تاسیس سازمانی در وزارت خزانه‌داری آمریکا برای بررسی برنامه‌های جدید اقدام علیه ایران
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
ترامپ اروپا را به «تبعات شدید اقتصادی» تهدید کرد
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
تاسیس سازمانی در وزارت خزانه‌داری آمریکا برای بررسی برنامه‌های جدید اقدام علیه ایران
۲۲ اسفند ۱۳۹۷
ترامپ اروپا را به «تبعات شدید اقتصادی» تهدید کرد
۲۲ اسفند ۱۳۹۷

Iran Talks. Abschluss Iran Verhandlungen. UNO. Wien, 14.07.2015, Foto: Dragan Tatic

مسئله ایران در آمریکا

با ۱+۵ تا ۱۴۰۰؛ «برجام ۲» در دستورکار اروپا و دولت بعدی آمریکا/ «توافق بهتر» با ایران باید شامل چه مواردی باشد

تاریخ انتشار: 22 اسفند 1397
روز پنج‌شنبه، ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، پس از ماه‌ها تعلل بالأخره از ابزار ویژه مالی اروپا برای دور زدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران رونمایی شد. این ابزار، به اختصار «اینستکس» نامیده می‌شود و نام کاملش «سامانه حمایت از تبادلات تجاری» است. پیش از این در گزارش‌هایی مفصل به ارزیابی عملکرد اروپایی‌ها در راه‌اندازی اینستکس و آینده احتمالی پیش روی این سازوکار مالی پرداخته است.اتفاقاتی که هم‌زمان با اعلام رسمی آغازبه‌کار اینستکس و پس از آن رخ داد، در نوع خود جالب توجه است.

سه کشور اروپایی عضو برجام یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترک خود در همین‌باره، بر «انتظار» خود از ایران برای اجرای الزامات کارگروه اقدام مالی (FATF) تأکید کردند و به طور تقریباً مستقیم تهدید کردند که اگر ایران به اعضای این کارگروه نپیوندد و به قوانین آن پای‌بند نباشد، امکان استفاده از اینستکس را نیز نخواهد داشت.

بعد از آن‌که مقامات اروپایی به نوبه خود از انجام تعهدات قطعی‌شان در برجام سر باز زدند، ظاهراً کارشناسان آمریکایی هم تحریک و تشویق شده‌اند تا طرح‌های خود برای یک توافق جدید با ایران به جای برجام یا در کنار آن را ارائه کنند. البته اندیشکده‌های آمریکایی از مدت‌ها قبل موضوع «توافق بهتر» با ایران را مطرح کرده‌اند . به عنوان نمونه، اندیشکده آمریکایی «پروژه ویسکانسین» (با نام کامل «پروژه ویسکانسین برای کنترل تسلیحات هسته‌ای») اوایل سال ۲۰۱۸ طی گزارشی خواهان اتفاق‌نظر اروپا و آمریکا در زمینه تحریم ایران به بهانه فعالیت‌های موشکی و به عبارت دیگر امضای «برجام موشکی» شده بود. با این حال، این‌گونه که از شواهد برمی‌آید ناتوانی اروپایی‌ها در دفاع از برجام که یکی از نمودهای آن رونمایی از سازوکار ناامیدکننده اینستکس (و حتی باج‌خواهی از ایران بابت همین ابزار ناقص) بود، محافل تحلیلی آمریکا را مجاب کرده است که باید نقشه‌های خود برای امضای یک برجام دیگر با ایران را هرچه سریع‌تر رو کنند.

در همین راستا، «شورای آتلانتیک» از شناخته‌شده‌ترین اندیشکده‌های آمریکا، اخیراً گزارشی تحت عنوان «یک سیاست جدید غیرمنفعلانه در قبال ایران » به قلم «باربارا اسلاوین» مدیر «برنامه آینده ایران» در این اندیشکده را منتشر و در آن چشم‌انداز خودش از یک توافق دیگر میان آمریکا و اروپا با ایران را ترسیم کرده است.

اسلاوین که از باتجربه‌ترین کارشناسان امور ایران در آمریکا به شمار می‌رود با شناختی که از حساسیت‌های فضای سیاسی داخل ایران دارد، برای توصیف آن‌چه که به عنوان دنباله توافق هسته‌ای مدنظرش است، آگاهانه و عامدانه از عبارت «برجام ۲» استفاده می‌کند. وی در گزارش خود با جزئیات به تشریح مسیر واشینگتن تا رسیدن به میز مذاکره با ایران و سپس پیشنهادات و خواسته‌هایی پرداخته است که دولت آمریکا باید روی میز مقابل تهران بگذارد.

