با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهگوشی های هوشمند
۳ دی ۱۳۹۶آیا در امریکا همه چیز دقیق و روی حساب و کتاب هست؟!
۳ دی ۱۳۹۶فعالیت فرهنگی_مذهبی در دانشگاههای آمریکا (فصل دوم _ قسمت اول : "احترام به عرف و قانون")
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادر فصل اول سعی کردم مقدماتی در مورد جو فرهنگی و اخلاقی شهر و دانشگاهمان بیان کنم. اکنون، در فصل دوم، در مورد فعالیتهای فرهنگی و تجربیات بدست آمده در این محیط صحبت خواهم کرد.
انسان بایستی به خاطر داشته باشد که به عنوان یک مسلمان نیاز است به قوانین اجتماعی آن شهر یا کشور احترام بگذارد و نباید به خاطر فعالیت فرهنگی، کار ضد فرهنگی (خلاف قانون) انجام داد. به عبارت دیگر، هدف وسیله را توجیه نمیکند! البته نیاز نیست که فرهنگ مردم آن شهر را مو به مو رعایت کرد. مثلا یکی از این فرهنگها دست دادن با نامحرم یا پذیرایی با مشروبات الکلی است.
خب، واضح است که یک انسان مسلمان نمیتواند اینگونه فرهنگها را همراهی کند. اما برخی از فرهنگها را میتوان رعایت کرد. به خاطرم هست روز اولی که با استادم قرار ملاقات داشتم، ایشان بنده را برد و با بخشهای مختلف دانشکده آشنا کرد و به برخی از کارمندان هم معرفی کرد که تقریبا همهی آنها خانم بودند. روز سخت و شاید هم جالبی بود. خب، طبق رسم آنها خانمها دستشان را دراز میکردند که دست بدهند، اما بنده به عنوان یک مسلمان معذوریت داشتم.
در این شرایط، بنده نمیتوانستم به فرهنگ آنها احترام بگذارم!! اما یک فرهنگ دیگری که داشتند و بنده متوجه نبودم این بود که طبق فرهنگ ایرانی، موقعی که دو نفر به درب ورودی میرسند، نشانهی احترام این است که به همدیگر تعارف کنند. بنده که با استادم همراه شده بودم، هر موقع به دری میرسیدیم به خاطر اینکه ایشان بزرگتر بود، میایستادم و تعارف میکردم که ایشان جلوتر برود. اولین باری که این کار را کردم ایشان چیزی نگفت، اما وقتی به درب دوم رسیدیم و من احترامم (!) را تکرار کردم، چپ چپ بهم نگاه کرد!
بله، در فرهنگ آنها احترام این بود که هر فردی به درب ورودی میرسد آن را باز کند و هنگامی که خودش رد شد، درب را بادستش باز نگه دارد که نفر دوم برسد و نیاز نباشد درب را باز کند. اینجا هم معمولا نفر دوم یک تشکری میکند. خلاصه، بعد از اینکه این رسم آنها را فهمیدم، کلی خندیدم چون استادم با خودش فکر کرده بود که بنده چقدر از خود راضی هستم که همیشه انتظار دارم ایشان درب را برایم باز کند!
روز اولی که برای گرفتن وضو به یک سرویس بهداشتی نزدیک دفتر کارم رفتم، همانطور که در حال گرفتن وضو بودم، یکدفعه دیدم استادم وارد سرویس بهداشتی شد و یک hey گفت (hey یه جورایی مثل سلام خودمونه) و رفت سراغ کار خودش. بنده یکدفعه تعجب کردم و نگران شدم که نکنه اشتباهی اومدم! چون به خاطرم بود که سرویس بهداشتی اساتید دانشکده ما در دانشگاه شریف، همیشه مختص اساتید بود و معمولا با یک کلید قفل میشد و کلیدش دست اساتید بود!!
بنده طبق فرهنگی که در ایران یاد گرفته بودم، تصور میکردم که سرویس بهداشتی همانطور که برای آقایان و خانمها متفاوت است، برای اساتید و دانشجویان هم باید متفاوت باشد! منتهی در فرهنگ دانشگاهی آمریکا سرویس بهداشتی مختص انسان است، چه استاد و چه دانشجو! (البته واضح است که برای آقایان و خانمها هم جداست) منتهی این از آن فرهنگهایی است که بنده فکر میکنم بد نیست در ایران هم نهادینه شود. استاد و دانشجو تفاوتشان در نوع مدرک است و نه در انسانیت!
