با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهآزمون وکالت در ایالت نیویورک
۱۸ مهر ۱۳۹۸در مسیر وکالت در آمریکا
۱۸ مهر ۱۳۹۸بحث با امریکایی ها
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاواقعا برایم سوال شده که چرا من ایرانی حتی طرز فکر کردنم با همه ی دنیا انگار فرق میکند؟! پاسخ دادنم، زاویه ی دیدم، جنگندگی ام، غرور سینوسی ام، رسما انگار در کره ی دیگری تربیت شده ام. جامعه ای که اینچنین مغرورم کرده.
البته غروری که به کسری از ثانیه، بالا و پایین می شود. اولش متواضعم بعد به ناگاه یک برداشت اشتباه از صحبتهای طرف مقابلم میکنم و رگ گردنم باد میکند و عکس العملی نشان میدهم که دیگر به این راحتی ها نمی شود درستش کرد.
مثلا زمانی که در مورد رئیس جمهورشان با مخالفترین هایش و کسانی که “نمیدانند ایرانی ام” هم بحث میکنم، طرز مجادله ام متعجبشان میکند. ترمزم را میکشند! نه بخاطر توهین به وی (که خودشان بدترینها را نثارش میکنند) بلکه بخاطر طرز نگاهم در صحبت.
بحثم تفاوت و شوک فرهنگی و این مباحث جامعه شناختی نیست، حتی در نگاههای علمی و حقوقی هم موضعم ابتدا جدل است. بعد که محترمترین اساتید میزنند و پر و بالم را میریزند، تازه جایگاه حقوقی ام بیادم می آید.
اینکه بحث حقوقی را سیاسی شروع میکنم که دیگر برایشان کلافه کننده شده، عصبانیتم وقتی که از تحریم صحبت می کنم، یا اینکه بجای ایران میگویم “کشور من”. این ها عذابشان می دهد. میگویند مایی که جلویت نشسته ایم دشمنت نیستیم، استادت هستیم، چرا برای قانع کردنمان جو میدهی!؟ (نقل به مضمون)
امان از این جو دادنها.
داشتم در خصوص غیرقانونی بودن تحریم دارو، مقاله ای ارائه میدادم. با چند استاد ایرانی مشورت کردم و خودم هم هر چه فکت حقوقی می شد پیدا کنم، گردآوری نموده و به زعم خودم به بهترین حالت ممکن بیانشان کردم. در انتها سه استادی که نشسته بودند هر کدام با یک سوال حقوقی تمام مباحثم را به چالش کشیدند. تقصیر خودم بود، شروع ارائه ام و حتی سوالات اولیه ی مقاله ام پر بود از “پیش داوری”، مفهومی که حتی میتواند محکمترین ادله ی اثبات دعوا را در سیستم حقوقی ایالات متحده، به راحتی کاملا بی اعتبار کند.
هرچه بود بحث را به روش مرسوم خودمان "در ظاهر آبرومندانه" تمام کردم ولی هم خودم فهمیدم و هم ایشان که جوابی دقیق برای ایرادهای دقیق ترشان نداشتم.
بعد از جلسه، یکی شان صدایم کرد و گفت: در بحث علمی فن بیان و دانش زبانی حداقل نقش را ایفا میکند، تا زمانی که نتوانسته ای خنثی به بحثی حقوقی وارد شوی، حرفت هر چقدر هم دقیق، خریدار نخواهد داشت. اینکه باورت شود مخاطب تو، یک شخصیت حقوقیست با دانشی نزدیک به تو که اگر هم مخالفت است، مخالف مواردی تخصصی در نوشته ات است و نه خود تو و کشور و مذهب و نژادت. یاد بگیر، از موضع یه محقق، آنجا صرفا ایران است، یک کشور مثل صد و نود و پنج کشور دیگر دنیا، اینجا هم دانشگاه است و نه صحن سازمان ملل، بماند که این طرز نگاه به بحث حقوقی در آنجا هم جواب نمیدهد و تو هم یک پژوهشگری و نه یک ژورنالیست. این را استادی میگفت که از مخالف ترینهای سیاستهای رئیس جمهورشان است و از آنها که از سفرش به ایران به عنوان یکی از بهترین سفرهای زندگی اش یاد میکند.
