همسفر شراب (قسمت دهم- دلم آشفتهٔ آن مایهٔ ناز است هنوز)
۹ بهمن ۱۳۹۷
آمریکا خارج از حباب ایرانی‌زدگی!(قسمت دوم)
۹ بهمن ۱۳۹۷
همسفر شراب (قسمت دهم- دلم آشفتهٔ آن مایهٔ ناز است هنوز)
۹ بهمن ۱۳۹۷
آمریکا خارج از حباب ایرانی‌زدگی!(قسمت دوم)
۹ بهمن ۱۳۹۷
امروز می خواهم کمی در مورد خرید نسیه در امریکا صحبت کنم چون ممکن است که بسیاری از شما عزیزان اطلاعات زیادی در مورد کردیت کارت و نحوه استفاده از آن نداشته باشید. اول از هر چیزی باید بگویم که خریدهای اعتباری چندین برابر آن چیزی که می تواند مفید باشد, می تواند هم مخرب و بدبخت کننده باشد.

پس اگر به امریکا آمدیم و صاحب کردیت کارت شدیم همین طوری بختکی نباید از آن استفاده کنیم و بی گدار به آب بزنیم. سیستم اقتصادی امریکا مثل یک درشکه غول پیکری است که در کنار ما حرکت می کند و اگر از روی نا آگاهی و یا بازیگوشی حرکت اشتباهی را انجام دهیم که در جهت این سیستم عظیم نباشد در زیر چرخ آن درشکه له خواهیم شد. این سیستم اقتصادی طوری طراحی شده است که برای بقای خود نیاز به قربانیان زیادی دارد بنابراین بانک ها همیشه به دنبال افرادی هستند که قربانی شوند.

اگر به لطف و مرحمت خدا و به یاری امام زمان به امریکا تشریف فرما شدید و حساب بانکی باز کردید توسط نامه های روزانه برای شما پیشنهادهای رنگارنگی می رسد که فقط تجربه می تواند خوب و یا بد بودن آن را مشخص کند. ممکن است یک روز به شما پیشنهاد دهند که تمام وسایل خانه را الآن بگیرید و بدون بهره دو سال دیگر پول آن را پرداخت کنید. در نگاه اول این پیشنهاد بسیار باشرمانه است و شما هرچه که آن را بالا و پایین کنید به این نتیجه می رسید که این یک موهبت الهی است که از طریق نامه به شما ارسال شده است.

بله دوستان. و شما که قهرمان اصلی این داستان هستید به همراه خانواده و با سلام و صلوات به فروشگاه مربوطه می روید و مثل شاهزادگان می نشینید و دستور خرید صادر می کنید. تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد و به نظر می رسد که همه چیز تحت کنترل و اراده ملکوتی شما است و شما خوشحال و خندان با دستی پر به خانه می روید و به یکدیگر می گویید که اگر الآن ایران بود از ما هزار تا وثیقه می خواستند و فلان قدر سود می گرفتند و آخر سر هم یک دهم این وسایل را به ما نمی دادند. ولی در امریکا ما با دست خالی به فروشگاه رفتیم و هر چیزی که دوست داشتیم خریدیم و دو سال دیگر هم پول آن را پرداخت می کنیم.

پس در این حالت ایران بسیار بد و است و امریکا بسیار خوب است زیرا قهرمان این داستان بدون اینکه پولی پرداخت کند وسایل زیادی را خریده است و به این مناسبت هم هر زمانی که اسم رهبران امریکا را می شنود می گوید که دست آنها درد نکند ما که بجز خوبی چیزی از آنها ندیدیم.

البته قهرمان داستان ما همین کار را برای چیزهای دیگر هم تکرار می کند ولی حالا ما فرض می کنیم که او فقط همین یک خرید را کرده است. ممکن است که پیش خودتان بگویید که خوب که چی؟ این که خیلی خوب است و ای کاش که ما هم چنین امکانی را در ایران داشتیم. من هم در پاسخ می گویم که البته که خوب است. بر منکرش لعنت ولی چند نکته ظریف در این قضیه وجود دارد که سعی می کنم آن را برای شما توضیح دهم.