در ادامه توضیح خواهم داد چگونه میتوان از مجاری مجاز و قانونی در یکی از دانشگاههای آمریکا فعالیت فرهنگی-مذهبی انجام داد.
انسان بایستی به خاطر داشته باشد که به عنوان یک مسلمان نیاز است به قوانین اجتماعی آن شهر یا کشور احترام بگذارد و نباید به خاطر فعالیت فرهنگی، کار ضد فرهنگی (خلاف قانون) انجام داد. به عبارت دیگر، هدف وسیله را توجیه نمیکند! البته نیاز نیست که فرهنگ مردم آن شهر را مو به مو رعایت کرد. مثلا یکی از این فرهنگها دست دادن با نامحرم یا پذیرایی با مشروبات الکلی است.
خب، واضح است که یک انسان مسلمان نمیتواند اینگونه فرهنگها را همراهی کند. اما برخی از فرهنگها را میتوان رعایت کرد. به خاطرم هست روز اولی که با استادم قرار ملاقات داشتم، ایشان بنده را برد و با بخشهای مختلف دانشکده آشنا کرد و به برخی از کارمندان هم معرفی کرد که تقریبا همهی آنها خانم بودند. روز سخت و شاید هم جالبی بود. خب، طبق رسم آنها خانمها دستشان را دراز میکردند که دست بدهند، اما بنده به عنوان یک مسلمان معذوریت داشتم.
در این شرایط، بنده نمیتوانستم به فرهنگ آنها احترام بگذارم!! اما یک فرهنگ دیگری که داشتند و بنده متوجه نبودم این بود که طبق فرهنگ ایرانی، موقعی که دو نفر به درب ورودی میرسند، نشانهی احترام این است که به همدیگر تعارف کنند. بنده که با استادم همراه شده بودم، هر موقع به دری میرسیدیم به خاطر اینکه ایشان بزرگتر بود، میایستادم و تعارف میکردم که ایشان جلوتر برود. اولین باری که این کار را کردم ایشان چیزی نگفت، اما وقتی به درب دوم رسیدیم و من احترامم (!) را تکرار کردم، چپ چپ بهم نگاه کرد!
بله، در فرهنگ آنها احترام این بود که هر فردی به درب ورودی میرسد آن را باز کند و هنگامی که خودش رد شد، درب را بادستش باز نگه دارد که نفر دوم برسد و نیاز نباشد درب را باز کند. اینجا هم معمولا نفر دوم یک تشکری میکند. خلاصه، بعد از اینکه این رسم آنها را فهمیدم، کلی خندیدم چون استادم با خودش فکر کرده بود که بنده چقدر از خود راضی هستم که همیشه انتظار دارم ایشان درب را برایم باز کند!
روز اولی که برای گرفتن وضو به یک سرویس بهداشتی نزدیک دفتر کارم رفتم، همانطور که در حال گرفتن وضو بودم، یکدفعه دیدم استادم وارد سرویس بهداشتی شد و یک hey گفت (hey یه جورایی مثل سلام خودمونه) و رفت سراغ کار خودش. بنده یکدفعه تعجب کردم و نگران شدم که نکنه اشتباهی اومدم! چون به خاطرم بود که سرویس بهداشتی اساتید دانشکده ما در دانشگاه شریف، همیشه مختص اساتید بود و معمولا با یک کلید قفل میشد و کلیدش دست اساتید بود!!
بنده طبق فرهنگی که در ایران یاد گرفته بودم، تصور میکردم که سرویس بهداشتی همانطور که برای آقایان و خانمها متفاوت است، برای اساتید و دانشجویان هم باید متفاوت باشد! منتهی در فرهنگ دانشگاهی آمریکا سرویس بهداشتی مختص انسان است، چه استاد و چه دانشجو! (البته واضح است که برای آقایان و خانمها هم جداست) منتهی این از آن فرهنگهایی است که بنده فکر میکنم بد نیست در ایران هم نهادینه شود. استاد و دانشجو تفاوتشان در نوع مدرک است و نه در انسانیت!
