کریس هجز از همان ابتدا که کارِ خود را به عنوانِ روزنامه نگاری بی محابا شروع کرد، همواره به گفتنِ حقایقِ مربوط به قدرت اشتغال داشته است. او منتقدی باهوش است که با تمامِ قدرت به رویارویی با امپراتوریِ آمریکا رفته است. نوعِ بینشی که او از وضعیتِ عمیقاً ناگوارِ دموکراسی در آمریکا به مخاطب می دهد را در هیچ کجای دیگر نمی توان سراغ گرفت.

او نیز همانندِ اکثرِ اندیشمندانِ برجسته ی آمریکا به حاشیه رانده شده است، چرا که دیدگاههایش را برای مصرفِ عموم بیش از اندازه رادیکال (بخوانید: منطبق با واقع) تشخیص داده اند. او خواه پیگیرِ فروپاشیِ جماهیرِ شورویِ سابق باشد خواه در خاورمیانه برای فهمِ دنیای بعد از یازدهِ سپتامبر حضور داشته باشد، در انتقاد از اطلاعاتِ غلطِ جریانِ غالبِ رسانه ای و نابخردی های جریانِ حاکم در آمریکا بی همتاست. او از نسلِ قهرمانانِ روشنفکر و منتقدانِ سرسختی همچون توماس پین و نوام چامسکی است، و متعهد شده است تا صداقت و برابریِ کامل را دوباره به آرمانی مشترک بدل کند.

هجز در اینجا از ناگوارترین معضلاتی که کشور فعلاً با آنها مواجه است سخن می راند. او از فاشیستهای راستگرایی حرف می زند که در حمایت از دونالد ترامپ ظهور کردند و حامیِ بیگانه ستیزی و خشونت و استبداد در آمریکا هستند. او به ژستِ «ما نماینده ی همه ایمِ» طبقه ی حاکم از هر دو حزب اعتراض می کند و می گوید آنان بعد از جنبشِ وال استریت باز به حمایت از سیاستهایی که زندگی در آمریکا را جز برای اقلیتِ ابرثروتمند ناممکن می سازد ادامه داده اند، و همچون غلامانِ حلقه به گوشِ شرکتهای بزرگ، همچنان از همه طرف بر نابرابری های درآمدی می افزایند.

او از بزک کردنِ چهره ی ارتش و استفاده از اهرمِ نظامی که به بخشی از ماهیتِ سیاست خارجه ی امروزِ آمریکا تبدیل شده است و هیچ کس هم به خود حقِ محدودیت یا تردید در آن را نمی دهد به شدت حمله می کند. به علاوه، وی حمایتِ خود را از شورشهایی که علیهِ این مسیرِ منحرف وجود دارد – نظیرِ جنبشِ Black Lives Matter) ابراز می کند و آنها را نشانه ی مخالفتِ آمریکایی ها با تداومِ این مسیرِ ویرانگر می داند. و این تازه آغازِ راه است.

وی شناختِ دقیقی از چالش های پیشِ روی آمریکا دارد و بارها ثابت کرده که در پیچهای تاریخی پیش تر از ما می بیند. همه ی اینها را گفتیم تا بگوییم کریس هجز از بیانِ حقیقت و ضرورت ابایی ندارد – و همواره چنین بوده است. اگر می خواهیم با فسادِ اخلاقی و فکری ئی که گریبانگیرِ زندگیِ آمریکایی ها شده مبارزه کنیم باید به او و پیامِ مهمِ او در این کتاب گوش بسپاریم.