شما زمانی که می خواهید خرید نقدی کنید به میزان پولی که برای آن در نظر گرفته اید نگاه می کنید و سپس متناسب با آن بودجه تخصیص داده شده جنس مورد نظر خودتان را انتخاب می کنید. ممکن است که حتی بهترین و گران ترین جنس را انتخاب کنید و بخرید ولی آن چیزی که مهم است این است که شما در آن لحظه تاریخی شرایط خود را برای پرداخت کردن وجه می دانید و متناسب با آن خرید می کنید. ولی شما هیچ وقت نمی دانید که شرایط و وضعیت شما در دو سال آینده چگونه خواهد بود و ممکن است زمانی که گرفتاری های مالی زیادی دارید زمان پرداخت آن خرید ها سر برسد و شما توان پرداخت آن را نداشته باشید.

در نتیجه با کوچک ترین دیرکرد در پرداخت بدهی, امتیاز کردیت شما به شدت پایین می آید و سود بانکی تمامی آن چیزهای عمده ای که خریده اید به یکباره بالا می رود. در نهایت در می یابید که سود سرشاری را بابت خریدهای خود پرداخت کرده اید بدون اینکه خودتان متوجه شوید. این نوع خرید کردن مثل قمار می ماند و فروشندگان با بررسی آمار و احتمالات و استفاده از علوم اجتماعی طوری برنامه ریزی می کنند که مثل کازینوها همیشه برنده نهایی باشند.

متاسفانه ما در اینگونه خریدها چیزهایی را هم می گیریم که به آن نیاز ضروری نداریم و فقط چون مفت است آن را می خریم. اگرنه اگر ما از این امکانات بصورت بسیار محدود و کنترل شده برای خریدن لوازم بسیار ضروری خود استفاده کنیم و در اولین فرصت ممکن هم حسابمان را صاف کنیم هرگز پشیمان نخواهیم شد چون به هر حال ما در آن زمان به آن وسیله نیاز داشته ایم و آن را خریده ایم.

اتفاقی که برای یک انسان در سیستم اقتصادی امریکا می افتد این است که آنها همیشه به بانک ها بدهکار هستند و برای اینکه بتوانند اقساط ماهیانه خودشان را پرداخت کنند باید بیشتر و بیشتر کار کنند. امریکاییان همیشه چند سال از خریدهای خود عقب هستند یعنی در حال حاضر کار می کنند که مثلا پول زندگی دو سال پیش خود را بپردازند و چون باید بدهی های گذشته خود را بپردازند دیگر توان خرید نقدی هم ندارند و مجبور هستند که دوباره نسیه خرید کنند تا اموراتشان بگذرد.

این سیستم ممکن است که برای امریکایی ها جواب بدهد ولی ما به عنوان کسی که در کشوری مثل ایران زندگی کرده ایم به این سیستم عادت نداریم و اگر آلوده آن شویم خیلی زود قاطی می کنیم و ورشکسته می شویم. معمولا در آن زمان آدم بیشتر به یاد وطن می افتد و دیگر آن روزهای خوش اولیه که شادمان از این فروشگاه به آن فروشگاه می رفت را فراموش می کند و به باعثان و بانیان کشور امریکا لعنت می فرستد.

سیستم قسطی اقتصادی امریکا اصلا برای ما ساخته نشده است چون ما طوری بار آمده ایم که اگر از کسی پول بگیریم آن فرد بسیار نیکوکار و بخشنده و عالی مقام است ولی اگر در زمان موعود پولش را طلب کند آدم مادی و بی ملاحظه و چشم تنگ و خسیسی خواهد بود و ما سعی می کنیم که با نمایش های مختلف از نوع هندی زمان پرداخت را به تاخیر بیاندازیم و یا یک موضوعی ایجاد کنیم که در پی آن بگوییم حالا که اینطور شد من اصلا پول را پرداخت نمی کنم.