در ادامه توضیح خواهم داد چگونه میتوان از مجاری مجاز و قانونی در یکی از دانشگاههای آمریکا فعالیت فرهنگی-مذهبی انجام داد.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
فعالیت فرهنگی_مذهبی در دانشگاههای آمریکا (فصل دوم _ قسمت اول : "احترام به عرف و قانون")
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادر فصل اول سعی کردم مقدماتی در مورد جو فرهنگی و اخلاقی شهر و دانشگاهمان بیان کنم. اکنون، در فصل دوم، در مورد فعالیتهای فرهنگی و تجربیات بدست آمده در این محیط صحبت خواهم کرد.
انسان بایستی به خاطر داشته باشد که به عنوان یک مسلمان نیاز است به قوانین اجتماعی آن شهر یا کشور احترام بگذارد و نباید به خاطر فعالیت فرهنگی، کار ضد فرهنگی (خلاف قانون) انجام داد. به عبارت دیگر، هدف وسیله را توجیه نمیکند! البته نیاز نیست که فرهنگ مردم آن شهر را مو به مو رعایت کرد. مثلا یکی از این فرهنگها دست دادن با نامحرم یا پذیرایی با مشروبات الکلی است.
خب، واضح است که یک انسان مسلمان نمیتواند اینگونه فرهنگها را همراهی کند. اما برخی از فرهنگها را میتوان رعایت کرد. به خاطرم هست روز اولی که با استادم قرار ملاقات داشتم، ایشان بنده را برد و با بخشهای مختلف دانشکده آشنا کرد و به برخی از کارمندان هم معرفی کرد که تقریبا همهی آنها خانم بودند. روز سخت و شاید هم جالبی بود. خب، طبق رسم آنها خانمها دستشان را دراز میکردند که دست بدهند، اما بنده به عنوان یک مسلمان معذوریت داشتم.
در این شرایط، بنده نمیتوانستم به فرهنگ آنها احترام بگذارم!! اما یک فرهنگ دیگری که داشتند و بنده متوجه نبودم این بود که طبق فرهنگ ایرانی، موقعی که دو نفر به درب ورودی میرسند، نشانهی احترام این است که به همدیگر تعارف کنند. بنده که با استادم همراه شده بودم، هر موقع به دری میرسیدیم به خاطر اینکه ایشان بزرگتر بود، میایستادم و تعارف میکردم که ایشان جلوتر برود. اولین باری که این کار را کردم ایشان چیزی نگفت، اما وقتی به درب دوم رسیدیم و من احترامم (!) را تکرار کردم، چپ چپ بهم نگاه کرد!
بله، در فرهنگ آنها احترام این بود که هر فردی به درب ورودی میرسد آن را باز کند و هنگامی که خودش رد شد، درب را بادستش باز نگه دارد که نفر دوم برسد و نیاز نباشد درب را باز کند. اینجا هم معمولا نفر دوم یک تشکری میکند. خلاصه، بعد از اینکه این رسم آنها را فهمیدم، کلی خندیدم چون استادم با خودش فکر کرده بود که بنده چقدر از خود راضی هستم که همیشه انتظار دارم ایشان درب را برایم باز کند!
روز اولی که برای گرفتن وضو به یک سرویس بهداشتی نزدیک دفتر کارم رفتم، همانطور که در حال گرفتن وضو بودم، یکدفعه دیدم استادم وارد سرویس بهداشتی شد و یک hey گفت (hey یه جورایی مثل سلام خودمونه) و رفت سراغ کار خودش. بنده یکدفعه تعجب کردم و نگران شدم که نکنه اشتباهی اومدم! چون به خاطرم بود که سرویس بهداشتی اساتید دانشکده ما در دانشگاه شریف، همیشه مختص اساتید بود و معمولا با یک کلید قفل میشد و کلیدش دست اساتید بود!!
بنده طبق فرهنگی که در ایران یاد گرفته بودم، تصور میکردم که سرویس بهداشتی همانطور که برای آقایان و خانمها متفاوت است، برای اساتید و دانشجویان هم باید متفاوت باشد! منتهی در فرهنگ دانشگاهی آمریکا سرویس بهداشتی مختص انسان است، چه استاد و چه دانشجو! (البته واضح است که برای آقایان و خانمها هم جداست) منتهی این از آن فرهنگهایی است که بنده فکر میکنم بد نیست در ایران هم نهادینه شود. استاد و دانشجو تفاوتشان در نوع مدرک است و نه در انسانیت!
