مردم آمریکا حمله نظامی به ایران را چقدر لازم می دانند؟ (لس آنجلس تایمز)
۱۵ تیر ۱۳۹۷
«ترامپ و اوباما: آنقدرها هم متفاوت نیستند»
۱۵ تیر ۱۳۹۷
مردم آمریکا حمله نظامی به ایران را چقدر لازم می دانند؟ (لس آنجلس تایمز)
۱۵ تیر ۱۳۹۷
«ترامپ و اوباما: آنقدرها هم متفاوت نیستند»
۱۵ تیر ۱۳۹۷

زنانِ آمریکا نمی توانند نیمی از نیروی کارِ این کشور را به خود اختصاص دهند


نویسندگان: ریچارد فری (Richard Fry) / رنی استپلر ( Renee Stepler)

گرچه در دهه های گذشته سهمِ زنان از نیروی کارِ این کشور افزایشِ چشمگیری داشته،‌ اما در سالهای اخیر ثابت مانده است (نیروی کار عبارت است از همه ی کسانی که در سنِ اشتغال قرار دارند) و پیش‌بینی های اخیرِ مرکزِ آمارِ کار (BLS) نشان می دهد که این سهم در سالِ 2025 به نقطه ی اوجِ خود یعنی 47.1 درصد، و مجدداً تا سالِ 2060 به 46.3 درصد خواهد رسید، و این یعنی زنان در بازارِ کار همچنان در اقلیت اند.روندِ مذکور با میزانِ جمعیتِ فعال (labor force participation) ارتباطی تنگاتنگ دارد (جمعیتِ فعال عبارت است از همه ی افرادِ شاغل یا جویای شغلی که در سنِ اشتغال قرار دارند)، و طبقِ پیش‌بینی های جدید،‌ این جمعیت چه از سوی زنان و چه از سوی مردان در آینده به روندِ کاهشیِ خود ادامه خواهد داد.

اکثرِ اقتصاددانان بر این عقیده اند که کاهشِ نیروی کار موجباتِ نگرانی است،‌ چرا که بهبودِ سطحِ معیشتِ یک کشور بستگی به میزانِ جمعیتِ فعال و رشدِ بهره‌وریِ آن دارد. در سالهای 1950 تا 2000، هجومِ زنان به بازارِ کار جمعیتِ فعال را در مجموع افزایش داد و در نتیجه سطحِ معیشتِ آمریکا (بنا به معیارِ‌ سرانه ی GDP) را بالا برد، همچنانکه کاهشِ نیروی کار پس از سالِ‌2000 نتیجه ای وارونه داشت: سقوطِ رشدِ اقتصادی.

از 1950 تا 2000 جمعیتِ فعالِ زنان (به ویژه زنانِ متأهل و مادرانِ مزدوج) به سرعت رشد کرد اما سهمِ مردان کاهش یافت. برای نمونه، در دهه ی 1960 افزایشِ نیروی کارِ مؤنث به طورِ میانگین سه برابر سریعتر از افزایشِ نیروی کارِ مذکر صورت می گرفت (3.1درصد در سال در مقابلِ 1 درصد در سال). در سالِ دوهزار، 59.9 درصد از زنان جزءِ نیروی کار بودند که این رقم در 1960 تنها 37.7 درصد بود. این رشدِ سریع تغییری اساسی در ترکیبِ جنسیتیِ بازارِ کارِ آمریکا ایجاد کرد.

در دهه ی 1990، پس از آنی که جمعیتِ فعالِ زنان به اوجِ خود رسید، از سرعتِ رشدِ نیروی کارِ مؤنث کاسته شد. از 2000 تا 2015 از جمعیتِ فعالِ زنان و مردان توأمان کاسته شد و اکنون، نرخِ رشدِ نیروی کارِ مذکر و مؤنث تقریباً و به طورِ میانگین با هم برابر است (از 2000 تا 2010 این نرخ برای زنان سالانه 0.8 درصد و برای مردان 0.7 درصد بوده است). نکته ی قابلِ توجه این است که علیرغمِ کاهشِ نرخِ جمعیتِ‌ فعال (که عبارت است از درصدِ جمعیتِ در سنِ اشتغال که یا شاغل اند یا جویای شغل هستند)، نیروی کار می تواند افزایش یابد چراکه جمعیتِ در سنِ اشتغال رو به افزایش است.

کاهشِ جمعیتِ فعالِ زنان پس از 1999 صرفاً نتیجه ی سالخوردگی و بازنشستگی نیست. جمعیتِ فعالِ‌ زنانِ 25 تا 54 ساله از سالِ‌ 2000 کاهش یافته است و این کاهش در همه جا مشاهده شده است. در حالِ حاضر، مادرانی که فرزندِ زیرِ 18 سال دارند، به خصوص کم‌سوادترها، نسبت به سالِ 2000 کمتر به فعالیت در بازارِ کار تمایل دارند.

برخی از محققان دلیلِ این امر را تغییرِ‌ نگرشهای جنسیتی می دانند. زنانِ فاقدِ فرزندِ زیرِ 18 سال و زنانِ مجرد نیز نسبت به دهه ی 1990 تمایلِ کمتری به فعالیت در بازارِ کار دارند. کناره گیریِ زنانِ مجرد از فعالیتهای شغلی تا حدی برآیندِ تمایلِ آنان به ادامه تحصیل است.


پیش‌بینیِ BLS این است که جمعیتِ فعالِ زنان و مردانِ آمریکا در آینده نیز به میزانی یکسان رو به کاهش خواهد رفت. در نتیجه، انتظار می رود که سهمِ هر یک از این دو جنسیت در نیروی کار سالانه نهایتاً 0.5 رشد داشته باشد.
البته مسلماً آینده را قطعیتی نیست و نرخِ جمعیتِ‌ فعال متأثر از عواملِ زیادی است از جمله عواملِ اجتماعی (نظیرِ‌ ثباتِ زناشویی و بچه‌آوری)، رشدِ دستمزدها، و تغییر در سیاستهای مربوط به مالیات و ترکِ خانواده و امثالِ آن. اما اگر پیش‌بینیِ BLS از رشدِ ناچیزِ نیروی کار درست از آب در بیاید، آمریکا در آینده برای برافروختنِ شعله ی رشدِ اقتصادی با بادهای مخالف روبه‌رو خواهد بود.