افزایش رسوایی‌های اخلاقی در میان نیروی دریایی ویژه آمریکا
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
تیراندازی در آمریکا؛ حداقل ۱۹ نفر کشته شدند
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
افزایش رسوایی‌های اخلاقی در میان نیروی دریایی ویژه آمریکا
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
تیراندازی در آمریکا؛ حداقل ۱۹ نفر کشته شدند
۱۲ مرداد ۱۳۹۸

چگونه ممکن است ترامپ با از دست دادنِ 5 میلیون رأی باز هم در انتخاباتِ 2020 پیروز شود؟


منبع: NBC
نویسنده: دیوید واسرمن (David Wasserman)
به دنبالِ توئیت هایی که ترامپ در آنها از چند تن ا زنانِ غیرِسفیدپوستِ ترقی‌خواهِ عضوِ کنگره خواسته بود به کشورهایشان باز گردند (در حالی که سه تن از آنان زاده ی آمریکا هم بودند)، دموکراتها امیدوار شدند که بادِ موافقِ این اظهارات بر آتشِ تنوعِ نژادیِ روزافزونِ رأی‌دهندگانِ آمریکایی بدمد و احتمالِ پیروزیِ مجددِ وی را سخت بسوزاند.

اما حقیقتِ تلخی که دموکراتها باید بپذیرند این است که بخشِ عمده ی ناهمگونی‌های نژادی در ایالتهایی است که در تعیینِ آراءِ کالجِ الکترال کمترین تأثیر را دارند.

هولناک‌ترین کابوسِ دموکراتها در نوامبرِ 2016 تعبیر شد، زمانی که هیلاری کلینتون 2.9 میلیون رأی بیشتر از ترامپ کسب کرد اما ترامپ با خیالِ راحت آراءِ کالجِ الکترال را با اختلافِ 306 به 232 از آنِ خود کرد. دموکراتها خیلی تلاش می کنند که این نتیجه را از خاطرِ خود پاک کنند، اما اگر آن را ناشی از تصادف و شانس بدانند، خود را به خواب زده اند. در سالِ 2020، ممکن است ترامپ حتی 5 میلیون از رقیبِ خود کمتر رأی بیاورد اما برای دورِ دوم پیروزِ انتخابات گردد.


دو ایالتِ پرجمعیت‌ترِ آمریکا یعنی تگزاس و کالیفرنیا در صدرِ مشکلاتِ دموکراتها قرار دارند.

تنوعِ نژادی در این دو ایالتِ پروزن خیلی سریعتر از باقیِ کشور دارد اتفاق می افتد (به واسطه ی جمعیتِ لاتین و آسیایی) و آن دو را به سمتِ دموکرات شدن پیش می برد. با این حال نه کالیفرنیای دموکرات و نه تگزاسِ جمهوریخواه نقشِ سرنوشت‌سازی در انتخاباتِ 2020 نخواهند داشت و چه بسا میلیونها رأی از جانبِ دموکراتها هرز برود.

از چهار سالِ قبل که برآوردهای آماری در دسترس است، جمعیتِ شهروندانِ سنِ رأیِ غیرِسفیدپوستِ کالیفرنیا طیِ جهشی انفجاری، 1585499 نفر افزایش یافته و در عوض تعدادِ شهروندانِ سنِ رأیِ سفیدپوستِ این ایالت 162715 تن کاهش داشته است. باید با جمهوریخواهانِ این ایالت خداحافظی کرد؛ زیرا که در می 2018 رأی دهندگانِ جمهوریخواهِ آن برای نخستین بار به جایگاهِ سوم و پس از رأی دهندگانِ «فاقدِ گرایشِ حزبی» تنزل کردند. در سالِ 2016، کلینتون توانست اختلافِ 3 میلیونیِ اوباما با رقیبِ جمهوریخواه در انتخاباتِ 2012 در ایالتِ کالیفرنیا را به اختلافی 4.2 میلیونی برساند. اما اگر 1.2 میلیون رأیِ دیگر هم به این اختلاف افزوده شود دریغ است که حتی یک رأی‌ِ الکترال به سبدِ نامزدِ دموکراتِ انتخاباتِ 2020 افزوده گردد.

