گزارشی از زندگی آمریکاییان در کانکس پارک ها در آمریکا
۲۸ مهر ۱۳۹۷
تصاویری از نیویورک؛ محله ی هارلم در دهه ی ۱۹۸۰
۲۸ مهر ۱۳۹۷
گزارشی از زندگی آمریکاییان در کانکس پارک ها در آمریکا
۲۸ مهر ۱۳۹۷
تصاویری از نیویورک؛ محله ی هارلم در دهه ی ۱۹۸۰
۲۸ مهر ۱۳۹۷

تبعات سیاست مهاجرتی ترامپ در مرزها ؛
مهاجران در منگنه

منبع : مادرجونز


هوا در پشت دروازه های فلزی سِندا دِ ویدا، پناهگاه مهاجران که در کنار رودخانه ریو گرانده در رینوسا مکزیک قرار دارد، گرم و نمناک است. هکتور اورویس- انریکه که عینک آفتابی به چشم و کلاه کپ بر سر دارد، در حالی که از استرس با انگشتانش بازی می کند، روی دیواری از بلوکه سیمانی می نشیند و داستان ربوده شدنش را شرح می دهد.

همانند بسیاری از مهاجران، این جوان 25 ساله نیز پس از تهدید به مرگ در آمریکای مرکزی به این شهر مرزی آمده بود. با تلاش بسیار خودش را از هندوراس به شمال رسانیده تا نهایتا به ایالات متحده برسد؛ اما به محض ورود به ایستگاه اتوبوسرانی رینوسا، اعضای یک کارتل محلی مواد مخدر متوجه حضور او شدند.

 آن ها از وی درخواست کلاو کردند، کد تاییدی که نشان دهد قبلا مبلغی را به کارتل جهت دریافت مجوز ورود به شهر پرداخت کرده بود. زمانی که پاسخ وی منفی بود، آن ها این جوان را به زور سوار یک اتومبیل کردند و به سرعت به عنوان گروگان به خانه ای بردند که چندتن دیگر از مهاجران ربوده شده نیز در آن جا حضور داشتند. یکی از گروگان گیر ها اسلحه را روی سر او گذاشت و گفت: اگر مبلغی را که می خواهیم پرداخت نکنی، تو را می کشیم.

زمانی که پلیس فدرال مکزیک او را نجات داد، تقریبا دو هفته را در اسارت گذرانده بود.

در اصل، اورویس- انریکه تصمیم داشت تا به تگزاس برود، اما الان دیگر مطمئن نیست. کارتل ها در اطراف رودخانه و جاده ای که از کنار آن می گذرد، پاسبانی می دهند؛  جاده ای خاکی و طویل که به "منطقه شکار" مشهور است. وی شنیده بود که حتی اگر بتواند به مرز رسمی برسد، حدود یک مایل از آن دور شود و به عنوان پناهنده ای که به علت خشونت در هندوراس فرار کرده است، درخواست پناهندگی بدهد، ممکن است باز هم ایالات متحده او را نپذیرد. او می گوید: گاهی اوقات این کار جواب می دهد؛ گاهی اوقات هم نه.

 
پل میان هیلداگو تگزاس و رینوسا مکزیک
 
مهاجران تازه دیپورت شده در پناهگاه کاسا د میگرانته، رینوسا مکزیک

در اواخر سال گذشته، حتی پیش از مراسم سوگند یاد کردن ترامپ به عنوان رئیس جمهور، سازمان های حقوق بشری متوجه روند خاصی شدند: مقامات گمرک و حفاظت مرزی (CBP) که در امتداد مرز مکزیک مستقر شده بودند، بر خلاف قوانین بین المللی و آمریکا،  درخواست پناهجویان را بدون این که فرصتی برای دفاع از پرونده خود داشته باشند، رد می کردند.

به برخی از پناهجویان نیز خیلی بی پرده گفته شده بود:‌ ترامپ شما را این جا نمی خواهد. یا "فعلا جای خالی نداریم. دوباره یک وقت دیگر بیایید."

بازگرداندن پناهندگان به رینوسا به معنی فرستادن آن ها به وسط یک درگیری نظامی است که در آن جبهه های کارتل Gulf و Zetas برای تصاحب قلمرو و منابع (مهاجران) به مبارزه با یکدیگر می پردازند. لیا چاولا، وکیل مدافع حقوق بشر و عضو کمیسیون پناهندگان زن که در نیویورک واقع شده، می گوید: کارتل ها افرادی را در اختیار دارند که در محل های مختلف از جمله پناهگاه ها، شمار افراد را در دست دارند. یکی از مدافعان حقوق پناهجویان که به دلایل امنیتی خواستار ناشناس باقی ماندنش است، می گوید: آن ها هرکسی را که به نظر پناهنده بیاید، می ربایند؛ با این آگاهی که کسی در آمریکای شمالی هست که حاضر باشد هزاران دلار برای نجات زندگی این فرد بپردازد.

