با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهمستند لابی اسرائیل در انگلیس | قسمت چهارم | خرابکاری
۲۲ تیر ۱۳۹۸فیس بوک رکورد بالاترین جریمه نقض حریم خصوصی را شکست / ۵ میلیارد دلار بهای بی احترامی به امنیت کاربران
۲۲ تیر ۱۳۹۸مزارع خانوادگی
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکایکی از تفریحات خانوادههای بچهدار امریکایی گذروندن یک صبح تا عصر در یک مزرعه هست. یعنی اصلا مزارعی در اطراف شهرها به وجود اومدن که بچهها، از کودک چند ماهه تا نوجوونها، میتونن از نزدیک با چنین فضایی آشنا بشن. خب برای جوامع پیشرفتهی صنعتی این خودش یه جور تفریح شیک و ناب به حساب میاد که بتونن یک روز رو وسط زمینهای کشاورزی و زیر آفتاب داغ همراه با استشمام بوی مطبوع دامهای مزرعه بگذرونن.
اینجاست که کودک امریکایی تمام صحنههای شعر جذاب اولد مکدانلد رو که از بچگی شنیده و فقط در ذهنش تصور کرده، از نزدیک میبینه و لمس میکنه. اینجا میتونین برین سر زمین و برحسب فصل سال و محصول مورد برداشت مثلا توتفرنگی، پرتقال، کدوتنبل، و انواع سبزیجات رو با دستهای خودتون بچینید و بعد از پرداخت پولش با خودتون ببرید خونه تا مزهی واقعی توتفرنگی آبدار آفتابخورده رو بعد از سالها بچشید. یا میتونید یه برس گنده دست بگیرید و بزنید تو دل گلهی گوسفندها و بدون حساس شدن نسبت به اونچه که زیر کفشهاتون در حال له شدن هست، پشم گوسفندها رو برس بزنید. بعد یه دفعه چندین راس بزبز قندی به طرف شما هجوم بیارن و با تصور اینکه شما براشون خوراکی آوردین شروع به لیس زدن دست و پاتون بکنن.
تازه تو اینجور مزارع نمایشی، یه سری وسایل یا حیوانات خاص فقط با هدف جذاب شدن روز شما وجود داره. مثلا بچههایی که قد و وزنشون از حد مشخصی کمتر هست میتونن سوار اسبهای کوچیک پونی بشن و یه چند باری دور خودشون بچرخن تا بفهمن اون پونیهای برقی که تو شهربازی سوار میشدن از نزدیک چه شکلی هستن. یا مثلا پشتههای بزرگ و فشردهی یونجه روی هم چیده شدن و ازش یه تپهی بزرگ درست کردن تا فرزند دلبند شما با هیجان از تپهی یونجهها بالا بره و شما ازش از بالای قله عکس یادگاری بگیرین به مناسبت موفقیتش در فتح قلهی یونجهها.
جالب اینجاست که در بیشتر این مزارع، البته نه همهشون، شما میتونید در حین چیدن محصول ازش نوش جان هم بکنین و در آخر بابت اون مقداری که با خودتون از سر زمین خارج میکنین هزینه بدین. البته بر خلاف تصور خیلیا اینجا با وجودی که دستمزد کارگر بابت برداشت و بستهبندی و هزینهی انتقال محصول به شهر وجود نداره، اما قیمت وزنی بیشتری بابت محصولات پرداخت میکنید؛ نسبت به میوه و سبزیجاتی که بستهبندی شده و آماده و تر و تمیز از فروشگاه سر خیابونتون میخرید. دلیلش هم اینه که اینجور مزارع ادعا میکنن که محصولاتشون غیرتراریخته و با روشهای سنتی و نه گلخانهای و صنعتی تولید میشه و نتیجتا شما برای سه تا دونه پرتقال همچین مزارع/باغاتی به اندازهی دو پوند پرتقال تراریختهی فروشگاهی پول میدین.
ولی از حق نگذریم مزهی واقعی میوههای دوران کودکیتون در ایران، همون میوههایی که مادرتون از مغازهی سر کوچه یا از وانتی در حال گذر از کوچه میخریدید رو دوباره زیر زبونتون میچشید؛ یادش بخیر...
اینجاست که کودک امریکایی تمام صحنههای شعر جذاب اولد مکدانلد رو که از بچگی شنیده و فقط در ذهنش تصور کرده، از نزدیک میبینه و لمس میکنه. اینجا میتونین برین سر زمین و برحسب فصل سال و محصول مورد برداشت مثلا توتفرنگی، پرتقال، کدوتنبل، و انواع سبزیجات رو با دستهای خودتون بچینید و بعد از پرداخت پولش با خودتون ببرید خونه تا مزهی واقعی توتفرنگی آبدار آفتابخورده رو بعد از سالها بچشید. یا میتونید یه برس گنده دست بگیرید و بزنید تو دل گلهی گوسفندها و بدون حساس شدن نسبت به اونچه که زیر کفشهاتون در حال له شدن هست، پشم گوسفندها رو برس بزنید. بعد یه دفعه چندین راس بزبز قندی به طرف شما هجوم بیارن و با تصور اینکه شما براشون خوراکی آوردین شروع به لیس زدن دست و پاتون بکنن.