در همین مقطعِ زمانی، به جمعیتِ شهروندانِ سنِ رأیِ غیرِسفیدپوستِ تگزاس 1188514 تن افزوده شده و تنها 200002 نفر به شهروندانِ سفیدپوستِ در سنِ رأیِ این ایالت اضافه شده. شکوفاییِ اقتصادیِ تگزاس نیروی کارِ متخصص را از نژادهای مختلف به مراکزِ شهریِ پررونقی همچون دالاس، هوستون، آستین و سن آنتونیو جذب کرده و وزنِ سیاسیِ ایالت را در جناحِ چپ سنگین‌تر نموده است؛ به خصوص که آراءِ جمهوریخواهان در مناطقِ بی پیشرفتِ روستایی ثابت مانده است. در 2016، کلینتون توانست عقب‌ماندگیِ اوباما از رقیبِ جمهوریخواه در انتخاباتِ 2012 در ایالتِ تگزاس را از 1.2 میلیون رأی به اندکی بیش از 800000 رأی کاهش دهد. اما اگر 800000 رأی دیگر هم از این اختلاف کم شود، باز دریغ است که حتی یک رأیِ الکترال به سبدِ نامزدِ دموکراتِ انتخاباتِ 2020 افزوده گردد.

ناکارآمدیِ بالقوه ی دموکراتها محدود به کالیفرنیا و تگزاس نمی شود. فهرستِ 15 ایالتِ‌ آمریکا که سرعتِ تنوعِ نژادی شان بیشتر از بقیه است شاملِ ایالتهای آبی‌رنگِ نیویورک، ماساچوست، مریلند، واشینگتن و اوریگان نیز می شود که جمعیتِ دموکراتها در آنها اگرچه قابلِ ملاحظه است اما خطری برای جمهوریخواهان نیست.

از طرفی، در نواره ی باریکی از ایالتها که بیشترین تأثیر را در تعیینِ آراءِ الکترال دارند، رشدِ ناهمگونیِ نژادی با سرعتِ یادشده اتفاق نمی افتد؛ عاملی که به ترامپ شدیداً کمک می کند.

در انتخاباتِ 2016، پیروزیِ ترامپ مدیونِ سه ایالتی بود که او با کمتر از یک درصد اختلاف در آنها پیروز شد: میشیگان (0.2 درصد)، پنسیلوانیا (0.7درصد) و ویسکانسین (0.8درصد). هر سه ی این ایالتهای عمدتاً سفیدپوست بیشترین سهمِ رأی دهندگانِ سفیدپوستِ فاقدِ تحصیلاتِ دانشگاهیِ کشور را در خود دارند. این جماعت در بلند مدت از گرایشاتِ دموکراتیکِ خود فاصله گرفته اند. و اما سهمِ غیرِسفیدپوستانِ واجدِ شرایطِ رأی دادن در این هر سه ایالت تنها یک چهارم الی یک دومِ آن میزانی که در کالیفرنیا، تگزاس و نوادا شاهدش هستیم افزایش یافته است.

دموکراتها با تمامِ وجود دل به این خوش کرده اند که در سالِ 2018 در انتخاباتِ فرمانداران و مجلسِ سنا، در میشیگان و پنسیلوانیا و ویسکانسین قاطعانه پیروز شده اند و برای بازپس گرفتنِ مجلسِ نمایندگان نیز 2 کرسی در میشیگان و 4 کرسی در پنسیلوانیا پیشروی کرده اند.

لیکن ترامپ می تواند علیرغمِ باختنِ میشیگان و پنسیلوانیا باز هم در کالجِ الکترال پیروز شود، مادامی که در سایرِ ایالتهایی که در 2016 برده بود پیروز باشد. ضمنِ اینکه پیروزیِ دموکراتها در ویسکانسین در 2018 چندان قاطع هم نبود. آنها با وجودِ داشتنِ طرفدارانِ قابلِ قبول در این ایالت، رقابتِ فرمانداران را تنها با یک درصد اختلاف بردند و نتوانستند در مجلسِ نمایندگانِ آن کرسیِ جدیدی را تصرف کنند. اگر تعدادِ کافی از رأی دهندگان به ترامپ که در انتخاباتِ 2018 شرکت نکرده بودند، در انتخاباتِ 2020 پای صندوقهای رأی برگردند، ایالتِ ویسکانسین نیز می تواند به آسانی رنگِ قرمز به خود بگیرد.

سه ایالت هستند که ترامپ در 2016 با کمتر از سه درصد اختلاف آنها را برده بود و می توانند نقشِ تعیین‌کننده ای در 2020 داشته باشند: آریزونا (3.5درصد)، فلوریدا (1.2درصد) و کارولینای شمالی (3.7درصد).

