فحش رکیک به ترامپ و اخلال در نظم عمومی
۱۸ بهمن ۱۳۹۷
آیا رئیس جمهور آمریکا عامل طلاق مدیرعامل آمازون است؟
۱۸ بهمن ۱۳۹۷
فحش رکیک به ترامپ و اخلال در نظم عمومی
۱۸ بهمن ۱۳۹۷
آیا رئیس جمهور آمریکا عامل طلاق مدیرعامل آمازون است؟
۱۸ بهمن ۱۳۹۷

چند نکته در مورد پیدا کردن کار در آمریکا

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
می خواهم به یک نکته ای در مورد پیدا کردن کار در امریکا اشاره کنم. برخی از دوستان عزیزی که به امریکا می آیند گمان می کنند که می توانند با کارهای معمولی و بقول دوست تازه واردم کار یدی, امورات خود را بگذرانند تا بعدها بتوانند کار تخصصی خودد را پیدا کنند. باید به این دوستان عزیز بگویم که دوره چنین کارهایی در امریکا به پایان رسیده است و دیگر شغلی وجود ندارد که یک نفر از پایین آجر به سمت بالا پرتاب کند. حتی کارگرهای ساختمانی هم باید دوره های مخصوص به خودشان را گذرانده باشند و دیگر کارهای سنگین توسط ماشین ها انجام می گیرد.

برای همین یک زن هم می تواند در تمام شغل ها پا به پای مردها کار کند. به عنوان مثال راننده یک جرثقیل صد تنی هیچ نیازی به زور بازو ندارد چون کنترل های آن مثل دسته بازی های ویدیویی است و فقط راننده باید مهارت ها و دانش لازم را برای کنترل آن بیاموزد. برای کار فروشندگی هم شما باید به زبان انگلیسی مسلط باشید و چون رقابت برای چنین کارهایی بسیار زیاد است احتمال اینکه شما را استخدام کنند بسیار پایین است. بنابراین اگر در یک زمینه کاری تخصص دارید سعی کنید که از همان اول به دنبال پیدا کردن کار در همان زمینه تخصصی خودتان بپردازید و وقت خودتان را هدر ندهید. در کارهای تخصصی ممکن است که ضعف زبان انگلیسی شما زیاد خودش را نشان ندهد ولی در کارهای عمومی که نیازی به تخصص ندارد اولویت شما بسیار پایین تر از کسی است که در امریکا به دنیا آمده است و به زبان انگلیسی حرف می زند.

برخی از دوستان می گویند که ما به امریکا می رویم و هر کاری که پیش آمد انجام می دهیم. در حالی که پیدا کردن هرکار در امریکا بسیار دشوار تر از پیدا کردن کار تخصصی خودتان است چون به هرحال باید دوره مخصوص آن کار را بگذرانید.

نکته دوم این که وقتی وارد امریکا شدید اولویت اول شما فقط پیدا کردن کار می باشد. زیرا تمام موفقیت شما در امر مهاجرت در گروی این است که شما بتوانید یک کار پیدا کنید و مخارج روزانه خودتان را بپردازید. برخی از دوستان به اشتباه گمان می کنند که پیدا کردن کار در امریکا آسان است و برای خودشان در مورد مسائلی برنامه ریزی می کنند که شاید در اولویت دهم هم نباشد.

مسائل عاطفی, پیدا کردن نامزد, تفریح و سرگرمی و دیگر چیزهایی که در امریکا وجود دارد فقط برای آن عده از انسان هایی است که کار دارند اگرنه من همین جا فتوی می دهم که اگر کسی در امریکا به سر می برد و کار هم ندارد اصلا فکر کردن به اینکه آیا مثلا نامزد پیدا می کند یا خیر حرام است. پرداختن به مسائل احساسی و عاطفی هم حرام است و فقط تمام توجه و توان فرد باید به امر پیدا کردن کار معطوف گردد. تا قبل از پیدا کردن کار حتی خرید کردن لباس و اقلام غیر ضروری هم حرام است و کفاره دارد.

حدلاقل شما باید روزی شش ساعت را در پای کامپیوتر به پر کردن و ارسال رزومه خود بپردازید و یا به ایمیل هایی که برای کار به شما می رسد جواب دهید. چت کردن و خواندن مقالات بی ربط بیش از یک ساعت در روز حرام است. در ضمن شما باید دو تا چهار ساعت را در روز به رفتن به شرکت ها و پر کردن رزومه در آنجا و یا احیانا مصاحبه های حضوری با افراد بگذرانید. ترسیدن از مواجهه با افراد و ترسیدن از صحبت کردن با آنها در امریکا حرام است. حتی اگر دو کلمه انگلیسی بلد هستید باید با اعتماد به نفس کامل با همه صحبت کنید و از روبرو شدن با امریکایی ها نترسید. جواب ندادن به تماس های تلفنی در امریکا حرام است چون ممکن است این تلفن ها در مورد کار باشد و از شما سوالاتی داشته باشند.