بنابراین بهتر است که اگر دری به تخته خورد و سر از امریکا در آوردید از همان ابتدا مواظب استفاده کردن از کارت های اعتباری خود باشید که خدای نکرده دچار به هم پیچیدگی اوضاع مالی نشوید.

مطالب مرتبط

امروز می خواهم کمی در مورد خرید نسیه در امریکا صحبت کنم چون ممکن است که بسیاری از شما عزیزان اطلاعات زیادی در مورد کردیت کارت و نحوه استفاده از آن نداشته باشید. اول از هر چیزی باید بگویم که خریدهای اعتباری چندین برابر آن چیزی که می تواند مفید باشد, می تواند هم مخرب و بدبخت کننده باشد.

پس اگر به امریکا آمدیم و صاحب کردیت کارت شدیم همین طوری بختکی نباید از آن استفاده کنیم و بی گدار به آب بزنیم. سیستم اقتصادی امریکا مثل یک درشکه غول پیکری است که در کنار ما حرکت می کند و اگر از روی نا آگاهی و یا بازیگوشی حرکت اشتباهی را انجام دهیم که در جهت این سیستم عظیم نباشد در زیر چرخ آن درشکه له خواهیم شد. این سیستم اقتصادی طوری طراحی شده است که برای بقای خود نیاز به قربانیان زیادی دارد بنابراین بانک ها همیشه به دنبال افرادی هستند که قربانی شوند.

اگر به لطف و مرحمت خدا و به یاری امام زمان به امریکا تشریف فرما شدید و حساب بانکی باز کردید توسط نامه های روزانه برای شما پیشنهادهای رنگارنگی می رسد که فقط تجربه می تواند خوب و یا بد بودن آن را مشخص کند. ممکن است یک روز به شما پیشنهاد دهند که تمام وسایل خانه را الآن بگیرید و بدون بهره دو سال دیگر پول آن را پرداخت کنید. در نگاه اول این پیشنهاد بسیار باشرمانه است و شما هرچه که آن را بالا و پایین کنید به این نتیجه می رسید که این یک موهبت الهی است که از طریق نامه به شما ارسال شده است.

بله دوستان. و شما که قهرمان اصلی این داستان هستید به همراه خانواده و با سلام و صلوات به فروشگاه مربوطه می روید و مثل شاهزادگان می نشینید و دستور خرید صادر می کنید. تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد و به نظر می رسد که همه چیز تحت کنترل و اراده ملکوتی شما است و شما خوشحال و خندان با دستی پر به خانه می روید و به یکدیگر می گویید که اگر الآن ایران بود از ما هزار تا وثیقه می خواستند و فلان قدر سود می گرفتند و آخر سر هم یک دهم این وسایل را به ما نمی دادند. ولی در امریکا ما با دست خالی به فروشگاه رفتیم و هر چیزی که دوست داشتیم خریدیم و دو سال دیگر هم پول آن را پرداخت می کنیم.

پس در این حالت ایران بسیار بد و است و امریکا بسیار خوب است زیرا قهرمان این داستان بدون اینکه پولی پرداخت کند وسایل زیادی را خریده است و به این مناسبت هم هر زمانی که اسم رهبران امریکا را می شنود می گوید که دست آنها درد نکند ما که بجز خوبی چیزی از آنها ندیدیم.

البته قهرمان داستان ما همین کار را برای چیزهای دیگر هم تکرار می کند ولی حالا ما فرض می کنیم که او فقط همین یک خرید را کرده است. ممکن است که پیش خودتان بگویید که خوب که چی؟ این که خیلی خوب است و ای کاش که ما هم چنین امکانی را در ایران داشتیم. من هم در پاسخ می گویم که البته که خوب است. بر منکرش لعنت ولی چند نکته ظریف در این قضیه وجود دارد که سعی می کنم آن را برای شما توضیح دهم.