از این سه ایالتِ جنوبی، در فلوریدا رقابتِ 2016 از همه تنگاتنگ‌تر بوده است و با این حال همچنان یکی از بزرگترین ناکامی های دموکراتهاست.

از چهار سالِ پیش که اطلاعاتِ آماری موجود است، این هشتمین افزایشِ ناگهانی‌ئی است که در میزانِ غیرسفیدپوستانِ واجدِ شرایطِ رأی در آمریکا اتفاق افتاده است. با این حال در ایالتِ فلوریدا، گرایش به سمتِ ترامپ است. هجومِ ناگهانیِ بازنشستگانِ محافظه کارِ ساکنِ میانه‌ی غربی (شمالِ مرکزیِ آمریکا) به سوی پن‌هندل (Panhandle) و ساحلِ خلیج (Gulf Coast)، در کنارِ حمایتِ فراتر از انتظارِ هیسپانیکها از کاندیداهای جمهوریخواه، روشن می سازد که چرا سناتور ریک اسکات (Sen. Rick) و فرماندار ران دیسانتیس (Ron DeSantis) که هر دو جمهوریخواه بودند در سالِ 2018 این «موجِ آبی» را به مبارزه طلبیدند. شاید مغتنم ترین فرصتِ دموکراتها در انتخاباتِ 2020 آریزونا باشد که رأی دهندگانش خیلی روستایی نیستند و از لحاظِ سرعتِ افزایشِ شهروندانِ واجدِ شرایطِ غیرِسفیدپوستش رتبه ی سوم را در کشور دارد یعنی پس از نوادا و کالیفرنیا.

بر خلافِ فلوریدا که دموکراتها یک کرسیِ سنا را از دست دادند، در آریزونا یک کرسیِ دیگر را در سالِ 2018 در سنا تصاحب کردند. کارولینای شمالی هم به خاطرِ وجودِ مناطقی همچون مثلثِ تحقیقاتی (Research Triangle)، شهرِ شارلوت و سه‌گانه ی پیدمانت (Piedmont Triad) می تواند همچنان رقابت‌آمیز باشد و متخصصانِ جوانِ چپگرا را به خود جذب کند.

روی هم رفته، این شش ایالت (آریزونا، فلوریدا، میشیگان، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا و ویسکانسین) در تعیینِ اینکه کدام کاندیدا 270 رأیِ الکترال را از آنِ خود خواهد کرد بیشترین نقش و اهمیت را دارند. این بدان معنا نیست که سایرِ ایالتها بی‌اهمیت هستند. ممکن است ترامپ بتواند ایالتِ مین،‌ مینه سوتا، نوادا یا نیوهمپشیر را ببرد یا اینکه نامزدِ دموکراتها بتواند ایالتِ جرجیا، آیوا، اوهایو یا تگزاس را ببرد. اما هر کدام از این دو احتمال که به وقوع بپیوندد،‌ انتخاباتِ پیشِ رو ناوردگاهی خواهد بود که پیروزِ آن احتمالاً آن کسی است که از پسِ این شش ایالتِ سرنوشت‌ساز به راحتی برآمده باشد.

نتیجه‌گیری: ترامپ در باتلاقِ محبوبیتِ 50-40درصدی گیر کرده و راهِ صعبی تا پیروزیِ مجدد دارد. اما متمرکز بودنِ نژادهای متنوّع در ایالتهایی که در رقابت وزنه محسوب نمی شوند، به ویژه کالیفرنیا و تگزاس، ممکن است شکافِ بینِ آراءِ مردمی و کالجِ الکترال را هرچه بیشتر کند و این راه را برای وی هموارتر نماید. ترامپ می تواند یکبارِ دیگر با کمتر از 47درصدِ آراء پیروز شود، که از میزانِ رأیِ مردمی ئی که کاندیدای دموکرات احتمالاً به آن نیاز داشته باشد بسیار پایین تر است.

آخرین سناریوی ترسناکِ احتمالی برای دموکراتها این است که ترامپ بیش از پنج میلیون از آراءِ مردمیِ خود را از دست بدهد و نماینده ی دموکراتها مجدداً میشیگان و پنسیلوانیا را به رنگِ خود (آبی) درآورد، و با این همه ترامپ ایالتهای آریزونا، فلوریدا، کارولینای شمالی، ویسکانسین و حوزه ی دومِ انتخاباتیِ مین (یکی از سفیدپوست‌ترین و دانشگاه‌نرفته ترین حوزه های انتخاباتیِ آمریکا) را با چنگ و دندان حفظ کرده و با دو رأیِ الکترال مجدداً در انتخابات پیروز شود.