در ادامه توضیح خواهم داد چگونه میتوان از مجاری مجاز و قانونی در یکی از دانشگاههای آمریکا فعالیت فرهنگی-مذهبی انجام داد.
انسان بایستی به خاطر داشته باشد که به عنوان یک مسلمان نیاز است به قوانین اجتماعی آن شهر یا کشور احترام بگذارد و نباید به خاطر فعالیت فرهنگی، کار ضد فرهنگی (خلاف قانون) انجام داد. به عبارت دیگر، هدف وسیله را توجیه نمیکند! البته نیاز نیست که فرهنگ مردم آن شهر را مو به مو رعایت کرد. مثلا یکی از این فرهنگها دست دادن با نامحرم یا پذیرایی با مشروبات الکلی است.
خب، واضح است که یک انسان مسلمان نمیتواند اینگونه فرهنگها را همراهی کند. اما برخی از فرهنگها را میتوان رعایت کرد. به خاطرم هست روز اولی که با استادم قرار ملاقات داشتم، ایشان بنده را برد و با بخشهای مختلف دانشکده آشنا کرد و به برخی از کارمندان هم معرفی کرد که تقریبا همهی آنها خانم بودند. روز سخت و شاید هم جالبی بود. خب، طبق رسم آنها خانمها دستشان را دراز میکردند که دست بدهند، اما بنده به عنوان یک مسلمان معذوریت داشتم.
در این شرایط، بنده نمیتوانستم به فرهنگ آنها احترام بگذارم!! اما یک فرهنگ دیگری که داشتند و بنده متوجه نبودم این بود که طبق فرهنگ ایرانی، موقعی که دو نفر به درب ورودی میرسند، نشانهی احترام این است که به همدیگر تعارف کنند. بنده که با استادم همراه شده بودم، هر موقع به دری میرسیدیم به خاطر اینکه ایشان بزرگتر بود، میایستادم و تعارف میکردم که ایشان جلوتر برود. اولین باری که این کار را کردم ایشان چیزی نگفت، اما وقتی به درب دوم رسیدیم و من احترامم (!) را تکرار کردم، چپ چپ بهم نگاه کرد!
بله، در فرهنگ آنها احترام این بود که هر فردی به درب ورودی میرسد آن را باز کند و هنگامی که خودش رد شد، درب را بادستش باز نگه دارد که نفر دوم برسد و نیاز نباشد درب را باز کند. اینجا هم معمولا نفر دوم یک تشکری میکند. خلاصه، بعد از اینکه این رسم آنها را فهمیدم، کلی خندیدم چون استادم با خودش فکر کرده بود که بنده چقدر از خود راضی هستم که همیشه انتظار دارم ایشان درب را برایم باز کند!
روز اولی که برای گرفتن وضو به یک سرویس بهداشتی نزدیک دفتر کارم رفتم، همانطور که در حال گرفتن وضو بودم، یکدفعه دیدم استادم وارد سرویس بهداشتی شد و یک hey گفت (hey یه جورایی مثل سلام خودمونه) و رفت سراغ کار خودش. بنده یکدفعه تعجب کردم و نگران شدم که نکنه اشتباهی اومدم! چون به خاطرم بود که سرویس بهداشتی اساتید دانشکده ما در دانشگاه شریف، همیشه مختص اساتید بود و معمولا با یک کلید قفل میشد و کلیدش دست اساتید بود!!
بنده طبق فرهنگی که در ایران یاد گرفته بودم، تصور میکردم که سرویس بهداشتی همانطور که برای آقایان و خانمها متفاوت است، برای اساتید و دانشجویان هم باید متفاوت باشد! منتهی در فرهنگ دانشگاهی آمریکا سرویس بهداشتی مختص انسان است، چه استاد و چه دانشجو! (البته واضح است که برای آقایان و خانمها هم جداست) منتهی این از آن فرهنگهایی است که بنده فکر میکنم بد نیست در ایران هم نهادینه شود. استاد و دانشجو تفاوتشان در نوع مدرک است و نه در انسانیت!
در ادامه توضیح خواهم داد چگونه میتوان از مجاری مجاز و قانونی در یکی از دانشگاههای آمریکا فعالیت فرهنگی-مذهبی انجام داد.
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه