با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت دهم- پرچم)
۱۷ بهمن ۱۳۹۷منتظر تخفیف نباشید، ما افت قیمت روجبران می کنیم!
۱۷ بهمن ۱۳۹۷آمریکا خارج از حباب ایرانیزدگی!(قسمت چهارم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادیروز دوباره الیزابت را دیدم و این گفتگو را داشتیم:
الیزابت: چقدر هوا سرد است!
مرد یخی: فکر کنم تا آخر هفته طبق پیشبینی هواشناسی همین طور است.
الیزابت: اخبار را چک نکردم. همه جا پر است از اخبار مربوط به تیراندازی فلوریدا (اخیراً در مدرسهای در فلوریدا، یکی از دانشآموزان سابق با اسلحه وارد مدرسه شده، بیهدف شروع به تیراندازی کرده و ۱۷ نفر را کشته است!!!)
مرد یخی: خیلی وحشتناک است که مادری فرزندش را به مدرسه راهی کند و شب جنازهاش را تحویل بگیرد. در کشور من چنین اتفاقی غیر قابل تصور است.
الیزابت: وقتی من مدرسه میرفتم هم چنین اتفاقی غیر قابل تصور بود. اصلاً در گذشته اینطور نبود. من اگر فرزندی داشتم دیگر مدرسه نمیفرستادم و خودم در خانه به او درس میدادم (در آمریکا به شکل قانونی امکان این وجود دارد که پدر و مادر فرزند خود را به مدرسه نفرستند و در عوض به او درس بدهند). یکی از نزدیکترین دوستان من همین کار را کرد. سه بچه دارد. البته بچه اولش را وقتی ۱۵ ساله بود به دنیا آورد و به یک مدرسهی مسیحی فرستاد اما دو بچهی بعدی را که حدود ۳۵ سالگی به دنیا آمدند، خودش در خانه درس داد.
مرد یخی: بچه اولش ناخواسته بود؟
الیزابت: بله، از دوست پسرش باردار شد و تصمیم گرفت که بچه را سقط نکند (در آمریکا روابط جنسی افسارگسیخته است و مواردی حتی بدون اطلاع پدر و مادر انجام میشود که منجر به بارداری در سنین پایین میگردد. البته اکثراً این بارداریها به سقط جنین میرسد. اگر کسی بچه را سقط نکند، احتمال بالا تربیت مذهبی داشته است)
مرد یخی: با دوست پسرش ازدواج هم کرد؟
الیزابت: نه، بعداً با فرد دیگری ازدواج کرد و دو بچهی دیگرش از شوهر او هستند (افسارگسیختگی جنسی حتی بین مسیحیان پروتستان هم شایع است)
مرد یخی: در ایالت کنتاکی (محل تولد الیزابت) مردم زیاد اسلحه دارند؟
الیزابت: اوه! بله خیلی زیاد!
مرد یخی: خانواده شما هم اسلحه داشتند؟
الیزابت: من خودم تا به حال اسلحه گرم نداشتهام اما پدر سه تفنگ داشت.
مرد یخی: به نظر همین خیلی خطرناک است. خیلی از اتفاقات مدرسه به خاطر این میافتد که دانش آموزی به اسلحهی والدینش دسترسی پیدا میکند.
الیزابت: قبول دارم، اما این اشکال والدین است. والدین ما به شدت مواظب بودند بچه دسترسی نداشته باشند. پدرم اسلحهها را در یک کمد کلیددار نگهداری می کرد و از همان سنین کودکی با لحن محکم به ما میگفت اگر به اسلحهها دست بزنید، زنده زنده پوستتان را میکنم!!!
مرد یخی: اصلاً چه لزومی داشت خانوادهتان اسلحه بخرد؟
الیزابت: میدانی من در مورد سلاح دید دوگانهای دارم. دوست دارم اسلحه محدود شود اما مشکل این است که در آمریکا تعداد زیادی افراد مسلح هستند. در کنتاکی ضرب المثلی است که سلاح بخر، طریقه استفاده را هم یاد بگیر، اما هیچ وقت در واقعیت استفاده نکن! چون بسیاری از جنایتکاران به اسلحه دسترسی دارند، باید همه اجازه خرید داشته باشند تا از خود بتوانند دفاع کنند!
مرد یخی: اما خیلی ها سلاحهای سنگین مثل بازوکا و ابزار تمام خودکار دارند.
الیزابت: من هم ایدهآل می دانم سلاح داشتن محدود باشد تنها به اموری مثل اسلحههای شکاری؛ اما همین حالا افرادی بازوکا دارند. اگر کسی فهمید همسایهاش بازوکا دارد و فرد متعادلی نیست، باید او هم بتواند بازوکا بخرد تا از خود دفاع کند!