سناریویی چنین عجیب البته چندان محتمل نیست، اما پس از انتخاباتِ 2016، دموکراتها نباید آن را هم دور از ذهن بدانند.

مطالب مرتبط




چگونه ممکن است ترامپ با از دست دادنِ 5 میلیون رأی باز هم در انتخاباتِ 2020 پیروز شود؟


منبع: NBC
نویسنده: دیوید واسرمن (David Wasserman)
به دنبالِ توئیت هایی که ترامپ در آنها از چند تن ا زنانِ غیرِسفیدپوستِ ترقی‌خواهِ عضوِ کنگره خواسته بود به کشورهایشان باز گردند (در حالی که سه تن از آنان زاده ی آمریکا هم بودند)، دموکراتها امیدوار شدند که بادِ موافقِ این اظهارات بر آتشِ تنوعِ نژادیِ روزافزونِ رأی‌دهندگانِ آمریکایی بدمد و احتمالِ پیروزیِ مجددِ وی را سخت بسوزاند.

اما حقیقتِ تلخی که دموکراتها باید بپذیرند این است که بخشِ عمده ی ناهمگونی‌های نژادی در ایالتهایی است که در تعیینِ آراءِ کالجِ الکترال کمترین تأثیر را دارند.

هولناک‌ترین کابوسِ دموکراتها در نوامبرِ 2016 تعبیر شد، زمانی که هیلاری کلینتون 2.9 میلیون رأی بیشتر از ترامپ کسب کرد اما ترامپ با خیالِ راحت آراءِ کالجِ الکترال را با اختلافِ 306 به 232 از آنِ خود کرد. دموکراتها خیلی تلاش می کنند که این نتیجه را از خاطرِ خود پاک کنند، اما اگر آن را ناشی از تصادف و شانس بدانند، خود را به خواب زده اند. در سالِ 2020، ممکن است ترامپ حتی 5 میلیون از رقیبِ خود کمتر رأی بیاورد اما برای دورِ دوم پیروزِ انتخابات گردد.



دو ایالتِ پرجمعیت‌ترِ آمریکا یعنی تگزاس و کالیفرنیا در صدرِ مشکلاتِ دموکراتها قرار دارند.

تنوعِ نژادی در این دو ایالتِ پروزن خیلی سریعتر از باقیِ کشور دارد اتفاق می افتد (به واسطه ی جمعیتِ لاتین و آسیایی) و آن دو را به سمتِ دموکرات شدن پیش می برد. با این حال نه کالیفرنیای دموکرات و نه تگزاسِ جمهوریخواه نقشِ سرنوشت‌سازی در انتخاباتِ 2020 نخواهند داشت و چه بسا میلیونها رأی از جانبِ دموکراتها هرز برود.

از چهار سالِ قبل که برآوردهای آماری در دسترس است، جمعیتِ شهروندانِ سنِ رأیِ غیرِسفیدپوستِ کالیفرنیا طیِ جهشی انفجاری، 1585499 نفر افزایش یافته و در عوض تعدادِ شهروندانِ سنِ رأیِ سفیدپوستِ این ایالت 162715 تن کاهش داشته است. باید با جمهوریخواهانِ این ایالت خداحافظی کرد؛ زیرا که در می 2018 رأی دهندگانِ جمهوریخواهِ آن برای نخستین بار به جایگاهِ سوم و پس از رأی دهندگانِ «فاقدِ گرایشِ حزبی» تنزل کردند. در سالِ 2016، کلینتون توانست اختلافِ 3 میلیونیِ اوباما با رقیبِ جمهوریخواه در انتخاباتِ 2012 در ایالتِ کالیفرنیا را به اختلافی 4.2 میلیونی برساند. اما اگر 1.2 میلیون رأیِ دیگر هم به این اختلاف افزوده شود دریغ است که حتی یک رأی‌ِ الکترال به سبدِ نامزدِ دموکراتِ انتخاباتِ 2020 افزوده گردد.

در همین مقطعِ زمانی، به جمعیتِ شهروندانِ سنِ رأیِ غیرِسفیدپوستِ تگزاس 1188514 تن افزوده شده و تنها 200002 نفر به شهروندانِ سفیدپوستِ در سنِ رأیِ این ایالت اضافه شده. شکوفاییِ اقتصادیِ تگزاس نیروی کارِ متخصص را از نژادهای مختلف به مراکزِ شهریِ پررونقی همچون دالاس، هوستون، آستین و سن آنتونیو جذب کرده و وزنِ سیاسیِ ایالت را در جناحِ چپ سنگین‌تر نموده است؛ به خصوص که آراءِ جمهوریخواهان در مناطقِ بی پیشرفتِ روستایی ثابت مانده است. در 2016، کلینتون توانست عقب‌ماندگیِ اوباما از رقیبِ جمهوریخواه در انتخاباتِ 2012 در ایالتِ تگزاس را از 1.2 میلیون رأی به اندکی بیش از 800000 رأی کاهش دهد. اما اگر 800000 رأی دیگر هم از این اختلاف کم شود، باز دریغ است که حتی یک رأیِ الکترال به سبدِ نامزدِ دموکراتِ انتخاباتِ 2020 افزوده گردد.

ناکارآمدیِ بالقوه ی دموکراتها محدود به کالیفرنیا و تگزاس نمی شود. فهرستِ 15 ایالتِ‌ آمریکا که سرعتِ تنوعِ نژادی شان بیشتر از بقیه است شاملِ ایالتهای آبی‌رنگِ نیویورک، ماساچوست، مریلند، واشینگتن و اوریگان نیز می شود که جمعیتِ دموکراتها در آنها اگرچه قابلِ ملاحظه است اما خطری برای جمهوریخواهان نیست.

از طرفی، در نواره ی باریکی از ایالتها که بیشترین تأثیر را در تعیینِ آراءِ الکترال دارند، رشدِ ناهمگونیِ نژادی با سرعتِ یادشده اتفاق نمی افتد؛ عاملی که به ترامپ شدیداً کمک می کند.

در انتخاباتِ 2016، پیروزیِ ترامپ مدیونِ سه ایالتی بود که او با کمتر از یک درصد اختلاف در آنها پیروز شد: میشیگان (0.2 درصد)، پنسیلوانیا (0.7درصد) و ویسکانسین (0.8درصد). هر سه ی این ایالتهای عمدتاً سفیدپوست بیشترین سهمِ رأی دهندگانِ سفیدپوستِ فاقدِ تحصیلاتِ دانشگاهیِ کشور را در خود دارند. این جماعت در بلند مدت از گرایشاتِ دموکراتیکِ خود فاصله گرفته اند. و اما سهمِ غیرِسفیدپوستانِ واجدِ شرایطِ رأی دادن در این هر سه ایالت تنها یک چهارم الی یک دومِ آن میزانی که در کالیفرنیا، تگزاس و نوادا شاهدش هستیم افزایش یافته است.

دموکراتها با تمامِ وجود دل به این خوش کرده اند که در سالِ 2018 در انتخاباتِ فرمانداران و مجلسِ سنا، در میشیگان و پنسیلوانیا و ویسکانسین قاطعانه پیروز شده اند و برای بازپس گرفتنِ مجلسِ نمایندگان نیز 2 کرسی در میشیگان و 4 کرسی در پنسیلوانیا پیشروی کرده اند.

لیکن ترامپ می تواند علیرغمِ باختنِ میشیگان و پنسیلوانیا باز هم در کالجِ الکترال پیروز شود، مادامی که در سایرِ ایالتهایی که در 2016 برده بود پیروز باشد. ضمنِ اینکه پیروزیِ دموکراتها در ویسکانسین در 2018 چندان قاطع هم نبود. آنها با وجودِ داشتنِ طرفدارانِ قابلِ قبول در این ایالت، رقابتِ فرمانداران را تنها با یک درصد اختلاف بردند و نتوانستند در مجلسِ نمایندگانِ آن کرسیِ جدیدی را تصرف کنند. اگر تعدادِ کافی از رأی دهندگان به ترامپ که در انتخاباتِ 2018 شرکت نکرده بودند، در انتخاباتِ 2020 پای صندوقهای رأی برگردند، ایالتِ ویسکانسین نیز می تواند به آسانی رنگِ قرمز به خود بگیرد.

سه ایالت هستند که ترامپ در 2016 با کمتر از سه درصد اختلاف آنها را برده بود و می توانند نقشِ تعیین‌کننده ای در 2020 داشته باشند: آریزونا (3.5درصد)، فلوریدا (1.2درصد) و کارولینای شمالی (3.7درصد).

از این سه ایالتِ جنوبی، در فلوریدا رقابتِ 2016 از همه تنگاتنگ‌تر بوده است و با این حال همچنان یکی از بزرگترین ناکامی های دموکراتهاست.

