آیا ترامپ می تواند خودش را تبرئه کند؟
۶ آبان ۱۳۹۷مجادله ترامپ با خبرنگار سیانان: تو بی ادب و گستاخی
۶ آبان ۱۳۹۷کشتار با اسلحه در آمریکا شش برابرِ کاناد، و تقریباً 16 برابرِ آلمان است
4 درصد از جمعیتِ دنیا را آمریکاییان تشکیل می دهند، اما نیمی از شهروندانِ مسلحِ دنیا در آمریکا هستند
وقوعِ دستِ کم 1,600 تیراندازیِ دسته جمعی در آمریکا پس از حادثه ی سندی هوک
منبعِ این آمار و ارقام پایگاهِ Gun Violence Archive است که کارِ ثبتِ تیراندازی های دسته جمعیِ پس از 2013 را برعهده دارد. لیکن از آنجا که همه ی تیراندازی ها گزارش نمی شوند احتمال می رود که این دادگان در ثبتِ برخی از حوادث یا برخی از جزئیات ناقص باشد. ثبتگرِ این سیستم تعریفی نسبتاً کلی از «تیراندازیِ دسته جمعی» به دست داده است: هرگونه تیراندازی که منجر به تیرخوردنِ چهار نفر یا بیشتر (به غیراز خودِ تیرانداز) بشود، اعم از اینکه منجر به قتلِ آنها هم بشود یا خیر.
جالب است بدانید که مجموعِ قتلهایی که در 2013 با سلاحِ گرم در آمریکا اتفاق افتاده بیش از 32000 مورد بوده است، که تیراندازی های دسته جمعی بر اساسِ آنچه در این پایگاه آمده حتی با چنین تعریفِ کلی ئی باز هم سهمِ بسیارکوچکی از این میزان قتل دارد.
به طورِ میانگین، در آمریکا روزانه بیش از یک تیراندازیِ دسته جمعی رخ می دهد
برای نمونه، آنجا که پس از وقوعِ یک تیراندازیِ دسته جمعی در چارلستونِ کارولینای جنوبی، باراک اوباما از نظارت بر حملِ اسلحه سخن می راند، بابی جیندال (Bobby Jindal)، فرماندارِ لویزیانا و از حامیانِ سرسختِ حقِ اسلحه، اوباما را به خاطرِ «تلاش برای پیشبردِ مواضعِ سیاسیِ مبتذلِ خویش» موردِ انتقاد قرار می دهد.
اما همانطور که کریستوفر اینگراهام (Christopher Ingraham) در واشینگتن پست خاطر نشان ساخته، اگر بخواهیم بنابر چنین اعتراضاتی عمل کنیم عملاً هیچ زمانی برای بحث دربابِ تیراندازی های دسته جمعی مناسب نخواهد بود، چرا که طبقِ تعریفی که از تیراندازیِ دسته جمعی ارائه شد، در آمریکا تقریباً هرروز یک تیراندازیِ دسته جمعی اتفاق می افتد.
لذا اگر قانونگذاران بخواهند دست روی دست بگذارند تا چندین روز از هر تیراندازی بگذرد و آنگاه از نظارت بر اسلحه حرف بزنند، باید حالاحالاها سماق بمکند.
یک سومِ قتلهای مسلحانه به صورتِ آدمکشی است. میزانِ آدمکشی های مسلحانه در آمریکا 25 برابرِ دیگر کشورهای پردرآمدِ دنیاست. دسترسی به اسلحه خطرِ قتل از راهِ آدمکشی را تا دو برابر افزایش می دهد. آدمکشی های مسلحانه بیشتر در شهرها اتفاق می افتند؛ نیمی از آدمکشی های مسلحانه در 127 شهرِ آمریکا اتفاق افتاده اند، که تقریباً یک چهارمِ جمعیتِ آمریکا را در بر گرفته اند در این شهرها، آدمکشی های مسلحانه بیشتر در محله هایی رایج است که نژادها از هم تفکیک شده اند و نرخِ فقر بالاست.
بیشترِ قربانیانِ آدمکشی های مسلحانهی آمریکا از سیاهپوستان هستند، به طوری که تعدادِ سیاهپوستانِ آمریکایی که با اسلحه (گرم) کشته می شوند 10 برابر بیشتر از سفیدپوستانِ آمریکایی است.