مرد یخی: خب باید پیاده شوم. فعلاً خداحافظ
الیزابت: خداحافظ
الیزابت: چقدر هوا سرد است!
مرد یخی: فکر کنم تا آخر هفته طبق پیشبینی هواشناسی همین طور است.
الیزابت: اخبار را چک نکردم. همه جا پر است از اخبار مربوط به تیراندازی فلوریدا (اخیراً در مدرسهای در فلوریدا، یکی از دانشآموزان سابق با اسلحه وارد مدرسه شده، بیهدف شروع به تیراندازی کرده و ۱۷ نفر را کشته است!!!)
مرد یخی: خیلی وحشتناک است که مادری فرزندش را به مدرسه راهی کند و شب جنازهاش را تحویل بگیرد. در کشور من چنین اتفاقی غیر قابل تصور است.
الیزابت: وقتی من مدرسه میرفتم هم چنین اتفاقی غیر قابل تصور بود. اصلاً در گذشته اینطور نبود. من اگر فرزندی داشتم دیگر مدرسه نمیفرستادم و خودم در خانه به او درس میدادم (در آمریکا به شکل قانونی امکان این وجود دارد که پدر و مادر فرزند خود را به مدرسه نفرستند و در عوض به او درس بدهند). یکی از نزدیکترین دوستان من همین کار را کرد. سه بچه دارد. البته بچه اولش را وقتی ۱۵ ساله بود به دنیا آورد و به یک مدرسهی مسیحی فرستاد اما دو بچهی بعدی را که حدود ۳۵ سالگی به دنیا آمدند، خودش در خانه درس داد.
مرد یخی: بچه اولش ناخواسته بود؟
الیزابت: بله، از دوست پسرش باردار شد و تصمیم گرفت که بچه را سقط نکند (در آمریکا روابط جنسی افسارگسیخته است و مواردی حتی بدون اطلاع پدر و مادر انجام میشود که منجر به بارداری در سنین پایین میگردد. البته اکثراً این بارداریها به سقط جنین میرسد. اگر کسی بچه را سقط نکند، احتمال بالا تربیت مذهبی داشته است)
مرد یخی: با دوست پسرش ازدواج هم کرد؟
الیزابت: نه، بعداً با فرد دیگری ازدواج کرد و دو بچهی دیگرش از شوهر او هستند (افسارگسیختگی جنسی حتی بین مسیحیان پروتستان هم شایع است)
مرد یخی: در ایالت کنتاکی (محل تولد الیزابت) مردم زیاد اسلحه دارند؟
الیزابت: اوه! بله خیلی زیاد!
مرد یخی: خانواده شما هم اسلحه داشتند؟
الیزابت: من خودم تا به حال اسلحه گرم نداشتهام اما پدر سه تفنگ داشت.
مرد یخی: به نظر همین خیلی خطرناک است. خیلی از اتفاقات مدرسه به خاطر این میافتد که دانش آموزی به اسلحهی والدینش دسترسی پیدا میکند.
الیزابت: قبول دارم، اما این اشکال والدین است. والدین ما به شدت مواظب بودند بچه دسترسی نداشته باشند. پدرم اسلحهها را در یک کمد کلیددار نگهداری می کرد و از همان سنین کودکی با لحن محکم به ما میگفت اگر به اسلحهها دست بزنید، زنده زنده پوستتان را میکنم!!!
مرد یخی: اصلاً چه لزومی داشت خانوادهتان اسلحه بخرد؟
الیزابت: میدانی من در مورد سلاح دید دوگانهای دارم. دوست دارم اسلحه محدود شود اما مشکل این است که در آمریکا تعداد زیادی افراد مسلح هستند. در کنتاکی ضرب المثلی است که سلاح بخر، طریقه استفاده را هم یاد بگیر، اما هیچ وقت در واقعیت استفاده نکن! چون بسیاری از جنایتکاران به اسلحه دسترسی دارند، باید همه اجازه خرید داشته باشند تا از خود بتوانند دفاع کنند!
مرد یخی: اما خیلی ها سلاحهای سنگین مثل بازوکا و ابزار تمام خودکار دارند.
الیزابت: من هم ایدهآل می دانم سلاح داشتن محدود باشد تنها به اموری مثل اسلحههای شکاری؛ اما همین حالا افرادی بازوکا دارند. اگر کسی فهمید همسایهاش بازوکا دارد و فرد متعادلی نیست، باید او هم بتواند بازوکا بخرد تا از خود دفاع کند!