از چهار سالِ پیش که اطلاعاتِ آماری موجود است، این هشتمین افزایشِ ناگهانی‌ئی است که در میزانِ غیرسفیدپوستانِ واجدِ شرایطِ رأی در آمریکا اتفاق افتاده است. با این حال در ایالتِ فلوریدا، گرایش به سمتِ ترامپ است. هجومِ ناگهانیِ بازنشستگانِ محافظه کارِ ساکنِ میانه‌ی غربی (شمالِ مرکزیِ آمریکا) به سوی پن‌هندل (Panhandle) و ساحلِ خلیج (Gulf Coast)، در کنارِ حمایتِ فراتر از انتظارِ هیسپانیکها از کاندیداهای جمهوریخواه، روشن می سازد که چرا سناتور ریک اسکات (Sen. Rick) و فرماندار ران دیسانتیس (Ron DeSantis) که هر دو جمهوریخواه بودند در سالِ 2018 این «موجِ آبی» را به مبارزه طلبیدند. شاید مغتنم ترین فرصتِ دموکراتها در انتخاباتِ 2020 آریزونا باشد که رأی دهندگانش خیلی روستایی نیستند و از لحاظِ سرعتِ افزایشِ شهروندانِ واجدِ شرایطِ غیرِسفیدپوستش رتبه ی سوم را در کشور دارد یعنی پس از نوادا و کالیفرنیا.

بر خلافِ فلوریدا که دموکراتها یک کرسیِ سنا را از دست دادند، در آریزونا یک کرسیِ دیگر را در سالِ 2018 در سنا تصاحب کردند. کارولینای شمالی هم به خاطرِ وجودِ مناطقی همچون مثلثِ تحقیقاتی (Research Triangle)، شهرِ شارلوت و سه‌گانه ی پیدمانت (Piedmont Triad) می تواند همچنان رقابت‌آمیز باشد و متخصصانِ جوانِ چپگرا را به خود جذب کند.

روی هم رفته، این شش ایالت (آریزونا، فلوریدا، میشیگان، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا و ویسکانسین) در تعیینِ اینکه کدام کاندیدا 270 رأیِ الکترال را از آنِ خود خواهد کرد بیشترین نقش و اهمیت را دارند. این بدان معنا نیست که سایرِ ایالتها بی‌اهمیت هستند. ممکن است ترامپ بتواند ایالتِ مین،‌ مینه سوتا، نوادا یا نیوهمپشیر را ببرد یا اینکه نامزدِ دموکراتها بتواند ایالتِ جرجیا، آیوا، اوهایو یا تگزاس را ببرد. اما هر کدام از این دو احتمال که به وقوع بپیوندد،‌ انتخاباتِ پیشِ رو ناوردگاهی خواهد بود که پیروزِ آن احتمالاً آن کسی است که از پسِ این شش ایالتِ سرنوشت‌ساز به راحتی برآمده باشد.

نتیجه‌گیری: ترامپ در باتلاقِ محبوبیتِ 50-40درصدی گیر کرده و راهِ صعبی تا پیروزیِ مجدد دارد. اما متمرکز بودنِ نژادهای متنوّع در ایالتهایی که در رقابت وزنه محسوب نمی شوند، به ویژه کالیفرنیا و تگزاس، ممکن است شکافِ بینِ آراءِ مردمی و کالجِ الکترال را هرچه بیشتر کند و این راه را برای وی هموارتر نماید. ترامپ می تواند یکبارِ دیگر با کمتر از 47درصدِ آراء پیروز شود، که از میزانِ رأیِ مردمی ئی که کاندیدای دموکرات احتمالاً به آن نیاز داشته باشد بسیار پایین تر است.

آخرین سناریوی ترسناکِ احتمالی برای دموکراتها این است که ترامپ بیش از پنج میلیون از آراءِ مردمیِ خود را از دست بدهد و نماینده ی دموکراتها مجدداً میشیگان و پنسیلوانیا را به رنگِ خود (آبی) درآورد، و با این همه ترامپ ایالتهای آریزونا، فلوریدا، کارولینای شمالی، ویسکانسین و حوزه ی دومِ انتخاباتیِ مین (یکی از سفیدپوست‌ترین و دانشگاه‌نرفته ترین حوزه های انتخاباتیِ آمریکا) را با چنگ و دندان حفظ کرده و با دو رأیِ الکترال مجدداً در انتخابات پیروز شود.

سناریویی چنین عجیب البته چندان محتمل نیست، اما پس از انتخاباتِ 2016، دموکراتها نباید آن را هم دور از ذهن بدانند.

مطالب مرتبط