سه چهارمِ مصدومیت های مسلحانه در جریانِ حملاتِ مسلحانه ایجاد می شود. در این حملات، مردانِ سیاهپوست 16 برابرِ مردانِ سفیدپوست در معرضِ گلوله و مصدومیت قرار می گیرند.
ایالت هرچه اسلحه اش بیشتر، قتلهای مسلحانه اش بیشتر
نه تنها ایالاتِ متحده، بلکه همه ی کشورهای توسعه یافته ای که اسلحه ی بیشتری دارند قتل های مسلحانه ی بیشتری به خود می بینند
ایالتهایی که قوانینِ سختگیرانه تری برای اسلحه دارند قتلهای مسلحانه در آنها کمتر است
آنچه آشکارا با این قتلها درارتباط است چیزِ دیگری است: ایالتهایی که قوانینِ نظارتیِ آنها بر اسلحه سخت گیرانه تر است قتلهای مسلحانه هم در آنها کمتر است.
با این همه، قتلهای مسلحانه (همچون سایرِ قتلها) رو به کاهش است
یکی از نظریه هایی که محققان تشتِ رسواییِ آن را از بام افکنده اند این پنداره است که همراه داشتنِ اسلحه از وقوعِ جرم پیشگیری می کند، و تحقیقاتی که مرکزِ Harvard School of Public Health's Injury Control Center به عمل آورده است خلافِ این پنداره را ثابت می کند.
اکثرِ قتلهای مسلحانه خودکشی است
نزدیک به دو سومِ قتلهای مسلحانه به صورتِ خودکشی است. میزانِ خودکشی های مسلحانه در آمریکا هشت برابرِ سایرِ کشورهای پردرآمدِ دنیاست. دسترسی به اسلحه خطرِ مرگ از راهِ خودکشی را تا سه برابر افزایش می دهد. خودکشی های مسلحانه بیشتر در ایالتهایی شیوع دارد که میزانِ اسلحهی در دستِ افراد بالاست. اکثرِ کسانی که اقدام به خودکشی می کنند زنده می مانند، مگر اینکه از اسلحه (گرم) استفاده کنند. از بینِ تمامِ خودکشی هایی که بدونِ سلاحِ گرم صورت می گیرد، کمتر از پنج درصدشان منجر به مرگ می شود. اما درموردِ خودکشی های مسلحانه این نسبت وارونه است: حدودِ 85 درصدِ این خودکشی ها به مرگ منجر می شود. 75 درصدِ کسانی که در آمریکا خودکشی می کنند سفیدپوست هستند.
گرچه مشاجراتِ سیاسیِ آمریکا برسرِ اسلحه غالباً حولِ محورِ تیراندازی ها و کشتارهای فجیعِ دسته جمعی می چرخد، اما باید دانست که اکثرِ قتلهایی که با اسلحه انجام می شود به صورتِ خودکشی است. به گفته ی دیلان متیوز در Vox (Vox's Dylan Matthews)، این حقیقت یکی از مهمترین دلایلی است که کاهشِ دسترسی به اسلحه را می طلبد – تحقیقاتِ فراوانی وجود دارد که نشان می دهد دسترسیِ بیشتر و آسانتر به تفنگ احتمالِ خودکشی را به طرزِ چشمگیری افزایش می دهد.در ایالتهایی که اسلحه ی بیشتری دارند شمارِ خودکشی ها بیشتر است
خودکشی با اسلحه هم قطعی تر است هم آسانتر
جیل هارکوی فریدمن (Jill Harkavy-Friedman)، معاونِ پروژه ی تحقیقاتیِ American Foundation for Suicide Prevention چندی پیش گفته بود که کاهشِ دسترسی به اسلحه در بازداری از خودکشی اهمیتِ وافری دارد؛ اینکه ابزارِ کشنده را از دسترسِ فرد خارج کنیم خیلی تفاوت دارد با وقتی که مستقیماً مانعِ فرد از خودکشی می شویم. زیرا در حالتِ اول او تا مدتها به روشی دیگر فکر نخواهد کرد. اما در حالتِ دوم فرد دوباره همینکه فرصتی بیابد دست به خودکشی می زند.
هارکوی فریدمن می گوید: «زمان در بازداری از خودکشی نقشی بسیار مهم دارد. اولاً، دوره ی بحران با گذشتِ زمان طی می شود، و به دنبالِ آن احساسِ ناامیدی و وخامتِ اوضاع فروکش می کند. ثانیاً، به دیگران این فرصت را می دهد تا به فرد کمک کنند و به فرد این فرصت را می دهد تا از بقیه کمک بگیرد. بنابراین، محدود کردنِ دسترسی به وسایل و روشهای کشنده، در بازدارندگی از خودکشی بسیار موثر است.»