تازه تو اینجور مزارع نمایشی، یه سری وسایل یا حیوانات خاص فقط با هدف جذاب شدن روز شما وجود داره. مثلا بچههایی که قد و وزنشون از حد مشخصی کمتر هست میتونن سوار اسبهای کوچیک پونی بشن و یه چند باری دور خودشون بچرخن تا بفهمن اون پونیهای برقی که تو شهربازی سوار میشدن از نزدیک چه شکلی هستن. یا مثلا پشتههای بزرگ و فشردهی یونجه روی هم چیده شدن و ازش یه تپهی بزرگ درست کردن تا فرزند دلبند شما با هیجان از تپهی یونجهها بالا بره و شما ازش از بالای قله عکس یادگاری بگیرین به مناسبت موفقیتش در فتح قلهی یونجهها.
جالب اینجاست که در بیشتر این مزارع، البته نه همهشون، شما میتونید در حین چیدن محصول ازش نوش جان هم بکنین و در آخر بابت اون مقداری که با خودتون از سر زمین خارج میکنین هزینه بدین. البته بر خلاف تصور خیلیا اینجا با وجودی که دستمزد کارگر بابت برداشت و بستهبندی و هزینهی انتقال محصول به شهر وجود نداره، اما قیمت وزنی بیشتری بابت محصولات پرداخت میکنید؛ نسبت به میوه و سبزیجاتی که بستهبندی شده و آماده و تر و تمیز از فروشگاه سر خیابونتون میخرید. دلیلش هم اینه که اینجور مزارع ادعا میکنن که محصولاتشون غیرتراریخته و با روشهای سنتی و نه گلخانهای و صنعتی تولید میشه و نتیجتا شما برای سه تا دونه پرتقال همچین مزارع/باغاتی به اندازهی دو پوند پرتقال تراریختهی فروشگاهی پول میدین.
ولی از حق نگذریم مزهی واقعی میوههای دوران کودکیتون در ایران، همون میوههایی که مادرتون از مغازهی سر کوچه یا از وانتی در حال گذر از کوچه میخریدید رو دوباره زیر زبونتون میچشید؛ یادش بخیر...
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
مزارع خانوادگی
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکایکی از تفریحات خانوادههای بچهدار امریکایی گذروندن یک صبح تا عصر در یک مزرعه هست. یعنی اصلا مزارعی در اطراف شهرها به وجود اومدن که بچهها، از کودک چند ماهه تا نوجوونها، میتونن از نزدیک با چنین فضایی آشنا بشن. خب برای جوامع پیشرفتهی صنعتی این خودش یه جور تفریح شیک و ناب به حساب میاد که بتونن یک روز رو وسط زمینهای کشاورزی و زیر آفتاب داغ همراه با استشمام بوی مطبوع دامهای مزرعه بگذرونن.
اینجاست که کودک امریکایی تمام صحنههای شعر جذاب اولد مکدانلد رو که از بچگی شنیده و فقط در ذهنش تصور کرده، از نزدیک میبینه و لمس میکنه. اینجا میتونین برین سر زمین و برحسب فصل سال و محصول مورد برداشت مثلا توتفرنگی، پرتقال، کدوتنبل، و انواع سبزیجات رو با دستهای خودتون بچینید و بعد از پرداخت پولش با خودتون ببرید خونه تا مزهی واقعی توتفرنگی آبدار آفتابخورده رو بعد از سالها بچشید. یا میتونید یه برس گنده دست بگیرید و بزنید تو دل گلهی گوسفندها و بدون حساس شدن نسبت به اونچه که زیر کفشهاتون در حال له شدن هست، پشم گوسفندها رو برس بزنید. بعد یه دفعه چندین راس بزبز قندی به طرف شما هجوم بیارن و با تصور اینکه شما براشون خوراکی آوردین شروع به لیس زدن دست و پاتون بکنن.
تازه تو اینجور مزارع نمایشی، یه سری وسایل یا حیوانات خاص فقط با هدف جذاب شدن روز شما وجود داره. مثلا بچههایی که قد و وزنشون از حد مشخصی کمتر هست میتونن سوار اسبهای کوچیک پونی بشن و یه چند باری دور خودشون بچرخن تا بفهمن اون پونیهای برقی که تو شهربازی سوار میشدن از نزدیک چه شکلی هستن. یا مثلا پشتههای بزرگ و فشردهی یونجه روی هم چیده شدن و ازش یه تپهی بزرگ درست کردن تا فرزند دلبند شما با هیجان از تپهی یونجهها بالا بره و شما ازش از بالای قله عکس یادگاری بگیرین به مناسبت موفقیتش در فتح قلهی یونجهها.
