توضیحات:
برای اینکه نشان دهد ایالات متحده چه درسهایی میتواند از باقیِ دنیا فرابگیرد، کارگردان مایکل مور، بازیگوشانه کشورهای مختلفِ اروپا و افریقا را بازدید میکند، در نقشِ مهاجمِ تکنفره، تا نظرات و رفتارهای آنها برای درس عبرت گرفتنِ آمریکا را ببیند. فرقی ندارد ایتالیا باشد با بخشهای سخاوتمندش برای گذراندنِ تعطیلات، فرانسه با ناهارهای عالی و خوشمزۀ مدارسش، آلمان با سیاستهای صنعتیاش، نروژ با آن سیستمِ زندانهایش، تونس با سیاستهای بهشدت روبهرشدش دربارۀ زنان یا ایسلند و حضورِ قدرتمندانهتر و چشمگیرترِ زنانش در سیاست و تجارت در مقایسه با دیگر کشورها، مایکل مور کشف میکند که موضوعاتِ بسیار زیادی هستند که آمریکاییها باید از آنها تقلید کند.
در ابتدای فیلم، مور مقدمهای کنایهآمیز دربارۀ بازدیدش از پنتاگون در واشنگتن دی سی میگوید و این که به او چراغ سبز نشان دادند تا با همراهی رٶسای مشترکِ کارکنان به برخی از کشورها «تهاجم» کند. مور آمریکا را ترک میکند تا به اروپا «تهاجم» کند تا دربارۀ موضوعاتی بحث کند که بیشتر در فعالیتهای خیرخواهانهاش آنها را پوشش میدهد. این موضوعات عبارتاند از: دریافتهای ماهیانۀ کارگران، ناهار مدارس، آموزش ابتدایی، آموزش مقاطع متوسطه، مشارکتِ کارگری، موادمخدرِ قانونی، میزانِ پایینِ جنایتپیشگی، سلامت بانوان، مشارکتِ بانوان.
ایتالیا
مور با رسیدن به ایتالیا از کارخانهای بازدید میکند و در آن با صاحبِ کارخانه و بسیاری از کارگران دربارۀ حقوق و سلامتِ کارگران (برای نمونه تعطیلاتِ باحقوق، عیدی، مرخصیهای زایمان و غیره) بحث میکند. این بخش با مصاحبۀ رودرروی او با کلادیو دومِنیکالی، مدیرعاملِ شرکتِ موتورسیکلتسازیِ دوکاتی، پایان مییابد.
فرانسه
مور از یکی از مدارس ابتدایی بازدید میکند و با کمکِ یک مترجم دربارۀ موضوعاتِ مختلف با دانشآموزان و معلمان مصاحبه میکند، موضوعاتی همچون غذاهای مدرسه و آموزشِ جنسی و اینکه چطور سیستم مدارس در ایالات متحده از دانشآموزان سوءاستفاده میکند.
فنلاند
مور دربارۀ سیاستهای آموزش در فنلاند بحث میکند: تقریبا بدونِ مشق و بدون هیچ آزمونِ استاندارد و غیره. بهعلاوه، با کریستا کیورو، وزیر آموزش و پرورش فنلاند، صحبت میکند.
اسلوونی
مور به یک دانشگاه میرود و در آن با دانشجویانِ اسلوونیایی و خارجی دربارۀ سیستم تحصیلات تکمیلیِ بدون بدهی/ بدون شهریه گفتوگو میکند و دربارۀ طبیعتِ سیاسیِ تحصیل در آن کشور. او با ایوان اِسوِتلیک، رئیس دانشگاهِ لیوبلیانا، و بروت پاهور، رئیسجمهورِ اسلوونی، مصاحبه میکند.
آلمان
مور از دو کارخانه و پارک فناوری بازدید میکند و با کمکِ مترجمِ آلمانیاش، با بسیاری از دیگر کارگرانِ فنی و نیمهفنی دربارۀ حقوق کارگری در این کشور و تعادل زندگی و کار صحبت میکند. او و تیم فیلمسازیاش از کارخانۀ مدادِ فابرکاستل بازدید میکنند و دربارۀ تحصیل در دورانِ آلمانِ نازی بحث میکنند.
پرتغال
مور به لیسبون میرسد و با برخی از مردم و سه پلیس دربارۀ تعطیلاتِ روز جهانی کارگر در اول ماه می صحبت میکند و سیاستِ آسانگیرانۀ پرتغال دربارۀ موادمخدر و براندازیِ حکم اعدام در این کشور.
نروژ
مور دربارۀ سیستمِ بشردوستانۀ زندانهای نروژ بحث و آن را با سیستم خشن و پرازدحامِ سیستم زندانهای ایالات متحده مقایسه میکند. مور از زندان بستوی و زندان هالدن که شدیدترین تدابیر امنیتی را دارند، بازدید میکند. علاوه بر این، او واکنش نروژ به حملاتِ تروریستیِ تندروی راستگرا، آندرس برینگ برویک، در 22جولای2011 را بررسی میکند.
تونس
مور با برخی فعالانِ حوزۀ زنان دیدار میکند تا دربارۀ تحولِ حقوقِ زنان در این کشور با آنها گفتوگو کند. این حقوق عبارتاند از: سلامتِ باروری؛ دسترسی به سقط جنین؛ جایگاه زنان در انقلاب تونس و پیشنویسِ قانون اساسیِ جدیدِ تونس در سال 2014.
ایسلند
مور دربارۀ موضوعِ زنان در جایگاهِ قدرت با اولین زنی گفتوگو میکند که با آرای دموکراتیک به ریاست جمهوری رسید، یعنی ویگدیس فینبوگادوتیر، رئیسجمهورِ ایسلند در دهۀ 1970. بهعلاوه، با اعضای حزب بِست (بهترین) دیدار میکند که خُوان کنار از همین حزب به سِمتِ شهردارِ ریکیاویک، پایتخت سوئد، منصوب شد. علاوه بر این، مور دربارۀ بحران مالیِ ایسلند از سال 2008تا2011 بحث و نیز با دادستانِ ویژه، اولافور هکسون، دربارۀ تحقیقات جنایی و پیگرد قانونی شدنِ بانکداران گفتوگو میکند.
فروپاشیِ دیوار برلین
در آخرین بخش، مور دوباره به آلمان و برلین باز میگردد تا توجه را به این نکته جلب کند که بسیاری از این ایدهها درواقع از ایالات متحدۀ آمریکا سرچشمه گرفتهاند، ایدههایی همچون: ممنوعیتهای قانونیِ مجازاتهای ظالمانه و غیرعادی؛ لغوِ مجازاتِ اعدام؛ تلاش برای 8ساعت کار در روز و تعطیلاتِ روز جهانی کارگر در اول ماه می؛ جنبشِ حقوقِ برابر برای زنان؛ پیگردِ قانونیِ کلاهبردارانِ مالی طیِ بحرانهای پسانداز و وام. مور دربارۀ فروپاشیِ دیوار برلین میگوید که نهتنها امیدی برای مردم آلمان که امیدی برای مردم جهان بود. این فیلم با کلیپی از فیلمِ تولیدِ سال 1939 با نامِ «جادوگرِ شهرِ اُز» پایان مییابد که همزمان با آن مور توضیح میدهد راهحلِ مشکلاتی که آمریکا با آنها روبهروست، همیشه جلوی چشم هستند، درست مثل دورورتی که یاد گرفت همیشه این قدرت را داشته است تا با کفشهای جادوییِ قرمزرنگش به خانهاش در کانزاس بازگردد.