مرد یخی: خب باید پیاده شوم. فعلاً خداحافظ
الیزابت: خداحافظ
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
آمریکا خارج از حباب ایرانیزدگی!(قسمت چهارم)
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادیروز دوباره الیزابت را دیدم و این گفتگو را داشتیم:
الیزابت: چقدر هوا سرد است!
مرد یخی: فکر کنم تا آخر هفته طبق پیشبینی هواشناسی همین طور است.
الیزابت: اخبار را چک نکردم. همه جا پر است از اخبار مربوط به تیراندازی فلوریدا (اخیراً در مدرسهای در فلوریدا، یکی از دانشآموزان سابق با اسلحه وارد مدرسه شده، بیهدف شروع به تیراندازی کرده و ۱۷ نفر را کشته است!!!)
مرد یخی: خیلی وحشتناک است که مادری فرزندش را به مدرسه راهی کند و شب جنازهاش را تحویل بگیرد. در کشور من چنین اتفاقی غیر قابل تصور است.
الیزابت: وقتی من مدرسه میرفتم هم چنین اتفاقی غیر قابل تصور بود. اصلاً در گذشته اینطور نبود. من اگر فرزندی داشتم دیگر مدرسه نمیفرستادم و خودم در خانه به او درس میدادم (در آمریکا به شکل قانونی امکان این وجود دارد که پدر و مادر فرزند خود را به مدرسه نفرستند و در عوض به او درس بدهند). یکی از نزدیکترین دوستان من همین کار را کرد. سه بچه دارد. البته بچه اولش را وقتی ۱۵ ساله بود به دنیا آورد و به یک مدرسهی مسیحی فرستاد اما دو بچهی بعدی را که حدود ۳۵ سالگی به دنیا آمدند، خودش در خانه درس داد.
مرد یخی: بچه اولش ناخواسته بود؟
الیزابت: بله، از دوست پسرش باردار شد و تصمیم گرفت که بچه را سقط نکند (در آمریکا روابط جنسی افسارگسیخته است و مواردی حتی بدون اطلاع پدر و مادر انجام میشود که منجر به بارداری در سنین پایین میگردد. البته اکثراً این بارداریها به سقط جنین میرسد. اگر کسی بچه را سقط نکند، احتمال بالا تربیت مذهبی داشته است)
مرد یخی: با دوست پسرش ازدواج هم کرد؟
الیزابت: نه، بعداً با فرد دیگری ازدواج کرد و دو بچهی دیگرش از شوهر او هستند (افسارگسیختگی جنسی حتی بین مسیحیان پروتستان هم شایع است)
مرد یخی: در ایالت کنتاکی (محل تولد الیزابت) مردم زیاد اسلحه دارند؟
الیزابت: اوه! بله خیلی زیاد!
مرد یخی: خانواده شما هم اسلحه داشتند؟
الیزابت: من خودم تا به حال اسلحه گرم نداشتهام اما پدر سه تفنگ داشت.
مرد یخی: به نظر همین خیلی خطرناک است. خیلی از اتفاقات مدرسه به خاطر این میافتد که دانش آموزی به اسلحهی والدینش دسترسی پیدا میکند.
الیزابت: قبول دارم، اما این اشکال والدین است. والدین ما به شدت مواظب بودند بچه دسترسی نداشته باشند. پدرم اسلحهها را در یک کمد کلیددار نگهداری می کرد و از همان سنین کودکی با لحن محکم به ما میگفت اگر به اسلحهها دست بزنید، زنده زنده پوستتان را میکنم!!!
مرد یخی: اصلاً چه لزومی داشت خانوادهتان اسلحه بخرد؟
الیزابت: میدانی من در مورد سلاح دید دوگانهای دارم. دوست دارم اسلحه محدود شود اما مشکل این است که در آمریکا تعداد زیادی افراد مسلح هستند. در کنتاکی ضرب المثلی است که سلاح بخر، طریقه استفاده را هم یاد بگیر، اما هیچ وقت در واقعیت استفاده نکن! چون بسیاری از جنایتکاران به اسلحه دسترسی دارند، باید همه اجازه خرید داشته باشند تا از خود بتوانند دفاع کنند!
مرد یخی: اما خیلی ها سلاحهای سنگین مثل بازوکا و ابزار تمام خودکار دارند.
الیزابت: من هم ایدهآل می دانم سلاح داشتن محدود باشد تنها به اموری مثل اسلحههای شکاری؛ اما همین حالا افرادی بازوکا دارند. اگر کسی فهمید همسایهاش بازوکا دارد و فرد متعادلی نیست، باید او هم بتواند بازوکا بخرد تا از خود دفاع کند!
