نقص فنی هواپیما و تاخیر پروازها
۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
در پاسخ یک نقد در خصوص سیستم بازنشستگی در آمریکا
۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
نقص فنی هواپیما و تاخیر پروازها
۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
در پاسخ یک نقد در خصوص سیستم بازنشستگی در آمریکا
۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

سیستم مالیاتی آمریکا(قسمت پنجم - رابطه مستقیم پرداخت مالیات با رفتار و عملکرد مسئولین)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
از سال ۱۶۰۶ تا ۱۷۷۶ میلادی، انگلیس بخشی از نوار شرقی آمریکا و کانادا رو تحت استعمار خود در آورده بود که به ۱۳ مستعمره معروف شده بود. در این سیزده مستعمره پروتستانهای انگلیسی زبان و با قوانین مرکانتالیستی حکومت میکردند. قوانین مرکانتالیستی به نحوی وضع شده بود که با استفاده از منابع مناطق تحت استعمار، منافع حداکثری انگلیس تامین میشد. به عنوان مثال تعرفه‌های سنگینی بر کالاهای تولیدی‌شان وضع میشد ولی تعرفه صادرات کم بود که جنس تولید شده صادر شود، حقوق‌ها در حداقل و مصرف منابع معدنی در حداکثر ممکن بود، مناطق مختلف مستعمره امکان مراوده اقتصادی با هم نداشتند، امکان صادرات طلا و نقره نداشتند، .... در این سیستم اقتصادی، مالیات‌های وضع شده به دولت بریتانیا پرداخت میشد...

در دهه‌های ۱۷۵۰ و ۱۷۶۰، کم‌کم اعتراضاتی در ۱۳ مستعمره شکل گرفت که خواهان داشتن نماینده در پارلمان انگلیس شده بود. فعالان اقتصادی اعتقاد داشتند که اگر ما با پرداخت مالیات منافع بریتانیا رو تامین می‌کنیم، باید نماینده‌ای در پارلمان بریتانیا داشته باشیم که از منافع ما حمایت کند.

پارلمان بربتانیا با این درخواست مخالفت کرد و این مخالفت باعث همبستگی بیشتر بین سیزده منطقه مستعمره شد. کم‌کم روابط اقتصادی بین این سیزده منطقه بیشتر شد و بتدریج حس مشترکی بین مناطق مختلف ایجاد شد که پایه‌گذار تشکیل کشوری به نام ایالات متحده آمریکا شد. این حس جدایی طلبی باعث حمله نظامی انگلیس شد ولی نهایتا در ۴ جولای ۱۷۷۶ انگلیس شکست خورد و کشور ایالات متحده آمریکا تشکیل شد...

در واقع پرداخت مالیات نه تنها از دلایل اصلی تشکیل کشور آمریکا شد، بلکه باعث ارتباط بین مردم و ارکان قدرت گردید. مردمی که مالیات پرداخت می‌کنند، افرادی را به مراکز قدرت می‌فرستند که از منافعشان به بهترین نحو حمایت کنند. صاحبان قدرت نیز برای حضور و بقای در قدرت، می‌بایست به فکر تامین منافع مردم باشند، پس داشتن تخصص، پاسخگو بودن و احترام به مردم و ... از حداقل های کسب قدرت خواهد بود.

متاسفانه یکی از مشکلات اساسی ایران، عدم ارتباط واقعی بین مراکز قدرت و نیازهای واقعی جامعه است. این عدم ارتباط را باید در عدم پرداخت مالیات توسط عموم مردم و عدم کارکرد رسانه‌ها در نقش واقعی‌شان (که خارج از بحث این نوشتار است) جست.

دولتی که برای امور روزانه‌اش نیازمند پرداخت مالیات مردم باشد، به آنها احترام می‌گذارد و سعی در حل مشکلاتشان دارد. بنابراین انتخاب افراد متخصص جهت حل مشکلات، وظیفه چنین دولتی خواهد بود.

ولی دولتی که نیاز روزانه‌اش از پول فروش نفت تامین می‌شود، در فصل انتخابات به دنبال کسب رضایت مردم و شکست رقبا‌ست و پس از انتخابات که نظارتی از مردم  احساس نمیکند، به دنبال جنجال رسانه‌ای به منظور پرت کردن حواس مردم است.

در دولت متکی به نفت، قدرتمداران برای حل مشکلات شعار میدهند و عملا از رانت نفتی برای منافع خود استفاده می‌کنند ولی هیچ کس مسئول آسیبهای جامعه نیست. چنین دولتی مسئول کاهش نرخ بیکاری، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی نیست. هیچ وقت خروجی چنین دولتی حل مشکل ترافیک وحشتناک، آلودگی وسیع و کشنده و رفع محرومیت حاشیه شهرهای بزرگ، از جمله تهران نبوده است.

در دولت نفتی، افراد بر اساس تخصصشان برای انجام امور انتخاب نمی‌شوند، بلکه نزدیکی به مراکز قدرت نقش اساسی در انتخاب افراد خواهد داشت. در چنین دولتی، آقازاده‌ها رشد خواهند کرد، قراردادهای مهم محرمانه و مخفی خواهند بود و انتقاد از آن خلاف امنیت ملی تلقی میشود، ولی جریمه های آن گریبان همه ایرانیان را خواهد گرفت.

در دولت نفتی، سردمداران قدرت با استفاده از رانتهای متعدد به ثروتهای بادآورده و نجومی می‌رسند ولی با مردم با توهین و بی حرمتی برخورد می‌کنند و خود را نسبت به هیچکس پاسخگو نمی‌بینند. در چنین دولتی مشکلات مردم که حل نمی‌شود ولی مردم هر هفته با توهین‌‌های مسئولین نوازش میشوند. فلان مسئول اجرایی کشور که امروز بخشی از مردم را "نفهم" خطاب کرده، هفته پیش "کودک" خطابشان کرده بوده، قبل‌تر بیسواد و بزدل و ....

چنین خصوصیاتی بطور کم و بیش در همه دولت‌های پس از انقلاب و البته پیش از آن قابل رویت است. در چنین شرایطی می‌بایست به فکر حل ریشه‌ای این مشکل بود.

شاید توجیه بخش قابل توجهی از مردمی که از پرداخت مالیات فرار می‌کنند اشاره به اختلاس مسئولین، هدر دادن بودجه‌ها و ... باشد، ولی مردمی که از جیب مالیات می‌دهند، در انتخاب مسئولین متخصص و شایسته اهتمام بیشتری دارند و هزینه کرد درست مالیاتشان را از مسئولین طلب می‌کنند. چنین مسئولینی نه اختلاس می‌کنند و نه بودجه را هدر می‌دهند.

مطالب مرتبط

سیستم مالیاتی آمریکا(قسمت پنجم - رابطه مستقیم پرداخت مالیات با رفتار و عملکرد مسئولین)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
از سال ۱۶۰۶ تا ۱۷۷۶ میلادی، انگلیس بخشی از نوار شرقی آمریکا و کانادا رو تحت استعمار خود در آورده بود که به ۱۳ مستعمره معروف شده بود. در این سیزده مستعمره پروتستانهای انگلیسی زبان و با قوانین مرکانتالیستی حکومت میکردند. قوانین مرکانتالیستی به نحوی وضع شده بود که با استفاده از منابع مناطق تحت استعمار، منافع حداکثری انگلیس تامین میشد. به عنوان مثال تعرفه‌های سنگینی بر کالاهای تولیدی‌شان وضع میشد ولی تعرفه صادرات کم بود که جنس تولید شده صادر شود، حقوق‌ها در حداقل و مصرف منابع معدنی در حداکثر ممکن بود، مناطق مختلف مستعمره امکان مراوده اقتصادی با هم نداشتند، امکان صادرات طلا و نقره نداشتند، .... در این سیستم اقتصادی، مالیات‌های وضع شده به دولت بریتانیا پرداخت میشد...

در دهه‌های ۱۷۵۰ و ۱۷۶۰، کم‌کم اعتراضاتی در ۱۳ مستعمره شکل گرفت که خواهان داشتن نماینده در پارلمان انگلیس شده بود. فعالان اقتصادی اعتقاد داشتند که اگر ما با پرداخت مالیات منافع بریتانیا رو تامین می‌کنیم، باید نماینده‌ای در پارلمان بریتانیا داشته باشیم که از منافع ما حمایت کند.

پارلمان بربتانیا با این درخواست مخالفت کرد و این مخالفت باعث همبستگی بیشتر بین سیزده منطقه مستعمره شد. کم‌کم روابط اقتصادی بین این سیزده منطقه بیشتر شد و بتدریج حس مشترکی بین مناطق مختلف ایجاد شد که پایه‌گذار تشکیل کشوری به نام ایالات متحده آمریکا شد. این حس جدایی طلبی باعث حمله نظامی انگلیس شد ولی نهایتا در ۴ جولای ۱۷۷۶ انگلیس شکست خورد و کشور ایالات متحده آمریکا تشکیل شد...

در واقع پرداخت مالیات نه تنها از دلایل اصلی تشکیل کشور آمریکا شد، بلکه باعث ارتباط بین مردم و ارکان قدرت گردید. مردمی که مالیات پرداخت می‌کنند، افرادی را به مراکز قدرت می‌فرستند که از منافعشان به بهترین نحو حمایت کنند. صاحبان قدرت نیز برای حضور و بقای در قدرت، می‌بایست به فکر تامین منافع مردم باشند، پس داشتن تخصص، پاسخگو بودن و احترام به مردم و ... از حداقل های کسب قدرت خواهد بود.

متاسفانه یکی از مشکلات اساسی ایران، عدم ارتباط واقعی بین مراکز قدرت و نیازهای واقعی جامعه است. این عدم ارتباط را باید در عدم پرداخت مالیات توسط عموم مردم و عدم کارکرد رسانه‌ها در نقش واقعی‌شان (که خارج از بحث این نوشتار است) جست.

دولتی که برای امور روزانه‌اش نیازمند پرداخت مالیات مردم باشد، به آنها احترام می‌گذارد و سعی در حل مشکلاتشان دارد. بنابراین انتخاب افراد متخصص جهت حل مشکلات، وظیفه چنین دولتی خواهد بود.

ولی دولتی که نیاز روزانه‌اش از پول فروش نفت تامین می‌شود، در فصل انتخابات به دنبال کسب رضایت مردم و شکست رقبا‌ست و پس از انتخابات که نظارتی از مردم  احساس نمیکند، به دنبال جنجال رسانه‌ای به منظور پرت کردن حواس مردم است.

در دولت متکی به نفت، قدرتمداران برای حل مشکلات شعار میدهند و عملا از رانت نفتی برای منافع خود استفاده می‌کنند ولی هیچ کس مسئول آسیبهای جامعه نیست. چنین دولتی مسئول کاهش نرخ بیکاری، اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی نیست. هیچ وقت خروجی چنین دولتی حل مشکل ترافیک وحشتناک، آلودگی وسیع و کشنده و رفع محرومیت حاشیه شهرهای بزرگ، از جمله تهران نبوده است.

در دولت نفتی، افراد بر اساس تخصصشان برای انجام امور انتخاب نمی‌شوند، بلکه نزدیکی به مراکز قدرت نقش اساسی در انتخاب افراد خواهد داشت. در چنین دولتی، آقازاده‌ها رشد خواهند کرد، قراردادهای مهم محرمانه و مخفی خواهند بود و انتقاد از آن خلاف امنیت ملی تلقی میشود، ولی جریمه های آن گریبان همه ایرانیان را خواهد گرفت.

در دولت نفتی، سردمداران قدرت با استفاده از رانتهای متعدد به ثروتهای بادآورده و نجومی می‌رسند ولی با مردم با توهین و بی حرمتی برخورد می‌کنند و خود را نسبت به هیچکس پاسخگو نمی‌بینند. در چنین دولتی مشکلات مردم که حل نمی‌شود ولی مردم هر هفته با توهین‌‌های مسئولین نوازش میشوند. فلان مسئول اجرایی کشور که امروز بخشی از مردم را "نفهم" خطاب کرده، هفته پیش "کودک" خطابشان کرده بوده، قبل‌تر بیسواد و بزدل و ....

چنین خصوصیاتی بطور کم و بیش در همه دولت‌های پس از انقلاب و البته پیش از آن قابل رویت است. در چنین شرایطی می‌بایست به فکر حل ریشه‌ای این مشکل بود.

شاید توجیه بخش قابل توجهی از مردمی که از پرداخت مالیات فرار می‌کنند اشاره به اختلاس مسئولین، هدر دادن بودجه‌ها و ... باشد، ولی مردمی که از جیب مالیات می‌دهند، در انتخاب مسئولین متخصص و شایسته اهتمام بیشتری دارند و هزینه کرد درست مالیاتشان را از مسئولین طلب می‌کنند. چنین مسئولینی نه اختلاس می‌کنند و نه بودجه را هدر می‌دهند.

مطالب مرتبط



آخرین مطالب