او می افزاید: «اگر ابزارِ خودکشی را از دسترسِ فردی که قصدِ خودکشی دارد خارج کنیم، در آن لحظه او روشِ دیگری اتخاذ نخواهد کرد. البته نه اینکه هیچگاه به سراغِ سایرِ روشها نخواهد رفت، اما در آن مقطع، فکرِ افراد بسیار محدود و بی انعطاف است. لذا بعید است فرد با خود بگوید: "خب حالا که این روش نشد باید بروم سراغِ روشِ دیگر". در چنین مواقعی او معمولاً نمی تواند فکرِ خود را معطوف به ابزاری دیگر کند.
اعمالِ محدودیت در دسترسی به اسلحه موجبِ کاهشِ آمارِ خودکشی شده است
بر اساسِ این پژوهش، به ازای هر 100000 نفر 3500 اسلحه بازپس گرفته شد که در نتیجه ی آن، میزانِ آدم کشی با اسلحه 50 درصد و میزانِ خودکشی با اسلحه 74 درصد کاهش یافت. دیلان متیوز در وبگاهِ Vox یادآور می شود که در این قضیه، کاهشِ آدم کشی گرچه خیره کننده بوده اما به لحاظِ آماری معنادار نیست، آنچه به طورِ قطع معنادار و در عینِ حال چشمگیر است کاهشِ خودکشی هاست.
استرالیا در این نتیجه گیری تنها نیست. طی تحقیقاتی که از سربازانِ اسرائیلی به عمل آمد مشخص شد که پس از آنکه ارتش بردنِ اسلحه به خانه در آخرِ هفته توسطِ سربازان را قدغن کرد، شمارِ خودکشی ها در بینِ سربازان تا 40 درصد کاهش یافت.
این اطلاعات و تحقیقات پیامی شفاف دارد: ایالتها و کشورها با محدودسازیِ دسترسی به اسلحه می توانند شمارِ خودکشی ها را تا حدِ قابلِ توجهی کاهش دهند.
از قتلِ مایکل براون تا کنون، پلیسِ آمریکا دستِ کم 1493 فردِ دیگر را هم کشته است
موسسه ی غیرانتفاعیِ Fatal Encounters با گردآوریِ اطلاعات از رسانه ها، مردم و مقاماتِ دولتی و تطبیقِ آنها با گزارشهای خبری، این قتل ها را به ثبت رسانده است. داده ها در برخی موارد به ویژه در خصوصِ نژاد و سنِ قربانیان ناقص است. قتلهایی که از توجیهِ قانونی برخوردار بوده اند نیز در این میان به چشم می خورند. احتمالاً شماری از قتل ها هم در این مجموعه بالکل از قلم افتاده باشند.
از این میان، 1112 قتل، یعنی بیش از دوسومِ آنها، به ضربِ گلوله بوده است، که با توجه به اینکه اسلحه نسبت به سایرِ ابزارهای موردِ استفاده ی پلیس کشنده تر است چندان هم جای تعجب هم ندارد. همچنین، شمارِ قابلِ توجهی از این کشتارها براثرِ ماشین کوبی، شوکرهای برقی، و خفگی بوده است. برخی دیگر نیز دراثرِ ضربِ چاقو، شرایطِ اورژانسی، و «خودکشی به دستِ پلیس» کشته شده اند. موردِ آخر به نوعی از قتل گفته می شود که قربانی با چزاندنِ پلیس آن را سبب می شود.
در ایالتهایی که اسلحه بیشتر است پلیسهای بیشتری هم در حینِ خدمت کشته می شوند
محققان با بررسی اطلاعاتِ دولتِ فدرال از میزانِ اسلحه در هر ایالت و میزانِ کشته های پلیس در آن ایالت در طولِ 15 سالِ اخیر، دریافته اند که ایالتهایی که بیشترین اسلحه ها را در اختیار داشته اند شمارِ کشته های پلیس شان هم بیشتر بوده است. براساسِ این تحقیقِ 15 ساله، هر 10 درصد افزایش در میزانِ اسلحه ها با 10 درصد افزایشِ کشته های پلیس همراه بوده است.