البته غروری که به کسری از ثانیه، بالا و پایین می شود. اولش متواضعم بعد به ناگاه یک برداشت اشتباه از صحبتهای طرف مقابلم میکنم و رگ گردنم باد میکند و عکس العملی نشان میدهم که دیگر به این راحتی ها نمی شود درستش کرد.
مثلا زمانی که در مورد رئیس جمهورشان با مخالفترین هایش و کسانی که “نمیدانند ایرانی ام” هم بحث میکنم، طرز مجادله ام متعجبشان میکند. ترمزم را میکشند! نه بخاطر توهین به وی (که خودشان بدترینها را نثارش میکنند) بلکه بخاطر طرز نگاهم در صحبت.
بحثم تفاوت و شوک فرهنگی و این مباحث جامعه شناختی نیست، حتی در نگاههای علمی و حقوقی هم موضعم ابتدا جدل است. بعد که محترمترین اساتید میزنند و پر و بالم را میریزند، تازه جایگاه حقوقی ام بیادم می آید.
اینکه بحث حقوقی را سیاسی شروع میکنم که دیگر برایشان کلافه کننده شده، عصبانیتم وقتی که از تحریم صحبت می کنم، یا اینکه بجای ایران میگویم “کشور من”. این ها عذابشان می دهد. میگویند مایی که جلویت نشسته ایم دشمنت نیستیم، استادت هستیم، چرا برای قانع کردنمان جو میدهی!؟ (نقل به مضمون)
امان از این جو دادنها.
داشتم در خصوص غیرقانونی بودن تحریم دارو، مقاله ای ارائه میدادم. با چند استاد ایرانی مشورت کردم و خودم هم هر چه فکت حقوقی می شد پیدا کنم، گردآوری نموده و به زعم خودم به بهترین حالت ممکن بیانشان کردم. در انتها سه استادی که نشسته بودند هر کدام با یک سوال حقوقی تمام مباحثم را به چالش کشیدند. تقصیر خودم بود، شروع ارائه ام و حتی سوالات اولیه ی مقاله ام پر بود از “پیش داوری”، مفهومی که حتی میتواند محکمترین ادله ی اثبات دعوا را در سیستم حقوقی ایالات متحده، به راحتی کاملا بی اعتبار کند.
هرچه بود بحث را به روش مرسوم خودمان "در ظاهر آبرومندانه" تمام کردم ولی هم خودم فهمیدم و هم ایشان که جوابی دقیق برای ایرادهای دقیق ترشان نداشتم.
بعد از جلسه، یکی شان صدایم کرد و گفت: در بحث علمی فن بیان و دانش زبانی حداقل نقش را ایفا میکند، تا زمانی که نتوانسته ای خنثی به بحثی حقوقی وارد شوی، حرفت هر چقدر هم دقیق، خریدار نخواهد داشت. اینکه باورت شود مخاطب تو، یک شخصیت حقوقیست با دانشی نزدیک به تو که اگر هم مخالفت است، مخالف مواردی تخصصی در نوشته ات است و نه خود تو و کشور و مذهب و نژادت. یاد بگیر، از موضع یه محقق، آنجا صرفا ایران است، یک کشور مثل صد و نود و پنج کشور دیگر دنیا، اینجا هم دانشگاه است و نه صحن سازمان ملل، بماند که این طرز نگاه به بحث حقوقی در آنجا هم جواب نمیدهد و تو هم یک پژوهشگری و نه یک ژورنالیست. این را استادی میگفت که از مخالف ترینهای سیاستهای رئیس جمهورشان است و از آنها که از سفرش به ایران به عنوان یکی از بهترین سفرهای زندگی اش یاد میکند.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
بحث با امریکایی ها
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکاواقعا برایم سوال شده که چرا من ایرانی حتی طرز فکر کردنم با همه ی دنیا انگار فرق میکند؟! پاسخ دادنم، زاویه ی دیدم، جنگندگی ام، غرور سینوسی ام، رسما انگار در کره ی دیگری تربیت شده ام. جامعه ای که اینچنین مغرورم کرده.