سندا د ویدا، مهاجران بسیاری را که از دست کارتل ها فرار کرده اند، در خود جای داده است. یکی از آن ها مادر تنهایی بود که با دختر هشت ساله اش از گواتمالا فرار کرده بود؛ اما زمانی که وَن قاچاقچی ها در شمال مکزیک چپ کرد، دخترش جان خود را از دست داد و دست و پاهای خود او نیز شکست.

هنگامی که وی از بیمارستان مرخص شد، از یک واکر استفاده کرد تا بتواند لنگان لنگان از پل بین المللی مک الن-هیدالگو—رینوسا عبور کرده و برای درخواست پناهندگی در ایالات متحده اقدام نماید؛ ولی پیش از این که از پل عبور کند، ربوده و به رینوسا بازگردانده شد. چند هفته بعد، پس از این که خانواده اش مبلغ درخواستی را پرداخت کردند، آزاد شد و در نهایت، تلاش های دو وکیل و دو نماینده از سازمان های حقوق بشر بود که با تحت فشار قرار دادن مقامات مرزی در آمریکا توانستند اجازه ورود وی به کشور را بگیرند.

وزیر امنیت داخلی، جان کِلی، در ماه مارس اعلام کرد که آژانس تحت نظرش در نظر دارد تا کودکان را از والدین خود در مرزها جدا کند؛ این پیام در سراسر آمریكای مرکزی پیچید. ماریسول کاستیلو، مادر دو فرزند که ساکن پناهگاه مهاجران در مک الن تگزاس است که کمتر از 10 مایل با شمال رینوسا فاصله دارد، می گوید: در السالوادور شایعاتی مبنی بر این که در حال حاضر به زنانی که فرزندانشان را به همراه دارند، اجازه ورود داده نخواهد شد، وجود دارد. (کِلی بعدها حرف خود را پس گرفت).

در طی این موج ایجاد شده، پناهگاه روزانه شاهد چند صد مهاجر بود؛ به طوری که بالاجبار پارکینگ پشتی خود را به یک اردوگاه پر از چادر تبدیل کرد. امروز، کاستیلو یکی از تنها 12 نفری است که در آن جا اقامت دارد. هکتور سیلوا د لونا، کشیشی که سندا د ویدا را اداره می کند، می گوید که‌ پناهگاه او صدها مهاجر را که توسط گشت مرزی بازگردانده شده اند، میزبانی کرده است؛ اما این تعداد در حال کاسته شدن هستند: همان طور که خبر عدم پذیرش پناهندگان پخش می شود، بسیاری از آن ها تن به عبور غیرقانونی به وسیله قاچاقچیان داده، هر خطری را به جان می خرند و خود را در معرض اخاذی، خشونت و مرگ در گرمای بیابان قرار می دهند. برخی نیز به طور کلی قید این کار را می زنند.


خوزه اورلاندو مارتینز که از هندوراس تا مرز
ایالات متحده-مکزیک را دوچرخه سواری کرده است،
در پناهگاه سندا د ویدا در رینوسا، مکزیک به سر می برد.

سندا د ویدا، مهاجران بسیاری را که از دست کارتل ها فرار کرده اند، در خود جای داده است. یکی از آن ها مادر تنهایی بود که با دختر هشت ساله اش از گواتمالا فرار کرده بود؛ اما زمانی که وَن قاچاقچی ها در شمال مکزیک چپ کرد، دخترش جان خود را از دست داد و دست و پاهای خود او نیز شکست.

هنگامی که وی از بیمارستان مرخص شد، از یک واکر استفاده کرد تا بتواند لنگان لنگان از پل بین المللی مک الن-هیدالگو—رینوسا عبور کرده و برای درخواست پناهندگی در ایالات متحده اقدام نماید؛ ولی پیش از این که از پل عبور کند، ربوده و به رینوسا بازگردانده شد. چند هفته بعد، پس از این که خانواده اش مبلغ درخواستی را پرداخت کردند، آزاد شد و در نهایت، تلاش های دو وکیل و دو نماینده از سازمان های حقوق بشر بود که با تحت فشار قرار دادن مقامات مرزی در آمریکا توانستند اجازه ورود وی به کشور را بگیرند.

