قصه‌ی من و کریستوفر کوچک(بخش اول)
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
وعده های ترامپ چه بود؟ کارخانه ها و مسئله اشتغال
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
قصه‌ی من و کریستوفر کوچک(بخش اول)
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
وعده های ترامپ چه بود؟ کارخانه ها و مسئله اشتغال
۱۲ اسفند ۱۳۹۷
تصمیم گرفتم سفری به نیویورک داشته باشم. یکی از دوستان استقبال کرد. خوشبختانه دو تن از دوستانش در نیویورک مشغول کارآموزی بودند و باعث شد مشکلی از جهت اسکان نداشته باشیم. بعد از حدود دو ساعت به نیورک رسیدم و با مترو به خانه دوستان دوستم! که اکنون دوست خودم هم هستند، رفتم.

بر خلاف انتظار، مترو نیویورک در برخی خط‌ها بسیار قدیمی، پر سر و صدا و کثیف است. در بسیاری از محله‌های شهر هم بوی ناخوشایندی می‌آید و شب‌ها می‌توان تلی از کیسه‌های زباله را دید که تا صبح جمع‌آوری می‌شود. موش‌ها با شروع شب در خیابان‌ها جولان می‌دهند و حتی داخل خطوط مترو قابل مشاهده‌اند. از این جهت شبیه تهران است.

قرار بود که جمعه، شنبه و یک شنبه و دوشنبه صبح در نیویورک باشیم و عصر دوشنبه برگردیم. یکی از تجربیات این سفرم این بود که برای بهره‌برداری از وقت، حتماً لازم است انسان قبل از سفر برنامه‌ریزی کند. وجود اینترنت باعث می‌شود که برنامه‌ریزی خیلی راحت شود.

اما ما یک برنامه‌ی حاضری چهار روزه از اینترنت پیدا کردیم و فکر کردیم هر شب می‌توانیم برای روز بعد برنامه‌ریزی کنیم اما در طول سفر انسان شب ها خسته می‌شود و برنامه‌ریزی سخت‌تر است. از سویی در نبود برنامه، انسان راحت‌تر کار خارج از برنامه می‌کند.

گردش را جمعه صبح آغاز کردیم. نیویورک از پنج بخش تشکیل شده است. مشهورترین محله‌های آن منهتن و بروکلین هستند. بیشتر قسمت‌های تاریخی در منهتن قرار دارند و خانه دوستانمان در بروکلین بود. منهتن یک جزیره است که فقط دو سوم جزیره کیش مساحت دارد اما ۱.۶ ملیون نفر در آن زندگی می‌کنند.

بخش تجاری نیویورک هم در این جزیره بوده و خانه‌های آن بسیار گران قیمت است. مثلاً اجاره‌ی یک آپارتمان یک خوابه در ساختمان قدیمی و نه چندان شیک بیش از ۳۵۰۰ دلار است که دو برابر خانه‌ای مشابه در بروکلین است. خانه های لوکس که انتها ندارند و برای مثال چلسا کلینتون دختر رئیس جمهور سابق یک آپارتمان در منهتن خرید که ده ملیون دلار قیمت داشت.

ابتدا به مقر سازمان ملل رفتیم. متوجه شدیم که باید قبلاً اینترنتی بلیط می‌خریدیم که ثمره‌ی عدم برنامه‌ریزی بود. لذا بازدید از آنجا را به بعد موکول کردیم. از آنجا به کتابخانه‌ی بزرگ نیویورک رفتیم و متوجه شدیم که تور مجانی همراه با راهنما ساعت دو خواهد بود و لذا به ترمینال بزرگ نیویورک رفتیم که تور مجانی داشت. آنجا خوشبختانه ۱۰ دقیقه زودتر از تور رسیدیم که ساعت ۱۲:۳۰ آغاز می‌شد.

راهنمای تور یک سخنران قهار بود و خیلی جذاب تور را در خیابان‌های شهر اجرا می‌کرد و با خیابانگردی نکات جالبی از نیویورک و محله‌های اطراف آنجا می‌گفت. یعنی گروه با او قدم میزد و او در مورد معماری و تاریخ منهتن توضیح می‌داد. توضیح داد که ابتدا جنوب منهتن در کنترل هلندی ها بوده و شمال در کنترل انگلستان.

هلندی‌ها برای جلوگیری از حمله‌ی انگلیسی‌ها یک دیوار ساخته بودند ولی انگلیسی‌ها باز توانسته‌اند جنوب جزیره را تصرف کنند. به همین دلیل، محل این دیوار امروز وال‌استریت نامیده می‌شود!

نیویورک در دو-سه دهه ابتدایی این قرن پیشرفت کرده و قبل از آن شهر مهم آمریکا فیلادلفیا بوده است. در این دو-سه دهه، نیویورک توانسته خود را به عنوان مرکز مالی آمریکا تثبیت کند. جنوب جزیره‌ی منهتن محل تجاری است. مرکز آن محل شرکت‌های تبلیغاتی بوده و شمال آن بیشتر مسکونی است و یک پارک بزرگ هم در آنجا قرار دارد که توضیح خواهم داد. ترمینال نیویورک در وسط منهتن قرار دارد.

راهنما توضیح داد که معماری نیویورک چطور در طول زمان تغییر کرده است. مثلاً بانک‌ها در ابتدای قرن بیستم با نمای بیرونی ساخته می‌شدند که تداعی استحکام کند تا اینطور القا شود که پول مشتری‌ها در جایی امن قرار دارد اما در میانه‌ی قرن بیستم ساختمان بانک‌ها شیشه ای شده تا اینطور القا شود که عملکرد بانک‌ها شفاف است.

راهنما ما را به برج کرایسلر برد که از ساختمان‌های معروف نیویورک است و زمانی بلندترین ساختمان جهان بوده است. توضیح داد که این برج وقتی ساخته شده (حدود ۸۰ سال پیش) که هنر مهم بوده است و برای همین نسبت به آسمان خراش‌های عادی در آن تزئینات زیادی به کار رفته است. جالب است که امروزه مالک اصلی این برج عمارت ابوظبی است. سپس داخل ترمینال رفتیم.

ترمینال نیویورک بزرگ است و روزانه ۵۰۰ هزار نفر در آن جا‌به‌جا می شوند. راهنما خیلی جالب در مورد معماری توضیح می‌داد. این که مثلاً چطور در جایی سعی شده که مسافران تند حرکت کنند تا در ترافیک انسانی اخلال نشود و چطور در جایی کند حرکت کنند تا از مغازه‌های ترمینال خرید کنند!

مطالب مرتبط

تصمیم گرفتم سفری به نیویورک داشته باشم. یکی از دوستان استقبال کرد. خوشبختانه دو تن از دوستانش در نیویورک مشغول کارآموزی بودند و باعث شد مشکلی از جهت اسکان نداشته باشیم. بعد از حدود دو ساعت به نیورک رسیدم و با مترو به خانه دوستان دوستم! که اکنون دوست خودم هم هستند، رفتم.

بر خلاف انتظار، مترو نیویورک در برخی خط‌ها بسیار قدیمی، پر سر و صدا و کثیف است. در بسیاری از محله‌های شهر هم بوی ناخوشایندی می‌آید و شب‌ها می‌توان تلی از کیسه‌های زباله را دید که تا صبح جمع‌آوری می‌شود. موش‌ها با شروع شب در خیابان‌ها جولان می‌دهند و حتی داخل خطوط مترو قابل مشاهده‌اند. از این جهت شبیه تهران است.

قرار بود که جمعه، شنبه و یک شنبه و دوشنبه صبح در نیویورک باشیم و عصر دوشنبه برگردیم. یکی از تجربیات این سفرم این بود که برای بهره‌برداری از وقت، حتماً لازم است انسان قبل از سفر برنامه‌ریزی کند. وجود اینترنت باعث می‌شود که برنامه‌ریزی خیلی راحت شود.

اما ما یک برنامه‌ی حاضری چهار روزه از اینترنت پیدا کردیم و فکر کردیم هر شب می‌توانیم برای روز بعد برنامه‌ریزی کنیم اما در طول سفر انسان شب ها خسته می‌شود و برنامه‌ریزی سخت‌تر است. از سویی در نبود برنامه، انسان راحت‌تر کار خارج از برنامه می‌کند.

گردش را جمعه صبح آغاز کردیم. نیویورک از پنج بخش تشکیل شده است. مشهورترین محله‌های آن منهتن و بروکلین هستند. بیشتر قسمت‌های تاریخی در منهتن قرار دارند و خانه دوستانمان در بروکلین بود. منهتن یک جزیره است که فقط دو سوم جزیره کیش مساحت دارد اما ۱.۶ ملیون نفر در آن زندگی می‌کنند.

بخش تجاری نیویورک هم در این جزیره بوده و خانه‌های آن بسیار گران قیمت است. مثلاً اجاره‌ی یک آپارتمان یک خوابه در ساختمان قدیمی و نه چندان شیک بیش از ۳۵۰۰ دلار است که دو برابر خانه‌ای مشابه در بروکلین است. خانه های لوکس که انتها ندارند و برای مثال چلسا کلینتون دختر رئیس جمهور سابق یک آپارتمان در منهتن خرید که ده ملیون دلار قیمت داشت.

ابتدا به مقر سازمان ملل رفتیم. متوجه شدیم که باید قبلاً اینترنتی بلیط می‌خریدیم که ثمره‌ی عدم برنامه‌ریزی بود. لذا بازدید از آنجا را به بعد موکول کردیم. از آنجا به کتابخانه‌ی بزرگ نیویورک رفتیم و متوجه شدیم که تور مجانی همراه با راهنما ساعت دو خواهد بود و لذا به ترمینال بزرگ نیویورک رفتیم که تور مجانی داشت. آنجا خوشبختانه ۱۰ دقیقه زودتر از تور رسیدیم که ساعت ۱۲:۳۰ آغاز می‌شد.

راهنمای تور یک سخنران قهار بود و خیلی جذاب تور را در خیابان‌های شهر اجرا می‌کرد و با خیابانگردی نکات جالبی از نیویورک و محله‌های اطراف آنجا می‌گفت. یعنی گروه با او قدم میزد و او در مورد معماری و تاریخ منهتن توضیح می‌داد. توضیح داد که ابتدا جنوب منهتن در کنترل هلندی ها بوده و شمال در کنترل انگلستان.

هلندی‌ها برای جلوگیری از حمله‌ی انگلیسی‌ها یک دیوار ساخته بودند ولی انگلیسی‌ها باز توانسته‌اند جنوب جزیره را تصرف کنند. به همین دلیل، محل این دیوار امروز وال‌استریت نامیده می‌شود!

نیویورک در دو-سه دهه ابتدایی این قرن پیشرفت کرده و قبل از آن شهر مهم آمریکا فیلادلفیا بوده است. در این دو-سه دهه، نیویورک توانسته خود را به عنوان مرکز مالی آمریکا تثبیت کند. جنوب جزیره‌ی منهتن محل تجاری است. مرکز آن محل شرکت‌های تبلیغاتی بوده و شمال آن بیشتر مسکونی است و یک پارک بزرگ هم در آنجا قرار دارد که توضیح خواهم داد. ترمینال نیویورک در وسط منهتن قرار دارد.

راهنما توضیح داد که معماری نیویورک چطور در طول زمان تغییر کرده است. مثلاً بانک‌ها در ابتدای قرن بیستم با نمای بیرونی ساخته می‌شدند که تداعی استحکام کند تا اینطور القا شود که پول مشتری‌ها در جایی امن قرار دارد اما در میانه‌ی قرن بیستم ساختمان بانک‌ها شیشه ای شده تا اینطور القا شود که عملکرد بانک‌ها شفاف است.

راهنما ما را به برج کرایسلر برد که از ساختمان‌های معروف نیویورک است و زمانی بلندترین ساختمان جهان بوده است. توضیح داد که این برج وقتی ساخته شده (حدود ۸۰ سال پیش) که هنر مهم بوده است و برای همین نسبت به آسمان خراش‌های عادی در آن تزئینات زیادی به کار رفته است. جالب است که امروزه مالک اصلی این برج عمارت ابوظبی است. سپس داخل ترمینال رفتیم.

ترمینال نیویورک بزرگ است و روزانه ۵۰۰ هزار نفر در آن جا‌به‌جا می شوند. راهنما خیلی جالب در مورد معماری توضیح می‌داد. این که مثلاً چطور در جایی سعی شده که مسافران تند حرکت کنند تا در ترافیک انسانی اخلال نشود و چطور در جایی کند حرکت کنند تا از مغازه‌های ترمینال خرید کنند!

مطالب مرتبط



آخرین مطالب