البته غروری که به کسری از ثانیه، بالا و پایین می شود. اولش متواضعم بعد به ناگاه یک برداشت اشتباه از صحبتهای طرف مقابلم میکنم و رگ گردنم باد میکند و عکس العملی نشان میدهم که دیگر به این راحتی ها نمی شود درستش کرد.
مثلا زمانی که در مورد رئیس جمهورشان با مخالفترین هایش و کسانی که “نمیدانند ایرانی ام” هم بحث میکنم، طرز مجادله ام متعجبشان میکند. ترمزم را میکشند! نه بخاطر توهین به وی (که خودشان بدترینها را نثارش میکنند) بلکه بخاطر طرز نگاهم در صحبت.
بحثم تفاوت و شوک فرهنگی و این مباحث جامعه شناختی نیست، حتی در نگاههای علمی و حقوقی هم موضعم ابتدا جدل است. بعد که محترمترین اساتید میزنند و پر و بالم را میریزند، تازه جایگاه حقوقی ام بیادم می آید.
اینکه بحث حقوقی را سیاسی شروع میکنم که دیگر برایشان کلافه کننده شده، عصبانیتم وقتی که از تحریم صحبت می کنم، یا اینکه بجای ایران میگویم “کشور من”. این ها عذابشان می دهد. میگویند مایی که جلویت نشسته ایم دشمنت نیستیم، استادت هستیم، چرا برای قانع کردنمان جو میدهی!؟ (نقل به مضمون)
امان از این جو دادنها.
داشتم در خصوص غیرقانونی بودن تحریم دارو، مقاله ای ارائه میدادم. با چند استاد ایرانی مشورت کردم و خودم هم هر چه فکت حقوقی می شد پیدا کنم، گردآوری نموده و به زعم خودم به بهترین حالت ممکن بیانشان کردم. در انتها سه استادی که نشسته بودند هر کدام با یک سوال حقوقی تمام مباحثم را به چالش کشیدند. تقصیر خودم بود، شروع ارائه ام و حتی سوالات اولیه ی مقاله ام پر بود از “پیش داوری”، مفهومی که حتی میتواند محکمترین ادله ی اثبات دعوا را در سیستم حقوقی ایالات متحده، به راحتی کاملا بی اعتبار کند.
هرچه بود بحث را به روش مرسوم خودمان "در ظاهر آبرومندانه" تمام کردم ولی هم خودم فهمیدم و هم ایشان که جوابی دقیق برای ایرادهای دقیق ترشان نداشتم.
بعد از جلسه، یکی شان صدایم کرد و گفت: در بحث علمی فن بیان و دانش زبانی حداقل نقش را ایفا میکند، تا زمانی که نتوانسته ای خنثی به بحثی حقوقی وارد شوی، حرفت هر چقدر هم دقیق، خریدار نخواهد داشت. اینکه باورت شود مخاطب تو، یک شخصیت حقوقیست با دانشی نزدیک به تو که اگر هم مخالفت است، مخالف مواردی تخصصی در نوشته ات است و نه خود تو و کشور و مذهب و نژادت. یاد بگیر، از موضع یه محقق، آنجا صرفا ایران است، یک کشور مثل صد و نود و پنج کشور دیگر دنیا، اینجا هم دانشگاه است و نه صحن سازمان ملل، بماند که این طرز نگاه به بحث حقوقی در آنجا هم جواب نمیدهد و تو هم یک پژوهشگری و نه یک ژورنالیست. این را استادی میگفت که از مخالف ترینهای سیاستهای رئیس جمهورشان است و از آنها که از سفرش به ایران به عنوان یکی از بهترین سفرهای زندگی اش یاد میکند.
