفی است
  • به دلیل میزان کم بارش باران در این منطقه، کشاورزی در آن تنها از راه آبیاری ممکن است
  • بسیاری از جاده های این منطقه و حوالی آن یکنواخت و مستقیم است و ممکن است مایل ها رانندگی کنید بدون آنکه چشمتان به هیچ امکانات جاده ای بخورد. غرب آمریکا به شما این امکان را می دهد که تا حدودی متوجه وسعت بسیار زیاد آمریکا بشوید
  • این منطقه از لحاظ گرایشات سیاسی نیز تنوع گسترده ای دارد. نیومکزیکو از حزب دموکرات حمایت می کند و کلرادو و نوادا هم با وجود میانه روی بیشتر به سمت این حزب گرایش دارند. آریزونا و مونتانا بیشتر به سمت حزب جمهوری خواه گرایش دارند و یوتا و آیداهو کاملا قرمز هستند
  • جمعیت این منطقه علی الخصوص در یوتا، کلرادو، نوادا و آریزونا به سرعت رو به افزایش است؛ ضمن اینکه این بخش از جمعیت جوانی برخوردار است
  • شهرهای اصلی غرب کوهستانی عبارتند از فونیکس، لاس وگاس، دنور، شهر دریاچه ی نمک، توسان، بویس، بیلینگز، آلبوکرکی، کلرادو اسپرینگز و شاین
  • فونیکس؛ آریزونا. بزرگ ترین شهر منطقه ی غرب کوهستانی با بیش از 5/1 میلیون نفر جمعیت که در میانه ی یک صحرای بایر واقع شده است
  • شهر دریاچه ی نمک خانه ی مرکز اصلی و مدیریتی کلیسای مورمن ها در جهان است. غرب کوهستانی آمریکا تنها نقطه در این کشور است که بخش قابل توجهی از جمعیت آن را مورمن ها تشکیل داده اند


آلاسکا و هاوایی

مساحت: 674199 مایل (1746167 کیلومتر مربع)
جمعیت: 2167333 نفر


  • آلاسکا و هاوایی تنها ایالاتی هستند که به ایالات متحده متصل نیستند
  • هاوایی حتی جزو آمریکای شمالی هم محسوب نمی شود، بلکه در اقیانوسیه واقع شده و شمالی ترین مجمع الجزایر پلینزی به شمار می رود
  • آلاسکا شمالی ترین ایالت نسبت به ایالات متحده است که بخشی از آن بالای قطب شمال واقع شده است
  • آلاسکا دورافتاده ترین ایالت آمریکا نسبت به سایر ایالات است که کمترین تراکم جمعیتی را نیز در میان این ایالات دارد
  • آلاسکا و هاوایی گوناگونی نژادی بسیار گسترده ای دارند. آلاسکا محل زندگی تعداد بسیاری از بومیان آمریکایی است و جمعیت هاوایی هم معجونی است از بومیان خود هاوایی، آسیایی ها، سیاهپوستان، سفیدپوستان و ... . در هر دو این ایالات زبان های بومی اقلیت ها کاملا در میان آنها رایج است
  • در هر دو این ایالات اعتقادات مذهبی کمتر از حد متوسط است
  • هاوایی کاملا طرفدار حزب دموکرات و آلاسکا کاملا طرفدار حزب جمهوری خواه است
  • در آلاسکا هم همچون نیوانگلند و ساحل غربی استفاده از ماریجوانا کاملا رایج است و جمعیت بسیار زیادی آن را به صورت تفریحی مصرف می کنند
  • در بیشتر مناطق آلاسکا با وجود تندراهای شمالی وسیع ( دشت های بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی) زندگی انسان غیرممکن است. همچنین در اکثر نواحی این ایالت مردم بیشتر سال را با سرمای بسیار زیاد سر می کنند و تعداد روزهای گرم تابستان بسیار کم است. اما هاوایی یک بهشت گرمسیری است که در بیشتر روزهای سال گرم است
  • همانطور که پیش تر گفته شد، طبیعت آلاسکا شامل کوهستان ها، جنگل ها، تندرا ها و ... شده و طبیعت هاوایی مملو از آتشفشان های فعال، سواحل زیبا و جنگل های بارانی گرمسیری است
  • با توجه به هزینه های تدارکاتی در هر دو این ایالات، هزینه ی زندگی در آنها بالاست
  • شهرهای اصلی این بخش اعمند از هونولولو، انکوریج، فیربنکز و هیلو
  • دنالی؛ مرتفع ترین قله ی ایالات متحده و آمریکای شمالی با 20 هزار و 310 پا ارتفاع (6190 متر). قله ی مونت واشنگتن در مقابل این قله به تپه ای کوچک می ماند
 

مطالب مرتبط