وزیر امنیت داخلی، جان کِلی، در ماه مارس اعلام کرد که آژانس تحت نظرش در نظر دارد تا کودکان را از والدین خود در مرزها جدا کند؛ این پیام در سراسر آمریكای مرکزی پیچید. ماریسول کاستیلو، مادر دو فرزند که ساکن پناهگاه مهاجران در مک الن تگزاس است که کمتر از 10 مایل با شمال رینوسا فاصله دارد، می گوید: در السالوادور شایعاتی مبنی بر این که در حال حاضر به زنانی که فرزندانشان را به همراه دارند، اجازه ورود داده نخواهد شد، وجود دارد.

(کِلی بعدها حرف خود را پس گرفت). در طی این موج ایجاد شده، پناهگاه روزانه شاهد چند صد مهاجر بود؛ به طوری که بالاجبار پارکینگ پشتی خود را به یک اردوگاه پر از چادر تبدیل کرد. امروز، کاستیلو یکی از تنها 12 نفری است که در آن جا اقامت دارد. هکتور سیلوا د لونا، کشیشی که سندا د ویدا را اداره می کند، می گوید که‌ پناهگاه او صدها مهاجر را که توسط گشت مرزی بازگردانده شده اند، میزبانی کرده است؛ اما این تعداد در حال کاسته شدن هستند: همان طور که خبر عدم پذیرش پناهندگان پخش می شود، بسیاری از آن ها تن به عبور غیرقانونی به وسیله قاچاقچیان داده، هر خطری را به جان می خرند و خود را در معرض اخاذی، خشونت و مرگ در گرمای بیابان قرار می دهند. برخی نیز به طور کلی قید این کار را می زنند.

مردان موهای خود را در پناهگاه کاسا د میگرانته کوتاه می کنند.
ژانِت والادارِس ریوِرا، یک مهاجر اهل هندوراس در پناهگاه سندا د ویدا.


از زمانی که سیاست های ضد مهاجرت دولت ترامپ شکل گرفته است، تعداد گذرگاه های مرزی نیز کاهش یافته اند و این روند برای 10 سال آینده نیز ادامه خواهد داشت. در ماه دسامبر، بیش از 58000 مهاجر غیر مجاز در امتداد مرز ایالات متحده و مکزیک دستگیر شدند که در ماه مارس تعدادشان به کمتر از 17000 نفر (نصف تعدادی که در همان ماه در سال گذشته بازداشت شدند) رسید. در ماه آوریل، ترامپ رسما اعلام کرد که سیاست وی " فقط در عرض چند هفته ... موجب کاهش بی سابقه مهاجرت غیر قانونی شده است."

مهاجران هنوز هم به دره ریو گرانده تگزاس می آیند، اما تعدادشان نسبتا کم است. کریستین هرناندز ، یک خبرنگار محلی که اخبار مربوط به مهاجرت و جرم و جنایت را پوشش می دهد، می گوید: ساکت است. به طرز ترسناکی ساکت است.

از الیاس پومپا، قائم مقام اداره شهربانی شهرستان بروکس، به علت تعقیب سریع اتومبیل هایی که پر از موادمخدر و  مهاجران غیر قانونی هستند، تجلیل شده است؛ اما روزی که من را برای گشت در نزدیکی یکی از شلوغ ترین ایستگاه های بازرسی مرزی در کشور می برد، به موارد چندانی بر نمی خوریم.

او مکان هایی را که مهاجران زمانی از آن ها به عنوان مخفیگاه استفاده می کردند، از جمله خانه های متروکه و بیشه پشت فروشگاه بسته شده والمارت را که حال ترک شده اند و تنها آثاری از لباس های دور انداخته شده و زباله در آن ها به چشم می خورد، بررسی می کند. پومپا می گوید:‌ در سال 2014، اولین سالی که در این جا مشغول به کار شدم، آن ها همه جا حضور داشتند؛ اما 57 مهاجر غیرقانونی در سال بعد، یعنی زمانی که سربازان ایالتی تگزاس در مرز مستقر شدند، به نیمه، یعنی 27 نفر رسیدند و امسال هم که تا به حال توانستم تنها دو نفر را تعقیب کنم.


یک خبرنگار محلی که اخبار مربوط به آمار ورود مهاجران را پوشش می دهد، می گوید: ساکت است. به طرز ترسناکی ساکت است.

مهاجرانی که می خواهند وارد کشور شوند، مسیرهای طولانی را طی می کنند تا بتوانند از ایست بازرسی گشت مرزی دوری کنند که البته همه آن ها از پس این کار برنمی آیند. از سال 2009، مقامات بقایای بیش از 550 مهاجر را که در این منطقه کشته شده اند، پیدا کرده اند؛ با این حال به نظر می رسد که این رقم در حال کاهش یافتن است. زمانی که به بروکس سر زدم، از ژانویه تا به آن زمان 13 جسد را پیدا کرده بودند؛ که نسبت به میانگین منطقه ی بروکس تعداد کمی بود. تعداد بیرون پریدن ها (زمانی که مهاجران از اتومبیل ها بیرون می پرند و فرار می کنند)، تعداد تماس ها با خدمات اضطراری 911 و گروه هایی که از مرز می گذرند، کاهش یافته اند. پومپا بدون اثری از جبهه گیری سیاسی در لحنش، می گوید: ما به آن "اثر ترامپ" می گوییم.

کلانترِ بروکس،اوربینو بِنی مارتینِز، صحبت پومپا را تصدیق می کند و می گوید:‌ از زمان سیاست جدید تعداد مهاجران کاهش یافته است. یا از گذر از مرز می ترسند و یا افرادی که این جا هستند، با خویشاوندان خود تماس می گیرند و به آن ها می گویند: هی، در همان جایی که هستی بمان؛ اوضاع این جا در حال حاضرخوب نیست.

با این حال، پومپا انتظار ندارد که این رکود به مدت طولانی ادامه یابد. او می گوید: این یک اتفاق موقت است. افراد زیادی هستند که می خواهند به این جا بیایند و کارتل های زیادی نیز وجود دارند که می خواهند کسب درآمد کنند.

کلانترِ بروکس،اوربینو بِنی مارتینِز، می گوید:‌ از زمان سیاست جدید تعداد مهاجران کاهش یافته است.
الیاس پومپا، قائم مقام اداره شهربانی بروکس در حال کار در فالفوریاس تگزاس.

در تمام شهرهایی که در مجاورت مرزهای جنوب تگزاس قرار دارند، نمایش قدرتمندانه نیروها را می توان دید. بالن های غول پیکری که در حال نظارت بر مسیرهای قاچاق مهاجران و مواد مخدر هستند، در آسمان خالی آن جا خودنمایی می کنند. اتومبیل های گشت مرزی سر هر چند خیابان در محله های روما که مکانی محبوب برای عبور قایق های ریو گرانده محسوب می شود، پارک کرده اند و پلیس ایالتی و CBP  با قایق در رودخانه گشت می زنند.

در بالای یک سکوی سیمانی مشرف به رودخانه، پنج سرباز ارتش آمریکا با تفنگ های جنگی خود در کنار یک خودرو زرهی که با پارچه استتار پوشانده شده، ایستاده اند. ساکنین محلی می گویند که سربازان یک ماهی است که این جا هستند، اما دلیلش را نمی دانند. زمانی هم که من می خواهم علت را جویا شوم، سربازان چیزی نمی گویند.

کمی دورتر در شرق و در اطراف براونزویل، CBP ایستگاه های بازرسی غیررسمی را از جمله در ورودی های کولونیاس راه اندازی کرده است؛ محله های مهاجرنشینی که به طور معمول تنها یک راه برای ورود و خروج دارند و خانواده هایی با وضعیت های مهاجرتی مختلف در آن ها زندگی می کنند.

ماریا کوردِرو، سازمان دهنده یک انجمن برای اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا (ACLU)، می گوید: ممکن است در یک اتومبیل سه یا چهار وضعیت مختلف مهاجرتی وجود داشته باشد که اگر خودرو را متوقف کنند، جای نگرانی حداقل برای یکی از سرنشینان وجود دارد. در ماه ژوئن، توماس هُمن، مدیر اجرایی اداره مهاجرت و گمرکات (ICE) هشدار داد:‌ اگر شما به طور غیر قانونی در این کشور حضور دارید و با ورود به این کشور مرتکب یک جرم شده اید، نباید احساس راحتی کنید؛ حواستان به دور و برتان باشد.

کوردرو می گوید:  محلی ها حس می کنند که در قرنطینه به سر می برند. در روزهایی که ایستگاه های بازرسی دایر می شوند، کودکان در خانه مانده و به مدرسه نمی روند؛  بزرگسالان نیز به سر کار نمی روند و اگر از پزشک وقت گرفته باشند، نوبشان را کنسل می کنند.


یک مامور ICE هشدار داد: اگر شما به طور غیر قانونی در این کشور حضور دارید و با ورود به این کشور مرتکب یک جرم شده اید، نباید احساس راحتی کنید؛ حواستان به دور و برتان باشد.

در ماه می، تگزاس قانونی به نام "مدارکت را به من نشان بده" تصویب کرد که به نیروهای پلیس اجازه می دهد و گاهی از آن ها می خواهد تا به بررسی وضعیت مهاجرت مردم پرداخته و آن ها را به ICE یا گشت مرزی معرفی کنند. این قانون در سپتامبر اجرا می شود، اما در حال حاضر مقدمات مربوط به انجام شده است. فیلم های داش کم پلیس که توسط ACLU کشف شده اند، نشان می دهند که سربازان ایالتی مردم را به خاطر نقض قوانین رانندگی متوقف می کنند تا در واقع آن ها را به مقامات مهاجرتی تحویل دهند.

در یکی از این موارد، پسری 16 ساله پس از این که یک افسر به او می گوید که "گشت مرزی پدرت را با خودش خواهد برد."، به گریه می افتد. آن ها هم پدر و هم مادر او را بازداشت کرده و به تنهایی و بدون دو فرزندشان که در آمریكا به دنیا آمده بودند، از کشور اخراج کردند. یک هفته بعد، بچه ها هم که قادر به پرداخت اجاره و یا خرید غذا نبودند، به منظور پیوستن به والدین خود راهی مکزیک شدند.

بخشی از حصار مرزی میان براونزویل و هیدالگو، تگزاس.
پس از دستگیری توسط عوامل گشت مرزی، زنان و کودکان مجبورند بندهای کفش هایشان را باز کنند تا در بازداشتگاه امکان خودکشی نداشته باشند.

همان طور که پناهجویانی که به سمت شمال می روند، در رینوسا گرفتار می شوند، افرادی هم که به تازگی از آمریکا بازگردانده شده اند، گرفتار همین شرایط می شوند. چندین بار در هفته، اتوبوس هایی پر از مهاجران دیپورت شده از بازداشتگاه های مهاجرتی ایالات متحده از پل بین المللی عبور می کنند.

در کاسا دل میگرانته، پناهگاهی که عمدتا میزبان کسانی است که اخراج شده اند، فلیپه جیمِنِز هرناندز 37 ساله، از رایانه ای که در آن جاست، برای ارسال پیام به همسر و دو فرزندش که در ایالات متحده به سر می برند، استفاده می کند. او نه سال بدون هیچ مشکلی در آمریکا زندگی کرد تا این که به علت نقض قانون در رانندگی جریمه شد و در نهایت از سیستم اخراج از کشور سر در آورد.

حال دست به سینه، با پاهایی جمع کرده و چشمانی خیره در گوشه ای نشسته است. هرناندز می گوید:‌ بیشتر از چند روز نمی توانیم در این جا بمانیم. او هیچ کس را در رینوسا نمی شناسد. نزدیک ترین بستگان او در اوکساکا که حدود 1500 مایل با جنوب رینوسا فاصله دارد، زندگی می کنند.

منظره ثبت شده از هلیکوپتر CBP که ریو گرانده را زیر نظر دارد.

اِدیث هینویوزا د گارزا، رئیس هیئت مدیره پناهگاه تصدیق می کند: آن ها تنها سه روز فرصت دارند؛ مگر در شرایط فوق العاده که بتوانند حداکثر پنج روز این جا بمانند. بین 70 تا 100 نفر با موقعیتی مشابه هرناندز هر چند روز یکبار به این جا می رسند و متاسفانه ما برای همه آن ها فضای کافی نداریم.

اخیرا جنگ داخلی میان کارتل ها و نیروهای مکزیک بالا گرفته و اتومبیل ها و ساختمان ها به آتش کشیده شده و ده ها تن کشته شده اند. همان طور که در حیاط راه می رویم، می شنویم که یک زن اهل ال سالوادور با یک قاچاقچی که خارج از ساختمان منتظرش بوده، آن جا را ترک می کند. بعدها هم شایعه ای پخش می شود که چهار تبعیدی که از دروازه پناهگاه خارج شدند، ربوده شده اند. هرناندز می گوید: بیرون رفتن از این جا کار خطرناکی است.

از او می پرسم: چه کاری می خواهی انجام دهی؟

در حالی که سرش را تکان می دهد، می گوید:‌ نمی دانم... نمی دانم.


برچسب ها:




مطالب مرتبط :