جالب اینجاست که در بیشتر این مزارع، البته نه همهشون، شما میتونید در حین چیدن محصول ازش نوش جان هم بکنین و در آخر بابت اون مقداری که با خودتون از سر زمین خارج میکنین هزینه بدین. البته بر خلاف تصور خیلیا اینجا با وجودی که دستمزد کارگر بابت برداشت و بستهبندی و هزینهی انتقال محصول به شهر وجود نداره، اما قیمت وزنی بیشتری بابت محصولات پرداخت میکنید؛ نسبت به میوه و سبزیجاتی که بستهبندی شده و آماده و تر و تمیز از فروشگاه سر خیابونتون میخرید. دلیلش هم اینه که اینجور مزارع ادعا میکنن که محصولاتشون غیرتراریخته و با روشهای سنتی و نه گلخانهای و صنعتی تولید میشه و نتیجتا شما برای سه تا دونه پرتقال همچین مزارع/باغاتی به اندازهی دو پوند پرتقال تراریختهی فروشگاهی پول میدین.
ولی از حق نگذریم مزهی واقعی میوههای دوران کودکیتون در ایران، همون میوههایی که مادرتون از مغازهی سر کوچه یا از وانتی در حال گذر از کوچه میخریدید رو دوباره زیر زبونتون میچشید؛ یادش بخیر...
اینجاست که کودک امریکایی تمام صحنههای شعر جذاب اولد مکدانلد رو که از بچگی شنیده و فقط در ذهنش تصور کرده، از نزدیک میبینه و لمس میکنه. اینجا میتونین برین سر زمین و برحسب فصل سال و محصول مورد برداشت مثلا توتفرنگی، پرتقال، کدوتنبل، و انواع سبزیجات رو با دستهای خودتون بچینید و بعد از پرداخت پولش با خودتون ببرید خونه تا مزهی واقعی توتفرنگی آبدار آفتابخورده رو بعد از سالها بچشید. یا میتونید یه برس گنده دست بگیرید و بزنید تو دل گلهی گوسفندها و بدون حساس شدن نسبت به اونچه که زیر کفشهاتون در حال له شدن هست، پشم گوسفندها رو برس بزنید. بعد یه دفعه چندین راس بزبز قندی به طرف شما هجوم بیارن و با تصور اینکه شما براشون خوراکی آوردین شروع به لیس زدن دست و پاتون بکنن.
تازه تو اینجور مزارع نمایشی، یه سری وسایل یا حیوانات خاص فقط با هدف جذاب شدن روز شما وجود داره. مثلا بچههایی که قد و وزنشون از حد مشخصی کمتر هست میتونن سوار اسبهای کوچیک پونی بشن و یه چند باری دور خودشون بچرخن تا بفهمن اون پونیهای برقی که تو شهربازی سوار میشدن از نزدیک چه شکلی هستن. یا مثلا پشتههای بزرگ و فشردهی یونجه روی هم چیده شدن و ازش یه تپهی بزرگ درست کردن تا فرزند دلبند شما با هیجان از تپهی یونجهها بالا بره و شما ازش از بالای قله عکس یادگاری بگیرین به مناسبت موفقیتش در فتح قلهی یونجهها.
جالب اینجاست که در بیشتر این مزارع، البته نه همهشون، شما میتونید در حین چیدن محصول ازش نوش جان هم بکنین و در آخر بابت اون مقداری که با خودتون از سر زمین خارج میکنین هزینه بدین. البته بر خلاف تصور خیلیا اینجا با وجودی که دستمزد کارگر بابت برداشت و بستهبندی و هزینهی انتقال محصول به شهر وجود نداره، اما قیمت وزنی بیشتری بابت محصولات پرداخت میکنید؛ نسبت به میوه و سبزیجاتی که بستهبندی شده و آماده و تر و تمیز از فروشگاه سر خیابونتون میخرید. دلیلش هم اینه که اینجور مزارع ادعا میکنن که محصولاتشون غیرتراریخته و با روشهای سنتی و نه گلخانهای و صنعتی تولید میشه و نتیجتا شما برای سه تا دونه پرتقال همچین مزارع/باغاتی به اندازهی دو پوند پرتقال تراریختهی فروشگاهی پول میدین.
ولی از حق نگذریم مزهی واقعی میوههای دوران کودکیتون در ایران، همون میوههایی که مادرتون از مغازهی سر کوچه یا از وانتی در حال گذر از کوچه میخریدید رو دوباره زیر زبونتون میچشید؛ یادش بخیر...
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه