ازدواج و خانواده در آمریکا(بخش سوم)
۱ بهمن ۱۳۹۶
آیا حزب سوم واقعا شانسی برای پیروز شدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دارد؟
۱ بهمن ۱۳۹۶
ازدواج و خانواده در آمریکا(بخش سوم)
۱ بهمن ۱۳۹۶
آیا حزب سوم واقعا شانسی برای پیروز شدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را دارد؟
۱ بهمن ۱۳۹۶

ازدواج و خانواده در آمریکا(بخش چهارم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
من با داشتن قالب فکری، فرهنگی، و اجتماعی ایران و نیز تجاربم با مراجعان ایرانی وارد عرصه‌ای شدم که در آن انسان‌ها به طور متفاوت زندگی می‌کنند.

در یکی از روزها زوجی برای مشکل رابطه‌ای که داشتند به من مراجعه کردند. آنها در ابتدا بسیار خوش برخورد و مشتاق گفتگو و حل مشکل خود بودند. پس از معرفی و ارائه یک مقدمه اجمالی به طور دست پاچه از سابقه رابطه، نوع رابطه، و نیز مشکلی که برای آن پی کمک آمده بودند، مرتب سوالاتی می‌پرسیدم تا متوجه شوم اصلا این وسط کی به کیست؟! خود زوج هم متوجه گیج شدن من شدند و جنبه‌های دیگری از رابطه خود را برای من افشا کردند.

این آقا و خانم عاشق و معشوق دوستان هم بودند که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کردند. در عین حال، آقا نه سال بود که ازدواج کرده بود و با همسر خود نیز زیر همان سقف زندگی می‌کرد!

مشکل این خانم و آقا از زمانی شروع شده بود که این خانم دوست دختری داشت (این خانم طبق تعریف دوجنس خواه بودند یعنی به لحاظ جنسی به هر دو جنس تمایل داشتند) که تصمیم گرفته بود او را به خانه بیاورد و با هم زندگی کنند؛ یعنی 4 نفر زیر یک سقف با داشتن روابط مثلثی و آزاد.

آقا از یک طرف با شدت و حدت می‌گفت من عاشقت هستم، خانم هم گولی گولی اشک می‌ریخت و بر تصمیم و قصد خود پافشاری می‌کرد و من همچنان مات و مبهوت تازه وارد مرحله آهان شده بودم.

در تحلیل تخصصی و سیستمی چنین روابطی بسیار می‌توان قلم فرسایی کرد که مجال آن در اینجا نمی‌گنجد. اما در اصطلاح این نوع سبک زندگی و رابطه را Polyamory می‌گویند که در آن افراد با بیش از یک نفر رابطه صمیمی/جنسی دارند؛ با توجه به اطلاع و رضایت همه طرف‌های رابطه، مانند آنچه در بالا توصیف شد.

البته مورد بنده دارای خصوصیات منحصر به فردی بود مانند اینکه این رابطه هم Polyamory بود هم یک ازدواج باز و یا اینکه یکی از اضلاع رابطه، رابطه همجنسگرایانه بود و افراد حاضر در رابطه از جهت‌گیری‌های جنسی متنوعی برخوردار بودند. در هر حال، ساختار خانوادگی و رابطه‌ای این افراد چیزی نبود که در چارچوب ذهنی و فرهنگی من بگنجد.

بنابراین مواجهه با این تجربیات سبب شد که من این قالب‌ها را بشکنم تا بتوانم این نوع از سبک زندگی و ساختار خانوادگی را در آن بگنجانم. کار من درست یا غلط، چیزی است که با آن در این جامعه سرکار دارم و خواهم داشت.

تا زمانی که سیستم فکری و اعتقادی حاضر در غرب حاکم است، تنوع ساختاری خانواده، یا اینک بهتر بگویم ساختار روابط صمیمانه انسان‌ها، روز به روز متنوع‌تر می‌شود تا بتواند امیال رم کرده او را برای مدتی، حتی کوتاه، آرام کند. این گونه از روابط در واقع همان سبک زندگی و نیروی کاری است که بهترین کارایی را برای اقتصاد، سودآوری اقتصادی، و ارتش‌های دولت‌هایی مانند آمریکا دارد، که در ابتدا به آن اشاره کردم.

مطالب مرتبط

ازدواج و خانواده در آمریکا(بخش چهارم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
من با داشتن قالب فکری، فرهنگی، و اجتماعی ایران و نیز تجاربم با مراجعان ایرانی وارد عرصه‌ای شدم که در آن انسان‌ها به طور متفاوت زندگی می‌کنند.

در یکی از روزها زوجی برای مشکل رابطه‌ای که داشتند به من مراجعه کردند. آنها در ابتدا بسیار خوش برخورد و مشتاق گفتگو و حل مشکل خود بودند. پس از معرفی و ارائه یک مقدمه اجمالی به طور دست پاچه از سابقه رابطه، نوع رابطه، و نیز مشکلی که برای آن پی کمک آمده بودند، مرتب سوالاتی می‌پرسیدم تا متوجه شوم اصلا این وسط کی به کیست؟! خود زوج هم متوجه گیج شدن من شدند و جنبه‌های دیگری از رابطه خود را برای من افشا کردند.

این آقا و خانم عاشق و معشوق دوستان هم بودند که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کردند. در عین حال، آقا نه سال بود که ازدواج کرده بود و با همسر خود نیز زیر همان سقف زندگی می‌کرد!

مشکل این خانم و آقا از زمانی شروع شده بود که این خانم دوست دختری داشت (این خانم طبق تعریف دوجنس خواه بودند یعنی به لحاظ جنسی به هر دو جنس تمایل داشتند) که تصمیم گرفته بود او را به خانه بیاورد و با هم زندگی کنند؛ یعنی 4 نفر زیر یک سقف با داشتن روابط مثلثی و آزاد.

آقا از یک طرف با شدت و حدت می‌گفت من عاشقت هستم، خانم هم گولی گولی اشک می‌ریخت و بر تصمیم و قصد خود پافشاری می‌کرد و من همچنان مات و مبهوت تازه وارد مرحله آهان شده بودم.

در تحلیل تخصصی و سیستمی چنین روابطی بسیار می‌توان قلم فرسایی کرد که مجال آن در اینجا نمی‌گنجد. اما در اصطلاح این نوع سبک زندگی و رابطه را Polyamory می‌گویند که در آن افراد با بیش از یک نفر رابطه صمیمی/جنسی دارند؛ با توجه به اطلاع و رضایت همه طرف‌های رابطه، مانند آنچه در بالا توصیف شد.

البته مورد بنده دارای خصوصیات منحصر به فردی بود مانند اینکه این رابطه هم Polyamory بود هم یک ازدواج باز و یا اینکه یکی از اضلاع رابطه، رابطه همجنسگرایانه بود و افراد حاضر در رابطه از جهت‌گیری‌های جنسی متنوعی برخوردار بودند. در هر حال، ساختار خانوادگی و رابطه‌ای این افراد چیزی نبود که در چارچوب ذهنی و فرهنگی من بگنجد.

بنابراین مواجهه با این تجربیات سبب شد که من این قالب‌ها را بشکنم تا بتوانم این نوع از سبک زندگی و ساختار خانوادگی را در آن بگنجانم. کار من درست یا غلط، چیزی است که با آن در این جامعه سرکار دارم و خواهم داشت.

تا زمانی که سیستم فکری و اعتقادی حاضر در غرب حاکم است، تنوع ساختاری خانواده، یا اینک بهتر بگویم ساختار روابط صمیمانه انسان‌ها، روز به روز متنوع‌تر می‌شود تا بتواند امیال رم کرده او را برای مدتی، حتی کوتاه، آرام کند. این گونه از روابط در واقع همان سبک زندگی و نیروی کاری است که بهترین کارایی را برای اقتصاد، سودآوری اقتصادی، و ارتش‌های دولت‌هایی مانند آمریکا دارد، که در ابتدا به آن اشاره کردم.

مطالب مرتبط



آخرین مطالب