علتِ اینکه نیروهای پلیسِ آمریکا بیش از سایرِ کشورهای توسعه یافته مردم را می کشند نیز از همین یافته ها مشخص می شود. هرچه در کشوری اسلحه ی بیشتری در اختیارِ مردم باشد، پلیسِ آن کشور خود را بیشتر در معرضِ تهدید و کشته شدن با آن اسلحه ها می بیند، و لذا بیشتر به زور (بخوانید قتل) متوسل می شود تا این تهدیدِ احتمالی را از خود دور کند.
از این میان، 1112 قتل، یعنی بیش از دوسومِ آنها، به ضربِ گلوله بوده است، که با توجه به اینکه اسلحه نسبت به سایرِ ابزارهای موردِ استفاده ی پلیس کشنده تر است چندان هم جای تعجب هم ندارد. همچنین، شمارِ قابلِ توجهی از این کشتارها براثرِ ماشین کوبی، شوکرهای برقی، و خفگی بوده است. برخی دیگر نیز دراثرِ ضربِ چاقو، شرایطِ اورژانسی، و «خودکشی به دستِ پلیس» کشته شده اند. موردِ آخر به نوعی از قتل گفته می شود که قربانی با چزاندنِ پلیس آن را سبب می شود.
حمایت از حقِ داشتنِ اسلحه از اوایلِ دهه ی 1990 قوّت گرفت
تیراندازی های فجیع هم حمایتها از کنترل بر اسلحه را افزایش نداد
اپیدمی خشونتهای مسلحانه آمریکا در مقایسه با سایر کشور های جهان
سرانه ی اسلحه های موجود در ایالاتِ متحده ی آمریکا، بسیار بسیار بیشتر از دیگر کشورهاست. و بهترین تحقیقاتی که روی خشونتهای مسلحانه انجام گرفته نشان می دهد که این امر در قتلهایی که در این کشور اتفاق می افتد دخیل است. نمونه ی بارزِ آن تیراندازیِ هولناکی است که چندی پیش در دبیرستانِ Marjory Stoneman Douglas در ایالتِ فلوریدا رخ داد.
در نقشه ی زیر، مقادیرِ اسلحه (سلاحِ گرم) در سراسرِ دنیا را مشاهده می کنید که با استفاده از داده های جمع آوری شده توسطِ گاردین در سالِ 2012 تهیه شده است. در آمریکا به ازای هر 100 نفر 88.8 اسلحه وجود دارد که حدوداً دو برابرِ پراسلحه ترین کشورِ بعدی یعنی یمن است با 54.8 اسلحه به ازای هر 100 نفر.
داشتنِ اسلحه ی بیشتر به تنهایی به معنای قتلِ بیشتر نیست. برای نمونه، سرانه ی اسلحه در ایالاتِ متحده 12 برابرِ هندوراس است، اما نرخِ قتل در هندوراس در سالِ 2012 به ازای هر صد هزار نفر (68.43) 22 برابرِ آمریکا (2.97) بوده است. این بدان دلیل است که هرچند اسلحه قتل را تسهیل می کند، اما بی ثباتی های داخلی یا ضعفِ دولتی یا از همه مهمتر، کشمکش های داخلیِ اخیر نیز می تواند در این نوع از خشونت سهیم باشد.
اما وقتی ایالاتِ متحده را با کشورهایی نظیرِ بریتانیا و ژاپن مقایسه می کنیم، ارتباطِ اسلحه با مسأله ی قتلهای آمریکا روشن تر می شود. نرخِ قتلهای مسلحانه در آمریکا در حدودِ 20 برابرِ میانگینِ کشورهای عضوِ سازمانِ همکاری و توسعه ی اقتصادی (OECD) می باشد (به استثنای مکزیک).
«در کشورهای صنعتی اسلحه ی بیشتر به معنای قتلهای بیشتر است»
دانیل همینوی و متیو میلر (Daniel Hemenway and Matthew Miller) از محققانِ دانشگاهِ هاروارد، 26 کشورِ توسعه یافته را بررسی کردند تا ببینند آیا وجودِ اسلحه با نرخِ قتل ارتباطی دارد یا خیر. و دریافتند که بله، رابطه ی بینِ نرخِ قتل و دسترسی به اسلحه بسیار معنادار و مثبت است. همچنین، هیچ شاهدی پیدا نکردند که نشان دهد بالاتر بودنِ نرخِ کشتار با سلاحِ گرم سببِ پایین آمدنِ نرخِ سایرِ انواعِ قتل (سلاحِ سرد) می شود.