بازگشت به عقب، تنها راه رفتن به جلو

کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک در همان ابتدای گزارش، دولت ترامپ یا دست‌کم دوره اول ریاست‌جمهوری وی را عملاً یک فرصت ازدست‌رفته می‌پندارد و از انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری در آمریکا و دولتی می‌نویسد که قرار است سال ۲۰۲۱ قدرت را در واشینگتن به دست بگیرد.

وی در اشاره به سیاستمدارانی که تا کنون رسماً وارد کارزار رقابت برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰ شده‌اند ، می‌نویسد: «با آغاز یک دوره دیگر از رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا، بسیاری از سیاستمداران و صاحب‌نظران سیاسی آمریکایی و خارجی، پیشاپیش دارند به توصیه‌هایی فکر می‌کنند که برای ساکن بعدی کاخ سفید ارائه خواهند داد.» اسلاوین با انتقاد از سیاست‌های دولت ترامپ، توضیح می‌دهد: «چه در امور داخلی و چه در مسائل خارجی، صرفاً «بازبینی» تصمیماتی که توسط پرزیدنت دونالد ترامپ اتخاذ شده‌اند کافی نخواهد بود، بلکه باید دستورکاری غیرمنفعلانه برای رئیس‌جمهور جدید، یا برای دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، تدوین شود.»

نویسنده درباره سیاست‌های ترامپ در قبال ایران، تأکید می‌کند که خروج واشینگتن از برجام اشتباه بوده است و کمپین «فشار حداکثری» دولت آمریکا علیه تهران نیز احتمالاً نتیجه‌بخش نخواهد بود. اسلاوین بر همین اساس، بازگشت به برجام را اولین گام در مسیر اصلاح سیاست‌های دو سال اخیر در قبال جمهوری اسلامی می‌داند:

در رابطه با ایران، تا سال ۲۰۲۱ کاملاً مشخص خواهد شد که آیا کمپین «فشار حداکثری» که توسط پرزیدنت ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش آغاز شد، موفقیت‌آمیز بوده یا شکست خورده است. اگر جمهوری اسلامی تا آن زمان بر اثر تحریم‌ها تسلیم نشده و تن به بازگشت به مذاکرات برای رسیدن به یک برنامه جامع اقدام مشترکِ جدید و «بهتر» [چنان‌که مدنظر ترامپ است] نداده باشد (و یا این‌که سیاست‌هایش در مقابل واشینگتن را به شکل چشم‌گیری تغییر نداده باشد)، آن‌گاه مؤکداً توصیه می‌شود که دولت بعدی آمریکا این استراتژی را بازبینی و رویکردی دیگر را اتخاذ نماید.

واضح است که دولت وقت آمریکا در اولین گام باید با صدور یک بسته فرمان‌های اجرایی [دستورات تحت اختیار رئیس‌جمهور به بخش‌های مختلف دولت]، علاوه بر بازگشتن به جاده تبعیت از تعهدات خود در برجام، هم‌چنین دیگر اقدامات ضدسازنده را نیز متوقف کند؛ مثلاً ممنوعیت سفر «مسلمانان» که ایرانی‌ها و ایرانی‌آمریکایی‌ها را به شکلی نامتناسب [و بیش از مردم سایر کشورها] تحت تأثیر قرار می‌دهد.

هر دم از این «باغ» برجامی می‌رسد

مدیر برنامه آینده ایران در شورای آتلانتیک معتقد است در کوتاه‌مدت بازگشت آمریکا به برجام ضرورت دارد، اما برای بلندمدت باید فکر دیگری کرد: برجام ۲. وی البته معتقد است مقدمه‌چینی برای چنین توافقی با ایران با قهر و زور امکان‌پذیر نیست، بلکه باید دوباره به ترفند «دیپلماسی» روی آورد:

در بلندمدت، آمریکا باید به دنبال برگزاری مذاکرات زودهنگام با ایران و شرکای واشینگتن در ۱+۵ برای دست‌یابی به یک «برجام ۲/۰» باشد؛ توافقی که بتواند بنیان مستحکم‌تری برای عدم اشاعه و حل‌وفصل منازعات در خاورمیانه ایجاد کند. واشینگتن برای جلب رضایت ایرانی‌ها به منظور شرکت در مذاکرات، مجبور خواهد بود تا لحن همیشه خصومت‌آمیز خود نسبت به تهران را تغییر دهد.