در کل باید بگویم که اگر کسی بخواهد ماست باشد و در خانه بنشیند تا یک نفر بیاید و به او بگوید که این کار خوب خدمت شما, همان بهتر است که به امریکا نیاید چون وقت خودش را تلف خواهد کرد. شما باید آنقدر به گوشه و کنار سایت های کاریابی آشنا باشید که حتی یک کار مربوط به شما هم نباشد که شما برایش رزومه نفرستاده باشید.

اگر همه این کارها به درستی انجام شود تازه باید منتظر بخت و اقبال باشید تا بلکه یک ملاقه ای از آسمان فرو بیفتد و به سر یک نفر بخورد و یکهو تصمیم بگیرد که شما را استخدام کند. در زمانی که من دبیرستان می رفتم مدرسه البرز یکی از مدرسه هایی بود که فقط دانش آموزانی را ثبت نام می کردند که معدل بالایی داشته باشند. یک سال ما یک آشنایی در آنجا پیدا کردیم و برای ثبت نام به آنجا رفتیم. من از دیدن حیاط و ساختمان آنجا بسیار ذوق زده شدم و آن را با ساختمان زپرتی مدرسه خودمان مقایسه کردم.

همه چیز برای من رویایی بود و دلم می خواست که به آن مدرسه بروم. مادر من داشت برای من با آن آشنا صحبت می کرد و من هم محو زیبایی ها و بزرگی آن مدرسه شده بودم. آن آشنا پس از مدتی برگشت و به من گفت که من با مادر شما صحبت کردم و من یک مدرسه خیلی خوب می شناسم که معلم های مدرسه البرز در آنجا تدریس می کنند و قرار شد که من تو را به آنها معرفی کنم. من هم که طبق معمول دوزاریم درست جا نیفتاده بود گفتم که نه خیلی ممنون من از همین جا خوشم آمده است و می خواهم همین جا ثبت نام کنم!

طبیعی است که این حرف من باعث خنده حاضرین شد و آن خنده به این معنی بود که با این معدلی که تو داری همان مدرسه ای که می گوییم هم از سرت زیادی است! حالا حکایت کسانی است که تازه به امریکا می آیند و در پی این هستند که آیا از امریکا خوششان می آید یا خیر. فکر کردن به این مسئله در امریکا تا قبل از اینکه کار پیدا کرده باشید حرام است!

مطالب مرتبط

چند نکته در مورد پیدا کردن کار در آمریکا

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
می خواهم به یک نکته ای در مورد پیدا کردن کار در امریکا اشاره کنم. برخی از دوستان عزیزی که به امریکا می آیند گمان می کنند که می توانند با کارهای معمولی و بقول دوست تازه واردم کار یدی, امورات خود را بگذرانند تا بعدها بتوانند کار تخصصی خودد را پیدا کنند. باید به این دوستان عزیز بگویم که دوره چنین کارهایی در امریکا به پایان رسیده است و دیگر شغلی وجود ندارد که یک نفر از پایین آجر به سمت بالا پرتاب کند. حتی کارگرهای ساختمانی هم باید دوره های مخصوص به خودشان را گذرانده باشند و دیگر کارهای سنگین توسط ماشین ها انجام می گیرد.

برای همین یک زن هم می تواند در تمام شغل ها پا به پای مردها کار کند. به عنوان مثال راننده یک جرثقیل صد تنی هیچ نیازی به زور بازو ندارد چون کنترل های آن مثل دسته بازی های ویدیویی است و فقط راننده باید مهارت ها و دانش لازم را برای کنترل آن بیاموزد. برای کار فروشندگی هم شما باید به زبان انگلیسی مسلط باشید و چون رقابت برای چنین کارهایی بسیار زیاد است احتمال اینکه شما را استخدام کنند بسیار پایین است. بنابراین اگر در یک زمینه کاری تخصص دارید سعی کنید که از همان اول به دنبال پیدا کردن کار در همان زمینه تخصصی خودتان بپردازید و وقت خودتان را هدر ندهید. در کارهای تخصصی ممکن است که ضعف زبان انگلیسی شما زیاد خودش را نشان ندهد ولی در کارهای عمومی که نیازی به تخصص ندارد اولویت شما بسیار پایین تر از کسی است که در امریکا به دنیا آمده است و به زبان انگلیسی حرف می زند.

برخی از دوستان می گویند که ما به امریکا می رویم و هر کاری که پیش آمد انجام می دهیم. در حالی که پیدا کردن هرکار در امریکا بسیار دشوار تر از پیدا کردن کار تخصصی خودتان است چون به هرحال باید دوره مخصوص آن کار را بگذرانید.

نکته دوم این که وقتی وارد امریکا شدید اولویت اول شما فقط پیدا کردن کار می باشد. زیرا تمام موفقیت شما در امر مهاجرت در گروی این است که شما بتوانید یک کار پیدا کنید و مخارج روزانه خودتان را بپردازید. برخی از دوستان به اشتباه گمان می کنند که پیدا کردن کار در امریکا آسان است و برای خودشان در مورد مسائلی برنامه ریزی می کنند که شاید در اولویت دهم هم نباشد.

مسائل عاطفی, پیدا کردن نامزد, تفریح و سرگرمی و دیگر چیزهایی که در امریکا وجود دارد فقط برای آن عده از انسان هایی است که کار دارند اگرنه من همین جا فتوی می دهم که اگر کسی در امریکا به سر می برد و کار هم ندارد اصلا فکر کردن به اینکه آیا مثلا نامزد پیدا می کند یا خیر حرام است. پرداختن به مسائل احساسی و عاطفی هم حرام است و فقط تمام توجه و توان فرد باید به امر پیدا کردن کار معطوف گردد. تا قبل از پیدا کردن کار حتی خرید کردن لباس و اقلام غیر ضروری هم حرام است و کفاره دارد.

حدلاقل شما باید روزی شش ساعت را در پای کامپیوتر به پر کردن و ارسال رزومه خود بپردازید و یا به ایمیل هایی که برای کار به شما می رسد جواب دهید. چت کردن و خواندن مقالات بی ربط بیش از یک ساعت در روز حرام است. در ضمن شما باید دو تا چهار ساعت را در روز به رفتن به شرکت ها و پر کردن رزومه در آنجا و یا احیانا مصاحبه های حضوری با افراد بگذرانید. ترسیدن از مواجهه با افراد و ترسیدن از صحبت کردن با آنها در امریکا حرام است. حتی اگر دو کلمه انگلیسی بلد هستید باید با اعتماد به نفس کامل با همه صحبت کنید و از روبرو شدن با امریکایی ها نترسید. جواب ندادن به تماس های تلفنی در امریکا حرام است چون ممکن است این تلفن ها در مورد کار باشد و از شما سوالاتی داشته باشند.

در کل باید بگویم که اگر کسی بخواهد ماست باشد و در خانه بنشیند تا یک نفر بیاید و به او بگوید که این کار خوب خدمت شما, همان بهتر است که به امریکا نیاید چون وقت خودش را تلف خواهد کرد. شما باید آنقدر به گوشه و کنار سایت های کاریابی آشنا باشید که حتی یک کار مربوط به شما هم نباشد که شما برایش رزومه نفرستاده باشید.

اگر همه این کارها به درستی انجام شود تازه باید منتظر بخت و اقبال باشید تا بلکه یک ملاقه ای از آسمان فرو بیفتد و به سر یک نفر بخورد و یکهو تصمیم بگیرد که شما را استخدام کند. در زمانی که من دبیرستان می رفتم مدرسه البرز یکی از مدرسه هایی بود که فقط دانش آموزانی را ثبت نام می کردند که معدل بالایی داشته باشند. یک سال ما یک آشنایی در آنجا پیدا کردیم و برای ثبت نام به آنجا رفتیم. من از دیدن حیاط و ساختمان آنجا بسیار ذوق زده شدم و آن را با ساختمان زپرتی مدرسه خودمان مقایسه کردم.

همه چیز برای من رویایی بود و دلم می خواست که به آن مدرسه بروم. مادر من داشت برای من با آن آشنا صحبت می کرد و من هم محو زیبایی ها و بزرگی آن مدرسه شده بودم. آن آشنا پس از مدتی برگشت و به من گفت که من با مادر شما صحبت کردم و من یک مدرسه خیلی خوب می شناسم که معلم های مدرسه البرز در آنجا تدریس می کنند و قرار شد که من تو را به آنها معرفی کنم. من هم که طبق معمول دوزاریم درست جا نیفتاده بود گفتم که نه خیلی ممنون من از همین جا خوشم آمده است و می خواهم همین جا ثبت نام کنم!

طبیعی است که این حرف من باعث خنده حاضرین شد و آن خنده به این معنی بود که با این معدلی که تو داری همان مدرسه ای که می گوییم هم از سرت زیادی است! حالا حکایت کسانی است که تازه به امریکا می آیند و در پی این هستند که آیا از امریکا خوششان می آید یا خیر. فکر کردن به این مسئله در امریکا تا قبل از اینکه کار پیدا کرده باشید حرام است!

مطالب مرتبط