جالب اینجاست که حتی اگر ایالاتِ متحده ی آمریکا و نرخِ سرسامآورِ قتلها و اسلحه هایش را هم استثنا کنیم باز این نتایج صادق است. همینوی و میلر چنین نتیجه می گیرند: «در کشورهای صنعتی اسلحه ی بیشتر به معنای قتلهای بیشتر است». تحقیقاتِ دیگری توسطِ فرانکلین زیمرینگ و گردون هاوکینز ( Franklin Zimring and Gordon Hawkins) از دانشگاهِ برکلی انجام شده است که نشان می دهد نرخِ جرم در آمریکا مشابهِ سایرِ رقبای پیشرفته ی اوست، اما نرخِ جرایمِ مرگبارش از آنها بالاتر است (و این تا حدِ زیادی مرهونِ مقادیرِ بالای اسلحه در این کشور است).
داده های داخلِ کشورِ آمریکا هم بر این نتایج صحه می گذارد.
یکی پژوهشِ بسیار نکتهسنجانه ی اخیر نشان می دهد که درصورتِ ثابت گرفتنِ نرخِ عمومیِ جرم و سایرِ فاکتورهای مخلوط نظیرِ فقر، «هر یک درصد افزایش در نسبتِ سلاحهای دردستِ خانواده ها» به معنای 0.9 درصد افزایش در قتل است. یک فراتحلیل (تحقیق روی تحقیقها) هم نشان می دهد که عمومِ محققان متفقند که دسترسی به سلاحِ گرم با نرخِ قتل در ایالاتِ متحده ی آمریکا مرتبط است.
لذا بسیار بسیار محتمل است که نرخِ بیمانندِ سلاح در آمریکا با نرخِ کممانندِ قتل در این کشور مرتبط بو در آن دخیل باشد. این یکی از دلایلی است که معضلِ قتل و کشتار در آمریکا بسیار بزرگتر از دیگر کشورهای پیشرفته است. البته از این حقیقت هم غافل نشویم که نرخِ قتل چه در داخلِ آمریکا و چه در سراسرِ دنیا به سرعت رو به کاهش است.
کودکان و نوجوانان
سلاحهای گرم دومین عاملِ مرگ و میرِ کودکان و نوجوانانِ آمریکا، و اولین عاملِ مرگِ کودکان و نوجوانانِ سیاهپوستِ آمریکاست.
سالانه نزدیک به 1600 کودک و نوجوان در اثرِ آدمکشی های مسلحانه جان می بازند. در خصوصِ کودکانِ زیرِ 13 سال، این قتلها اغلب درونِ خانه اتفاق می افتد و معمولاً با خشونتهای خانوادگی مرتبط است. کودکان و نوجوانانِ سیاهپوست 15 برابر بیشتر از همسالانِ سفیدپوستِ خویش قربانیِ آدمکشیهای مسلحانه می شوند.
خشونتهای خانوادگی
زنانِ آمریکایی 16 برابر بیش از زنانِ کشورهای پردرآمدِ دیگر قربانیِ قتلهای مسلحانه می شوند. به طورِ میانگین در یک ماه 50 زنِ آمریکایی به ضربِ گلوله ی شریکِ عاطفیِ خود به قتل می رسند و بسیاری دیگر مجروح می شوند. نزدیک به یک میلیون زن هم اینک در آمریکا زندگی می کنند که شریکهای عاطفی شان آنها را با گلوله هدف قرار داده اند. نیز در حدودِ 4.5 میلیون زن در آمریکا زندگی می کنند که توسطِ شریکِ عاطفیِ خود با اسلحه تهدید شده اند.
دسترسی به اسلحه در حینِ خشونتهای خانوادگی احتمالِ کشته شدنِ زنان را پنج برابر بیشتر می کند. زنانِ سیاهپوست دو برابرِ زنانِ سفیدپوست با شلیکِ شریکانِ عاطفیِ خود به قتل می رسند.
تأثیرِ خشونتهای مسلحانه بر مردمِ آمریکا
حدوداً 44 درصد از بزرگسالانِ آمریکایی گفته اند کسی (یا کسانی) را می شناسند که گلوله خورده باشد، و نزدیک به 25 درصدِ آنان گفته اند خودشان یا یکی از اعضای خانواده شان تا به حال با اسلحه تهدید یا مرعوب شده اند.
سالانه قریب به سه میلیون کودکِ آمریکایی خشونتهای مسلحانه را به چشم می بینند.