بدگویی‌های بیش از اندازه ترامپ، [مایک پمپئو] وزیر خارجه وی، و سایر مشاورانش درباره جمهوری اسلامی ، زمینه را برای دیپلماسی فراهم نمی‌کند، بلکه مقایسه این مواضع با اظهارات آن‌ها درباره حکومت‌هایی مانند عربستان و کره شمالی که به اندازه حکومت ایران یا حتی بیش‌تر بی‌رحم هستند، سیاست یک بام و دو هوای مقامات آمریکایی را نشان می‌دهد. ایرانی‌ها هم مانند مردم دیگر در همه جای دنیا به توهین واکنش مثبتی نشان نمی‌دهند.

آن‌ها به عنوان وارثان یک فرهنگ چندین هزار ساله، نسبت به انتقاد از جانب قدرت‌های خارجی، به طور ویژه‌ای حساس هستند. از طرف دیگر، وزارت خارجه باید اجازه راه‌اندازی مجدد تبادلات میان‌مردمی را با ایران پیدا کند؛ تبادلاتی که نشان‌دهنده احترام به دست‌آوردهای ایران هستند و کمک قابل‌توجهی به گسترش روابط حسنه و پیش‌رفت‌های دوجانبه در حوزه‌های ورزش، هنر و علم کرده‌اند.

شورای آتلانتیک البته تنها برقراری ارتباط با ایران را نیز راه‌حل پیش‌رفت به سوی برجام ۲ نمی‌داند، بلکه ایجاد ائتلافی برای مشورت و نقشه کشیدن علیه ایران را نیز ضروری توصیف می‌کند. این اندیشکده می‌نویسد: «یکی از پیش‌شرط‌های دیگر برای رسیدن به نتیجه بهتر در مقابل ایران، ایجاد ائتلافی حقیقتاً چندجانبه است که فراتر از حمایت‌های محدود منطقه‌ای از سیاست‌های کنونی آمریکا باشد.

اگرچه باید با اسرائیل، عربستان و امارات در مورد مسائل مربوط به امنیت ملی‌شان مشورت کرد، اما این سه نباید در خصوص دیپلماسی آمریکا مقابل ایران حق وتو داشته باشند. به علاوه، ساختار ۱+۵ که موفق به دست‌یابی به برجام شد و این توافق‌نامه را با تصویب یک قطع‌نامه در شورای امنیت سازمان ملل نیز رسمیت بخشید، می‌تواند برای مذاکرات بعدی نیز احیا شود و ساختارهای دیگری را نیز به فراخور موقعیت می‌توان به وجود آورد.»

اسلاوین هم‌چنین اشاره می‌کند که دولت بعدی آمریکا به منظور متقاعد کردن ایران به نشستن پشت میز مذاکره، باید سازوکار مستحکم‌تری را برای تضمین منافع ایران در توافق جدید در نظر بگیرد. وی با توضیح این‌که برجام ۱ از همان ابتدا به خاطر تقابل قدرت میان اوبامای دموکرات و کنگره جمهوری‌خواه، متزلزل بود، می‌نویسد: «اگر مشوق‌هایی که دولت بعدی آمریکا به ایران می‌دهد، کم‌تر [از تعهدات دولت اوباما در برجام] در معرض خطر تغییر موضع‌های ناگهانی ساکنان پیاپی کاخ سفید [مانند تصمیم ناعاقلانه ترامپ] نباشند، واشینگتن نمی‌تواند به دست‌یابی به توافقی بهتر از برجام امیدوار باشد. اگرچه با توجه به کنترل جمهوری‌خواهان بر کنگره، قابل‌درک است که چرا باراک اوباما برای تعلیق تحریم‌ها علیه ایران بر اختیارات اجرایی خود [و نه اختیارات قانونی کنگره] تکیه کرد، اما همین اقدام او موجب شد تا بندهای مربوط به تعهدات آمریکا ذاتاً شکننده باشند.

لازم نیست توافق جدید را به عنوان یک معاهده به کنگره ارائه داد. شاید ساده‌تر این باشد که در ازای امتیازاتی که ایران می‌دهد، لوایحی ارائه شود که برخی تحریم‌های خاص علیه تهران را حذف کند. به این ترتیب صرفاً رأی اکثریت در هر دو مجلس [نمایندگان و سنا در] کنگره نیاز خواهد بود، نه رأی دوسوم در مجلس سنا.»