البته غروری که به کسری از ثانیه، بالا و پایین می شود. اولش متواضعم بعد به ناگاه یک برداشت اشتباه از صحبتهای طرف مقابلم میکنم و رگ گردنم باد میکند و عکس العملی نشان میدهم که دیگر به این راحتی ها نمی شود درستش کرد.
مثلا زمانی که در مورد رئیس جمهورشان با مخالفترین هایش و کسانی که “نمیدانند ایرانی ام” هم بحث میکنم، طرز مجادله ام متعجبشان میکند. ترمزم را میکشند! نه بخاطر توهین به وی (که خودشان بدترینها را نثارش میکنند) بلکه بخاطر طرز نگاهم در صحبت.
بحثم تفاوت و شوک فرهنگی و این مباحث جامعه شناختی نیست، حتی در نگاههای علمی و حقوقی هم موضعم ابتدا جدل است. بعد که محترمترین اساتید میزنند و پر و بالم را میریزند، تازه جایگاه حقوقی ام بیادم می آید.
اینکه بحث حقوقی را سیاسی شروع میکنم که دیگر برایشان کلافه کننده شده، عصبانیتم وقتی که از تحریم صحبت می کنم، یا اینکه بجای ایران میگویم “کشور من”. این ها عذابشان می دهد. میگویند مایی که جلویت نشسته ایم دشمنت نیستیم، استادت هستیم، چرا برای قانع کردنمان جو میدهی!؟ (نقل به مضمون)
امان از این جو دادنها.
داشتم در خصوص غیرقانونی بودن تحریم دارو، مقاله ای ارائه میدادم. با چند استاد ایرانی مشورت کردم و خودم هم هر چه فکت حقوقی می شد پیدا کنم، گردآوری نموده و به زعم خودم به بهترین حالت ممکن بیانشان کردم. در انتها سه استادی که نشسته بودند هر کدام با یک سوال حقوقی تمام مباحثم را به چالش کشیدند. تقصیر خودم بود، شروع ارائه ام و حتی سوالات اولیه ی مقاله ام پر بود از “پیش داوری”، مفهومی که حتی میتواند محکمترین ادله ی اثبات دعوا را در سیستم حقوقی ایالات متحده، به راحتی کاملا بی اعتبار کند.
هرچه بود بحث را به روش مرسوم خودمان "در ظاهر آبرومندانه" تمام کردم ولی هم خودم فهمیدم و هم ایشان که جوابی دقیق برای ایرادهای دقیق ترشان نداشتم.
بعد از جلسه، یکی شان صدایم کرد و گفت: در بحث علمی فن بیان و دانش زبانی حداقل نقش را ایفا میکند، تا زمانی که نتوانسته ای خنثی به بحثی حقوقی وارد شوی، حرفت هر چقدر هم دقیق، خریدار نخواهد داشت. اینکه باورت شود مخاطب تو، یک شخصیت حقوقیست با دانشی نزدیک به تو که اگر هم مخالفت است، مخالف مواردی تخصصی در نوشته ات است و نه خود تو و کشور و مذهب و نژادت. یاد بگیر، از موضع یه محقق، آنجا صرفا ایران است، یک کشور مثل صد و نود و پنج کشور دیگر دنیا، اینجا هم دانشگاه است و نه صحن سازمان ملل، بماند که این طرز نگاه به بحث حقوقی در آنجا هم جواب نمیدهد و تو هم یک پژوهشگری و نه یک ژورنالیست. این را استادی میگفت که از مخالف ترینهای سیاستهای رئیس جمهورشان است و از آنها که از سفرش به ایران به عنوان یکی از بهترین سفرهای زندگی اش یاد میکند.
روایتی از : سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
منبع : کانال تلگرامی یک حقوقی در نیویورک
مشاهده سایر مطالب سید محسن روحانی
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه