همسفر شراب (قسمت دوازدهم- طوفان سندی)
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
هدیه‌ی پیرمردِ در برف مانده
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
همسفر شراب (قسمت دوازدهم- طوفان سندی)
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
هدیه‌ی پیرمردِ در برف مانده
۲۵ بهمن ۱۳۹۷
اوایل که اومده بودیم با توجه به تصورات قبلی مون، در ورودی خونه رو همیشه سه قفله می کردیم.اما کم کم متوجه شدیم همسایه ها خیلی از وسایل شون رو بیرون خونه ول می کنن به امون خدا. از اسباب_بازی و دوچرخه گرفته تا وسایل باغبانی، ابزار آلات و وسایل پیک نیک. حتی وسیله های دور و بر بعضی خونه ها بالای ۱۰۰۰ دلار ارزش داره و اگه یه دزد شبی نیمه شبی از خیابون رد بشه، حسابی سود میکنه!

یه ماه که از اومدن گذشت، مطمئن شدیم کسی به وسایل بقیه، نگاه چپ هم نمی کنه. اینجوری بود که اول زنجیر دوچرخه توی پارکینگ باز شد (چون یه جورایی توهین به همسایه بود که ما دوچرخه رو قفل می کنیم!)، بعدش بی خیال قفل کردن در خونه شدیم و یکی از مشکلات اساسی منم حل شد. به خاطر حواس پرتی مجبور نبودم از وسط راه برگردم تا چفت و بست خونه رو چک کنم..

علی رغم تجربه هایی که در پست قبل گفته شد، یه فکر همیشه گوشه ذهن بود: آخرش یه شب یکی میاد و حسابی از داشتن حس امنیت پشیمون می شیم. با این حال بعد از اومدن به خونه جدید همچنان در به صورت شبانه روزی به روی همه باز بود!

و بالاخره سر و کله ترامپ پیدا شد. بعد ازانتخابات، از گوشه و کنار اخباری در مورد افزایش جرم های نژاد پرستی به گوش رسید

چند ماهی در مورد باز بودن در خونه دو به شک بودیم، که شنیدم یه آمریکایی تو کانزاس یه هندی رو کشته چون فک کرده طرف ایرانیه! هفته پیش هم گفتن: یه مرد تو تگزاس به زور وارد آپارتمان همسایه شون (یه خانم ایرانی) شده و ...

گرچه این دوتا داستان مثه بیشتر رفتارهای نژادپرستانه، در ایالت های مرکزی و محافظه کار رخ داد (و خودم تا به حال از نزدیک شاهد این رفتارها نبودم)، تصمیم گرفتیم: بیخیال حس امنیت بشیم.

به نظر میاد در دوران ترامپ، یه عده سفیدپوست، نژادپرست که ریشه ی همه مشکلات رو خارجی ها می دونن، حسابی دور برداشتن و شاید از هرفرصتی برای خالی کردن عقده ها استفاده کنن. خلاصه از هفته پیش در بسته شد ...

مطالب مرتبط

اوایل که اومده بودیم با توجه به تصورات قبلی مون، در ورودی خونه رو همیشه سه قفله می کردیم.اما کم کم متوجه شدیم همسایه ها خیلی از وسایل شون رو بیرون خونه ول می کنن به امون خدا. از اسباب_بازی و دوچرخه گرفته تا وسایل باغبانی، ابزار آلات و وسایل پیک نیک. حتی وسیله های دور و بر بعضی خونه ها بالای ۱۰۰۰ دلار ارزش داره و اگه یه دزد شبی نیمه شبی از خیابون رد بشه، حسابی سود میکنه!

یه ماه که از اومدن گذشت، مطمئن شدیم کسی به وسایل بقیه، نگاه چپ هم نمی کنه. اینجوری بود که اول زنجیر دوچرخه توی پارکینگ باز شد (چون یه جورایی توهین به همسایه بود که ما دوچرخه رو قفل می کنیم!)، بعدش بی خیال قفل کردن در خونه شدیم و یکی از مشکلات اساسی منم حل شد. به خاطر حواس پرتی مجبور نبودم از وسط راه برگردم تا چفت و بست خونه رو چک کنم..

علی رغم تجربه هایی که در پست قبل گفته شد، یه فکر همیشه گوشه ذهن بود: آخرش یه شب یکی میاد و حسابی از داشتن حس امنیت پشیمون می شیم. با این حال بعد از اومدن به خونه جدید همچنان در به صورت شبانه روزی به روی همه باز بود!

و بالاخره سر و کله ترامپ پیدا شد. بعد ازانتخابات، از گوشه و کنار اخباری در مورد افزایش جرم های نژاد پرستی به گوش رسید

چند ماهی در مورد باز بودن در خونه دو به شک بودیم، که شنیدم یه آمریکایی تو کانزاس یه هندی رو کشته چون فک کرده طرف ایرانیه! هفته پیش هم گفتن: یه مرد تو تگزاس به زور وارد آپارتمان همسایه شون (یه خانم ایرانی) شده و ...

گرچه این دوتا داستان مثه بیشتر رفتارهای نژادپرستانه، در ایالت های مرکزی و محافظه کار رخ داد (و خودم تا به حال از نزدیک شاهد این رفتارها نبودم)، تصمیم گرفتیم: بیخیال حس امنیت بشیم.

به نظر میاد در دوران ترامپ، یه عده سفیدپوست، نژادپرست که ریشه ی همه مشکلات رو خارجی ها می دونن، حسابی دور برداشتن و شاید از هرفرصتی برای خالی کردن عقده ها استفاده کنن. خلاصه از هفته پیش در بسته شد ...

مطالب مرتبط



آخرین مطالب