مفاد برجام ۲ چه باید باشد

کارشناس امور ایران در اندیشکده شورای آتلانتیک در انتهای گزارش خود، برخی از مواردی را برمی‌شمارد که می‌توان در برجام ۲ آن‌ها را گنجاند. این موارد از قرار زیر است:

◄ تمدید ۱۰ ساله تعهد ایران به محدودیت در غنی‌سازی به صورت غنی‌سازی اورانیوم ۲۳۵ تا غنای ۵ درصد؛ بندی که در حال حاضر، سال ۲۰۳۰ منقضی خواهد شد. به این ترتیب امکان این‌که ایران بتواند سلاح هسته‌ای بسازد تقریباً به صفر خواهد رسید.

◄ التزام ایران تا ابد به عدم بازفرآوری پلوتونیوم، یکی دیگر از سوخت‌های قابل‌استفاده برای ساخت بمب.

◄ التزام ایران به عدم غنی‌سازی اورانیوم در تأسیسات زیرزمینی فردو که در مقابل حمله نظامی نسبتاً مقاوم است.

◄ مشارکت ایران در یک تأسیسات چندجانبه غنی‌سازی اورانیوم در خارج از قلمرو جمهوری اسلامی، شاید در قزاقستان. از این تأسیسات می‌توان به منظور تولید سوخت با غنای بالاتر برای ایزوتوپ‌های پزشکی و سایر اهداف غیرنظامی استفاده کرد.

◄ مشارکت ایرانی‌ها در کنفرانس‌های تحت حمایت سازمان ملل درباره حل‌وفصل سیاسی مسائل در سوریه و یمن.

◄ مشارکت ایرانی‌ها در یک انجمن چندملیتی با موضوع موشک‌های بالستیک؛ انجمنی که تحت حمایت سازمان ملل و با ریاست مشترک آمریکا، روسیه و چین اداره شود. اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج [فارس] و اسرائیل نیز باید در این انجمن حضور داشته باشند.

◄ تخفیف جامع تحریمی شامل لغو تدریجی تحریم‌های اولیه واشینگتن علیه جمهوری اسلامی و حذف نام ایران از فهرست کشورهای حامی تروریسم در وزارت خارجه آمریکا، در ازای دریافت امتیازات عینی از تهران در موضوعاتی که در بالا به آن‌ها اشاره شد.

◄ علاوه بر این‌ها، آمریکا و ایران باید در مورد آزادی شهروندان زندانی مذاکره کنند و هدف نهایی‌شان پایان دادن به دست‌گیری افراد بی‌گناه به عنوان برگ‌های چانه‌زنی باشد.

نویسنده گزارش البته اذعان می‌کند که برجام ۲ مدنظر او به نسبت سابقه دیپلماسی میان ایران و آمریکا، «بلندپروازانه» است، اما می‌نویسد: «چهل سال خصومت، در کنار صرفاً برخی مواقع همکاری و مسامحه، نشان داده است که صلح و امنیت در خاورمیانه بدون بهبود روابط آمریکا و ایران به دست نخواهد آمد. هر دو کشور از این آشتی و عادی‌سازی روابط سود هنگفتی خواهند برد؛ ایرانی‌ها از مزایای پیوستن به اقتصاد بین‌المللی برخوردار خواهند شد و آمریکا نیز امکان کاهش حضور نظامی در مرزهای ایران را پیدا خواهد کرد.» اسلاوین گزارش خود را با اذعان به این واقعیت به پایان می‌برد که برجام ۲ بیش از هر کشوری به سود آمریکا تمام خواهد شد:

حتی اگر [به جای یک برجام ۲] تنها یک توافق جزئی دیگر [مانند برجام ۱] هم به دست آید، باز هم بهتر از وضعیت کنونی است که در آن آمریکا در مقابل اتفاق‌نظر بین‌المللی در حمایت از برجام، منزوی شده است و متحدان منطقه‌ای واشینگتن نیز نگران «غروب» [و انقضای مدت] محدودیت‌های برنامه هسته‌ای ایران و هم‌چنین خروج نیروهای نظامی آمریکا [از منطقه خاورمیانه و به ویژه کشورهایی مانند سوریه و افغانستان] هستند. اگرچه آمریکا و ایران ممکن است [در نتیجه امضای برجام ۲] به روابط نزدیکی برنگردند که تا قبل از انقلاب سال ۱۹۷۹ [و سرنگونی رژیم شاه در ایران] با یک‌دیگر داشتند، اما تهران و واشینگتن می‌توانند یاد بگیرند چگونه به شیوه‌هایی با یک‌دیگر تعامل کنند که آثار مخرب کم‌تری روی شهروندان دو کشور، خاورمیانه و جامعه بین‌المللی داشته باشد.

گزارشی از: مشرق نیوز

مطالب مرتبط

اخبار و رویدادهای جاری

با ۱+۵ تا ۱۴۰۰؛ «برجام ۲» در دستورکار اروپا و دولت بعدی آمریکا/ «توافق بهتر» با ایران باید شامل چه مواردی باشد

تاریخ انتشار: 22 اسفند 1397
روز پنج‌شنبه، ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، پس از ماه‌ها تعلل بالأخره از ابزار ویژه مالی اروپا برای دور زدن تحریم‌های آمریکا علیه ایران رونمایی شد. این ابزار، به اختصار «اینستکس» نامیده می‌شود و نام کاملش «سامانه حمایت از تبادلات تجاری» است. پیش از این در گزارش‌هایی مفصل به ارزیابی عملکرد اروپایی‌ها در راه‌اندازی اینستکس و آینده احتمالی پیش روی این سازوکار مالی پرداخته است .اتفاقاتی که هم‌زمان با اعلام رسمی آغازبه‌کار اینستکس و پس از آن رخ داد، در نوع خود جالب توجه است.

سه کشور اروپایی عضو برجام یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترک خود در همین‌باره، بر «انتظار» خود از ایران برای اجرای الزامات کارگروه اقدام مالی (FATF) تأکید کردند و به طور تقریباً مستقیم تهدید کردند که اگر ایران به اعضای این کارگروه نپیوندد و به قوانین آن پای‌بند نباشد، امکان استفاده از اینستکس را نیز نخواهد داشت.

بعد از آن‌که مقامات اروپایی به نوبه خود از انجام تعهدات قطعی‌شان در برجام سر باز زدند، ظاهراً کارشناسان آمریکایی هم تحریک و تشویق شده‌اند تا طرح‌های خود برای یک توافق جدید با ایران به جای برجام یا در کنار آن را ارائه کنند. البته اندیشکده‌های آمریکایی از مدت‌ها قبل موضوع «توافق بهتر» با ایران را مطرح کرده‌اند . به عنوان نمونه، اندیشکده آمریکایی «پروژه ویسکانسین» (با نام کامل «پروژه ویسکانسین برای کنترل تسلیحات هسته‌ای») اوایل سال ۲۰۱۸ طی گزارشی خواهان اتفاق‌نظر اروپا و آمریکا در زمینه تحریم ایران به بهانه فعالیت‌های موشکی و به عبارت دیگر امضای «برجام موشکی» شده بود. با این حال، این‌گونه که از شواهد برمی‌آید ناتوانی اروپایی‌ها در دفاع از برجام که یکی از نمودهای آن رونمایی از سازوکار ناامیدکننده اینستکس (و حتی باج‌خواهی از ایران بابت همین ابزار ناقص) بود، محافل تحلیلی آمریکا را مجاب کرده است که باید نقشه‌های خود برای امضای یک برجام دیگر با ایران را هرچه سریع‌تر رو کنند.

در همین راستا، «شورای آتلانتیک» از شناخته‌شده‌ترین اندیشکده‌های آمریکا، اخیراً گزارشی تحت عنوان «یک سیاست جدید غیرمنفعلانه در قبال ایران » به قلم «باربارا اسلاوین» مدیر «برنامه آینده ایران» در این اندیشکده را منتشر و در آن چشم‌انداز خودش از یک توافق دیگر میان آمریکا و اروپا با ایران را ترسیم کرده است.

اسلاوین که از باتجربه‌ترین کارشناسان امور ایران در آمریکا به شمار می‌رود با شناختی که از حساسیت‌های فضای سیاسی داخل ایران دارد، برای توصیف آن‌چه که به عنوان دنباله توافق هسته‌ای مدنظرش است، آگاهانه و عامدانه از عبارت «برجام ۲» استفاده می‌کند. وی در گزارش خود با جزئیات به تشریح مسیر واشینگتن تا رسیدن به میز مذاکره با ایران و سپس پیشنهادات و خواسته‌هایی پرداخته است که دولت آمریکا باید روی میز مقابل تهران بگذارد.

بازگشت به عقب، تنها راه رفتن به جلو

کارشناس اندیشکده شورای آتلانتیک در همان ابتدای گزارش، دولت ترامپ یا دست‌کم دوره اول ریاست‌جمهوری وی را عملاً یک فرصت ازدست‌رفته می‌پندارد و از انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری در آمریکا و دولتی می‌نویسد که قرار است سال ۲۰۲۱ قدرت را در واشینگتن به دست بگیرد.

وی در اشاره به سیاستمدارانی که تا کنون رسماً وارد کارزار رقابت برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰ شده‌اند ، می‌نویسد: «با آغاز یک دوره دیگر از رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا، بسیاری از سیاستمداران و صاحب‌نظران سیاسی آمریکایی و خارجی، پیشاپیش دارند به توصیه‌هایی فکر می‌کنند که برای ساکن بعدی کاخ سفید ارائه خواهند داد.» اسلاوین با انتقاد از سیاست‌های دولت ترامپ، توضیح می‌دهد: «چه در امور داخلی و چه در مسائل خارجی، صرفاً «بازبینی» تصمیماتی که توسط پرزیدنت دونالد ترامپ اتخاذ شده‌اند کافی نخواهد بود، بلکه باید دستورکاری غیرمنفعلانه برای رئیس‌جمهور جدید، یا برای دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، تدوین شود.»

نویسنده درباره سیاست‌های ترامپ در قبال ایران، تأکید می‌کند که خروج واشینگتن از برجام اشتباه بوده است و کمپین «فشار حداکثری» دولت آمریکا علیه تهران نیز احتمالاً نتیجه‌بخش نخواهد بود. اسلاوین بر همین اساس، بازگشت به برجام را اولین گام در مسیر اصلاح سیاست‌های دو سال اخیر در قبال جمهوری اسلامی می‌داند:

در رابطه با ایران، تا سال ۲۰۲۱ کاملاً مشخص خواهد شد که آیا کمپین «فشار حداکثری» که توسط پرزیدنت ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش آغاز شد، موفقیت‌آمیز بوده یا شکست خورده است. اگر جمهوری اسلامی تا آن زمان بر اثر تحریم‌ها تسلیم نشده و تن به بازگشت به مذاکرات برای رسیدن به یک برنامه جامع اقدام مشترکِ جدید و «بهتر» [چنان‌که مدنظر ترامپ است] نداده باشد (و یا این‌که سیاست‌هایش در مقابل واشینگتن را به شکل چشم‌گیری تغییر نداده باشد)، آن‌گاه مؤکداً توصیه می‌شود که دولت بعدی آمریکا این استراتژی را بازبینی و رویکردی دیگر را اتخاذ نماید.

واضح است که دولت وقت آمریکا در اولین گام باید با صدور یک بسته فرمان‌های اجرایی [دستورات تحت اختیار رئیس‌جمهور به بخش‌های مختلف دولت]، علاوه بر بازگشتن به جاده تبعیت از تعهدات خود در برجام، هم‌چنین دیگر اقدامات ضدسازنده را نیز متوقف کند؛ مثلاً ممنوعیت سفر «مسلمانان» که ایرانی‌ها و ایرانی‌آمریکایی‌ها را به شکلی نامتناسب [و بیش از مردم سایر کشورها] تحت تأثیر قرار می‌دهد.

هر دم از این «باغ» برجامی می‌رسد

مدیر برنامه آینده ایران در شورای آتلانتیک معتقد است در کوتاه‌مدت بازگشت آمریکا به برجام ضرورت دارد، اما برای بلندمدت باید فکر دیگری کرد: برجام ۲. وی البته معتقد است مقدمه‌چینی برای چنین توافقی با ایران با قهر و زور امکان‌پذیر نیست، بلکه باید دوباره به ترفند «دیپلماسی» روی آورد:

در بلندمدت، آمریکا باید به دنبال برگزاری مذاکرات زودهنگام با ایران و شرکای واشینگتن در ۱+۵ برای دست‌یابی به یک «برجام ۲/۰» باشد؛ توافقی که بتواند بنیان مستحکم‌تری برای عدم اشاعه و حل‌وفصل منازعات در خاورمیانه ایجاد کند. واشینگتن برای جلب رضایت ایرانی‌ها به منظور شرکت در مذاکرات، مجبور خواهد بود تا لحن همیشه خصومت‌آمیز خود نسبت به تهران را تغییر دهد.

بدگویی‌های بیش از اندازه ترامپ، [مایک پمپئو] وزیر خارجه وی، و سایر مشاورانش درباره جمهوری اسلامی ، زمینه را برای دیپلماسی فراهم نمی‌کند، بلکه مقایسه این مواضع با اظهارات آن‌ها درباره حکومت‌هایی مانند عربستان و کره شمالی که به اندازه حکومت ایران یا حتی بیش‌تر بی‌رحم هستند، سیاست یک بام و دو هوای مقامات آمریکایی را نشان می‌دهد. ایرانی‌ها هم مانند مردم دیگر در همه جای دنیا به توهین واکنش مثبتی نشان نمی‌دهند.

آن‌ها به عنوان وارثان یک فرهنگ چندین هزار ساله، نسبت به انتقاد از جانب قدرت‌های خارجی، به طور ویژه‌ای حساس هستند. از طرف دیگر، وزارت خارجه باید اجازه راه‌اندازی مجدد تبادلات میان‌مردمی را با ایران پیدا کند؛ تبادلاتی که نشان‌دهنده احترام به دست‌آوردهای ایران هستند و کمک قابل‌توجهی به گسترش روابط حسنه و پیش‌رفت‌های دوجانبه در حوزه‌های ورزش، هنر و علم کرده‌اند.

شورای آتلانتیک البته تنها برقراری ارتباط با ایران را نیز راه‌حل پیش‌رفت به سوی برجام ۲ نمی‌داند، بلکه ایجاد ائتلافی برای مشورت و نقشه کشیدن علیه ایران را نیز ضروری توصیف می‌کند. این اندیشکده می‌نویسد: «یکی از پیش‌شرط‌های دیگر برای رسیدن به نتیجه بهتر در مقابل ایران، ایجاد ائتلافی حقیقتاً چندجانبه است که فراتر از حمایت‌های محدود منطقه‌ای از سیاست‌های کنونی آمریکا باشد.

اگرچه باید با اسرائیل، عربستان و امارات در مورد مسائل مربوط به امنیت ملی‌شان مشورت کرد، اما این سه نباید در خصوص دیپلماسی آمریکا مقابل ایران حق وتو داشته باشند. به علاوه، ساختار ۱+۵ که موفق به دست‌یابی به برجام شد و این توافق‌نامه را با تصویب یک قطع‌نامه در شورای امنیت سازمان ملل نیز رسمیت بخشید، می‌تواند برای مذاکرات بعدی نیز احیا شود و ساختارهای دیگری را نیز به فراخور موقعیت می‌توان به وجود آورد.»

اسلاوین هم‌چنین اشاره می‌کند که دولت بعدی آمریکا به منظور متقاعد کردن ایران به نشستن پشت میز مذاکره، باید سازوکار مستحکم‌تری را برای تضمین منافع ایران در توافق جدید در نظر بگیرد. وی با توضیح این‌که برجام ۱ از همان ابتدا به خاطر تقابل قدرت میان اوبامای دموکرات و کنگره جمهوری‌خواه، متزلزل بود، می‌نویسد: «اگر مشوق‌هایی که دولت بعدی آمریکا به ایران می‌دهد، کم‌تر [از تعهدات دولت اوباما در برجام] در معرض خطر تغییر موضع‌های ناگهانی ساکنان پیاپی کاخ سفید [مانند تصمیم ناعاقلانه ترامپ] نباشند، واشینگتن نمی‌تواند به دست‌یابی به توافقی بهتر از برجام امیدوار باشد. اگرچه با توجه به کنترل جمهوری‌خواهان بر کنگره، قابل‌درک است که چرا باراک اوباما برای تعلیق تحریم‌ها علیه ایران بر اختیارات اجرایی خود [و نه اختیارات قانونی کنگره] تکیه کرد، اما همین اقدام او موجب شد تا بندهای مربوط به تعهدات آمریکا ذاتاً شکننده باشند.

لازم نیست توافق جدید را به عنوان یک معاهده به کنگره ارائه داد. شاید ساده‌تر این باشد که در ازای امتیازاتی که ایران می‌دهد، لوایحی ارائه شود که برخی تحریم‌های خاص علیه تهران را حذف کند. به این ترتیب صرفاً رأی اکثریت در هر دو مجلس [نمایندگان و سنا در] کنگره نیاز خواهد بود، نه رأی دوسوم در مجلس سنا.»

مفاد برجام ۲ چه باید باشد

کارشناس امور ایران در اندیشکده شورای آتلانتیک در انتهای گزارش خود، برخی از مواردی را برمی‌شمارد که می‌توان در برجام ۲ آن‌ها را گنجاند. این موارد از قرار زیر است:

◄ تمدید ۱۰ ساله تعهد ایران به محدودیت در غنی‌سازی به صورت غنی‌سازی اورانیوم ۲۳۵ تا غنای ۵ درصد؛ بندی که در حال حاضر، سال ۲۰۳۰ منقضی خواهد شد. به این ترتیب امکان این‌که ایران بتواند سلاح هسته‌ای بسازد تقریباً به صفر خواهد رسید.

◄ التزام ایران تا ابد به عدم بازفرآوری پلوتونیوم، یکی دیگر از سوخت‌های قابل‌استفاده برای ساخت بمب.

◄ التزام ایران به عدم غنی‌سازی اورانیوم در تأسیسات زیرزمینی فردو که در مقابل حمله نظامی نسبتاً مقاوم است.

◄ مشارکت ایران در یک تأسیسات چندجانبه غنی‌سازی اورانیوم در خارج از قلمرو جمهوری اسلامی، شاید در قزاقستان. از این تأسیسات می‌توان به منظور تولید سوخت با غنای بالاتر برای ایزوتوپ‌های پزشکی و سایر اهداف غیرنظامی استفاده کرد.

◄ مشارکت ایرانی‌ها در کنفرانس‌های تحت حمایت سازمان ملل درباره حل‌وفصل سیاسی مسائل در سوریه و یمن.

◄ مشارکت ایرانی‌ها در یک انجمن چندملیتی با موضوع موشک‌های بالستیک؛ انجمنی که تحت حمایت سازمان ملل و با ریاست مشترک آمریکا، روسیه و چین اداره شود. اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج [فارس] و اسرائیل نیز باید در این انجمن حضور داشته باشند.

◄ تخفیف جامع تحریمی شامل لغو تدریجی تحریم‌های اولیه واشینگتن علیه جمهوری اسلامی و حذف نام ایران از فهرست کشورهای حامی تروریسم در وزارت خارجه آمریکا، در ازای دریافت امتیازات عینی از تهران در موضوعاتی که در بالا به آن‌ها اشاره شد.

◄ علاوه بر این‌ها، آمریکا و ایران باید در مورد آزادی شهروندان زندانی مذاکره کنند و هدف نهایی‌شان پایان دادن به دست‌گیری افراد بی‌گناه به عنوان برگ‌های چانه‌زنی باشد.

نویسنده گزارش البته اذعان می‌کند که برجام ۲ مدنظر او به نسبت سابقه دیپلماسی میان ایران و آمریکا، «بلندپروازانه» است، اما می‌نویسد: «چهل سال خصومت، در کنار صرفاً برخی مواقع همکاری و مسامحه، نشان داده است که صلح و امنیت در خاورمیانه بدون بهبود روابط آمریکا و ایران به دست نخواهد آمد. هر دو کشور از این آشتی و عادی‌سازی روابط سود هنگفتی خواهند برد؛ ایرانی‌ها از مزایای پیوستن به اقتصاد بین‌المللی برخوردار خواهند شد و آمریکا نیز امکان کاهش حضور نظامی در مرزهای ایران را پیدا خواهد کرد.» اسلاوین گزارش خود را با اذعان به این واقعیت به پایان می‌برد که برجام ۲ بیش از هر کشوری به سود آمریکا تمام خواهد شد:

حتی اگر [به جای یک برجام ۲] تنها یک توافق جزئی دیگر [مانند برجام ۱] هم به دست آید، باز هم بهتر از وضعیت کنونی است که در آن آمریکا در مقابل اتفاق‌نظر بین‌المللی در حمایت از برجام، منزوی شده است و متحدان منطقه‌ای واشینگتن نیز نگران «غروب» [و انقضای مدت] محدودیت‌های برنامه هسته‌ای ایران و هم‌چنین خروج نیروهای نظامی آمریکا [از منطقه خاورمیانه و به ویژه کشورهایی مانند سوریه و افغانستان] هستند. اگرچه آمریکا و ایران ممکن است [در نتیجه امضای برجام ۲] به روابط نزدیکی برنگردند که تا قبل از انقلاب سال ۱۹۷۹ [و سرنگونی رژیم شاه در ایران] با یک‌دیگر داشتند، اما تهران و واشینگتن می‌توانند یاد بگیرند چگونه به شیوه‌هایی با یک‌دیگر تعامل کنند که آثار مخرب کم‌تری روی شهروندان دو کشور، خاورمیانه و جامعه بین‌المللی داشته باشد.

گزارشی از: مشرق نیوز

مطالب مرتبط



سایر مطالب