شما زمانی که می خواهید خرید نقدی کنید به میزان پولی که برای آن در نظر گرفته اید نگاه می کنید و سپس متناسب با آن بودجه تخصیص داده شده جنس مورد نظر خودتان را انتخاب می کنید. ممکن است که حتی بهترین و گران ترین جنس را انتخاب کنید و بخرید ولی آن چیزی که مهم است این است که شما در آن لحظه تاریخی شرایط خود را برای پرداخت کردن وجه می دانید و متناسب با آن خرید می کنید. ولی شما هیچ وقت نمی دانید که شرایط و وضعیت شما در دو سال آینده چگونه خواهد بود و ممکن است زمانی که گرفتاری های مالی زیادی دارید زمان پرداخت آن خرید ها سر برسد و شما توان پرداخت آن را نداشته باشید.

در نتیجه با کوچک ترین دیرکرد در پرداخت بدهی, امتیاز کردیت شما به شدت پایین می آید و سود بانکی تمامی آن چیزهای عمده ای که خریده اید به یکباره بالا می رود. در نهایت در می یابید که سود سرشاری را بابت خریدهای خود پرداخت کرده اید بدون اینکه خودتان متوجه شوید. این نوع خرید کردن مثل قمار می ماند و فروشندگان با بررسی آمار و احتمالات و استفاده از علوم اجتماعی طوری برنامه ریزی می کنند که مثل کازینوها همیشه برنده نهایی باشند.

متاسفانه ما در اینگونه خریدها چیزهایی را هم می گیریم که به آن نیاز ضروری نداریم و فقط چون مفت است آن را می خریم. اگرنه اگر ما از این امکانات بصورت بسیار محدود و کنترل شده برای خریدن لوازم بسیار ضروری خود استفاده کنیم و در اولین فرصت ممکن هم حسابمان را صاف کنیم هرگز پشیمان نخواهیم شد چون به هر حال ما در آن زمان به آن وسیله نیاز داشته ایم و آن را خریده ایم.

اتفاقی که برای یک انسان در سیستم اقتصادی امریکا می افتد این است که آنها همیشه به بانک ها بدهکار هستند و برای اینکه بتوانند اقساط ماهیانه خودشان را پرداخت کنند باید بیشتر و بیشتر کار کنند. امریکاییان همیشه چند سال از خریدهای خود عقب هستند یعنی در حال حاضر کار می کنند که مثلا پول زندگی دو سال پیش خود را بپردازند و چون باید بدهی های گذشته خود را بپردازند دیگر توان خرید نقدی هم ندارند و مجبور هستند که دوباره نسیه خرید کنند تا اموراتشان بگذرد.

این سیستم ممکن است که برای امریکایی ها جواب بدهد ولی ما به عنوان کسی که در کشوری مثل ایران زندگی کرده ایم به این سیستم عادت نداریم و اگر آلوده آن شویم خیلی زود قاطی می کنیم و ورشکسته می شویم. معمولا در آن زمان آدم بیشتر به یاد وطن می افتد و دیگر آن روزهای خوش اولیه که شادمان از این فروشگاه به آن فروشگاه می رفت را فراموش می کند و به باعثان و بانیان کشور امریکا لعنت می فرستد.

سیستم قسطی اقتصادی امریکا اصلا برای ما ساخته نشده است چون ما طوری بار آمده ایم که اگر از کسی پول بگیریم آن فرد بسیار نیکوکار و بخشنده و عالی مقام است ولی اگر در زمان موعود پولش را طلب کند آدم مادی و بی ملاحظه و چشم تنگ و خسیسی خواهد بود و ما سعی می کنیم که با نمایش های مختلف از نوع هندی زمان پرداخت را به تاخیر بیاندازیم و یا یک موضوعی ایجاد کنیم که در پی آن بگوییم حالا که اینطور شد من اصلا پول را پرداخت نمی کنم.

بنابراین بهتر است که اگر دری به تخته خورد و سر از امریکا در آوردید از همان ابتدا مواظب استفاده کردن از کارت های اعتباری خود باشید که خدای نکرده دچار به هم پیچیدگی اوضاع مالی نشوید.

مطالب مرتبط