مرد یخی: خب باید پیاده شوم. فعلاً خداحافظ
الیزابت: خداحافظ
الیزابت: چقدر هوا سرد است!
مرد یخی: فکر کنم تا آخر هفته طبق پیشبینی هواشناسی همین طور است.
الیزابت: اخبار را چک نکردم. همه جا پر است از اخبار مربوط به تیراندازی فلوریدا (اخیراً در مدرسهای در فلوریدا، یکی از دانشآموزان سابق با اسلحه وارد مدرسه شده، بیهدف شروع به تیراندازی کرده و ۱۷ نفر را کشته است!!!)
مرد یخی: خیلی وحشتناک است که مادری فرزندش را به مدرسه راهی کند و شب جنازهاش را تحویل بگیرد. در کشور من چنین اتفاقی غیر قابل تصور است.
الیزابت: وقتی من مدرسه میرفتم هم چنین اتفاقی غیر قابل تصور بود. اصلاً در گذشته اینطور نبود. من اگر فرزندی داشتم دیگر مدرسه نمیفرستادم و خودم در خانه به او درس میدادم (در آمریکا به شکل قانونی امکان این وجود دارد که پدر و مادر فرزند خود را به مدرسه نفرستند و در عوض به او درس بدهند). یکی از نزدیکترین دوستان من همین کار را کرد. سه بچه دارد. البته بچه اولش را وقتی ۱۵ ساله بود به دنیا آورد و به یک مدرسهی مسیحی فرستاد اما دو بچهی بعدی را که حدود ۳۵ سالگی به دنیا آمدند، خودش در خانه درس داد.
مرد یخی: بچه اولش ناخواسته بود؟
الیزابت: بله، از دوست پسرش باردار شد و تصمیم گرفت که بچه را سقط نکند (در آمریکا روابط جنسی افسارگسیخته است و مواردی حتی بدون اطلاع پدر و مادر انجام میشود که منجر به بارداری در سنین پایین میگردد. البته اکثراً این بارداریها به سقط جنین میرسد. اگر کسی بچه را سقط نکند، احتمال بالا تربیت مذهبی داشته است)
مرد یخی: با دوست پسرش ازدواج هم کرد؟
الیزابت: نه، بعداً با فرد دیگری ازدواج کرد و دو بچهی دیگرش از شوهر او هستند (افسارگسیختگی جنسی حتی بین مسیحیان پروتستان هم شایع است)
مرد یخی: در ایالت کنتاکی (محل تولد الیزابت) مردم زیاد اسلحه دارند؟
الیزابت: اوه! بله خیلی زیاد!
مرد یخی: خانواده شما هم اسلحه داشتند؟
الیزابت: من خودم تا به حال اسلحه گرم نداشتهام اما پدر سه تفنگ داشت.
مرد یخی: به نظر همین خیلی خطرناک است. خیلی از اتفاقات مدرسه به خاطر این میافتد که دانش آموزی به اسلحهی والدینش دسترسی پیدا میکند.
الیزابت: قبول دارم، اما این اشکال والدین است. والدین ما به شدت مواظب بودند بچه دسترسی نداشته باشند. پدرم اسلحهها را در یک کمد کلیددار نگهداری می کرد و از همان سنین کودکی با لحن محکم به ما میگفت اگر به اسلحهها دست بزنید، زنده زنده پوستتان را میکنم!!!
مرد یخی: اصلاً چه لزومی داشت خانوادهتان اسلحه بخرد؟
الیزابت: میدانی من در مورد سلاح دید دوگانهای دارم. دوست دارم اسلحه محدود شود اما مشکل این است که در آمریکا تعداد زیادی افراد مسلح هستند. در کنتاکی ضرب المثلی است که سلاح بخر، طریقه استفاده را هم یاد بگیر، اما هیچ وقت در واقعیت استفاده نکن! چون بسیاری از جنایتکاران به اسلحه دسترسی دارند، باید همه اجازه خرید داشته باشند تا از خود بتوانند دفاع کنند!
مرد یخی: اما خیلی ها سلاحهای سنگین مثل بازوکا و ابزار تمام خودکار دارند.
الیزابت: من هم ایدهآل می دانم سلاح داشتن محدود باشد تنها به اموری مثل اسلحههای شکاری؛ اما همین حالا افرادی بازوکا دارند. اگر کسی فهمید همسایهاش بازوکا دارد و فرد متعادلی نیست، باید او هم بتواند بازوکا بخرد تا از خود دفاع کند!
مرد یخی: خب باید پیاده شوم. فعلاً خداحافظ
الیزابت: خداحافظ
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه