تصادف مرگبار اتوبوس مدرسه با قطار در تگزاس
۱۳ بهمن ۱۳۹۷
ترامپ اعلام فوق‌العاده را محتمل دانست
۱۳ بهمن ۱۳۹۷
تصادف مرگبار اتوبوس مدرسه با قطار در تگزاس
۱۳ بهمن ۱۳۹۷
ترامپ اعلام فوق‌العاده را محتمل دانست
۱۳ بهمن ۱۳۹۷

سفرنامه کوتاه به مناطقی از امریکا (قسمت اول)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
باز هم چند فامیل جدید در لس آنجلس کشف کردم و چندین بار با همدیگر سرود مرغ سحر ناله سر کن را خواندیم. خواندن دسته جمعی این ترانه یکی از آیین های جدا نشدنی فامیل ما در مهمانی ها است و هر کسی با هر وسیله صدا سازی مثل ویالون و تنبک و گیتار اسپانیش و درب قابلمه سعی می کند که با آن همراهی کند.

شما در حین خواندن این سرود باید حتما سر خود را هم به چپ و راست حرکت دهید تا عمق لذت خود را از صدای نکره دیگران به نمایش بگذارید. مخصوصا وقتی که آن سرود به قسمت اوج خود یعنی بخش ظلم ظالم می رسد هر کسی صدای خودش را ول می دهد و تقریبا عربده می کشد. چند تا از هنرپیشه های قدیمی هم در مهمانی های لس آنجلس بودند که من نه تنها اسم آنها را نشنیده بودم بلکه اسم فیلمی هم که آنها در آن بازی کرده بودند را نشنیده بودم ولی به هرحال سری برای خوشحالی آنها تکان دادم.

بیشتر آقایان در گوشه و کنار تریاک می کشیدند و یا شیره می خوردند و همسران آنها هم نسبت به این امر بی تفاوت بودند و یا اینکه به روی خوشان نمی آوردند. من هم تا جایی که می شد در چند شبی که به مهمانی ها رفتیم از خودم برای جماعت هنر در کردم و خودم را در دل آنها جا کردم و همه می گفتند که به به عجب بچه با کمالاتی است این بشر دوپا. تازه اگر من تریاکی بودم تا الآن هنرهای نهفته در وجودم شکوفاتر هم شده بود! خانه فامیل های جدیدم فراخ و باشکوه بودند و وسایل آنها بسیار مجلل و در حیاط خانه هایشان هم استخر و جکوزی داشت که با یک ریموت کنترل خاموش و روشن می شد.

آیا شما هم چنین فامیل های با کلاسی دارید؟ در خانه یکی از آنها کتابخانه بزرگی بود که من را به تعجب وا داشت و خوشحال شدم که بر خلاف دیگران اهل کتاب و مطالعه است ولی پس از نزدیک شدن به آن دریافتم که تاکنون لای هیچکدام از کتاب ها باز نشده است و آنچنان فشرده به هم جاسازی شده بودند که در زمان بیرون کشیدن هر کدام از آنها ممکن بود کل کتابخانه سرنگون شود و بازگرداندن آنها هم بدون ابزار مخصوص غیر ممکن بود. ولی رنگ کتاب ها با دکور خانه بسیار هماهنگ بود و مشخص بود که در زمان خریدن کتاب ها برای انتخاب رنگ مناسب با دکور کتابخانه سلیقه زیادی به خرج داده بودند.

پس از چند روز مهمانی های وقت تلف کن به سمت لاس وگاس به راه افتادیم و در آنجا حدود سی دلار در جهت رشد و توسعه صنعت قمار امریکا باختیم. پاک باختگان زیادی را دیدم که سراسیمه به این طرف و آن طرف می رفتند و اندک توشه خود را هم به امید برنده شدن به حلق دستگاههای رنگارنگ می ریختند و آن را به باد می دادند.

ما قصد داشتیم که برای تفریح بازی کنیم و پنجاه دلار ببازیم ولی پس از دو روز حساب و کتاب برد و باخت متوجه شدم که فقط سی دلار باختیم. شهر سرگرم کننده ای است و حتی برای چند روز هم می شود آن را تحمل کرد. تمام مردم لاس وگاس شب ها یک خواب مشترک می بینند و آن هم این است که یک دسته را می کشند و هزاران دلار برنده می شوند. من هم در آن دو شب با مردم لاس وگاس همراه شدم و همین خواب ها را دیدم و تا صبح میلیون ها دلار برنده شدم.

خوبی دستگاه های قمار جدید این است که شما می توانید حتی با یک ده دلاری خود را ساعت ها سرگرم کنید به شرط اینکه از سلامت روح و روان برخوردار باشید و فقط با شرط یک سنت بازی کنید و اگر برنده شدید جو گیر نشوید و مبلغ شرط را زیاد نکنید. زیرا در هر حال شما بازنده نهایی هستید پس بهتر است که مبلغ آن کمتر باشد.

یکی از خصلت های قمار این است که شما فقط در صورتی میدان قمار را ترک می کنید که دیگر چیزی برای باختن نداشته باشید و اگر با برد صحنه را ترک کنید طمع به شما اجازه نمی دهد که بخوابید و حتما بر می گردید و نه تنها آن مبلغ برده شده بلکه بیشتر از آن را هم می بازید و سپس دست از پا درازتر صحنه را ترک می کنید. دختر خانمهای آراسته نیز پیوسته آبجوی مجانی برای شما می آورند تا شما خوشحال شوید و بیشتر ببازید. در قمارخانه ها همه سیگار می کشند و نفس کشیدن برای آدمی مشکل است ولی تجربه وقت گذرانی در آن سالن های بزرگ و نورانی لذت بخش است.

مطالب مرتبط

سفرنامه کوتاه به مناطقی از امریکا (قسمت اول)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
باز هم چند فامیل جدید در لس آنجلس کشف کردم و چندین بار با همدیگر سرود مرغ سحر ناله سر کن را خواندیم. خواندن دسته جمعی این ترانه یکی از آیین های جدا نشدنی فامیل ما در مهمانی ها است و هر کسی با هر وسیله صدا سازی مثل ویالون و تنبک و گیتار اسپانیش و درب قابلمه سعی می کند که با آن همراهی کند.

شما در حین خواندن این سرود باید حتما سر خود را هم به چپ و راست حرکت دهید تا عمق لذت خود را از صدای نکره دیگران به نمایش بگذارید. مخصوصا وقتی که آن سرود به قسمت اوج خود یعنی بخش ظلم ظالم می رسد هر کسی صدای خودش را ول می دهد و تقریبا عربده می کشد. چند تا از هنرپیشه های قدیمی هم در مهمانی های لس آنجلس بودند که من نه تنها اسم آنها را نشنیده بودم بلکه اسم فیلمی هم که آنها در آن بازی کرده بودند را نشنیده بودم ولی به هرحال سری برای خوشحالی آنها تکان دادم.

بیشتر آقایان در گوشه و کنار تریاک می کشیدند و یا شیره می خوردند و همسران آنها هم نسبت به این امر بی تفاوت بودند و یا اینکه به روی خوشان نمی آوردند. من هم تا جایی که می شد در چند شبی که به مهمانی ها رفتیم از خودم برای جماعت هنر در کردم و خودم را در دل آنها جا کردم و همه می گفتند که به به عجب بچه با کمالاتی است این بشر دوپا. تازه اگر من تریاکی بودم تا الآن هنرهای نهفته در وجودم شکوفاتر هم شده بود! خانه فامیل های جدیدم فراخ و باشکوه بودند و وسایل آنها بسیار مجلل و در حیاط خانه هایشان هم استخر و جکوزی داشت که با یک ریموت کنترل خاموش و روشن می شد.

آیا شما هم چنین فامیل های با کلاسی دارید؟ در خانه یکی از آنها کتابخانه بزرگی بود که من را به تعجب وا داشت و خوشحال شدم که بر خلاف دیگران اهل کتاب و مطالعه است ولی پس از نزدیک شدن به آن دریافتم که تاکنون لای هیچکدام از کتاب ها باز نشده است و آنچنان فشرده به هم جاسازی شده بودند که در زمان بیرون کشیدن هر کدام از آنها ممکن بود کل کتابخانه سرنگون شود و بازگرداندن آنها هم بدون ابزار مخصوص غیر ممکن بود. ولی رنگ کتاب ها با دکور خانه بسیار هماهنگ بود و مشخص بود که در زمان خریدن کتاب ها برای انتخاب رنگ مناسب با دکور کتابخانه سلیقه زیادی به خرج داده بودند.

پس از چند روز مهمانی های وقت تلف کن به سمت لاس وگاس به راه افتادیم و در آنجا حدود سی دلار در جهت رشد و توسعه صنعت قمار امریکا باختیم. پاک باختگان زیادی را دیدم که سراسیمه به این طرف و آن طرف می رفتند و اندک توشه خود را هم به امید برنده شدن به حلق دستگاههای رنگارنگ می ریختند و آن را به باد می دادند.

ما قصد داشتیم که برای تفریح بازی کنیم و پنجاه دلار ببازیم ولی پس از دو روز حساب و کتاب برد و باخت متوجه شدم که فقط سی دلار باختیم. شهر سرگرم کننده ای است و حتی برای چند روز هم می شود آن را تحمل کرد. تمام مردم لاس وگاس شب ها یک خواب مشترک می بینند و آن هم این است که یک دسته را می کشند و هزاران دلار برنده می شوند. من هم در آن دو شب با مردم لاس وگاس همراه شدم و همین خواب ها را دیدم و تا صبح میلیون ها دلار برنده شدم.

خوبی دستگاه های قمار جدید این است که شما می توانید حتی با یک ده دلاری خود را ساعت ها سرگرم کنید به شرط اینکه از سلامت روح و روان برخوردار باشید و فقط با شرط یک سنت بازی کنید و اگر برنده شدید جو گیر نشوید و مبلغ شرط را زیاد نکنید. زیرا در هر حال شما بازنده نهایی هستید پس بهتر است که مبلغ آن کمتر باشد.

یکی از خصلت های قمار این است که شما فقط در صورتی میدان قمار را ترک می کنید که دیگر چیزی برای باختن نداشته باشید و اگر با برد صحنه را ترک کنید طمع به شما اجازه نمی دهد که بخوابید و حتما بر می گردید و نه تنها آن مبلغ برده شده بلکه بیشتر از آن را هم می بازید و سپس دست از پا درازتر صحنه را ترک می کنید. دختر خانمهای آراسته نیز پیوسته آبجوی مجانی برای شما می آورند تا شما خوشحال شوید و بیشتر ببازید. در قمارخانه ها همه سیگار می کشند و نفس کشیدن برای آدمی مشکل است ولی تجربه وقت گذرانی در آن سالن های بزرگ و نورانی لذت بخش است.

مطالب مرتبط